کد مطلب : ۳۴۹۹۱
گفت و گو با استاد مهدی امینفروغی؛ پژوهشگر و نویسنده
حدود و ثغور موسیقی در هنر عاشورایی کدام است؟/ مداحان نباید دچار رسانهزدگی شوند
دعبل/ مجتبی اصغری: هنر و آئینهای عاشورایی در حیات ایرانیان، همواره احیاگر معنویت، الهامبخش آزادگی، همبستگی اجتماعی بوده است، مردمان جامعه ایران نیز از دیرباز، اسلام خود را در پرتوی محبت اهل بیت(ع) شناخته و با آئینهای مربوط به ایشان زندگی کردهاند. عظمت هنر عاشورایی، لزوم تقویت آن و پیراستن کژیها از پیرامونش، ایجاب میکند به تحلیلهای جامع هنری، جامعهشناختی و دینی از این موضوع بپردازیم.
قصد داریم در یک سلسله مصاحبه به بررسی وضعیت فعلی هنر عاشورایی در کشور بپردازیم؛ در آستانه ماه مبارک رمضان با مهدی امین فروغی، تاریخپژوه، موسیقیدان و پژوهشگر ادبیات عاشورایی و عضو هیئت علمی بنیاد دعبل به گفتوگو پرداختیم:
از منظر شما آیا میتوان به تعریفی با عنوان «مداحی تراز» رسید و آیا امکان ایجاد وفاق گفتمانی در مورد این تعریف وجود دارد؟
هنر مداحی یا ستایشگری، یکی از نهادهای ترویجی و تبلیغی شیعه و رسالت آن، تبلیغ و ترویج معارف قرآن و اهل بیت(ع)است که به صورت هنرمندانه و با بهرهگیری از ابزارهای هنری و ادبی مانند شعر، لحن خوش که از آن به موسیقیِ آوازی تعبیر میکنیم و هنر تصویرسازی و روایتگری، مفاهیم دینی را گسترش میدهد. مداحی، هنری، دینی و مذهبی است که کار آن، برانگیختن احساسات مذهبی است تا به این وسیله اخلاق، معنویت و عقلانیت را در مخاطبان رشد دهد. این پدیده از آن جهت که تعالیم و معارفی را تبلیغ میکند که بدعت به معنای نوآوری و تحریف به معنای حرفی بر حرفی فزودن در آن راه ندارد، ترازمند است، یعنی کسی نمیتواند به سلیقه خود در جنبه تبلیغی و محتوایی آن حلالی را حرام و حرامی را حلال کند، باید دقیقاً حرفی را بزند و پیامی را گسترش بدهد که علمای حقه شیعه فرمودهاند و درباره آن به وفاق رسیدهاند، از این جهت ترازمند است اما به اعتبار اینکه این کار هنر هست و هنر نیازمند تکثر و گوناگونی است، باید در شیوه ارائه آن نوآوری شود و نمیشود ترازی برای آن درنظر گرفت، محتوا ترازمند است اما قالبِ عرضه آن را، چون هنر است، نمیتوان ترازمند کرد.
هنر، استانداردپذیر نیست و حیات آن در واقع در گروی این است که به شکلهای گوناگون ظهور کند، به قول مولانا: هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد، دل برد و نهان شد هر دم به لباس دگر آن یار برآمد، گه پیر و جوان شد، پس ما با پدیدهای روبرو هستیم که به تعبیر متکلمان در محتوا و پیام آن، بدعت و تحریف هرگز جایی ندارد اما از دیگر سو، قالب ارائه آن پیام از نوآوری و تکثر ناگزیر است، مظروف، یکی است ولی ظرفها به عدد انفاس خلایق و به تعداد کسانی که برای آن مظروف به منزله ظرفی هستند، مؤثر و گوناگون است. مرحوم حاج میرزا حسین نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان دو عنصر را معرفی میکند و میگوید تراز کار است و درست هم گفته است: صدق و اخلاص؛ اگر بخواهیم برای مداحی ترازی مشخص کنیم و همگان به وفاقی درباره آن برسیم، صدق و اخلاص است، من طهارت را هم بر آن میافزایم، کسی که از این صفات برخوردار باشد طبیعتاً در محتوا دست نمیبرد و خود را ملزم میکند که به شکل شایسته و بایسته، این کار را هنرمندانه و متناسب اذواق مختلف عرضه کند.
