تاریخ انتشار
جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۸۶ ساعت ۰۸:۰۰
۲
۰
کد مطلب : ۱۶۰۲

آیین هیات داری از زبان حجت الاسلام "سید احمد خاتمی"

بیشتر خرافات از طریق خطبای زن منتشر می‌شود
آیین هیات داری از زبان حجت الاسلام "سید احمد خاتمی"
دغدغه‌های درست و نادرست
واقعیت بی‌تردید این است که در طول تاریخ هیات مذهبی، تریبون دار نشر معارف عاشورایی بوده‌اند و شور حسینی را زنده نگه داشته‌اند. در شرایطی که رضاخان قلدر یکی از روش‌های دین ستیزی خود را برخورد با عزاداری‌ها قرار داده بود، این هیات‌ها مقاومت کردند و عزاداری‌شان را با همه سختی‌ها تعطیل نکردند.
در طول دوره مبارزه، یعنی از سال 1342 تا 1357 هیات‌های مذهبی ارزشی بودند که در مسیر آرمان‌های سیدالشهدا حرکت کردند. 15 خرداد را همین هیاتی‌ها آفریدند. 15 خرداد مصادف با 12 محرم بود که انقلاب باشور حسینی عجین شد. در این عرصه، میدان‌دار هیات مذهبی بودند. معنای این حرف هرگز به معنای انکار نقش روحانیت به عنوان جهت ده و خط ده در این جریان نیست و همچنین به معنای نفی دیگر نهادهای دینی هم نیست. می‌خواهم بگویم که هیات‌های مذهبی این نقش را داشتند و در آستانه پیروزی انقلاب هم ما شاهد بودیم که از جمله اقشاری که بسیار موثر بودند، همین هیات‌ها مذهبی بودند.
متأسفانه برخی هیات ما، اگر نگوییم در مسیر ضدیت با انقلاب حرکت می‌کنند، اما هیاتی هستند که با انقلاب کار ندارند. ولی نباید همه هیأت‌ها را از چشم این‌ها دید. در عرصه هیأت مذهبی، دغدغه‌هایی که بین بزرگان دینی ما است، یک دغدغه است و دغدغه‌ای که گاهی در محافل روشنفکری و برخی از روزنامه‌های دگراندیش می‌بینم، دغدغه‌های دیگری است. 

مخالفت روشنفکری بیمار با اصل عزاداری
به نظر می‌رسد که برخی از جریان‌های روشنفکری از جریان مبارزه با خرافات استفاده ابزاری می‌کنند. اینها در پوشش مبارزه با خرافات، با حقایق مبارزه می‌کنند. گاهی دیده می‌شود با اصل عزاداری مخالفت می‌کنند. با اصل توسل و ابراز عشق به امام زمان مبارزه می‌کنند.
این جریانی است که در پوشش مبارزه با خرافات می‌خواهند تیشه به ریشه بزند. ما با این جریان همسو نیستیم و نخواهیم، ولی یک جریانی هست که جلودار این جریان مراجع‌اند، بزرگان علمای دین هستند، دلسوزان دینی هستند. این‌ها
هم دغدغه‌هایی دارند. خاستگاه این دغدغه‌ها غیر آن دغدغه‌هاست. 
آن‌ها با اساس درگیرند. علمای دین دغدغه حفظ این اساس را دارند. پس دو خاستگاه هست. جریان مراجع و علما به عنوان نگرانی مطرح است. جریان روشنفکری که گفتم، کلمه بیمار را هم اضافه کنید. روشنفکری بیمار.
ما روشنفکری سالم را ارج می‌نهیم. دغدغه‌های علمای ما بر دو بخش می‌شود. یک بخش آن محتوایی است و بخش دیگر آن شکلی است. در بخش محتوایی است و بخش دیگر آن شکلی است. در بخش محتوایی از طرح سست معارف اسلامی اظهار نگرانی می‌کنند. از غلو در اهل‌بیت(ع) یعنی اهل بیت(ع) را در حد خدایی بالابردن اظهار نگرانی می‌کنند. از این که ما به جای پرداختن به بیان مناقب، فضایل و کرامات و کمالات ائمه که الگو هست به چشم و ابروی اهل بیت(ع) و قشنگی اهل بیت دامن می‌زنیم.
خب این‌ها یعنی سس مطرح کردن معارف دینی. غلو، دروغ و امثال این‌ها. ضربه به معارف دینی و در نهایت آرمان‌های سالار شهیدان هست. به خصوص که مشتری این هیات، معمولا نسل جوان است. ورود ابزار آلات موسیقی لهوی مبتذل در برخی هیأت و مجالس عزاداری و استفاده از ترانه‌های لوس آنجلسی و غیر لوس‌آنجلسی. موارد ابتذاری است که باید خود عزیزان مداح در مقابل آن بایستند و بحمدالله فراونند مداحان ارزشی که بیش از همه دغدغه این را دارند که این مداحی بشود و آفت به جان عزاداری‌ها نریزد. 

