کد مطلب : ۳۱۷۸۱
حجت الاسلام مهدی مسائلی
متولیان دینی ما به برگزاری کنسرت انتقاد دارند اما درباره عزاداریها تذکری داده نمیشود
فهیمه ابراهیمی: سنت عزاداری امام حسین(ع) در طول سالها دستخوش تحولات بسیاری شده و هر روشی که در این عزاداری به کار رود بی تردید به نام اسلام و شیعه نوشته میشود.
حجت الاسلام مهدی مسایلی پژوهشگر دین و نویسنده در خصوص تاثیر تغییر و تحولات عزاداری گفت:در شبکههای ماهوارهای، سعی کردند مظاهری از عزاداری مثل قمه زنی که خشونت در آن برجسته است را در سطح جهان گسترش دهند و از قمه زنی به عنوان نماد عزاداری نام میبرند.
متن این گفتوگو را بخوانید؛
شما تغییر و تحولات الگوهای عزاداری در ماه محرم و عاشورا طی دهه های اخیر را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا موافق هستید که شاهد گسترش ظاهرگرایی و افول محتوا هستیم؟
به نظر من بعد از انقلاب اسلامی تا حدودی محتوای اصلی در عزاداریها بیشتر شده است. در واقع عزاداریها بعد از انقلاب عمق بیشتری پیدا کرده است و به اهداف امام حسین (ع) بیش از عزاداری پرداخته میشود اما نسبت به ظرفیتهای گستردهای که عزاداری میتواند در جامعه اسلامی داشته باشد باز هم کم کار کردهایم. به نظر من انتظاراتی که از عزاداری وجود دارد موجب شده عدهای این تلقی را داشته باشند که عزاداریها به سمت ظاهرگرایی میرود و آسیبها حتی بیشتر دیده میشود. درحالی که این آسیبها قبل از انقلاب و در اعصار گذشته هم بیشتر وجود داشته است اما چون عزاداری در خدمت سیاست اسلامی نبود این انتظارات هم از آن کمتر بود و بُعد فردی عزاداری بیشتر نمود پیدا میکرد اما الان بُعد اجتماعی عزاداری بیشتر نمود دارد.
اما اگر به عزاداری ها توجه کنیم میبینیم که گریه کردن و زنجیر زنی طرفداران بیشتری دارد و مردم را بیشتر به سمت خود جذب میکند اما در مقابل پای منبرهایی که به دنبال بیان فلسفه عاشورا هستند را خلوت تر میبینیم.
بله این مساله از قدیم وجود داشته اما الان با آرایههای جدیدی هم عجین شده است یعنی بحث موسیقی در عزاداری مطرح است. در اصل معنای عزاداری این است که انسان از مصیبتهایی که به اهل بیت(ع) وارد شده است متاثر شود و این تأثر اظهار بیرونی هم داشته باشد یعنی این تاثیر را به شکلهای مختلف در بیرون هم نشان دهد. اما در بیشتر صورتهای عزاداری که انجام میشود شاید این حزن درونی هم اتفاق نیفتد مثلا در سینهزنی، صدای مداح و اشعاری که میخواند به سینه زنی افراد ریتم و هیجان میدهد درحالی که اصل سینهزنی این است که افراد تاثر درونی خود را در بیرون هم به نمایش بگذارند. به صورت عرفی بیشتر کسانی که عمق معرفتی ندارند به این اشکال عزاداری تمایل بیشتری نشان میدهند. اما حقیقت این است که اصل آن را باید در نتیجهای که عزاداریها رقم میزند، دید. بسیاری از جوانهای ما از همین عزاداری ها بهره میگیرند و عشق حسینی را در خودشان نهادینه میکنند. مثلا در بحث مدافعین حرم، خیلی از جوانان به عشق اهل بیت(ع) و همراهی با امام حسین(ع) در این عرصهها حضور پیدا میکنند. سالها امتحانهای زیادی جلوی پای ملت بود اما آنگونه که در انقلاب اسلامی و ایام دفاع مقدس دیدیم و یا در زمان حال شاهد هستیم، جوانهایی هستند که با بهرهگیری از همین عزاداری در این عرصه ها حضور پیدا میکنند. بنابراین به نظر من این نتیجه گیریها از عزاداری بیشتر شده است اما چون عمق معرفتی زیادی نسبت به ظرفیت عزاداری ایجاد نشده است بنابراین فکر می کنیم که در این زمینه پسرفت داریم در حالی که پیشرفت داشتیم اما این پیشرفت به مقدار انتظاری که از عزاداری وجود دارد، نیست.
