کد مطلب : ۲۶۹۸
حجتالاسلام والمسلمين سيدابوالقاسم شجاعی:
هر چه هست، در اين خانه است
اينجا بخوانيد.
خیمه: هیأت های متعددی از نفس شما بهره بردهاند، مهمترین شان کدام بوده است؟
شجاعی: کم هياتی پيدا می شد که اصيل و معتبر باشد و من در آن حضور نيافته باشم؛ در ميان همه، «هيأت فاطميون»، جايی بوده که من سالهاست در آن نقش داشته ام و همراهشان بودهام.
از عملکرد مثالزدنی هيأت مديره اين حسينيه، يک دانشگاه در نراق، يک بيمارستان در افسريه، يک تالار در خيابان پيروزی و حدود 15 يا 16 مدرسه در تهران و بقيه نقاط کشور ساخته شد و حالا هم در نزديکی ميدان شهدا، مدرسه رسالت در دست بناست.
هيأت ما به کوشش اعضای محترمش، گره گشا بوده و به لطف «حضرت صديقه الطاهره»، آبرومند بوده است. به خاطر همين، از معدود جلسات مورد وثوق علماء فاطميون است که از هر افراط و تفريطی، پرهيز دارد و بر اساس دستورات معصومان و منويات مراجع دينی، شعائر مذهبی را بر پا میدارد.
خیمه: خیلی ها علاقهمند به اهل بیت(ع) هستند و میخواهند بر اساس این علاقه، مجلس ذکر این بزرگواران را بر پا کنند؛ بعضی تجربهها به بنبست کشیده می شود یا هیأت به جای آن که محل تألیف قلوب بشود، محل انشعاب برادریها و ارادتندی ها می شود. فرصت مغتنمی است؛ چرا که شما سال هاست با این جریانات مانوس و نزدیکید. محبان حضرت حسین(ع) چه کنند که از آسیب دور بمانند؟
شجاعی: در هيأت، چيزی که خيلی مهم است و گاهی مغفول می ماند، تفهيم اخلاق است؛ حتی در حوزه ها میبينيم چيزی که می توانسته مايه نفاق بين علمای شيعی باشد، هميشه با رعايت اصول تقوا از ميان رفته است؛ نمونهاش حوزه نجف و قم که اتحاد مثالزدنی دارند.
هيأتی که در آن سخن از اخلاق باشد و اعتقادی به اين مسئله نگاه کند، ماندنی است. کسی که رهبر يک هيأت است، بايد متخلق به اخلاق اسلامی باشد و همه بتوانند فضايل را در رفتار او جستوجو کنند؛ باید متواضع باشد، باید راست گو باشد، بايد همراه باشد. اينها که اتفاق بيفتد، محبوب می شود؛ نتيجه محبوب شدنش اين است که سدّی میشود در برابر همه نفاق ها و دودستگی هايی که ناگزير، همه هيأتها و اجتماعات را تهديد می کند.
خیمه: یادم نمی رود سال های اولیه رحلت حضرت امام (ره) که خانواده محترم شان در جماران دو اقامه عزا می کردند و حضرت عالی منبر تشریف میبردید. از نزدیکیتان با حضرت امام و خانوادهشان برایمان بگویید.
شجاعی: آقا سيداحمد به من خيلی علاقهمند بودند، در مجالس ما شرکت می کرد و در آن رژيم، گاهی شبانه منزل ما هم می آمد. بعد از پيروزی انقلاب هم ايشان تشريف میآوردند و با هم ارتباط داشتيم. به تبع اين آشنایی، من با خانواده امام هم آشنايی داشتم. امام هم محبت بسياری داشتند.
نمی دانم اين مطلب را بگويم يا نه؛ يک بار آقا سيداحمد فرمودند: «فلانی، پيش ما از بسياری گله آورده اند و معترض هستند، اما از تو تا به حال کسی نکته منفی نياورده، تو حسن خلق داری و مردم دوستت دارند.» الحمدالله تا به حال هم ارتباط ما با خانواده حضرت امام، حفظ شده و ادامه دارد.