در همین بحث محتوا، کار به این سادگی نیست، گاهی به علت سهلانگاری و بیدقتی و شاید هم دلایل دیگر، دیده میشود که اتفاقاً حرفی بر حرفی گذاشته میشود و نوآوری از نوع غیرمشروع آن انجام میگیرد، اگر بخواهیم همین بخشِ محتوایی را قاعدهمند کنیم چه باید کرد؟ آیا امکانپذیر است که کتاب یا نوشتار خاصی برای همه مداحیها، نصبالعین قرار بگیرد؟
در جامعه شیعه، قرائتهای مختلفی از معارف تشیع و واقعه عاشورا وجود دارد، هر قرائت مخاطبان و دلبستگانی دارد که اعتقادات خود را با آن قرائت تنظیم کردهاند، ما در بحث محتوایی هم مثل قالب هنری آن، این مشکل را داریم که نمیتوانیم آن را محدود کنیم اما میتوان محتوایی را که عرضه میکنیم با یکی از قرائتهای معقول و معروف تشیع منطبق باشد و از خودمان نوآوری نکنیم. باید همان چیزی را که در وقایع تاریخی ثبت شده، نقل کنیم اما به شیوههای مختلف؛ لازمهاش این است که ما نحلههای مختلف تشیع را بشناسیم و به هر کدام از نحلهها که تعلق داریم، بر اساس مبانی و اصول خودمان، محتوا را عرضه کنیم، خلاف این کار، غیرقابل دفاع و غیرقابل قبول است. در برخی از موارد شاهدیم که افراد از روی میل خودشان در محتوا نوآوری میکنند که ناهنجاری تلقی میشود اگر به فرض، از نظر محتوایی بتوانیم به وفاق برسیم، کار پسندیده ای است اما نمیتوانیم و تاکنون هم این اتفاق نیفتاده است، مهمتر این است که در نحوه اجرا دست و پای هنر را نبندیم. آنچه میرزا حسین نوری درباره صدق و اخلاص گفته، یک تراز باطنی است، همانطور که گفتم من طهارت را هم بر آن افزودهام چرا که معانی پاک، ظرف پاک میکند: الطیباتُ للطیبین، بنابراین قالب و محتوا باید با هم سنخیت داشته باشند.
با توجه به اینکه حضرتعالی، استاد موسیقی هم هستید، به جنبه موسیقایی و هنری مداحی بپردازیم؛ یک چالشی که هم در عرصه تلاوت قرآن کریم و هم مداحی وجود دارد این است که لحن و اجرا، گاهی سمت و سویی میگیرد که احساس میشود در شأن مجلس اهل بیت(ع) نیست، ملاک اینکه موسیقیِ این هنرهای معنوی، مبتذل و غیرمشروع نباشد چیست؟
موسیقیِ مطلوب، حدود و ثغوری دارد، آنچه میتوانیم در ارتباط با حلیت و حرمت موسیقی بگوییم و بر همان مبنا عمل کنیم این است: موسیقیای که انسان را از تعادل خارج نکند، چه به سوی سرخوشیِ کاذبِ غفلتآلود و چه به سوی افسردگی، اشکالی ندارد. موسیقیای که عقلانیت انسان را سلب نکند، برای شنیدن مجاز است و بسیاری از علما هم به این نتیجه رسیدهاند، تشخیص آن هم بر عهده مکلف است، مثلاً شخص میگوید وقتی من فلان موسیقی حتی موسیقی سنتی را هم که میشنوم افسرده و از تعادل خارج میشوم، خب باید پرهیز کند. این در حالی است که پیوسته در فتاوای علما جنبه سرخوشانه موسیقی درنظر گرفته شده و پیوسته در فتاوا آمده، موسیقیای که مناسب مجالس لهو و لعب نباشد و این حرف درستی است اما باید این را هم باید افزود، موسیقی ای که آدمی را به افسردگی بکشاند، آن هم مجاز نیست، با این مقدمه موسیقیای که برای مجالس اهل بیت(ع) انتخاب میکنیم باید درخور باشد، در سالهای اخیر آهنگهای نامناسب از ترانههایی که متعلق به فضای پاک مذهبی نیست در نوحهها استفاده میشود، باید و ناگزیر هستیم که قالبی طاهر و پاک برای مداحی در نظر بگیریم، بخواهم بحث را به عمق ببرم باید بگویم از آنجا که نگاه به عاشورا، نگاهی متکثر و عالَم، عالَمِ کثرت است وقتی من از حسین ابن علی دم میزنم و این دمزدن را با آهنگی میآمیزم، این آهنگ باید لحنی منحصر به نگاه و احساس خودم به حسین ابن علی باشد. من بر این باورم کسانی که در حوزه مداحی فعالیت میکنند به راستی نباید از آهنگهای برساخته دیگران در خواندن خود استفاده کنند، نباید تقلید دیگران را کنند، گویی این یک نگاه آرمانگرایانه است اما وقتی عمیق شویم میبینیم واقعاً این گونه است که من باید با نگاه منحصر به خودم و احساسی که در عالم همتا نداشته باشد، از حسین(ع) دم بزنم.