پس آیا این نیاز احساس نمیشود که باید این آگاهی را نسبت به اجرای مراسم عزاداری بیشتر کرد و به عبارت دیگر معرفت افزایی در این زمینه صورت بگیرد؟
متاسفانه در بحث معرفت افزایی که در عزاداری امام حسین(ع) وجود دارد ما به صورت منفعل عمل میکنیم. یعنی معمولا انحرافات و سمت و سوهای نادرست را بیان میکنیم اما در مقابل به جوانها الگو نمیدهیم و کارهای مثبت ما کم است. چیزی را که در سیره مقام معظم رهبری در سالهای اخیر مشاهده کردم این است که در عین حالی که انحرافات و ظاهرگرایی در عزاداریها مانند لخت شدن را متذکر شدند اما توجه داشتند که بعضی از مداحان و عزاداری ها را به صورت خاص تمجید می کردند که مثلا این عزاداریها هم شعر و نوحه خوانی و هم نحوه برگزاریاش خوب است و میتواند معرفت را انتقال دهد. پس این الگوها که خوب و معرفت افزا است را بیان کنیم و سعی کنیم اشعار را هم گسترش دهیم.
چرا در بحث معرفت زایی در عزاداری امام حسین(ع) منفعل عمل کردیم؟
متاسفانه متولیان دینی ما نمیتوانند در این عرصه کاری کنند نه تنها کار سلبی در این مباحث انجام نمی شود بلکه محافظه کاری شدیدی هم صورت می گیرد و الگو دهی خاصی هم انجام نمیشود. مثلا الان خیلی از متولیان دینی ما به بحث و نحوه برگزاری کنسرت انتقاد دارند اما در خصوص عزاداری که متولیاش همین دینداران و علمای ما هستند هیچ دقتی وجود ندارند و تذکری هم داده نمیشود و بیشترین معضل از همین بحث محافظه کاری است که به صورت خیلی شدید وجود دارد و عدهای هم که پیش قدم میشوند به واسطه همین محافظه کاریها کنار گذاشته میشوند که باعث میشود محافظه کاری شدت بیشتر پیدا کند.
پس با توجه به این تفاسیر و اشعار موهونی که میگویید گاهی شاهد آن هستیم آیا میتوان گفت عزادار های ما از خط اصیل فاصله گرفته است؟
نمیتوان همه عزاداریها را اینچنین دانست. چراکه خیلی از عزاداریهای ما پیشرفت داشته است. اما عزاداری لایهها و طبقات مختلفی دارد بعضی از طبقاتی که عزاداری در آن برگزار میشود این انحرافات بیشتر شده است و حتی میبینم که به صورت سازماندهی شده در خدمت دشمنان اهداف امام حسین (ع) قرار گرفته است. مثلا در شبکههای ماهوارهای، سعی کردند مظاهری از عزاداری مثل قمه زنی که خشونت در آن برجسته است را در سطح جهان گسترش دهند و از قمه زنی به عنوان نماد عزاداری نام میبرند. در واقع تاکیدشان بیشتر روی شور و احساس است و سعی میکنند به واسطه عزاداریها یک تقسیم بندی در میان شیعیان به وجود آوردند یعنی هیاتی که در آن اینگونه کارها صورت میگیرد و هیاتی که این کارها را انجام نمیدهد. شبکه های معروف تر در این قضیه که در لندن هستند مثل شبکه فدک و اهل بیت که همین جهت گیری را دنبال میکنند یعنی یکی از پایه های تبلبغاتی که سعی می کنند مخاطبین را به سوی خود جذب کنند استفاده از گناهان عزاداری است که مقبول نیست و حتی مقابل آرمانهای سید الشهداء قرار دارد. شاید مثلا قبل از انقلاب انحرافات، بیشتر مردمی بود یعنی مردم به دلیل عدم معرفت این کار را انجام میدادند اما الان افکاری پشت سر این هدایت و این شکل عزاداری وجود دارد که اینها را به نحوی در مقابل تفکر اصیل و سیاسی امام حسین(ع) که در مقابل یزید و یزیدیان قرار گرفت، هدایت و سازماندهی میکند. انحرافات شدت گرفته است اما از سوی دیگر رویکرد اصلاحی هم نسبت به قبل پیشرفتهای خیلی زیادی داشته است و تعداد هیاتهایی که در راستای اهداف امام حسین(ع) قدم بر میدارند نسبت به قبل بیشتر شده است.