به واسطه همين اعتماد عمومی، بعد از آقای فلسفی، آقايان وعاظ، جلسات روزانهشان را به منزل من آوردند. من را احترام می کنند و البته من هم همه وجودم در اختيار اين بدنه تأثيرگذار است؛ با هم مشکلات شخصی را که پيش می آيد حل می کنيم. حواس مان به اهل منبر هست تا خدای نکرده اتحادی که انتظار می رود در اخلاق و رويه جامعه وعاظ وجود داشته باشد در معرض خطر قرار نگيرد. اين لطف بزرگی است که ما در منبر نفاق نداريم.
هر ماه در دو دفعه جامعه مبلغان تشکيل میشود، ما از رجال دعوت می کنيم در این جلسات حضور داشته باشند تا آگاهی اهل منبر بالاتر برود؛ فرمودند عالم به زمانه هرگز به لوث آلودگی های پيرامونش دچار نمی شود و مصون میماند.
خیمه: از خود حضرت امام (ره) خاطرهای یادتان هست؟
شجاعی: بله، من خيلی خدمت ايشان رسيدم. خيلی خاطره دارم يک صبحی رفتم خدمتشان، دستشان را ببوسم تا دست شان را گرفتم، فرمودند: «آقای شجاعی چه میکنی؟»؛ عرض کردم نوکری جدتان اباعبدالله. تا گفتم جدتان، ايشان زدند زير گريه و با دستمال سفيدشان شروع کردند به پاک کردند اشکهايشان. صبيه آقای سعيدنژاد بعد از من آمد که امام سريع دستمال را گذاشتند روی دست شان و چشمهاشان تا وقتی من بيرون آمدم، تر بود. حساسيت هميشگی ايشان نسبت به نام مقدس حضرت حسين(ع) عجيب بود.
خیمه: یک آسیبشناسی جدی معاصر در مجالس اهل بیت(ع) وجود دارد و آن بزرگ شدن نام مداحان حتی در برابر نام وعاظ است. این آسیب حتی در اعلامیه های مجالس هم به چشم می خورد. با توجه به این که همواره از نظر معرفتی، آقایان علما نقش بنیادین داشتهاند و خطر گمراه شدن توسط گروه دیگر که کمتر مطالعه مذهبی دارند و محدوده مطالعه شان اگر هم داشته باشند، اصولاً بسیار محدود است. شما آیا احساس خطر میکنید؟ چه نظری دارید؟
شجاعی: ما به وجود جامعه مداح نيازمنديم و اصولا ائمه(ع) مداحان را احترام میکردند. اما به نظر من پس از انقلاب دشمن از وجود مداحان به ضرر انقلاب سوء استفاده کرده؛ مثالی عينیاش اين که بسياری از مصاديق بارز خوانندگی معارض با نفس دين را در قالب مداحی گسترش داد.
مثل تصنيفخوانی، حضرات آقايان مکارم و صافی و بسياری دیگر، بارها با ذکر دقيق دلايل فرمودند که اين خط دهیها از بيرون است و بر اين سبيل رفتن، خطاست.
همه شنيديم این جمله را که جايی در دستگاه فرهنگی آمريکا گفته شده ما اسلام و شيعه را با روضهخوانهای غافل و بیسواد از بين میبريم.
اول کسی که با چيزهایی مثل کف زدن مخالفت کرد، خود بنده بودم. حضور مقام معظم رهبری رسيدم. شرح دادم و موفق شدم کف زدن را از مساجد بيرون بکشم که داشت شايع می شد.
آيه داريم در سوره انفال که سوت زدن و کف زدن در خانۀ خدا حرام است؛ به صورت جدي هم معتقدم آسيب خطرناکی از سوی جامعه مداح برای اسلام و انقلاب وجود دارد.
الحمدلله الان بزرگان جامعه و بسیاری از بزرگان جامعه مداح، به این آسیب آگاه اند و وارد هستند؛ از شعرها و سبک ها مراقبت می کنند. اما با این وجود عده ای با شعرها و سبک های آلوده ناخودآگاه در مسیر دیگری رفته اند و باید متوجه شوند تا باز گردند.