ارتقا فرهنگ عمومی
البته نباید همه اشکال‌ها را متوجه مداح‌ها بدانیم. بین مداح‌های ما افراد صلاح و مخلص بیسار زیادند. البته هستند کسانی که شعر سست می‌خوانند یا مدحشان با آهنگ‌های اسلامی هماهنگ نیست. این طور نیست که همه آنها کاسب باشند و کاسب کارانه رفتار کنند. افراد مخلص که برای خدا می‌خوانند، فراوانند. خب مردم هم هدیه‌ای به آنها می‌دهند. این به معنای تبرئه کسانی که مشکل دارند، نیست.
این نهاد مقدس باید اصلاح بشود، باید سامان پیدا کند و سامانده هم باید خودشان باشند. از بالا به پایین نباشند، بلکه از پایین به بالا باشد. وقتی سخن از اصلاح داریم، تجربه
می‌گوید که بهترین راه اصلاح، فرهنگ عمومی است. اگر ما این رشد فکری را در جامعه به وجود آوردیم که مستمعین خطبا و مداح‌ها نقادانه به صحنه آمدند، این بهترین راه اصلاح است. نقادانه یعنی چه؟ یعنی یک مداحی را که شعر خوب بلند آرمانی می‌خواند و با لحن اهل فسق می‌خواند، از هر دو سو از آن انتقاد سازنده نند. یا در عرصه خطابه، خطیبی را که پرمحتوا و مستند صحبت می‌کند، تشویق کنند و خطیبی را که مستند صحبت نمی‌کند یا صحبت‌هایش کم محتوا است، به او تذکر بدهند. اصلاح در این عرصه نمی‌شود سازمانی یا دولتی باشد. آنچه در این عرصه جواب می‌دهد، خود مردمند که به رشد مردم معتقدیم که مردم وقتی که چیزی را فهمیدند می‌روند تا اصلاح کنند. روحیه کاسبکارانه در تبلیغ دین هر جا باشد آفت است. این طبق تعریف روایات، استئکال بالعلم، استئکال به اهل بیت(ع) است. عاقبت خوبی هم ندارد. در روایتی از معصوم هست که فرمود: «من استئکال بنا افتقر»، کسی که از رهگذر ما نان بخورد، فقیر خواهد شد. بنابراین کار، کار خوبی نیست. کار بدی است که مداح طی کند چقدر می‌خوانم، خطیب طی کند، حتی قاری بگوید چقدر می‌گیرم بیایم بخوانم. این فرهنگ، فرهنگ خوبی نیست. اما سخن این است که چه کسانی کاسب پرورند.
ما در بحث رشوه می‌گوییم: «الراشی والمرتشی کلا هما فی النار» کسی که رشوه می‌دهد و یا رشوه می‌گیرد، هر دو در آتشند. یعنی رشوه گیرند را رشوه دهنده می‌سازد. خب در عرصه کاسب کارانه عزاداری‌ها، چه کسانی کاسب پرورند. یک هیات می‌خواهد جمعیت بیشتری پیدا کند تا بگوید هیات ما محبوبتر است. آن هیات می‌آید روی دست او می‌زند. هر کدام می‌خواهند سرشناسترین‌ها را دعوت کنند. قهرا آدم‌های ساخته نشده هم، وقتی دیدند تقاضا زیاد شد، عرضه را کم می‌کنند. عرضه که کم شد، سر از این کاسبی در می‌آورد. این که همه علمای ما در عزاداری‌ها سخن از اخلاص دارند، به همین دلیل است.
اخلاص در عزاداری مهم است. روسای هیات چه کار دارند به این که حالا جمعیت‌شان بیشتر باشد یا کمتر. آنها باید
سفره عزای سیدالشهداء را پهن کنند. البته به ترتیب طبیعی برای جذب باید تدبیر هم داشته باشند. اما این که من از آن هیات سر باشم، این که دسته ما جلوتر از آن دسته باشد، شک نکنند که این رقابت‌ها رقابت‌های غیر خدایی است. کاسب پروریدن یک آفت آن است. آفات دیگر هم در پی دارد. 

