کد مطلب : ۳۲۸۷۱
گفتوگو با فرهاد کیاماری درباره پیوند موسیقی و ستایشگری
کاربرد صحیح ظرفیتهای هنری در مداحی
فرهاد کیاماری، مدیر مسئول آموزشگاه موسیقی آوای کهن و مدیر گروه موسیقی آوای مهر دماوند، از هنرمندانی است که در دوران کودکی به قرائت قرآن علاقهمند بوده و نزد پدر و پدربزرگش مداحی و تعزیهخوانی را نیز آموخته است. وی به مدت دو سال دبیر دفتر موسیقی آیینی در تهران بوده و از جمله اقدامات او راهاندازی سایت عاشورا موزیک در سال ۱۳۸۹ش. است. او علاوه بر آموزش موسیقی و نغمات آیینی در شهر دماوند، صاحب آثاری در این حوزه است که از جملة آنها میتوان مجموعة نوحهنواهای مرحوم حسینبابای مشکین را نام برد؛ که به همراه پدرش حاج عباس کیاماری بازخوانی کردهاند. وی معتقد است که در موسیقی سنتی ایران ظرفیتهای بسیاری برای کیفیکاری و غنیسازی فرم و محتوای جلسات مذهبی وجود دارد که هنوز چندان بهرهبرداری نشدهاند. دربارة این موضوع گفتوگوی دعبل با ایشان را در ادامه بخوانید:
دعبل: آقای کیاماری گویا شما مدتهاست که بر روی جنبة موسیقایی نوحههای مذهبی کار کردهاید و این پژوهشها منجر به نقدهایی درخصوص نحوة اجرای برخی مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) از دیدگاه شما شده است.
شاید نگاه من به این مقوله، بیشتر هنری باشد؛ من در این حوزه از ابتدا به دنبال نوحههای خاص بودهام. به نظر من، مداحی اصیل و قدیمی فراموش و دچار آفتی به نام موسیقی پاپ شده و این مقوله بهدرستی آسیبشناسی نشده است؛ بلکه فقط به مداحان گفتهایم که مثلاً فلان ترانه را نخوان، حتی گاهی دلیل هم نیاوردیم یا برای آن جایگزینی در نظر نگرفتیم. در حالی که ما نوحههای اصیلی داریم که برخی از آنها منهای محتوا به لحاظ ردیفهای آوازی و دستگاههای موسیقایی بسیار غنی هستند.
جالب است که در گذشته بر عکس امروز، خوانندهها و آوازهخوانها منتظر بودند مداحان بخوانند تا از روی آنها تقلید کنند؛ ولی امروز مداحان از روی خوانندهها تقلید میکنند. بسیاری از تصنیفها برگرفته از نوحهها هستند. چرا در گذشته در این زمینه ظرفیت پرباری داشتیم، ولی امروز به اینجا رسیدهایم؟ چه اتفاقی افتاده است؟
دعبل: چه اتفاقی افتاده است؟
اتفاقی که افتاده، این است: این یک جریان اعتقادی است و بسیاری توفیق یافتهاند و وارد این حوزه شدهاند؛ ولی بحث آموزش و پژوهش جدی گرفته نشده است؛ یعنی نقشه و برنامة خاصی برای آموزش آنها وجود نداشته است. درست است که مداح باید مقتل و تاریخ بداند؛ در عین حال باید از یکسری آهنگها و نغمات آگاهی داشته باشد. چون میخواهد با احساس به وسیلة اصوات یک واقعه را بیان کند. بنابراین باید به الزامات آن توجه داشته باشد. موسیقی هنر بیان احساس به وسیلة اصوات است. برخی مسئولان و مداحان به این مقوله بهطور علمی نگاه نکردهاند و در نتیجه این حوزه دچار آسیبهای جدی شده است.