به باور شما سیاستگذاریهای فرهنگی نهادهای دولتی و حکومتی تا چه اندازه در خط سیر و تغییر تحول اشکال عزاداری در ایران موثر بوده است؟
ما نمیگوییم که دولت عزاداریها را مدیریت کند چراکه قابل مدیریت نیست اما حمایت از عزاداریهای اصیل که مطلوب و مقصود است وجود ندارد. مقصود من تاکیدم روی بحث های اثباتی قضیه است که وجود ندارد و باید یک مقدار حمایت ها از این جهت بیشتر شود.
چگونه باید این مباحث را حل کرد و در این جهت قدم برداشت؟
رویکرد ما به عزاداری و انحرافات عزاداری اینگونه است که نزدیک ماه محرم که میشود به یادش میافتیم که چگونه آنها را اصلاح کنیم. درحالی که باید تشکلهای دائمی ایجاد شده و در طول سال پیگیری شود مانند کاری که بنیاد دعبل انجام میدهد. از سوی دیگر باید روی این مباحث مطالعه صورت بگیرد و نقاط قوت و ضعف را با مطالعه استخراج کرد و نتیجه را به صورت عملیاتی تعریف کرد که چه کارهایی میتوان انجام داد تا انحرافات حل و فصل و معرفت افزایی در عزاداریها بیشتر شود.
به نظر می رسد که در محتوای روضهها و نوحههایی که در عزاداریهای محرم رواج دارد، نهادهای سیاستگذار حکومتی در تلاش برای پالایش محتوا بودهاند، اما از جانب اقشار مذهبی هوادار این گونه روضهها و مراثی، نوعی مقاومت و بیتوجهی نسبت به این سیاستگذاریها وجود داشته. چرا؟
یک مقداری از این مقاومتهای مردم به خاطر تحریکهایی است که وجود دارد و کسانی که منتفع هستند و از این مباحث استفاده میکنند مردم را تحریک میکنند که مقاومت به خرج دهند و در مقابل اصلاحات ایستادگی می کنند. بحث دیگر این است که رویکردهای تبلیغی درستی در بیان قضایا انتخاب نمیشود. رویکردهایی که ما حتی میتوانیم غیر مستقیم به مردم بیان کنیم و یا اینکه از ابزارهای چند رسانه ای استفاده کنیم و به مردم بازگو کنیم در عین حال که مباحث سلبی بیان می شود، به مباحث اثباتی هم تاکید شود و قبل از هر اقدام سلبی یک تاکیدی بر عزاداری و جهات مثبت هیات هایی که انحرافات دارند داشته باشیم. ما اگر ابتدا بیاییم مباحث سلبی هیاتها و انحرافات را بیان کنیم طبیعتا با موضع گیری همراه می شود پس باید چند قدمی با آنها پیش برویم و نقاط مثبت را تقویت و در عین حال نقاط منفی را اصلاح کنیم.
در خصوص مواجهه جریان نواندیش حوزوی و همچنین روشنفکری دینی با مساله عزاداریها و برخی خرافات ترویج شده در جریان این مراسمها پرسش این است که این مواجهه تا چه میزان در اصلاح این امور موثر بوده؟
جریان نواندیش هم متاسفانه تاحدودی همین بحث محافظه کاری را در بعضی از جهات پیش گرفته است. هنوز بعد از سالها کتابهایی که در مورد انحرافات عزاداری نوشته میشود بازنویسی و تکرار سخنان شهید مطهری است. شهید مطهری در نوشتن این کتاب جسارت خیلی زیادی را به خرج داد که حتی در سالهای اخیر میبینیم از جهات مختلف به شهید مطهری حمله میشود اما یکی از جهات عمده ای که ایشان را مورد حمله قرار می دهند و الان هم شدت پیدا کرده این است که با تخریب شهید مطهری کسی نتواند آن مسیر را دنبال کند. بعد از انقلاب مطالب زیادی وارد عزاداری ها شده است و این مایه تاسف هست که مقام رهبری در زمینه های حساس هشدار دهند. اگر علمای بلاد و کسانی که روشن بین هستند و دغدغه ها را می فهمند زمینه را فراهم کنند، شاید نفوذ کلام رهبری تاثیر بیشتر داشته باشد.