آن تلفیق میتواند تلفیقی درست باشد که لحنی را خودم بیافرینم، یعنی به واسطه شدت محبت به سیدالشهدا(ع) از من موسیقی بجوشد، برای احساسی که میخواهم بیان کنم لحنی از من بجوشد که نظیری در عالم نداشته باشد، اما امروز عدهای را موسیقیای را مجاز میدانند که سنتی باشد و میگویند چون عزاداریها به شکل سنتی باید برگزار شود، موسیقی هم سنتی باشد، ما ناگزیر هستیم که فرزند زمان خود باشیم یعنی در تمام شئون با زمانه خود پیش برویم، در عصری زندگی میکنیم که نمیشود خیلی قالبهای سنتی را به همان شیوه سنتی در کارها بیاوریم، میتوانیم بازنگری و بازپروری کنیم البته کسانی هستند که هنوز هم در تمام شئون زندگی و سوگواریها، سنتی عمل میکنند، هیچ اشکالی ندارد اما عدهای هستند نمیتوانند با الحان سنتی ما در موسیقی ارتباط برقرار کنند، وقتی نمیتوانند ارتباط برقرار کنند طبیعی است به دنبال الحان نو میگردند، همانطور که ادبیات عاشورایی امروز ما نیز ادبیات زمان صفویه و قاجاریه نیست، موسیقیای هم که روی اشعار عاشورایی گذاشته میشود، میتواند پدیدهای نو باشد به شرط آنکه شایسته و پاک باشد، نباید از موسیقیهایی که در فضاهای ناپاک یا بیسنخیت با فضای مذهبی اجرا شده، برداریم و استفاده کنیم. موسیقی این سرزمین، وامدار تعزیهخوانی و روضهخوانی است، اینان بودهاند که دهههای متمادی موسیقی ایرانی را حفظ کردهاند و باعث شدند که از فراموشی و گزند حوادث در امان بماند، در گذشته ذاکران و مداحانی وجود داشتند که آهنگساز بودند و بر اثر سوز درون و ارادتی که به دستگاه اباعبدالله(ع) داشتند، ملودی و گوشههایی از درونشان میجوشید که ثبت هم شده است. پس اشکالی ندارد که مداحان و روضهخوانها در موسیقی عاشورایی، نوآوری داشته باشند به شرط آنکه حدود و ثغور شرع به معنای اعتدال و پاکیزگی را رعایت کنند.
جناب استاد، در حال حاضر، بعضی مداحیها از حالت وقار و پاکی موسیقایی که در کلام شما اشاره شد، خارج شده است. چه راهکار عملی میتوان برای تفهیم این حدود و ثغور پیشنهاد کرد؟ مثلاً بعضی میگویند دورههای آموزشی اجباری برای مداحان، دایر یا رشتهای دانشگاهی برای مجوزدادن به مداحان، ایجاد شود.
سالیانی است که کارشناسان مختلف، دغدغه این مسئله را دارند، نکته اصلی این است که جوانهای ما باید تاریخ و پیشینه هنرعاشورایی را مطالعه کنند و فراز و نشیبهای این هنر را بداند، آنگاه نسبت به آن رفتار سنجیدهتری خواهد داشت، با مطالعه تاریخ هنر عاشورایی، در جان جوان طلبی به وجود میآید که این طلب، خود، راه را به جوینده نشان میدهد، یک هنرمند در دستگاه هنر عاشورایی باید از تجربه بزرگان استفاده کند و باید در حوزههای مربوط به خود مطالعه داشته باشد: اول، تاریخ و مقتل، دوم، شعر و ادبیات و سوم، موسیقی. همان چیزی که به آن موسیقیِ آوازی میگوییم البته عدهای نسبت به این عبارت، روی خوش نشان نمیدهند، اشکالی ندارد اسمش را الحان و نغمات بگذارد اما به هر حال، منظور این است که جوان ما باید این سه حوزه را مطالعه کند و بشناسد. مثلاً بداند شعری که برای روایتکردن عاشورا انتخاب کرده، چه وزنی دارد و لحنی که میخواهد بر شعر سوار کند، چه ویژگیهایی دارد. یک ذاکر و مداح اگر مطالعه آنچنانی ندارد، باید دائماً با یک تاریخپژوه عاشورایی، یک کارشناس ادبی و یک کارشناس موسیقی در ارتباط و تعامل باشد تا انشاءالله خود بتواند یک گوهرشناس شود، نسبت به چیزهایی که آموخته است فکر کند و بتواند آنها را در اجرای خود به کار گیرد.