دعبل: اکنون چه کار میتوانیم بکنیم؟
ما میتوانیم جزواتی تهیه و با مداحان صداسازی کار کنیم و به آنها نغمات و نوحههای غنی را آموزش دهیم. نوحههای بسیاری با شعر و محتوای غنی وجود دارند، قدمت برخی از آنها ۳۰۰ـ۲۰۰ سال است؛ مثلاً نوحههای «حسینبابای مشکین». میتوانیم پس از آمادهسازی مداحان جوان و علاقهمند درخصوص مبانی نغمات و آوازها، به آنها این نوحهها را ارائه کنیم تا آنها را بخوانند و روی آنها کار کنند. ما باید بتوانیم از ظرفیتهای هنری به شکلی صحیح، در مداحیها و جلسات مذهبی استفاده کنیم.
دعبل: گویا شما آشنایی با ردیفهای آوازی را جزو لاینفک مداحی میدانید؟
دقیقاً همینطور است؛ چون ابزار کار است. به اعتقاد من مداحی هنر مقدس و فاخری است که لوازم و اسباب خود را نیاز دارد. بزرگان و قدیمیهای مداحی با این مقوله آشنا بودند و با رعایت اصولی این کار و فعالیت را انجام میدادند. بزرگی میگفت: وقتی «حاج اکبر ناظم» یک یا حسین! میگوید، اشک همه درمیآید. باید نگاه کرد که آن حنجرههای بااخلاص طی چند سال به این درجه از پختگی رسیدهاند. مرحوم پدربزرگم، «نصرالله کیاماری» از پیشکسوتان مداحی دماوند بودند. ایشان در مراسمی فقط یک بیت خواندند و همة مجلس منقلب شدند. اخلاص و استاد؛ نسل قدیم این مقوله را جدی میپنداشتند و کار میکردند. ایشان استاد داشتند. من نیز نکات بسیاری را از ایشان یاد گرفتهام.
دعبل: منظورتان از اینکه استاد داشتند این است که در زمینة فراگیری دستگاهها استاد داشتند؟
بله. شاید نمیتوانستند بگویند که فلان ردیف این اسم را دارد؛ ولی وقتی اجرا میکردند میتوانستید تشخیص دهید که دقیقاً درست اجرا میکنند. ایشان با یک عقبه و تجربة چندینساله به این نقطه رسیدهاند. امروز هم تسلط مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) بر این علم ضرورت دارد. در این خصوص لازم است که بتوانیم درست را از نادرست و سره را از ناسره تشخیص دهیم. برخی مداحان، آهنگهایی را اجرا میکنند که از لحاظ محتوایی بسیار نازل است و در شأن این جایگاه نیست؛ حتی مداحان معروف نیز از این نوع آهنگها اجرا میکنند. البته این را هم بگویم که عدهای جدیداً به این مقوله علاقهمند شدهاند و در آموزشگاههای موسیقی در کنار استادان آواز کار میکنند؛ اما من این نوع آموزش را توصیه نمیکنم.
دعبل: چرا؟
چون کسانی که صرفاً ردیف آوازی تدریس میکنند، کارشان بسیار گسترده است؛ مثلاً وقتی یک استاد آواز، دستگاه شور در ردیف آقای دوامی را آموزش میدهد، این دستگاه 20 گوشه دارد که همة آنها مورد نیاز مداحان نیست. شاید پنج الی 10 گوشة آن در محافل مختلف نیاز باشد؛ مابقی آن، گوشههای ریتمیک است که صرفاً کاربرد موسیقایی دارد. بنابراین عدهای به قصد آموختن برای کاربرد در جلسات مذهبی جذب این آموزشگاهها میشوند و به دلیل گستردگی مطالب و غیر کاربردی تشخیص دادن مجموعهای از آنها ادامه نمیدهند. به نظرم باید مراکزی با حضور متخصصانی که به این علم اشراف و دغدغة آن را دارند، تشکیل شود تا روند آموزش ناتمام باقی نماند.
دعبل: آقای کیاماری از صحبتهای شما اینطور برداشت میشود که برخی انتقادها به حال و هوای هیئات مذهبی و اجراهای مداحی به دلیل فقدان آموزش و استاد ندیدن مداحان است؛ اینکه برخی مداحان ردیفهای آوازی را یاد نمیگیرند و به هنر اصیل مداحی مسلط نیستند؛ اما از منظری دیگر باید ببینیم که خود موسیقی سنتی نسبت به موسیقیهای دیگر چقدر اقبال دارد؟ شاید اگر از این پنجره به موضوع نگاه کنیم دریابیم که اتفاقاً مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) ذائقة مخاطب را دریافتهاند و آگاهانه از اجراها بهشیوة سنتی فاصله گرفتهاند.
