کد مطلب : ۴۷۵۱
حجتالاسلام شهاب مرادی:
اگر از ائمه عکس داریم، از امام حسین(ع) فیلم داریم
مرادی: برخی از ابعاد پدیده عاشورا مذهبی است و مربوط به تشیع است؛ مثلاً اینکه شهادت یک امام معصوم است، بعد دیگر حادثه کربلا، مربوط به جهان اسلام است و صیانت حضرت حسین(ع) از کلیت اسلام در برابر انحراف یزید به عنوان سمبل تباهی است و به نوعی جهان اسلام اعم از شیعه و سنی هویت دینی امروز خود را مدیون خون سیدالشهدا(ع) هستند که اگر در ادامه فرصت شد، به آن میپردازیم،
بعد دیگر فراگیر قیام اباعبدالله(ع) متعلق به انسانیت و ابعاد مثبت بشر است؛ خصوصیاتی نظیر آزادگی، ایستادگی در برابر ظلم که این بعد، مختص به مسلمانان نیست و حتی می بینیم رهبران آزاده جهان نظیر گاندی خود را شاگرد مکتب حسین(ع) می دانند و بعد چهارم عزاداری سیدالشهدا(ع) به نوعی تمامی اقشار جامعه اعم از مذهبی و غیر مذهبی، آزاده یا اسیر مسایل مادی مسلمان و غیر مسلمان را در بر می گیرد و این بعد همان مسأله ای است که میبینید بسیاری از افراد و اقشار در ماه محرم تغییر ماهیت میدهند و زیر خیمه امام حسین (ع) جمع میشوند.
همین مراسم عزاداری امام حسین(ع) از مجالس روضه معمولی که شاید شامل روضه و گریه باشد یا سینهزنی باشد چه سنتی باشد چه سبکهای جدید، یک شور و پویایی به وجود میآورد و از اول محرم، یک بازخوانی نسبت به کل حادثه کربلا صورت میگیرد و عزادار در پی پاسخ به این سوال است که چرا حسین (ع) کشته شد؟
روح حادثه عاشورا به تعبیر امام خمینی(ره) ایستادگی یک عده کم مقابل یک امپراطوری است و شعار اصلی کربلا در این مجالس تکرار می شود و همه افراد با سینه زدن و گریه کردن به نوعی با این شعار تجدید بیعت می کنند و آن شعار عزت است که به تعبیر امام حسین(ع)، یزید این حرام زاده، فرزند حرام زاده، مرا بین دو چیز مختار کرده است، ذلت و شمشیر، و من اگر بخواهم ذلت را بپذیرم، آن دامن های پاکی که در آن پرورش یافتم، این اجازه را به من نمی دهد.
در عزاداری همه معارف حسینی دوره می شود، جاذبه عزاداری، ثواب و اهمیت آن در همین است که همه معرفت های مورد نیاز فرد، تعالیم عملی انسانسازی در قالب عزاداری به فرد و جامعه منتقل می شود.
* یکی از بحث هایی که معمولاً در آستانه ماه محرم مطرح می شود، بحث آسیب شناسی عزاداری است و مباحث مختلفی در این رابطه طرح می شود، این نوع آسیب شناسی را تا چه اندازه مفید می دانید؟
مرادی: متأسفانه یکی از آفاتی که جامعه ما به آن دچار شده، همین نوع برخوردهاست و نسبت به موضوع عزاداری دو نوع انتقاد در جامعه مطرح می شود.
انتقاد اول از سوی بخشی از جریان روشنفکری ماست که به اسم آسیب شناسی، قصد دارند اصل پدیده عزاداری و گریه بر اباعبدالله(ع) را زیر سوال ببرند و در این چند سال هم با تعبیرهای مختلفی از جمله این که «عزاداری ترویج خشونت است» یا «چرا جامعه را افسرده می کنید» از عزاداری انتقاد می کنند و گروه دیگری هم در میان متدینین پیدا می شود که صرف وجود برخی نقاط اشکال و ضعف در یک یا چند مجلس و اشتباه فلان مداح یا منبری، کل عزاداری را مورد انتقاد قرار می دهند.