چالشهای کنونی عرصه مداحی و ستایشگری اهل بیت(ع) را چه میدانید؟
ذاکران و مداحان باید آیینه ای باشند که تا پاکی و صفای آموزههای اهل بیت(ع) را بازتاب دهند، شاعر فقید چه نیکو میگوید: ناشناسی که به تاریکی شب، میبَرَد شامِ یتیمانِ عرب، مداح باید بتواند چنین شعری با چنین صفایی برای مردم بخواند. دینداران امروز دو پناهگاه بیشتر ندارند: یکی رو حانیت و دیگر، ذاکران و مداحان که عواطف و احساسات مذهبی مردم را میپرورانند، پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودهاند: من در میان شما دو گرانبها به امانت میگذارم: کتاب خدا و عترت، قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: «ای پیامبر! بگو اجری از شما نمیخواهم جز دوستی با نزدیکان(اهل بیت)»(شوری، 23)، این جایگاه عترت در دین ماست و مداحان و ذاکران وظیفه سنگینی برای پروراندن مهرورزی نسبت به این امانت گرانبها دارند. امروز که مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه گریبان بسیاری از مردم را گرفته است، رفتار و وقار و سادگی و متانت روحانیون و مداحان باید بیش از پیش موجب جذب مردم به معارف حقیقی دین شود، روحانیون و مداحان باید بگونهای صحبت کنند و به گونهای از اهل بیت برای مردم دم بزنند که آرامش و وقار و معنویت را برای آنان به ارمغان بیاورد. چالش مهمی که در این عرصه برای من بسیار مهمتر است، «اخلاق» است، چرا امروز باید در میان بعضی مداحان، تجملگرایی و ثروتاندوزی را ببینیم و برخی آنها را «مداح لاکچری» بنامند. البته به عقیده من، بسیار اندک هستند اما چون روزگار، روزگارِ رسانه است و رسانه، از کاه میتواند کوه بسازد، عمده جامعه مداح ما مردمانی بسیار سادهزیست و پرهیزگار هستند تا پناهگاه مداحان و ذاکران همواره برای مردم، امن و قابل اتکا بماند.
عوامل و زمینه پیدایش بعضی از این رفتارها را در نظر شما چیست؟
رسانه بسیار مؤثر بوده است و عده کمی از مداحان هم متأسفانه طعمه این رسانهها شده اند، هنوز مفاهیم مقدس و رسانه یکدیگر را نیافتهاند، شاید اصلاً به تعبیر برخی بین این ظرفیت و مظروف سنخیتی وجود نداشته باشد اما باید نهایت تلاش خود را بکنیم تا بتوانیم چگونگی استفاده از رسانه برای انتقال مفاهیم مقدس را به خوبی دریابیم و فکر میکنم فعلاً در دوره آزمون و خطا هستیم. مداحان نباید دچار رسانهزدگی و میل به دیدهشدن شوند، این دیدهشدن بلای جان ما شده است، در حالی که پیشتر، نیکان و نیاکان ما میکوشیدند در مستوری، سر ارادت به آستان دوست بگذارند.
نکته دیگر در چالشها، کممطالعهبودن بعضی مداحان است که شاید باعث شود گاهی اشعار ضعیف بخوانند، البته این مسئله امروز به شدت کم شده است. به واسطه همین رسانه که قوه بازدارندگی هم دارد، شاید کمتر پیش بیاید که مداحی به خود اجازه دهد و اشعار ضعیف بخواند، چون میداند که به واسطه رسانه در سطح جامعه به او واکنش منفی نشان داده خواهد شد.
بعضی معتقد اند در کنار «رسانهزدگی» که شما به آن اشاره کردید، «سیستمزدگی» نیز از آفات دنیای مداحی است، به این معنا که بعضی مداحان با وابستگی به امکانات جدید سیستمهای صوتی صرفاً به زیبایی صدا آنهم با استفاده از ابزارهای صوتی توجه دارند و شاید همین مسئله هم باعث شود که نوای عاشورایی وارد فضاهایی از عدم وقار و هیجان شود که متعلق به آن فضای پاک ستایشگری نیستند.
اینها ابزاری است که در حد معقول، نیاز زمانه ماست، در روزگاری که شهر در سکوت بود و چنین مثل امروز ازدحام صوتی وجود نداشت، اگر کسی در شبستان مسجد به خواندن مشغول میشد شاید تا چندین منزل آنطرفتر به گوش میرسید اما امروز از ابزارهای جدید تا حدی ناگزیر هستیم، استفاده از آنها در حدی که افراط نشود و نوای عاشورایی از وقار و پاکی خود خارج نشود، اشکالی ندارد اما نمیشود انکار کرد که گاهی افراطهایی هم صورت میگیرد. اصولاً آرامش و سکون و معنویت در ادیان و مذاهب مختلف حرف اول را میزند، اینکه با اصوات مختلف مخاطب را بمباران کنیم و دائماً صداهای تقویتشده با ابزارهای صوتی تولید کنیم، به معنویت لطمه میزنیم. به هر روی، به عقیده من، ما در زمانه گذار هستیم و باید از این آشفتگیها با عقل و منطق و برنامه گذر کنیم تا به آرامش برسیم.