این نکته که شما میفرمایید درست است. امروز موسیقی سنتی ما بنا به دلایلی کممخاطب شده است. ولی یک واقعیت وجود دارد و آن اینکه همیشه آثار فاخر در طول تاریخ، ماندگار هستند؛ مثلاً برخی تصنیفهای استاد بنان برای همیشه ماندگار و شنیدنی است و خوانندگان بسیاری در سطوح مختلف آن را اجرا کردهاند؛ اما بسیاری از آثاری که بهصورت زیرزمینی، علنی یا غیر علنی بازار را فراگرفتهاند، قدمت و دوامی ندارند. آثاری که مبنا و چهارچوب درستی دارند، ماندگارتر هستند؛ مثلاً «مرغ سحر» که معادل پیشخوانی و مداحی آن را نیز داریم و البته مدعی هستیم که این تصنیف برگرفته از مداحی است؛ چون تصنیفِ مرغ سحر متعلق به 80 سال پیش و پیشخوانی و مداحی آن متعلق به 150 سال پیش است. با این توضیح، به نظر من بسیاری از مداحیهای امروز دوام ندارند و مانند حباب روی آب هستند و بسیار راحت از بین میروند. بهعلاوه، نکتة حایز اهمیت دیگر این است که اگر هنر اصیل موسیقی سنتی را یاد نگیریم و از آن در مداحی استفاده نکنیم، از یک بخشی از محتوای اصیل و ناب محروم میشویم؛ چرا که برخی مفاهیم و مضامین ناب در این قالب بهتر منتقل میشوند.
دعبل: چهطور؟
من به دلیل نوع شغل و گرایشی که دارم، همة انواع موسیقی را گوش میکنم. جالب است بدانید مواردی که با اقبال عمومی مواجه شدهاند و بهنوعی در کارنامة هنری اشخاص ثبت و ضبط شدهاند؛ محتوا و بنیاد آن بر اساس موسیقی سنتی و ردیف آوازی بوده است؛ مثلاً مبنا و چارچوب کارهای آقای «اصفهانی» ایرانی است؛ ولی با ادوات و سازهای جدید ارائه میشود. در بحث مداحی نیز این موضوع صادق است. من یقین دارم که بسیاری از مداحان جوان نمیدانند ما نوحههایی داریم که در دستگاههای موسیقی بهزیبایی اجرا شدهاند. اگر میتوانستیم این نوحهها را در جایی ضبط و ثبت کنیم تا مداحان جوان از آنها الگو بگیرند، خوب بود؛ چون این نوحهها واقعاً ماندگار هستند.
دعبل: آقای کیاماری گویا شما مدتهاست که بر روی جنبة موسیقایی نوحههای مذهبی کار کردهاید و این پژوهشها منجر به نقدهایی درخصوص نحوة اجرای برخی مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) از دیدگاه شما شده است.
شاید نگاه من به این مقوله، بیشتر هنری باشد؛ من در این حوزه از ابتدا به دنبال نوحههای خاص بودهام. به نظر من، مداحی اصیل و قدیمی فراموش و دچار آفتی به نام موسیقی پاپ شده و این مقوله بهدرستی آسیبشناسی نشده است؛ بلکه فقط به مداحان گفتهایم که مثلاً فلان ترانه را نخوان، حتی گاهی دلیل هم نیاوردیم یا برای آن جایگزینی در نظر نگرفتیم. در حالی که ما نوحههای اصیلی داریم که برخی از آنها منهای محتوا به لحاظ ردیفهای آوازی و دستگاههای موسیقایی بسیار غنی هستند.