خیمه: فکر نمی کنید بهتر باشد برای جامعه مداح هم جمعی به این صورت که جامعه وعاظ در محضر شما دارند، ترتیب داده شود؟
شجاعی: دارند، يعنی دارد تشکیل می شود. من به تازگی مسجد اميرالمومنين (ع) بودم و «آقای آهی» توانسته تا حدودی اين جمع را گرد هم بياورد.
خیمه: پایان گفتوگوی ماست. بهترین خاطرهتان را از استاد بزرگوارتان بگویید.
شجاعی: همه زندگی من خاطراتم با آقای فلسفی است. يادم هست وقتی میخواستند فيلم حضرت محمد(ص) را بسازند، در حضور آيتالله بهبهانی و سفرای کشورهای اسلامی جلسه ای ترتيب داده شد. آقای فلسفی سخنی گفتند که از ياد من نمیرود.
به سازندگان گفتند: «اگر می خواهيد سوار و پياده شدن پيامبر را از اسب نشان بدهيد و غذا خوردن و راه رفتن و جنگيدن و نشست و برخاست شان با مردم را به تصوير بکشيد که اين ها عادات بشری است و ما روی آنها تکيه نداريم که حالا شما بخواهيد اين را نشان ما بدهید. آنچه در مقام نبوت برای ما اهميت دارد، ارتباط ايشان با پروردگار است و حالت وحی. اگر دستگاهی داريد که بتواند آن را ثبت کند و به مخاطب منتقلش کند، انجام بدهيد. اما اگر نيست به اين تجربه دست نزنيد و سراغش نرويد.»
آنها هم البته معنای اصيل آقای فلسفی را فهميدند و در هيچ کجای مجموعهشان به طور مستقيم به وحی نپرداختند.
خیمه: نکته ای باقی مانده که خودتان بخواهید به آن اشاره کنید؟
شجاعی: من چون عمری را به نوکری حضرت سيدالشهدا(ع) صرف کردهام، به همه مستمعانم توصيه می کنم دست از دامان اهل بيت(ع) نکشند که هر چه هست، در اين خانه است. سعادت است. خودتان را شاگرد مستعد اين مکتب نشان دهيد.
قسمت اول مصاحبه با ايشان را خیمه: هیأت های متعددی از نفس شما بهره بردهاند، مهمترین شان کدام بوده است؟
شجاعی: کم هياتی پيدا می شد که اصيل و معتبر باشد و من در آن حضور نيافته باشم؛ در ميان همه، «هيأت فاطميون»، جايی بوده که من سالهاست در آن نقش داشته ام و همراهشان بودهام.
از عملکرد مثالزدنی هيأت مديره اين حسينيه، يک دانشگاه در نراق، يک بيمارستان در افسريه، يک تالار در خيابان پيروزی و حدود 15 يا 16 مدرسه در تهران و بقيه نقاط کشور ساخته شد و حالا هم در نزديکی ميدان شهدا، مدرسه رسالت در دست بناست.
هيأت ما به کوشش اعضای محترمش، گره گشا بوده و به لطف «حضرت صديقه الطاهره»، آبرومند بوده است. به خاطر همين، از معدود جلسات مورد وثوق علماء فاطميون است که از هر افراط و تفريطی، پرهيز دارد و بر اساس دستورات معصومان و منويات مراجع دينی، شعائر مذهبی را بر پا میدارد.
خیمه: خیلی ها علاقهمند به اهل بیت(ع) هستند و میخواهند بر اساس این علاقه، مجلس ذکر این بزرگواران را بر پا کنند؛ بعضی تجربهها به بنبست کشیده می شود یا هیأت به جای آن که محل تألیف قلوب بشود، محل انشعاب برادریها و ارادتندی ها می شود. فرصت مغتنمی است؛ چرا که شما سال هاست با این جریانات مانوس و نزدیکید. محبان حضرت حسین(ع) چه کنند که از آسیب دور بمانند؟
شجاعی: در هيأت، چيزی که خيلی مهم است و گاهی مغفول می ماند، تفهيم اخلاق است؛ حتی در حوزه ها میبينيم چيزی که می توانسته مايه نفاق بين علمای شيعی باشد، هميشه با رعايت اصول تقوا از ميان رفته است؛ نمونهاش حوزه نجف و قم که اتحاد مثالزدنی دارند.