زنان و خرافات
متأسفانه بیشتر خرافات از طریق خطبای زن منتشر می‌شود. قطعا در این رابطه بایستی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران اقدام کند. بهترین کسانی که بایستی به فکر سامان‌دهی باشند، این ها هستند. ببینید ما نمی‌توانیم در رابطه با مسائل فرهنگی چکشی برخورد کنیم. با بگیرد و ببند، مسائل فرهنگی حل نمی‌شود. البته بر خلاف نظریه کسانی که می‌گویند اصلا نباید برخورد قانونی داشت، من به این هم معتقد نیستم. کار فرهنگی و اجرایی باید با هم باشد، اما حالا فرض کنید سیصد تا سخنران زن به تعبیر شما ملای زن، خطیب زن وجود دارند. برای برخورد با این ماجرا، اولا باید یک نهادی متولی بشود، یک نهادی که متناسب باشد. من عرض کردم که مرکز مدیریت خواهران نهاد مناسبی است. اینها بنشینند با طرح وارد میدان بشوند. یعنی چه با طرح؟
اول، ما باید به اندازه کافی خطیب زن و دانشمند و واجد شرایط به جامعه عرض کنیم و به نهادای متقاضی سخنران معرفی کنیم. بگوییم شما اگر خطیب می‌خواهید، اینها خطبای برجسته‌ای هستند.
دوم، در میان آنهایی که واجد شرایط نیستند، هم ارزیابی کنیم. آنهایی که با یک دوره آموزش دو سه ساله می‌توانند در حد خودشان چند مسئله درست بگویند، چند حدیث درست بخوانند، این دوره‌ها را تشکیل بدهیم.
سوم، آنهایی که نه صلاحیت علمی دارند نه صلاحیت اخلاقی، این نهاد متولی شناسایی کند و راهکار قانونی ارائه کند که با این ها از طریق قانونی برخورد بشود. این که همه ما از ناراحتی بر سر بزنیم، هیچ کسی هم نیاید وارد میدان بشود، درست نیست. برخورد با این خطر نیاز به راهکار فرهنگی دارد. باید جلسات تشکیل بدهند، راهکارها را پیدا کنند. یک هنجار جدی دیگر ابتذال در عزاداری‌هاست. چه هنجار درست فرهنگی و چه هنجار
نادرست فرهنگی، یک مرتبه به وجود نمی‌آید. در یک مدتی یک هنجاری شکل می‌گیرد. اهل بیت(ع) روی عزاداری سنتی تأکید داشتند. وقتی که آن مرثیه خوان خواست یک کم خودش را جمع و جور کند، به سکب سنتی نخواند.
امام صادق(ع) فرمود: همانطوری بخوان که در جمع خودتان می‌خواندید. امام راحل عظیم‌الشأن هم تأکید بر عزاداری سنتی داشتند. این دقیقا با توجه به این آفت‌ها است. در عزاداری‌های سنتی اخلاص و صفا حرف اول را می‌زند. این که ما بیاییم الان کالبد شکافی کنیم که چه شد این طور شد، دردی درمان نمی‌شود. باید از این پس فکر کنیم که چطور جلوی این آفت را بگیریم. صدا و سیما ـ به خصوص سیما ـ اولین نقش را در این رابطه می‌تواند داشته باشد و بحمدالله انگیزه بسیار قوی‌ای در مسئولین صدا و سیما در جهت اصلاح این جریان به وجود آمده است. نمی‌گویم چه وقت به سامان می‌رسد، چون نمی‌دانم به کجا می‌رسد؟ اما اولین گام اصلاح که ایجاد انگیزه است، پیدا شده است.
اخیرا شنیدم موسسه دعبل به راه افتاده است. این موسسه به سازمان تبلیغات وابسته نیست، اما سازمان برای ساماندهی مداحان کمک می‌کند. شنیدم یک طرحی هم در کمیسیون فرهنگی مجلس در رابطه با مداح‌ها هست. بیش از مداحی در طرح مطالب عرفانی دقت کنیم. عرفان اهل بیت(ع) را بگوییم، نه عرفان صوفیانه، نه عرفان مرتاض‌های هندی و نه عرفان انزوا.
ما اگر می‌خواهیم عارف معرفی کنیم، عارف، سیدالشهدا است که روز عرفه آن چنان پروشور، پر سوز و گداز دعای عرفه می‌خواند و اشک می‌ریزد که زمین از اشک ابی عبدالله خیس می‌شود. همین سیدالشهدا روز عاشورا عزتمندانه با نهایت صلابیت می‌گوید: «الا و ان الدعی ابن الدعی قدر کزنی بین اثنتین بین السله والذاله و هیهات منا الذله» ما باید این عرفان را معرفی کنیم.
متأسفانه آفتی که در مباحث اخلاقی عرفانی دیده می‌شود این است که برخی کتابها برخی گویندگان، عرفان انزوا را مطرح می‌کنند. در حالی که عرفان اسلامی عرفان حرب است و عرفان محراب. عرفان اسلامی عرفان گریز از جامعه نیست
مرجع : رسانه
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

یا علی
شمارا به خدا این پنسهایتان را به زمین بگذارید با پنس که نمی شود آسیب شناسی کرد من نمی دانم شما این پنسها را از ماتحت ابوبکر در آورده اید یا عمر آخر این چه کار شومی است مبارزه با مداحی اهل بیت علیهم السلام معاذالله
به گفته حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی هر حرکتی که باعث تضعیف شعائر حسینی شود کمر رسول الله را می شکند
فکر کنید و خود را در چنین گناه عظمی شریک نسازید
شما بهتر است در دستگاه سید الشهدا علیه السلام اب سیب شناسی کنید نه آسیب شناسی
در آخر دعا می کنم خداوند کسانی را که آگاهانه تیشه به دستگاه سید الشهدا علیه السلام می زنند را با قتله کربلا محشور فرماید
میلاد عچرش
Iran, Islamic Republic of
لطفا خلاصه نویسی هم بکنید