جالب است که در گذشته بر عکس امروز، خوانندهها و آوازهخوانها منتظر بودند مداحان بخوانند تا از روی آنها تقلید کنند؛ ولی امروز مداحان از روی خوانندهها تقلید میکنند. بسیاری از تصنیفها برگرفته از نوحهها هستند. چرا در گذشته در این زمینه ظرفیت پرباری داشتیم، ولی امروز به اینجا رسیدهایم؟ چه اتفاقی افتاده است؟
دعبل: چه اتفاقی افتاده است؟
اتفاقی که افتاده، این است: این یک جریان اعتقادی است و بسیاری توفیق یافتهاند و وارد این حوزه شدهاند؛ ولی بحث آموزش و پژوهش جدی گرفته نشده است؛ یعنی نقشه و برنامة خاصی برای آموزش آنها وجود نداشته است. درست است که مداح باید مقتل و تاریخ بداند؛ در عین حال باید از یکسری آهنگها و نغمات آگاهی داشته باشد. چون میخواهد با احساس به وسیلة اصوات یک واقعه را بیان کند. بنابراین باید به الزامات آن توجه داشته باشد. موسیقی هنر بیان احساس به وسیلة اصوات است. برخی مسئولان و مداحان به این مقوله بهطور علمی نگاه نکردهاند و در نتیجه این حوزه دچار آسیبهای جدی شده است.
دعبل: اکنون چه کار میتوانیم بکنیم؟
ما میتوانیم جزواتی تهیه و با مداحان صداسازی کار کنیم و به آنها نغمات و نوحههای غنی را آموزش دهیم. نوحههای بسیاری با شعر و محتوای غنی وجود دارند، قدمت برخی از آنها ۳۰۰ـ۲۰۰ سال است؛ مثلاً نوحههای «حسینبابای مشکین». میتوانیم پس از آمادهسازی مداحان جوان و علاقهمند درخصوص مبانی نغمات و آوازها، به آنها این نوحهها را ارائه کنیم تا آنها را بخوانند و روی آنها کار کنند. ما باید بتوانیم از ظرفیتهای هنری به شکلی صحیح، در مداحیها و جلسات مذهبی استفاده کنیم.
دعبل: گویا شما آشنایی با ردیفهای آوازی را جزو لاینفک مداحی میدانید؟
دقیقاً همینطور است؛ چون ابزار کار است. به اعتقاد من مداحی هنر مقدس و فاخری است که لوازم و اسباب خود را نیاز دارد. بزرگان و قدیمیهای مداحی با این مقوله آشنا بودند و با رعایت اصولی این کار و فعالیت را انجام میدادند. بزرگی میگفت: وقتی «حاج اکبر ناظم» یک یا حسین! میگوید، اشک همه درمیآید. باید نگاه کرد که آن حنجرههای بااخلاص طی چند سال به این درجه از پختگی رسیدهاند. مرحوم پدربزرگم، «نصرالله کیاماری» از پیشکسوتان مداحی دماوند بودند. ایشان در مراسمی فقط یک بیت خواندند و همة مجلس منقلب شدند. اخلاص و استاد؛ نسل قدیم این مقوله را جدی میپنداشتند و کار میکردند. ایشان استاد داشتند. من نیز نکات بسیاری را از ایشان یاد گرفتهام.
دعبل: منظورتان از اینکه استاد داشتند این است که در زمینة فراگیری دستگاهها استاد داشتند؟
بله. شاید نمیتوانستند بگویند که فلان ردیف این اسم را دارد؛ ولی وقتی اجرا میکردند میتوانستید تشخیص دهید که دقیقاً درست اجرا میکنند. ایشان با یک عقبه و تجربة چندینساله به این نقطه رسیدهاند. امروز هم تسلط مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) بر این علم ضرورت دارد. در این خصوص لازم است که بتوانیم درست را از نادرست و سره را از ناسره تشخیص دهیم. برخی مداحان، آهنگهایی را اجرا میکنند که از لحاظ محتوایی بسیار نازل است و در شأن این جایگاه نیست؛ حتی مداحان معروف نیز از این نوع آهنگها اجرا میکنند. البته این را هم بگویم که عدهای جدیداً به این مقوله علاقهمند شدهاند و در آموزشگاههای موسیقی در کنار استادان آواز کار میکنند؛ اما من این نوع آموزش را توصیه نمیکنم.