قصد داریم در یک سلسله مصاحبه به بررسی وضعیت فعلی هنر عاشورایی در کشور بپردازیم؛ در آستانه ماه مبارک رمضان با مهدی امین فروغی، تاریخپژوه، موسیقیدان و پژوهشگر ادبیات عاشورایی و عضو هیئت علمی بنیاد دعبل به گفتوگو پرداختیم:
از منظر شما آیا میتوان به تعریفی با عنوان «مداحی تراز» رسید و آیا امکان ایجاد وفاق گفتمانی در مورد این تعریف وجود دارد؟
هنر مداحی یا ستایشگری، یکی از نهادهای ترویجی و تبلیغی شیعه و رسالت آن، تبلیغ و ترویج معارف قرآن و اهل بیت(ع)است که به صورت هنرمندانه و با بهرهگیری از ابزارهای هنری و ادبی مانند شعر، لحن خوش که از آن به موسیقیِ آوازی تعبیر میکنیم و هنر تصویرسازی و روایتگری، مفاهیم دینی را گسترش میدهد. مداحی، هنری، دینی و مذهبی است که کار آن، برانگیختن احساسات مذهبی است تا به این وسیله اخلاق، معنویت و عقلانیت را در مخاطبان رشد دهد. این پدیده از آن جهت که تعالیم و معارفی را تبلیغ میکند که بدعت به معنای نوآوری و تحریف به معنای حرفی بر حرفی فزودن در آن راه ندارد، ترازمند است، یعنی کسی نمیتواند به سلیقه خود در جنبه تبلیغی و محتوایی آن حلالی را حرام و حرامی را حلال کند، باید دقیقاً حرفی را بزند و پیامی را گسترش بدهد که علمای حقه شیعه فرمودهاند و درباره آن به وفاق رسیدهاند، از این جهت ترازمند است اما به اعتبار اینکه این کار هنر هست و هنر نیازمند تکثر و گوناگونی است، باید در شیوه ارائه آن نوآوری شود و نمیشود ترازی برای آن درنظر گرفت، محتوا ترازمند است اما قالبِ عرضه آن را، چون هنر است، نمیتوان ترازمند کرد.
هنر، استانداردپذیر نیست و حیات آن در واقع در گروی این است که به شکلهای گوناگون ظهور کند، به قول مولانا: هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد، دل برد و نهان شد هر دم به لباس دگر آن یار برآمد، گه پیر و جوان شد، پس ما با پدیدهای روبرو هستیم که به تعبیر متکلمان در محتوا و پیام آن، بدعت و تحریف هرگز جایی ندارد اما از دیگر سو، قالب ارائه آن پیام از نوآوری و تکثر ناگزیر است، مظروف، یکی است ولی ظرفها به عدد انفاس خلایق و به تعداد کسانی که برای آن مظروف به منزله ظرفی هستند، مؤثر و گوناگون است. مرحوم حاج میرزا حسین نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان دو عنصر را معرفی میکند و میگوید تراز کار است و درست هم گفته است: صدق و اخلاص؛ اگر بخواهیم برای مداحی ترازی مشخص کنیم و همگان به وفاقی درباره آن برسیم، صدق و اخلاص است، من طهارت را هم بر آن میافزایم، کسی که از این صفات برخوردار باشد طبیعتاً در محتوا دست نمیبرد و خود را ملزم میکند که به شکل شایسته و بایسته، این کار را هنرمندانه و متناسب اذواق مختلف عرضه کند.