در حالی که شما اگر تعبیر امام را ببینید، ایشان اصل انقلاب را روی عزاداری سیدالشهداء(ع) استوار کرده است، بنابراین نباید به عزاداری این گونه نگاه کرد.
زمان آسیب شناسی هم اول محرم نیست که وقتی تازه شور و نشاط حسینی(ع) همه کشور را فرا گرفته، ما بیاییم اشکالات را مطرح کنیم، مثل این است که شما بخواهید آخر اسفند از سنت عید نوروز انتقاد کنید آن زمان مناسب نیست، زمان آسیب شناسی عزاداری هم بعد از محرم و صفر و زمانی است که مداحان، منبری ها و هیأتی ها فرصت و فراغت دارند.
* به جز دو گروهی که شما گفتید، در چند سال اخیر به نوعی دولت و حاکمیت هم وارد عرصه آسیب شناسی و اصلاح عزاداری شده اند و دستورالعمل های اجرایی هم در این باره منتشر شده است، این را چگونه می بینید؟
مرادی: این هم از قدر ناشناسی و فرصت سوزی جامعه ماست، شما ببینید در همه کشورهای جهان سنت های ملی به صرف آن که سنت است، مورد تکریم، ترویج و تبلیغ قرار می گیرد و همه امکانات جامعه برای برگزاری آن ها بسیج می شود اگر چه هیچ محتوی و مفهومی نداشته باشد و حتی مفاهیم مبتذل و پس مانده فکری هم پشت این سنت ها باشد، صورت و ظاهر سنت ها چون دارای بار فرهنگی جامعه است، تبلیغ می شود و در هر کشوری که شما بروید نمونه ای از جشن های زراعی و اقتصادی گرفته تا مراسم هایی چون بالماسکه و جنگ حیوانات و ... می توانید پیدا کنید.
اما در ایران که متعالی ترین و غنی ترین این سنت ها را در قالب عزاداری سیدالشهداء(ع) داریم که هم کارکرد دینی دارد و پیونددهنده اقشار از جامعه به دین است که شاید این افراد در هیچ زمانی حتی ماه رمضان به سراغ دین نیایند، هم کارکرد انسانی دارد و با ایجاد سفره اطعام و صف عزاداری همه انسان ها را از فقیر و غنی در کنار هم می نشاند و به نوعی نهادسازی اجتماعی می کند و هم کارکرد سیاسی دارد و انقلاب و نظام و دفاع مقدس مدیون روحیه برخاسته از این عزاداری است و ملتی که روحیه آن برخاسته از عاشورا بود، توانست این چنین ایستادگی کند، ما حاضر نیستیم کمترین هزینه ای را نه برای تبلیغ و ترویج بلکه حتي برای حفظ آن بپردازیم، مراتب اطلاعیه می دهند که هیأت ها این ساعت نیایند، ترافیک نشود، آن مشکل ایجاد نشود.
در حالی که مگر در بقیه کشورها، این نوع مراسم ها، ترافیک ایجاد نمی کند؟ چرا آنها به سنت های پوچ خود بها می دهند، اما به عزاداری سیدالشهداء(ع) کم توجهی؟ مدیریت شهری و دولت باید بقیه مسایل را با عزاداری هماهنگ کند، و تدبیر کند که زمان عزاداری براي امدادرسانی با مشکل مواجه نشویم، نه این که صورت مسأله را پاک کنند.
برای اصلاح نقاط ضعف عزاداری هم راه درست برخورد پلیسی نیست که اطلاعیه بدهیم شمایل جمع شود یا طبل و سنج نباشد، عزاداری یک موضوع فرهنگی است و تجربه ما نشان داده است که با موضوعات فرهنگی نمی شود برخورد دستوری و پلیسی کرد.