دعبل: چرا؟
چون کسانی که صرفاً ردیف آوازی تدریس میکنند، کارشان بسیار گسترده است؛ مثلاً وقتی یک استاد آواز، دستگاه شور در ردیف آقای دوامی را آموزش میدهد، این دستگاه 20 گوشه دارد که همة آنها مورد نیاز مداحان نیست. شاید پنج الی 10 گوشة آن در محافل مختلف نیاز باشد؛ مابقی آن، گوشههای ریتمیک است که صرفاً کاربرد موسیقایی دارد. بنابراین عدهای به قصد آموختن برای کاربرد در جلسات مذهبی جذب این آموزشگاهها میشوند و به دلیل گستردگی مطالب و غیر کاربردی تشخیص دادن مجموعهای از آنها ادامه نمیدهند. به نظرم باید مراکزی با حضور متخصصانی که به این علم اشراف و دغدغة آن را دارند، تشکیل شود تا روند آموزش ناتمام باقی نماند.
دعبل: آقای کیاماری از صحبتهای شما اینطور برداشت میشود که برخی انتقادها به حال و هوای هیئات مذهبی و اجراهای مداحی به دلیل فقدان آموزش و استاد ندیدن مداحان است؛ اینکه برخی مداحان ردیفهای آوازی را یاد نمیگیرند و به هنر اصیل مداحی مسلط نیستند؛ اما از منظری دیگر باید ببینیم که خود موسیقی سنتی نسبت به موسیقیهای دیگر چقدر اقبال دارد؟ شاید اگر از این پنجره به موضوع نگاه کنیم دریابیم که اتفاقاً مداحان و ذاکران اهلبیت(ع) ذائقة مخاطب را دریافتهاند و آگاهانه از اجراها بهشیوة سنتی فاصله گرفتهاند.
این نکته که شما میفرمایید درست است. امروز موسیقی سنتی ما بنا به دلایلی کممخاطب شده است. ولی یک واقعیت وجود دارد و آن اینکه همیشه آثار فاخر در طول تاریخ، ماندگار هستند؛ مثلاً برخی تصنیفهای استاد بنان برای همیشه ماندگار و شنیدنی است و خوانندگان بسیاری در سطوح مختلف آن را اجرا کردهاند؛ اما بسیاری از آثاری که بهصورت زیرزمینی، علنی یا غیر علنی بازار را فراگرفتهاند، قدمت و دوامی ندارند. آثاری که مبنا و چهارچوب درستی دارند، ماندگارتر هستند؛ مثلاً «مرغ سحر» که معادل پیشخوانی و مداحی آن را نیز داریم و البته مدعی هستیم که این تصنیف برگرفته از مداحی است؛ چون تصنیفِ مرغ سحر متعلق به 80 سال پیش و پیشخوانی و مداحی آن متعلق به 150 سال پیش است. با این توضیح، به نظر من بسیاری از مداحیهای امروز دوام ندارند و مانند حباب روی آب هستند و بسیار راحت از بین میروند. بهعلاوه، نکتة حایز اهمیت دیگر این است که اگر هنر اصیل موسیقی سنتی را یاد نگیریم و از آن در مداحی استفاده نکنیم، از یک بخشی از محتوای اصیل و ناب محروم میشویم؛ چرا که برخی مفاهیم و مضامین ناب در این قالب بهتر منتقل میشوند.
دعبل: چهطور؟
من به دلیل نوع شغل و گرایشی که دارم، همة انواع موسیقی را گوش میکنم. جالب است بدانید مواردی که با اقبال عمومی مواجه شدهاند و بهنوعی در کارنامة هنری اشخاص ثبت و ضبط شدهاند؛ محتوا و بنیاد آن بر اساس موسیقی سنتی و ردیف آوازی بوده است؛ مثلاً مبنا و چارچوب کارهای آقای «اصفهانی» ایرانی است؛ ولی با ادوات و سازهای جدید ارائه میشود. در بحث مداحی نیز این موضوع صادق است. من یقین دارم که بسیاری از مداحان جوان نمیدانند ما نوحههایی داریم که در دستگاههای موسیقی بهزیبایی اجرا شدهاند. اگر میتوانستیم این نوحهها را در جایی ضبط و ثبت کنیم تا مداحان جوان از آنها الگو بگیرند، خوب بود؛ چون این نوحهها واقعاً ماندگار هستند.