در همین بحث محتوا، کار به این سادگی نیست، گاهی به علت سهلانگاری و بیدقتی و شاید هم دلایل دیگر، دیده میشود که اتفاقاً حرفی بر حرفی گذاشته میشود و نوآوری از نوع غیرمشروع آن انجام میگیرد، اگر بخواهیم همین بخشِ محتوایی را قاعدهمند کنیم چه باید کرد؟ آیا امکانپذیر است که کتاب یا نوشتار خاصی برای همه مداحیها، نصبالعین قرار بگیرد؟
در جامعه شیعه، قرائتهای مختلفی از معارف تشیع و واقعه عاشورا وجود دارد، هر قرائت مخاطبان و دلبستگانی دارد که اعتقادات خود را با آن قرائت تنظیم کردهاند، ما در بحث محتوایی هم مثل قالب هنری آن، این مشکل را داریم که نمیتوانیم آن را محدود کنیم اما میتوان محتوایی را که عرضه میکنیم با یکی از قرائتهای معقول و معروف تشیع منطبق باشد و از خودمان نوآوری نکنیم. باید همان چیزی را که در وقایع تاریخی ثبت شده، نقل کنیم اما به شیوههای مختلف؛ لازمهاش این است که ما نحلههای مختلف تشیع را بشناسیم و به هر کدام از نحلهها که تعلق داریم، بر اساس مبانی و اصول خودمان، محتوا را عرضه کنیم، خلاف این کار، غیرقابل دفاع و غیرقابل قبول است. در برخی از موارد شاهدیم که افراد از روی میل خودشان در محتوا نوآوری میکنند که ناهنجاری تلقی میشود اگر به فرض، از نظر محتوایی بتوانیم به وفاق برسیم، کار پسندیده ای است اما نمیتوانیم و تاکنون هم این اتفاق نیفتاده است، مهمتر این است که در نحوه اجرا دست و پای هنر را نبندیم. آنچه میرزا حسین نوری درباره صدق و اخلاص گفته، یک تراز باطنی است، همانطور که گفتم من طهارت را هم بر آن افزودهام چرا که معانی پاک، ظرف پاک میکند: الطیباتُ للطیبین، بنابراین قالب و محتوا باید با هم سنخیت داشته باشند.
با توجه به اینکه حضرتعالی، استاد موسیقی هم هستید، به جنبه موسیقایی و هنری مداحی بپردازیم؛ یک چالشی که هم در عرصه تلاوت قرآن کریم و هم مداحی وجود دارد این است که لحن و اجرا، گاهی سمت و سویی میگیرد که احساس میشود در شأن مجلس اهل بیت(ع) نیست، ملاک اینکه موسیقیِ این هنرهای معنوی، مبتذل و غیرمشروع نباشد چیست؟
موسیقیِ مطلوب، حدود و ثغوری دارد، آنچه میتوانیم در ارتباط با حلیت و حرمت موسیقی بگوییم و بر همان مبنا عمل کنیم این است: موسیقیای که انسان را از تعادل خارج نکند، چه به سوی سرخوشیِ کاذبِ غفلتآلود و چه به سوی افسردگی، اشکالی ندارد. موسیقیای که عقلانیت انسان را سلب نکند، برای شنیدن مجاز است و بسیاری از علما هم به این نتیجه رسیدهاند، تشخیص آن هم بر عهده مکلف است، مثلاً شخص میگوید وقتی من فلان موسیقی حتی موسیقی سنتی را هم که میشنوم افسرده و از تعادل خارج میشوم، خب باید پرهیز کند. این در حالی است که پیوسته در فتاوای علما جنبه سرخوشانه موسیقی درنظر گرفته شده و پیوسته در فتاوا آمده، موسیقیای که مناسب مجالس لهو و لعب نباشد و این حرف درستی است اما باید این را هم باید افزود، موسیقی ای که آدمی را به افسردگی بکشاند، آن هم مجاز نیست، با این مقدمه موسیقیای که برای مجالس اهل بیت(ع) انتخاب میکنیم باید درخور باشد، در سالهای اخیر آهنگهای نامناسب از ترانههایی که متعلق به فضای پاک مذهبی نیست در نوحهها استفاده میشود، باید و ناگزیر هستیم که قالبی طاهر و پاک برای مداحی در نظر بگیریم، بخواهم بحث را به عمق ببرم باید بگویم از آنجا که نگاه به عاشورا، نگاهی متکثر و عالَم، عالَمِ کثرت است وقتی من از حسین ابن علی دم میزنم و این دمزدن را با آهنگی میآمیزم، این آهنگ باید لحنی منحصر به نگاه و احساس خودم به حسین ابن علی باشد. من بر این باورم کسانی که در حوزه مداحی فعالیت میکنند به راستی نباید از آهنگهای برساخته دیگران در خواندن خود استفاده کنند، نباید تقلید دیگران را کنند، گویی این یک نگاه آرمانگرایانه است اما وقتی عمیق شویم میبینیم واقعاً این گونه است که من باید با نگاه منحصر به خودم و احساسی که در عالم همتا نداشته باشد، از حسین(ع) دم بزنم.