هيأتی که در آن سخن از اخلاق باشد و اعتقادی به اين مسئله نگاه کند، ماندنی است. کسی که رهبر يک هيأت است، بايد متخلق به اخلاق اسلامی باشد و همه بتوانند فضايل را در رفتار او جستوجو کنند؛ باید متواضع باشد، باید راست گو باشد، بايد همراه باشد. اينها که اتفاق بيفتد، محبوب می شود؛ نتيجه محبوب شدنش اين است که سدّی میشود در برابر همه نفاق ها و دودستگی هايی که ناگزير، همه هيأتها و اجتماعات را تهديد می کند.
خیمه: یادم نمی رود سال های اولیه رحلت حضرت امام (ره) که خانواده محترم شان در جماران دو اقامه عزا می کردند و حضرت عالی منبر تشریف میبردید. از نزدیکیتان با حضرت امام و خانوادهشان برایمان بگویید.
شجاعی: آقا سيداحمد به من خيلی علاقهمند بودند، در مجالس ما شرکت می کرد و در آن رژيم، گاهی شبانه منزل ما هم می آمد. بعد از پيروزی انقلاب هم ايشان تشريف میآوردند و با هم ارتباط داشتيم. به تبع اين آشنایی، من با خانواده امام هم آشنايی داشتم. امام هم محبت بسياری داشتند.
نمی دانم اين مطلب را بگويم يا نه؛ يک بار آقا سيداحمد فرمودند: «فلانی، پيش ما از بسياری گله آورده اند و معترض هستند، اما از تو تا به حال کسی نکته منفی نياورده، تو حسن خلق داری و مردم دوستت دارند.» الحمدالله تا به حال هم ارتباط ما با خانواده حضرت امام، حفظ شده و ادامه دارد.
به واسطه همين اعتماد عمومی، بعد از آقای فلسفی، آقايان وعاظ، جلسات روزانهشان را به منزل من آوردند. من را احترام می کنند و البته من هم همه وجودم در اختيار اين بدنه تأثيرگذار است؛ با هم مشکلات شخصی را که پيش می آيد حل می کنيم. حواس مان به اهل منبر هست تا خدای نکرده اتحادی که انتظار می رود در اخلاق و رويه جامعه وعاظ وجود داشته باشد در معرض خطر قرار نگيرد. اين لطف بزرگی است که ما در منبر نفاق نداريم.
هر ماه در دو دفعه جامعه مبلغان تشکيل میشود، ما از رجال دعوت می کنيم در این جلسات حضور داشته باشند تا آگاهی اهل منبر بالاتر برود؛ فرمودند عالم به زمانه هرگز به لوث آلودگی های پيرامونش دچار نمی شود و مصون میماند.
خیمه: از خود حضرت امام (ره) خاطرهای یادتان هست؟
شجاعی: بله، من خيلی خدمت ايشان رسيدم. خيلی خاطره دارم يک صبحی رفتم خدمتشان، دستشان را ببوسم تا دست شان را گرفتم، فرمودند: «آقای شجاعی چه میکنی؟»؛ عرض کردم نوکری جدتان اباعبدالله. تا گفتم جدتان، ايشان زدند زير گريه و با دستمال سفيدشان شروع کردند به پاک کردند اشکهايشان. صبيه آقای سعيدنژاد بعد از من آمد که امام سريع دستمال را گذاشتند روی دست شان و چشمهاشان تا وقتی من بيرون آمدم، تر بود. حساسيت هميشگی ايشان نسبت به نام مقدس حضرت حسين(ع) عجيب بود.