در موضوع حجاب، ما هر دو طرف را تجربه کردیم، نه رضا خان توانست با زور حجاب را بردارد و نه ما توانستیم با زور حجاب را سراسری کنیم. موضوعات فرهنگی نیاز به زبان خود دارند، شما ببینید به جای این کارها، در همین موضوع شمایل بیاییم در تهران هیأت های اصلی را جمع کنیم، مداحان و منبری ها را جمع کنیم، اساتید و متخصصان بیایند بحث کنند شمایل درست است یا نه، استفاده از نقاشی به چه صورت صحیح است، و جمع را اقناع کنیم و به جای دستور پلیس، فرهنگ عزاداری را ارتقاء دهیم، در این نوع موضوعات زبان موثر، زبان هنر است نه زبان دستور.
* شاید یکی از دلایل این برخوردها، کم استفاده کردن از ظرفیت عزاداری سیدالشهداء(ع) و محدود شدن آن به محرم و صفر است، در حالی که به عنوان یک نهاد اجتماعی در همه موضوعات اصلی جامعه نقش ایفا می کند.
مرادی: شما این مفهوم NGO را ببینید. متعالی ترین شکل آن در هیأت است، اما ببینید ما چه بر سر این مفهوم آوردیم و واژه مدیریت هیأتی را یک کنایه ساختیم، در حالی که در هیأت دقیقترین نوع مدیریت را می بینیم.
من به بعضی از هیأت ها می گویم شما را نمی شود با NGO مقایسه کرد؛ بعضاً از وزارتخانه هم بهتر کار می کنید، ساختار، تقسیم کار، بسیج منابع، هدف گذاری معین دارند، اما ما اسم مدیریت هیأتی را به طعنه استفاده می کنیم و کسانی هم از این واژه استفاده می کنند که یا مدیر هستند و یا روشنفکرند.
در حالی که قدر داشته های خود را نمی دانیم و به جای استفاده از این ظرفیت آمده ایم NGOهای صوری دست کرده ایم، حتی در احزاب شما می بینید هیأتی که حزب شده، الان از همه احزاب قوی تر عمل می کند، ما نیامده ایم از ظرفیت هیأت درست استفاده کنیم.
وقتی شما می آیید جامعه را اصلاح کنید، نیازمند این نهادها هستید؛ چرا كه باید جامعه پذیری داشته باشید. نیاز به حلقه رابط میان مردم و حکومت دارید و حالا اگر می خواهید مسأله فقر را در جامعه حل کنید، علاوه بر نهاد و سازمان رسمی بهزیستی یا کمیته امداد، یک ظرفیت چندین برابری را در اختیار دارید که ساختاری کاملاً کارآمد دارد، یا اگر می خواهید جامعه مدنی درست کنید و نهادسازی اجتماعی انجام دهید، به جای کارهای پرهزینه ای مثل شورایاری که جنبه صوری دارد، می توانید اساس این حلقه مدنی را روی هیأت اصیل و بزرگ هر محله بگذارید که بیاید نهادی شود در مدیریت شهری و اجتماعی هم مشارکت کند.
چرا دولت و دیگر نهادهای تصمیم گیری به ظرفیت هیأت ها درست نگاه نمی کنند؟ همه این ها چه هیأتی هايي که متدین هستند و چه هیأتی هايي که تدین آنچنانی ندارند، یک فرصت هستند برای مدیریت اجتماعی، برای برقراری امنیت و ایجاد مشارکت در جامعه.
* راهکار تقویت نهاد هیأت های مذهبی را در چه می بینید؟
مرادی: اولین قدم این است که ما نگاه خود را به عزاداری و هیأت ها تغییر دهیم، به جای برخورد سلبی و ایراد گرفتن برای تقویت ارتقاء آن تلاش کنیم، شما سخنرانی های ائمه جمعه را در این چند روز قبل و بعد محرم تحلیل کنید، ببینید چه اندازه به انتقاد و ذکر اشکالات عزاداری پرداخته شده و چه اندازه این سنت تقویت شده است، یا صدا و سیما و رسانه ها در چه جهتی حرکت می کنند، شیوه درست انتقاد هم این است که اول قوت ها را بگوییم بعد اشکالات.