حجت الاسلام مهدی مسایلی پژوهشگر دین و نویسنده در خصوص تاثیر تغییر و تحولات عزاداری گفت:در شبکههای ماهوارهای، سعی کردند مظاهری از عزاداری مثل قمه زنی که خشونت در آن برجسته است را در سطح جهان گسترش دهند و از قمه زنی به عنوان نماد عزاداری نام میبرند.
متن این گفتوگو را بخوانید؛
شما تغییر و تحولات الگوهای عزاداری در ماه محرم و عاشورا طی دهه های اخیر را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا موافق هستید که شاهد گسترش ظاهرگرایی و افول محتوا هستیم؟
به نظر من بعد از انقلاب اسلامی تا حدودی محتوای اصلی در عزاداریها بیشتر شده است. در واقع عزاداریها بعد از انقلاب عمق بیشتری پیدا کرده است و به اهداف امام حسین (ع) بیش از عزاداری پرداخته میشود اما نسبت به ظرفیتهای گستردهای که عزاداری میتواند در جامعه اسلامی داشته باشد باز هم کم کار کردهایم. به نظر من انتظاراتی که از عزاداری وجود دارد موجب شده عدهای این تلقی را داشته باشند که عزاداریها به سمت ظاهرگرایی میرود و آسیبها حتی بیشتر دیده میشود. درحالی که این آسیبها قبل از انقلاب و در اعصار گذشته هم بیشتر وجود داشته است اما چون عزاداری در خدمت سیاست اسلامی نبود این انتظارات هم از آن کمتر بود و بُعد فردی عزاداری بیشتر نمود پیدا میکرد اما الان بُعد اجتماعی عزاداری بیشتر نمود دارد.
اما اگر به عزاداری ها توجه کنیم میبینیم که گریه کردن و زنجیر زنی طرفداران بیشتری دارد و مردم را بیشتر به سمت خود جذب میکند اما در مقابل پای منبرهایی که به دنبال بیان فلسفه عاشورا هستند را خلوت تر میبینیم.
بله این مساله از قدیم وجود داشته اما الان با آرایههای جدیدی هم عجین شده است یعنی بحث موسیقی در عزاداری مطرح است. در اصل معنای عزاداری این است که انسان از مصیبتهایی که به اهل بیت(ع) وارد شده است متاثر شود و این تأثر اظهار بیرونی هم داشته باشد یعنی این تاثیر را به شکلهای مختلف در بیرون هم نشان دهد. اما در بیشتر صورتهای عزاداری که انجام میشود شاید این حزن درونی هم اتفاق نیفتد مثلا در سینهزنی، صدای مداح و اشعاری که میخواند به سینه زنی افراد ریتم و هیجان میدهد درحالی که اصل سینهزنی این است که افراد تاثر درونی خود را در بیرون هم به نمایش بگذارند. به صورت عرفی بیشتر کسانی که عمق معرفتی ندارند به این اشکال عزاداری تمایل بیشتری نشان میدهند. اما حقیقت این است که اصل آن را باید در نتیجهای که عزاداریها رقم میزند، دید. بسیاری از جوانهای ما از همین عزاداری ها بهره میگیرند و عشق حسینی را در خودشان نهادینه میکنند. مثلا در بحث مدافعین حرم، خیلی از جوانان به عشق اهل بیت(ع) و همراهی با امام حسین(ع) در این عرصهها حضور پیدا میکنند. سالها امتحانهای زیادی جلوی پای ملت بود اما آنگونه که در انقلاب اسلامی و ایام دفاع مقدس دیدیم و یا در زمان حال شاهد هستیم، جوانهایی هستند که با بهرهگیری از همین عزاداری در این عرصه ها حضور پیدا میکنند. بنابراین به نظر من این نتیجه گیریها از عزاداری بیشتر شده است اما چون عمق معرفتی زیادی نسبت به ظرفیت عزاداری ایجاد نشده است بنابراین فکر می کنیم که در این زمینه پسرفت داریم در حالی که پیشرفت داشتیم اما این پیشرفت به مقدار انتظاری که از عزاداری وجود دارد، نیست.
