کد مطلب : ۱۷۵۷۲
گفتوگوی دعبل با رسول جعفریان : نقش واعظان و مداحان در تبیین حقایق عاشورا
دعبل: تاریخچة عاشوراپژوهی بهطور رسمی به چه زمانی باز میگردد؟ و در طول تاریخ چه تغییراتی داشته است؟
در منابع کتابشناسانه، کتابی با عنوان «مقتلالحسین» از «اصبغبننباته» یاد شده که از اصحاب امام علی ـ علیهالسلام ـ است؛ او کتابی هم دربارة خطبههای امام علی ـ علیهالسلام ـ دارد؛ یعنی مجموعهای از خطب امیرالمؤمنین را گردآوری کرده است. بنابراین معلوم میشود که اخبار کربلا به سرعت یعنی در همان دهة پس از واقعة کربلا گردآوری شده است؛ اما آنچه امروزه برای ما ـ ولو به صورت ناقص ـ باقی مانده «مقتلالحسین ـ علیهالسلام ـ» اثر «ابو مخنف» است که در نیمة اول قرن اول هجری گردآوری و تدوین شده است.
همان زمان، یعنی در قرن دوم هجری منابع دیگری هم فراهم آمده که بخشهایی از آنها در آثار قرن سوم بر جای مانده است. تاریخنویسی کربلا در درون تاریخنویسی اسلامی قرار داشته و بیش از بخشهای دیگر مورد توجه شیعیان عراق بوده است. تاریخنویسی عراقی بخش مهمی از رویدادهای مربوط به علویان و شیعیان را حفظ کرده است.
دعبل: عاشورا پژوهی در طول تاریخ با چه تحولاتی همراه بوده است؟ تا چه اندازه میتوان گفت این پژوهشها بر مبنای واقعیت بوده و نه از روی حماسهسرایی؟
اخبار عاشورا از طریق کسانی که در عاشورا بودند و حضور داشتند و نیز اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ نقل و توسط مورخانی مانند ابو مخنف گردآوری شد؛ اما او هم نتوانست همة آن نقلها را گردآوری کند؛ به همین دلیل مورخان بعدی هم تلاش کردند از این طرف و آن طرف، اخبار پراکنده را جمع کنند. اگر به بخش مقتلالحسین کتاب «طبقات» «ابن سعد» نگاه کنیم در مییابیم که او اخباری افزون بر آنچه ابو مخنف در کتابش آورده بود، در کتابش آورده است. بعدها «بلاذری» هم اخبار تازهای را جمع کرد. این گردآوری ادامه داشت، گردآوری اخبار به سبک روایت و حدیث، یک شکل رسمی و اولیه و در عین حال مهم در تاریخنویسی کربلاست. بعدها نوعی تاریخنویسی حماسی هم به آرامی برای کربلا شکل گرفت. دستمایة آنها اخبار کهن بود که در چهرة نوینی که تا حدودی حماسی است نمود یافت.
«فتوح» «ابن اعثم» چنین است. کتابی که محبوب دوایر عمومی و مردمی بود و خیلی زود به فارسی هم ترجمه شد. عناصر حماسی بهخوبی در این قبیل متون آشکار است. در این قبیل آثار، تاریخ در شکل داستان و روایت ظاهر میشود، شعرها جلوه بیشتری دارد، نثر اخبار شستهرفتهتر و ادبیتر و حتی مسجع است، شکوهمند است، پیروزی و شکست را در هر مرحله، احساسیتر تصویر میکند و نظایر اینها.
گفتنی است که به رغم آنکه گزارش ابو مخنف نزدیکترین گزارش به واقعة کربلاست، به هیچ روی کامل نیست. محتمل است که برخی مطالب آن را «طبری» تلخیص کرده باشد، اما گاه از متن یک داستان بر میآید که ناقص نقل شده و در مقایسه، آنچه را که «بلاذری»، «دینوری» و یا «ابن سعد» در «انساب»، «اخبار الطوال» یا «طبقات» آوردهاند، کاملتر است.