* موضوع بعدی مسأله نوآوری در عزاداری است، حد و مرز این چیست، چگونه آن را باید با سنت ها تلفیق کرد؟
مرادی: نوآوری باید این باشد که با اعتماد مضاعفی به دستگاه عزاداری امام حسین(ع) نگاه کنیم، که حتی اگر در خودش آسیب هایی دارد، سیستم ایمنی عزاداری و کارکرد بخش های مختلف آن مثل منبر و گریه عزاداری طوری است که خود را اصلاح می کند، برای ساماندهی نوآوری هم نیاز به یک نگاه مدیریتی به این بحث داریم.
ما هنوز یک حلقه واسط میان جریان هدایت گر دین یعنی مرجعیت و ولایت و هیأت های مذهبی نداریم که این یک نیاز است، اما به عنوان یک ایده برای ارتقاء کیفیت عزاداری، توصیه من به مداحان این است که این روند تکثیر و توزیع نوارها و CDها کنترل شود، یا موضوع دیگر استفاده از مولفه های باثبات و سنتی در عزاداری است، چرا که این اشعار و نوحه ها با تکرار در جان مردم نشسته است، اما نوحه و سبکی که یک بار مصرف است و سال بعد استفاده نمی شود، تأثیر ماندگاری ندارد.
همین تکثیر CDها و روزمره شدن مجالس و نوحه ها تأثیر آن را کم می کند و باید عزاداری در حال و هوای زمانی و مکانی آن استفاده شود، البته نوآوری هم باید باشد اما آن جریان اصلی، سنتی و فرهنگ ساز را تحت الشعاع قرار ندهد و به همین خاطر است که امام خمینی(ره) می گوید عزاداری سنتی را حفظ کنید، چرا كه یک نوستالژی تولید می کند، این اشعار محتشم یک نوستالژی است و باعث شده تا این فرهنگ تداوم یابد، توجه به نوآوری باید حتماً در کنار التزام به اصالت و سنت باشد.
* اثر پرداختن رسانه ها به عزاداری را چگونه می بینید؟
مرادی: واقعیت این است که متأسفانه رسانه ها هم به نوعی گرفتار مناسبات هستند و این اثر اصلی کار را می گیرد.
اگر هر رسانه ای حرفه ای عمل کند، مخاطب دنبال آن حرکت می کند، شما باید در موقعی به یک موضوع بپردازید که شرایط و ظرفیت اصلاح و اثرگذاری مثبت را داشته باشد و شما اگر حرف را درست بزنید، مخاطب و حتی بقیه رسانه ها دنبال شما می آیند.
* سوال دیگر که مطرح است، این است که چرا بهار و اوج عزاداری دهه اول محرم است؟
مرادی: این شیوه اهل بیت(ع) است، امام رضا(ع) خود دهه اول محرم عزاداری می کردند و روایت دارند که به عاشورا که می رسید، این عزاداری هم به اوج شور خود می رسید.
* اشکالی هم وارد است که چرا بعد از عاشورا خیلی از عزاداری ها برچیده می شود؟
مرادی: البته گریه و غم سیدالشهدا(ع) بعد از عاشورا هم هست، اما اقامه عزا باید در این ده، دوازده روز اول محرم باید با توجه ویژه همراه باشد، این اقامه عزا با عزاداری فردی متفاوت است، مثلاً در روایت داریم گریه و حتی تباکی یعنی تظاهر به گریه کردن برای امام حسین(ع) اجر دارد، چرا که این کار یک بار سیاسی و اجتماعی دارد که جدا از مسأله فردی آن است.
به همین خاطر امام خمینی(ره) می فرماید گریه کردن برای کسی که همه چیزش را در راه اسلام داده یک کار سیاسی است، یعنی اقامه عزا سیدالشهداء(ع) حتی اگر به تباکی هم باشد، دین را زنده می کند، البته این اشکال بعضاً به تلویزیون وارد است که بعضاً با سلیقه نامناسب این فضای ریا را ممکن است منتقل کند یا نهادسازی غلط انجام دهد.