پس آیا این نیاز احساس نمیشود که باید این آگاهی را نسبت به اجرای مراسم عزاداری بیشتر کرد و به عبارت دیگر معرفت افزایی در این زمینه صورت بگیرد؟
متاسفانه در بحث معرفت افزایی که در عزاداری امام حسین(ع) وجود دارد ما به صورت منفعل عمل میکنیم. یعنی معمولا انحرافات و سمت و سوهای نادرست را بیان میکنیم اما در مقابل به جوانها الگو نمیدهیم و کارهای مثبت ما کم است. چیزی را که در سیره مقام معظم رهبری در سالهای اخیر مشاهده کردم این است که در عین حالی که انحرافات و ظاهرگرایی در عزاداریها مانند لخت شدن را متذکر شدند اما توجه داشتند که بعضی از مداحان و عزاداری ها را به صورت خاص تمجید می کردند که مثلا این عزاداریها هم شعر و نوحه خوانی و هم نحوه برگزاریاش خوب است و میتواند معرفت را انتقال دهد. پس این الگوها که خوب و معرفت افزا است را بیان کنیم و سعی کنیم اشعار را هم گسترش دهیم.
چرا در بحث معرفت زایی در عزاداری امام حسین(ع) منفعل عمل کردیم؟
متاسفانه متولیان دینی ما نمیتوانند در این عرصه کاری کنند نه تنها کار سلبی در این مباحث انجام نمی شود بلکه محافظه کاری شدیدی هم صورت می گیرد و الگو دهی خاصی هم انجام نمیشود. مثلا الان خیلی از متولیان دینی ما به بحث و نحوه برگزاری کنسرت انتقاد دارند اما در خصوص عزاداری که متولیاش همین دینداران و علمای ما هستند هیچ دقتی وجود ندارند و تذکری هم داده نمیشود و بیشترین معضل از همین بحث محافظه کاری است که به صورت خیلی شدید وجود دارد و عدهای هم که پیش قدم میشوند به واسطه همین محافظه کاریها کنار گذاشته میشوند که باعث میشود محافظه کاری شدت بیشتر پیدا کند.
پس با توجه به این تفاسیر و اشعار موهونی که میگویید گاهی شاهد آن هستیم آیا میتوان گفت عزادار های ما از خط اصیل فاصله گرفته است؟
نمیتوان همه عزاداریها را اینچنین دانست. چراکه خیلی از عزاداریهای ما پیشرفت داشته است. اما عزاداری لایهها و طبقات مختلفی دارد بعضی از طبقاتی که عزاداری در آن برگزار میشود این انحرافات بیشتر شده است و حتی میبینم که به صورت سازماندهی شده در خدمت دشمنان اهداف امام حسین (ع) قرار گرفته است. مثلا در شبکههای ماهوارهای، سعی کردند مظاهری از عزاداری مثل قمه زنی که خشونت در آن برجسته است را در سطح جهان گسترش دهند و از قمه زنی به عنوان نماد عزاداری نام میبرند. در واقع تاکیدشان بیشتر روی شور و احساس است و سعی میکنند به واسطه عزاداریها یک تقسیم بندی در میان شیعیان به وجود آوردند یعنی هیاتی که در آن اینگونه کارها صورت میگیرد و هیاتی که این کارها را انجام نمیدهد. شبکه های معروف تر در این قضیه که در لندن هستند مثل شبکه فدک و اهل بیت که همین جهت گیری را دنبال میکنند یعنی یکی از پایه های تبلبغاتی که سعی می کنند مخاطبین را به سوی خود جذب کنند استفاده از گناهان عزاداری است که مقبول نیست و حتی مقابل آرمانهای سید الشهداء قرار دارد. شاید مثلا قبل از انقلاب انحرافات، بیشتر مردمی بود یعنی مردم به دلیل عدم معرفت این کار را انجام میدادند اما الان افکاری پشت سر این هدایت و این شکل عزاداری وجود دارد که اینها را به نحوی در مقابل تفکر اصیل و سیاسی امام حسین(ع) که در مقابل یزید و یزیدیان قرار گرفت، هدایت و سازماندهی میکند. انحرافات شدت گرفته است اما از سوی دیگر رویکرد اصلاحی هم نسبت به قبل پیشرفتهای خیلی زیادی داشته است و تعداد هیاتهایی که در راستای اهداف امام حسین(ع) قدم بر میدارند نسبت به قبل بیشتر شده است.