آن تلفیق میتواند تلفیقی درست باشد که لحنی را خودم بیافرینم، یعنی به واسطه شدت محبت به سیدالشهدا(ع) از من موسیقی بجوشد، برای احساسی که میخواهم بیان کنم لحنی از من بجوشد که نظیری در عالم نداشته باشد، اما امروز عدهای را موسیقیای را مجاز میدانند که سنتی باشد و میگویند چون عزاداریها به شکل سنتی باید برگزار شود، موسیقی هم سنتی باشد، ما ناگزیر هستیم که فرزند زمان خود باشیم یعنی در تمام شئون با زمانه خود پیش برویم، در عصری زندگی میکنیم که نمیشود خیلی قالبهای سنتی را به همان شیوه سنتی در کارها بیاوریم، میتوانیم بازنگری و بازپروری کنیم البته کسانی هستند که هنوز هم در تمام شئون زندگی و سوگواریها، سنتی عمل میکنند، هیچ اشکالی ندارد اما عدهای هستند نمیتوانند با الحان سنتی ما در موسیقی ارتباط برقرار کنند، وقتی نمیتوانند ارتباط برقرار کنند طبیعی است به دنبال الحان نو میگردند، همانطور که ادبیات عاشورایی امروز ما نیز ادبیات زمان صفویه و قاجاریه نیست، موسیقیای هم که روی اشعار عاشورایی گذاشته میشود، میتواند پدیدهای نو باشد به شرط آنکه شایسته و پاک باشد، نباید از موسیقیهایی که در فضاهای ناپاک یا بیسنخیت با فضای مذهبی اجرا شده، برداریم و استفاده کنیم. موسیقی این سرزمین، وامدار تعزیهخوانی و روضهخوانی است، اینان بودهاند که دهههای متمادی موسیقی ایرانی را حفظ کردهاند و باعث شدند که از فراموشی و گزند حوادث در امان بماند، در گذشته ذاکران و مداحانی وجود داشتند که آهنگساز بودند و بر اثر سوز درون و ارادتی که به دستگاه اباعبدالله(ع) داشتند، ملودی و گوشههایی از درونشان میجوشید که ثبت هم شده است. پس اشکالی ندارد که مداحان و روضهخوانها در موسیقی عاشورایی، نوآوری داشته باشند به شرط آنکه حدود و ثغور شرع به معنای اعتدال و پاکیزگی را رعایت کنند.
جناب استاد، در حال حاضر، بعضی مداحیها از حالت وقار و پاکی موسیقایی که در کلام شما اشاره شد، خارج شده است. چه راهکار عملی میتوان برای تفهیم این حدود و ثغور پیشنهاد کرد؟ مثلاً بعضی میگویند دورههای آموزشی اجباری برای مداحان، دایر یا رشتهای دانشگاهی برای مجوزدادن به مداحان، ایجاد شود.
سالیانی است که کارشناسان مختلف، دغدغه این مسئله را دارند، نکته اصلی این است که جوانهای ما باید تاریخ و پیشینه هنرعاشورایی را مطالعه کنند و فراز و نشیبهای این هنر را بداند، آنگاه نسبت به آن رفتار سنجیدهتری خواهد داشت، با مطالعه تاریخ هنر عاشورایی، در جان جوان طلبی به وجود میآید که این طلب، خود، راه را به جوینده نشان میدهد، یک هنرمند در دستگاه هنر عاشورایی باید از تجربه بزرگان استفاده کند و باید در حوزههای مربوط به خود مطالعه داشته باشد: اول، تاریخ و مقتل، دوم، شعر و ادبیات و سوم، موسیقی. همان چیزی که به آن موسیقیِ آوازی میگوییم البته عدهای نسبت به این عبارت، روی خوش نشان نمیدهند، اشکالی ندارد اسمش را الحان و نغمات بگذارد اما به هر حال، منظور این است که جوان ما باید این سه حوزه را مطالعه کند و بشناسد. مثلاً بداند شعری که برای روایتکردن عاشورا انتخاب کرده، چه وزنی دارد و لحنی که میخواهد بر شعر سوار کند، چه ویژگیهایی دارد. یک ذاکر و مداح اگر مطالعه آنچنانی ندارد، باید دائماً با یک تاریخپژوه عاشورایی، یک کارشناس ادبی و یک کارشناس موسیقی در ارتباط و تعامل باشد تا انشاءالله خود بتواند یک گوهرشناس شود، نسبت به چیزهایی که آموخته است فکر کند و بتواند آنها را در اجرای خود به کار گیرد.