مثلاً بر روی یک فرد با ظاهر آنچنانی تمرکز می کنند که جوان ها فکر کنند اگر بخواهند در تلویزیون تصویرشان پخش شود باید ظاهر غیرمذهبی داشته باشند، و بعضاً تأثیر یک کارگردان تلویزیونی بر ترویج و نهادسازی عزاداری از یک منبری یا مداح بیشتر است.
* اگر نکته پایانی دارید بفرمائید.
مرادی: محرم و عزاداری ظرفیت بالایی برای اصلاح روندهای اجتماعی دارد، اما متأسفانه مدیریت و هماهنگی بین هیأت ها، مداحان وجود ندارد و باید در سطح پایین تر از رهبری و مرجعیت در حلقه پایین تر انجام شود.
مثل روندی که در دوره قبل، در منزل آقای فلسفی شکل گرفته بود و منبری ها و مداحان در آنجا جمع می شدند و آقای فلسفی یک رابطی بود بین مرجعیت و هیأت ها و مداحان و منبری ها هم ایشان را قبول داشتند، اگر قرار بود با بهائیت مبارزه شود، ایشان به تمام منبری ها خط می داد، یا در یک سال تمام منبری ها بعد از 12 محرم توسط ساواک بازداشت شدند؛ چرا که همه یک حرف می زدند، اما در حال حاضر این را نداریم که همه روی آن متمرکز شوند.
مثلاً شرب خمر امسال یکی از موضوعاتی است که می طلبد همه روی آن متمرکز شوند، از میزان کشفیات و تلفاتی که برای مصرف مشروبات فاسد در جامعه اتفاق افتاده است، این موضوعی است که هم جایگاه پرداختن به آن در هیأت ها و بدنه جامعه است، چون که دولت و نیروی انتظامی نتوانسته آن را کنترل کند و هم یکی از ویژگی های قیام امام حسین(ع) مقابله با این منکرات است.
چرا که یکی از ویژگی های اصلی یزید همین شراب خوری بود که باید سیاهی آن به جامعه نشان داده شود و هر منبری یک شب را برای آن بگذارد و مداحان انزجار خود را از این کار به جامعه نشان بدهند.
نه آن که در اشعاری که به طور ناشیانه سروده می شود و در قالب شعر سنتی مانند غزل و حافظ نیست، این موضوع ترویج شود، که حالا که این جا گفته است «می»، حالا این «می» منظور «می» اشعار حافظ وگلشن راز نیست، بلکه این همان می است که قاچاق می شود و فروش می رود، مفهومش آن می شود.
بعضاً این اتفاقات می افتد خوب باید همه به موضوع شراب خوری حمله کنیم، یعنی با اشاره به باب توبه که می توانید توبه کنید، که خاصیت عزاداری امام حسین(ع) است، خیلی از گناهکاران حرفه ای و خیلی از این شاربین خمر آمدند و توبه کردند، چه در دوره معاصر و چه در طول تاریخ، مثلاً در شب حر، شب چهارم که روضه حر را می خوانند که این تأثیر بیشتری از روضه های دیگر دارد، این است که خیلی از موضوعات مثل توبه، رحمت، آغوش گرم اهل بیت(ع)، مثل توسل، مثل شناخت، خیلی از اين چیزها کنار هم اتفاق می افتد، اصلاح رفتار، امید، نشاط و این برای گناهکاران هم در این روضه اتفاق می افتد و نوع برخورد امام حسین(ع) با حر باعث می شود، امروز هم اگر من به امام زمان بگویم، آقا من گناهکارم و می خواهم برگردم، قطعاً به من می گوید سرت را بلند کن و من را می پذیرد.
اصلاً موضوع گناه موضوعی نیست که بگوییم جوان ها گرفتارند، همه آدم ها گرفتارند و منبر و هیأت باید این فضا را ایجاد نماید و کمک کند افراد برگردند.