خیمه: یک آسیبشناسی جدی معاصر در مجالس اهل بیت(ع) وجود دارد و آن بزرگ شدن نام مداحان حتی در برابر نام وعاظ است. این آسیب حتی در اعلامیه های مجالس هم به چشم می خورد. با توجه به این که همواره از نظر معرفتی، آقایان علما نقش بنیادین داشتهاند و خطر گمراه شدن توسط گروه دیگر که کمتر مطالعه مذهبی دارند و محدوده مطالعه شان اگر هم داشته باشند، اصولاً بسیار محدود است. شما آیا احساس خطر میکنید؟ چه نظری دارید؟
شجاعی: ما به وجود جامعه مداح نيازمنديم و اصولا ائمه(ع) مداحان را احترام میکردند. اما به نظر من پس از انقلاب دشمن از وجود مداحان به ضرر انقلاب سوء استفاده کرده؛ مثالی عينیاش اين که بسياری از مصاديق بارز خوانندگی معارض با نفس دين را در قالب مداحی گسترش داد.
مثل تصنيفخوانی، حضرات آقايان مکارم و صافی و بسياری دیگر، بارها با ذکر دقيق دلايل فرمودند که اين خط دهیها از بيرون است و بر اين سبيل رفتن، خطاست.
همه شنيديم این جمله را که جايی در دستگاه فرهنگی آمريکا گفته شده ما اسلام و شيعه را با روضهخوانهای غافل و بیسواد از بين میبريم.
اول کسی که با چيزهایی مثل کف زدن مخالفت کرد، خود بنده بودم. حضور مقام معظم رهبری رسيدم. شرح دادم و موفق شدم کف زدن را از مساجد بيرون بکشم که داشت شايع می شد.
آيه داريم در سوره انفال که سوت زدن و کف زدن در خانۀ خدا حرام است؛ به صورت جدي هم معتقدم آسيب خطرناکی از سوی جامعه مداح برای اسلام و انقلاب وجود دارد.
الحمدلله الان بزرگان جامعه و بسیاری از بزرگان جامعه مداح، به این آسیب آگاه اند و وارد هستند؛ از شعرها و سبک ها مراقبت می کنند. اما با این وجود عده ای با شعرها و سبک های آلوده ناخودآگاه در مسیر دیگری رفته اند و باید متوجه شوند تا باز گردند.
خیمه: فکر نمی کنید بهتر باشد برای جامعه مداح هم جمعی به این صورت که جامعه وعاظ در محضر شما دارند، ترتیب داده شود؟
شجاعی: دارند، يعنی دارد تشکیل می شود. من به تازگی مسجد اميرالمومنين (ع) بودم و «آقای آهی» توانسته تا حدودی اين جمع را گرد هم بياورد.
خیمه: پایان گفتوگوی ماست. بهترین خاطرهتان را از استاد بزرگوارتان بگویید.
شجاعی: همه زندگی من خاطراتم با آقای فلسفی است. يادم هست وقتی میخواستند فيلم حضرت محمد(ص) را بسازند، در حضور آيتالله بهبهانی و سفرای کشورهای اسلامی جلسه ای ترتيب داده شد. آقای فلسفی سخنی گفتند که از ياد من نمیرود.
به سازندگان گفتند: «اگر می خواهيد سوار و پياده شدن پيامبر را از اسب نشان بدهيد و غذا خوردن و راه رفتن و جنگيدن و نشست و برخاست شان با مردم را به تصوير بکشيد که اين ها عادات بشری است و ما روی آنها تکيه نداريم که حالا شما بخواهيد اين را نشان ما بدهید. آنچه در مقام نبوت برای ما اهميت دارد، ارتباط ايشان با پروردگار است و حالت وحی. اگر دستگاهی داريد که بتواند آن را ثبت کند و به مخاطب منتقلش کند، انجام بدهيد. اما اگر نيست به اين تجربه دست نزنيد و سراغش نرويد.»
آنها هم البته معنای اصيل آقای فلسفی را فهميدند و در هيچ کجای مجموعهشان به طور مستقيم به وحی نپرداختند.
خیمه: نکته ای باقی مانده که خودتان بخواهید به آن اشاره کنید؟
شجاعی: من چون عمری را به نوکری حضرت سيدالشهدا(ع) صرف کردهام، به همه مستمعانم توصيه می کنم دست از دامان اهل بيت(ع) نکشند که هر چه هست، در اين خانه است. سعادت است. خودتان را شاگرد مستعد اين مکتب نشان دهيد.