در میان آثار شیعه، «شیخ مفید» (متولد ۴۱۳ ق.) در کتاب «الارشاد» بیشترین استفاده را از مقتل ابومخنف کرده است. این امر از تشابه نقلهای ایشان با آنچه در تاریخ طبری آمده است، قابل درک است. گرچه تفاوتهایی نیز دیده میشود که میتواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد؛ چنانکه محتمل است شیخ مفید با استفاده از مآخذ دیگر، جملاتی را بر متن نقلهای ابو مخنف افزوده باشد. یک متن داستانی هم دربارة حادثة کربلا به ابو مخنف منسوب است که محققان در درستی آن تردید جدی دارند؛ زیرا اشکالات زیادی در آن وجود دارد. در این باره در مقدمة کتاب «وقعة الطف» توضیحاتی آمده و موارد تعارض آن با مقتل اصلیِ ابو مخنف که طبری در کتاب خود جای داده، بیان شده است. به طور طبیعی مقایسة اخبار این متن با آنچه در متن اصلی ابو مخنف آمده، نشان میدهد که یک نفر آن را به صورت داستانی و به احتمال برای مجالس تعزیت و سوگواری تحریر کرده و اطلاعاتی را بر آن افزوده است.
«مقاتلالطالبیین» اثر «ابو الفرج اصفهانی» (۳۵۶ ـ ۲۸۴ ق.) اثری جاودانه در شرح مبارزات علویان با دولتهای غاصب اموی و عباسی است؛ اثری منحصربهفرد که در روزگار خود مانندهایی داشته که از میان رفته است. بخشی از این کتاب (صص ۱۲۱ ـ ۸۴) به حادثة کربلا اختصاص دارد و در این بخش، عمدة نقلها برگرفته از ابومخنف است. افزون بر آن روایاتی از این سوی و آن سوی بر آن افزوده شده که در این میان، روایاتی از امام باقر و گاه از امام صادق ـ علیهماالسلام ـ است که در منابع دیگر نیامده و مغتنم است.
دعبل: تحریفات تاریخ عاشورا با چه انگیزههایی و چگونه شکل میگیرند؟
تحریف در تمام متون تاریخ اسلامی وجود دارد و هر کجا که بیشتر مورد توجه بوده تحریف بیشتری در آن هست. مدلهای تحریف هم در میان فرقههای مختلف اسلامی متفاوت است. برخی از این مدلها آشکارا جنبة مذهبی دارد و دلسوزیهای نشئتگرفته از جانبداری است. برخی داستانی و احساسی است که صاحبان آن بنا دارند تاریخ را تبدیل به قصه و فیلم و تئاتر و تعزیه کنند.
دعبل: به نظر شما، واعظان و مداحان برای تبیین صحیح و جلوگیری از تحریف در حقایق عاشورا چه نقشی دارند؟
واعظان و مداحان در تبیین عاشورا خیلی زحمت کشیدهاند و تلاش کرده و میکنند. آنها هستند که مردم را با بخشهای مهمی از نهضت عاشورا آشنا میکنند. اما گاهی به دلیل ناآشنایی با روشهای علمی رایج در متون تاریخی، به اقوال ضعیف تکیه میکنند. به علاوه آنها قصد گریاندن مردم را دارند و از میان تاریخ آن چیزی را نقل میکنند و آن طور نقل میکنند که بتواند تاثیرگذار باشد. این گروهها باید روشهای علمی تتبع در تاریخ را بشناسند.
درک درستی از متون علمی تاریخی داشته باشند. اینان باید فرق میان کتابهای داستانی با تاریخی را بدانند. متعهد باشند که به خاطر تحریک احساسات اقوال ضعیف را روایت نکنند. یک کار دیگر برخی مداحان که اخیراً باب شده، دخالت بیش از حد آنها در سیاستهای روز است. آنها از تاریخ کربلا تفسیری برای مسائل روز میسازند. این کار از جهاتی به تحریف تاریخ عاشورا بهویژه جنبههای معنایی آن منجر میشود. در مقابل یک رویة خوبی که اخیراً در مداحی پیدا شده، توجه و تکیه روی ساخت اشعار کاملاً ادبی بدون جنبههای نقل وقایع است؛ مثلاً مداحیهایی که «کریمی» دارد، بخش مهمی از آنها این طور است.
این جریان اگر غالب شود، منهای آنکه چه تأثیر دیگری میگذارد و این که به لحاظ معنایی چه مفهومی از عاشورا میدهد، از این زاویه که رنگ تاریخی ندارد و صرفاً ادبی است، کار سودمندی است. بنابرین کمتر تحریف لفظی در آن وارد میشود.