در بحث آزادگی، در بحث دشمن ستیزی، کربلا و عزاداری باید یادآوری نماید که ما از آمریکا نترسیم، اگر از آمریکا نترسیدیم، ما عزادار واقعی هستیم، اگر از آمریکا بترسیم ما جزو آنها هستیم که از کربلا فرار کردند یار امام حسین(ع) نیستیم، در دسته عزاداری، خیلی از این اِلمان ها نظامی است، طبل و سنج و...، شما در پادگان ها هم این ها را می بینید، صف و نظم، سینه زدن، صدا و... این فضایی که ایجاد می شود، بیشتر نظامی و حماسی است.
برای اظهار آمادگی برای قیام امام عصر، یعنی اگر آن روز آن افراد تنبلی و سستی نمودند ما آماده ایم، خود این علامت و این اتفاقاتی که می افتد و این تیغه، بعضاً در مورد این وسایل و این اِلمان ها عجولانه تصمیم گیری می شود و صحبت می شود، یک مقدار در مقوله فرهنگ باید با تأمل بیشتری حرف بزنیم. افرادی که مشخص است خیلی مذهبی نیستند، خیلی تمایل دارند راحت به آسیب شناسی مذهبی بپردازند.
این جور افراد به نماز هم برسند، کل نماز را هم آسیب می دانند، چه برسد به عزاداری، گریه را بد می دانند، در صورتی که عرض کردم امام تباکی را هم کار سیاسی می داند و می فرماید گریه بر امام حسین(ع) بسیار تأثیر دارد و این را زنده نگه می دارد، هر چه داریم از محرم و صفر است.
شما یک بار فرمایشات امام را مرور و بازبینی بفرمایید، می بینید: «هر چه داریم از محرم است.»، «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.»، «خون حسین بن علی است که اسلام را زنده نگه داشته»، «این أنا من الحسین که رسول خدا فرموده اسلام را زنده نگه داشته»؛ این ها همه فرمایشات امام است. همین مفهوم است که حیات اسلام بستگی به خون حسین دارد.
ما ایرانیان شعار فراگیری برای اهل سنت حداقل در ایران (فارسی زبان)، اهل سنت داریم، که بگوییم بیایید امسال ما ایرانیان از حسین تشکر کنیم، یزید مال شماها نیست.
یزید مسلمان نبود، یزید اگر مسلمان بود، به کعبه حمله نمی کرد، قتل عام نمی کرد، این جنایت را در کربلا انجام نمی داد.
اعلامیه رسمی یزید بوده که گفته «لعبت هاشم بالملک فلا، خبر جاء و لا وحی نزل» اصلاً وحی در کار نبوده، قرآنی در کار نبوده، خانواده بنی هاشم با حکومت بازی کردند، چه اسلامی، چه پیامبری، چه نبوتی، دنبال سلطنت خودش بود، یزید می گفت: «می خواهم اذان را دفن کنم، قرآن را دفن کنم، هیچ کس نام پیغمبر را نشنود.»
این امام حسین(ع) بود که اسلام را زنده کرد که همین یزید به غلط کردم افتاد که گفت: «نه، من نگفتم حسین را بکشند.»
امروز شیعه و سنی و تمام این افرادی که به دور کعبه طواف می کنند، باید بدانند که به حسین بدهکارند، یعنی همه مسلمین. آیا ما توانستیم این پیام را با عزاداری هایمان به همه مسلمین برسانیم که ای جماعت مسلمان!
با هر مسلک (مذهب) که هستید که این نمازی را که می خوانید میراث حسین است، قبله را که می شناسید، میراث حسین است، خود را پایمال اسب ها نمود تا قرآن پایمال نشود. اهل بیت(ع) حسین دین را زنده نگه داشتند؛ ولی ما اصلاً این طور نگاه نمی کنیم.
کمتر این پیام را روز عاشورا منتقل می کنیم، فکر می کنم باید کار کرد، با امید، با نشاط و با این دید کاملاً عاقلانه که باید به عزاداری توجه کرد، هر کسی در هر شرایطی که هست، باید در عزاداری امام حسین(ع) سهم داشته باشد، این توصیه هایی که اهل بیت(ع) در مورد محرم، در مورد عزاداری، خصوصاً ده روز اول محرم كرده اند، خصوصاً روز تاسوعا و عاشورا را باید عمل نمود.