چالشهای کنونی عرصه مداحی و ستایشگری اهل بیت(ع) را چه میدانید؟
ذاکران و مداحان باید آیینه ای باشند که تا پاکی و صفای آموزههای اهل بیت(ع) را بازتاب دهند، شاعر فقید چه نیکو میگوید: ناشناسی که به تاریکی شب، میبَرَد شامِ یتیمانِ عرب، مداح باید بتواند چنین شعری با چنین صفایی برای مردم بخواند. دینداران امروز دو پناهگاه بیشتر ندارند: یکی رو حانیت و دیگر، ذاکران و مداحان که عواطف و احساسات مذهبی مردم را میپرورانند، پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودهاند: من در میان شما دو گرانبها به امانت میگذارم: کتاب خدا و عترت، قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: «ای پیامبر! بگو اجری از شما نمیخواهم جز دوستی با نزدیکان(اهل بیت)»(شوری، 23)، این جایگاه عترت در دین ماست و مداحان و ذاکران وظیفه سنگینی برای پروراندن مهرورزی نسبت به این امانت گرانبها دارند. امروز که مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه گریبان بسیاری از مردم را گرفته است، رفتار و وقار و سادگی و متانت روحانیون و مداحان باید بیش از پیش موجب جذب مردم به معارف حقیقی دین شود، روحانیون و مداحان باید بگونهای صحبت کنند و به گونهای از اهل بیت برای مردم دم بزنند که آرامش و وقار و معنویت را برای آنان به ارمغان بیاورد. چالش مهمی که در این عرصه برای من بسیار مهمتر است، «اخلاق» است، چرا امروز باید در میان بعضی مداحان، تجملگرایی و ثروتاندوزی را ببینیم و برخی آنها را «مداح لاکچری» بنامند. البته به عقیده من، بسیار اندک هستند اما چون روزگار، روزگارِ رسانه است و رسانه، از کاه میتواند کوه بسازد، عمده جامعه مداح ما مردمانی بسیار سادهزیست و پرهیزگار هستند تا پناهگاه مداحان و ذاکران همواره برای مردم، امن و قابل اتکا بماند.
عوامل و زمینه پیدایش بعضی از این رفتارها را در نظر شما چیست؟
رسانه بسیار مؤثر بوده است و عده کمی از مداحان هم متأسفانه طعمه این رسانهها شده اند، هنوز مفاهیم مقدس و رسانه یکدیگر را نیافتهاند، شاید اصلاً به تعبیر برخی بین این ظرفیت و مظروف سنخیتی وجود نداشته باشد اما باید نهایت تلاش خود را بکنیم تا بتوانیم چگونگی استفاده از رسانه برای انتقال مفاهیم مقدس را به خوبی دریابیم و فکر میکنم فعلاً در دوره آزمون و خطا هستیم. مداحان نباید دچار رسانهزدگی و میل به دیدهشدن شوند، این دیدهشدن بلای جان ما شده است، در حالی که پیشتر، نیکان و نیاکان ما میکوشیدند در مستوری، سر ارادت به آستان دوست بگذارند.
نکته دیگر در چالشها، کممطالعهبودن بعضی مداحان است که شاید باعث شود گاهی اشعار ضعیف بخوانند، البته این مسئله امروز به شدت کم شده است. به واسطه همین رسانه که قوه بازدارندگی هم دارد، شاید کمتر پیش بیاید که مداحی به خود اجازه دهد و اشعار ضعیف بخواند، چون میداند که به واسطه رسانه در سطح جامعه به او واکنش منفی نشان داده خواهد شد.
بعضی معتقد اند در کنار «رسانهزدگی» که شما به آن اشاره کردید، «سیستمزدگی» نیز از آفات دنیای مداحی است، به این معنا که بعضی مداحان با وابستگی به امکانات جدید سیستمهای صوتی صرفاً به زیبایی صدا آنهم با استفاده از ابزارهای صوتی توجه دارند و شاید همین مسئله هم باعث شود که نوای عاشورایی وارد فضاهایی از عدم وقار و هیجان شود که متعلق به آن فضای پاک ستایشگری نیستند.
اینها ابزاری است که در حد معقول، نیاز زمانه ماست، در روزگاری که شهر در سکوت بود و چنین مثل امروز ازدحام صوتی وجود نداشت، اگر کسی در شبستان مسجد به خواندن مشغول میشد شاید تا چندین منزل آنطرفتر به گوش میرسید اما امروز از ابزارهای جدید تا حدی ناگزیر هستیم، استفاده از آنها در حدی که افراط نشود و نوای عاشورایی از وقار و پاکی خود خارج نشود، اشکالی ندارد اما نمیشود انکار کرد که گاهی افراطهایی هم صورت میگیرد. اصولاً آرامش و سکون و معنویت در ادیان و مذاهب مختلف حرف اول را میزند، اینکه با اصوات مختلف مخاطب را بمباران کنیم و دائماً صداهای تقویتشده با ابزارهای صوتی تولید کنیم، به معنویت لطمه میزنیم. به هر روی، به عقیده من، ما در زمانه گذار هستیم و باید از این آشفتگیها با عقل و منطق و برنامه گذر کنیم تا به آرامش برسیم.