به باور شما سیاستگذاریهای فرهنگی نهادهای دولتی و حکومتی تا چه اندازه در خط سیر و تغییر تحول اشکال عزاداری در ایران موثر بوده است؟
ما نمیگوییم که دولت عزاداریها را مدیریت کند چراکه قابل مدیریت نیست اما حمایت از عزاداریهای اصیل که مطلوب و مقصود است وجود ندارد. مقصود من تاکیدم روی بحث های اثباتی قضیه است که وجود ندارد و باید یک مقدار حمایت ها از این جهت بیشتر شود.
چگونه باید این مباحث را حل کرد و در این جهت قدم برداشت؟
رویکرد ما به عزاداری و انحرافات عزاداری اینگونه است که نزدیک ماه محرم که میشود به یادش میافتیم که چگونه آنها را اصلاح کنیم. درحالی که باید تشکلهای دائمی ایجاد شده و در طول سال پیگیری شود مانند کاری که بنیاد دعبل انجام میدهد. از سوی دیگر باید روی این مباحث مطالعه صورت بگیرد و نقاط قوت و ضعف را با مطالعه استخراج کرد و نتیجه را به صورت عملیاتی تعریف کرد که چه کارهایی میتوان انجام داد تا انحرافات حل و فصل و معرفت افزایی در عزاداریها بیشتر شود.
به نظر می رسد که در محتوای روضهها و نوحههایی که در عزاداریهای محرم رواج دارد، نهادهای سیاستگذار حکومتی در تلاش برای پالایش محتوا بودهاند، اما از جانب اقشار مذهبی هوادار این گونه روضهها و مراثی، نوعی مقاومت و بیتوجهی نسبت به این سیاستگذاریها وجود داشته. چرا؟
یک مقداری از این مقاومتهای مردم به خاطر تحریکهایی است که وجود دارد و کسانی که منتفع هستند و از این مباحث استفاده میکنند مردم را تحریک میکنند که مقاومت به خرج دهند و در مقابل اصلاحات ایستادگی می کنند. بحث دیگر این است که رویکردهای تبلیغی درستی در بیان قضایا انتخاب نمیشود. رویکردهایی که ما حتی میتوانیم غیر مستقیم به مردم بیان کنیم و یا اینکه از ابزارهای چند رسانه ای استفاده کنیم و به مردم بازگو کنیم در عین حال که مباحث سلبی بیان می شود، به مباحث اثباتی هم تاکید شود و قبل از هر اقدام سلبی یک تاکیدی بر عزاداری و جهات مثبت هیات هایی که انحرافات دارند داشته باشیم. ما اگر ابتدا بیاییم مباحث سلبی هیاتها و انحرافات را بیان کنیم طبیعتا با موضع گیری همراه می شود پس باید چند قدمی با آنها پیش برویم و نقاط مثبت را تقویت و در عین حال نقاط منفی را اصلاح کنیم.
در خصوص مواجهه جریان نواندیش حوزوی و همچنین روشنفکری دینی با مساله عزاداریها و برخی خرافات ترویج شده در جریان این مراسمها پرسش این است که این مواجهه تا چه میزان در اصلاح این امور موثر بوده؟
جریان نواندیش هم متاسفانه تاحدودی همین بحث محافظه کاری را در بعضی از جهات پیش گرفته است. هنوز بعد از سالها کتابهایی که در مورد انحرافات عزاداری نوشته میشود بازنویسی و تکرار سخنان شهید مطهری است. شهید مطهری در نوشتن این کتاب جسارت خیلی زیادی را به خرج داد که حتی در سالهای اخیر میبینیم از جهات مختلف به شهید مطهری حمله میشود اما یکی از جهات عمده ای که ایشان را مورد حمله قرار می دهند و الان هم شدت پیدا کرده این است که با تخریب شهید مطهری کسی نتواند آن مسیر را دنبال کند. بعد از انقلاب مطالب زیادی وارد عزاداری ها شده است و این مایه تاسف هست که مقام رهبری در زمینه های حساس هشدار دهند. اگر علمای بلاد و کسانی که روشن بین هستند و دغدغه ها را می فهمند زمینه را فراهم کنند، شاید نفوذ کلام رهبری تاثیر بیشتر داشته باشد.