درس های بسیار موثر و جاودانی که در قصه کربلا وجود دارد، در هر حوزه انسانی درخشان است؛ در حوزه روابط خانوادگی در روابط پدری و فرزندی، دقیق ترین درس ها و آموزه ها در رفتار امام حسین(ع) وجود دارد.
مثلاً امام حسین(ع) هنگامی که می خواهد با سکینه صحبت کند، بر روی اسب این کار را نمی کند در صورتی که هنگام خداحافظی از زنان مسن بر روی اسب نشسته است و وقتی سکینه را دید حتی با تن پر از زخم (می گویند امام حسین(ع) از هر طرفی که نگاه می کردی، به دلیل زیاد بودن تیر در بدنش، انگار که بال درآورده) به زحمت از اسب پیاده شد، حتی اکتفا به ایستادن نکرد.
برای این که چهره به چهره با سکینه باشد، می گویند بر روی زمین نشست، روی خاک روبروی سکینه نشست و با سکینه حرف زد.
امام به سکینه دروغ نگفت؛ دختر از او پرسید: «برمی گردی»؛ گفت: «برنمی گردم»؛ گفت: «بیا ما را به مدینه برگردان»؛ گفت: «نمی توانم».
ببینید تمام صداقت در این کلام می باشد و بعد حرف خود را می زند، می گوید بابا تو گریه می کنی دل من می سوزد. یعنی انعکاس نسبت به هیجان فرزند، چه درسی شما در رفتار والدین با فرزندان به این روشنی و واضحی و تأثیرگذاری می توانید پیدا کنید؟
آن هم اتفاقی که هیچ وقت از یاد هیچ پدر و فرزندی نمی رود که تو وقتی با کودک خود صحبت می کنی راست بگویی و هیجان او را درک کنی، وقتی بچه تو با تو کار دارد، در سخت ترین شرایط که تکان بخوری، تو را با تیر می زنند از اسب پیاده شوی و با کودک خود سخن بگویی، نه این که به خاطر دیدن یک فوتبال با کودک خود سخن نگویی، برای خواندن روزنامه با کودک خود صحبت نکنی، شما ببینید که از این درس ها چقدر در کربلا وجود دارد.
من تنها چیزی که در کربلا برای امام حسین(ع) و اصحاب امام حسین ندیدم(ع) «ذلت» است، «شکست» است.
به قول شهید مطهری و کل تاریخ که از قول دشمن می گویند که درست می کردیم از حسین که این چه شخصیتی است که این همه مصیبت می بیند، این همه یارانش کشته می شوند و این قدر با نشاط و امید می جنگد، ذلیل و زمین گیر نمی شود بنشیند و خاک بریزد و سوگواری کند؛ همان موقع هم برای مردم دلسوزی می کند و هدایت می کند و در همان موقع هم می جنگد.
این ها شاخص های رفتاری یک آدم سالم است؛ آدمی که می گویند از تشنگی بین زمین و آسمان حائل بود و آسمان را به درستی نمی دید ولی ضعف، غم، حادثه و تمام مسائل او را از اعتدال خارج نمی کرد، اصلاً جایی رفتاری نداشت که بگویید رفتارش خارج از اعتدال است.
آدم هایی هستند که حقوقشان کم می شود، زنشان را طلاق میدهد؛ آدمیهایی هستند که پولدار میشوند، ارثی به آنها میرسد، زنشان را آزار میدهند، دوستانش تغییر میکنند، فضای زندگیش تغییر میکند، دینداری او تغییر مینماید، امام حسین(ع) اینگونه نیست.
اگر ما از بقیه ائمه عکس داریم، از امام حسین(ع) فیلم داریم با 6 دوربین و از 6 جهت تصویر پویا داریم نه ثابت، برای همین است که دستگیری این امام از سایرین بیشتر است و کشتی او هم از همه وسیعتر و سریعتر است.
مرجع : آینده