کد مطلب : ۵۷۸۸
بزرگترين تأثير واقعۀ عاشورا، رسوا کردن امويان بود
همچنين از آثار بهرامیان میتوان به پژوهشي تاريخي و فرهنگي (همکار)، فهرست نسخهاي خطي کتابخانۀ دولتي روسيه (لنين)، فهرست نسخههاي خطي کتابخانۀ ملّي تاجيکستان (ابوالقاسم فردوسي) ميتوان نام برد.
در گفتوگوي مختصر پيش رو از يک سو دربارۀ اعتقاد به جبر تاريخ در پديدآمدن حادثۀ کربلا، تأثيرگذاري نهضت عاشورا و عوامل آن، علل ترويج و اشاعۀ برخي از روايات آلوده به خطا و خرافه بحث شده و از سوي ديگر وی ديدگاههايشان در مورد جايگاه نهضت عاشورا در مطالعات و پژوهشها را بيان کرده اند.
* به تحقيق، واقعۀ عاشورا، بزرگترين قيام شيعي و اسلامي است و يکي از عوامل تأثيرگذار در احياي دين اسلام بوده است. از نگاه شما دلايل تأثيرگذاري اين قيام چيست؟
بهرامیان: ادلة تأثيرگذاري واقعة كربلا متعدد است و اين موضوع را ميتوان از زواياي گوناگون بررسي كرد؛ برخي از تأثيرات اين واقعه، بلافاصله رخ نمود و برخي ديگر در طول زمان ظهور يافت.
به گمان بنده، تقابل دو دريافت و فهم از «اسلام» در واقعة كربلا ظاهر شد و آن دو گونه فهم و دريافت را نيز ميتوان در انديشة ملل مسلمان پي گرفت؛ يعني اسلام از دريچة چشم اهل بيت پيامبر اكرم(ص)، و اسلام از ديد و عمل امويان و اموي مسلكان.
اين دو درك از اسلام، هيچ يك بي ريشه نبودند و سرچشمۀ آنها را ميتوان حتّي از روزگار شخص پيامبر اكرم(ص) و پس از آن جستوجو كرد؛ واقعة كربلا، اوج درگيري اين دو گونه تفكّر بود كه البته در صورت جنگ نيز ظهور يافت و اگر در پهنة تاريخ درازدامن پس از آن واقعة خونين، كمتر به صورت جنگ خونين ظاهر شد، اما در شيوة انديشه ادامه يافت.
منظور از «احياي دين اسلام» در اين سؤال، در واقع اشاره به همان اسلام اهل بيت(ع) بايد باشد، و گرنه نبايد و
نمي توان فراموش كرد كه يزيد و دستگاه خلافت اموي، خود مدّعي اسلام بودند و شايد از همين منظر هم، چنان جنگ نابرابر و خونين و ظالمانهاي را با فرزند رسول خدا(ص) به حق ميدانسته اند؛ بزرگترين تأثير واقعة عاشورا، به گمان بنده، رسوا كردن آن گونه تلقّي از اسلام است.
* برخي به جبر تاريخ در پديدآمدن واقعۀ عاشورا باور دارند، ديدگاه شما دربارۀ اين باور و اعتقاد چيست؟
بهرامیان: واقعة كربلا، چنانكه از روي قديمی ترين گزارشها ميتوان دريافت، وجدان امّت اسلامي را سخت جريحه دار كرد و از همان آغاز گردآوري اخبار مربوط به واقعه و علل و اسباب ظاهري آن، مورد توجّه واقع شد.
اين موضوع را ميتوان از سلسله راويان ابومخنف، و از مهمترين واقعهنگاران رويداد كربلا، تا حدودي دريافت؛ با اين همه، واقعة كربلا هم مانند هر واقعة مشابه ديگري، دچار و مبتلاي پارهاي پيرايههاي غيرتاريخي بوده و بايد پذيرفت كه طبع عوام نيز در پذيرش اين پيرايهها، سخت مؤثر بوده است.
به ويژه كه واقعة كربلا، غالب يا همة عوامل دخيل در شكلگيري «تراژدي» را از آغاز در خود داشته و مردم آنچه را كه در داستانها و حكايت شنيده يا خوانده بودند، در آينة واقعة كربلا ميديدهاند.
برخي از روايات تاريخ واقعۀ عاشورا، آلوده به اغراقها و اخبار نادرست و حتّي خرافه هاست؛ اين روايات در ميان عامۀ مردم که معمولاً به صورت شفاهي نهضت عاشورا را شناخته اند، تأثير نامطلوبي داشته است؛ به اعتقاد شما ـ در مقام پژوهشگر تاريخ صدر اسلام ـ چگونه ميتوان به بازشناسي حقايق تاريخي از خرافهها همّت گماشت و اطلاع رساني و به عبارت صحيح تر، تبليغات درستي در اين زمينه کرد؟
بهرامیان: بايد در نظر داشت كه واقعة كربلا از معدود حوادث تاريخي سدة نخست هجري است كه روايت قابل توجهي از آن در دست است؛ اين روايت گاه جزئيات اين واقعه را نيز ذكر كرده و با توجه به همان، تا حدّ چشمگيري ميتوان اسباب و علل واقعة كربلا را دريافت و گزارش كرد.
به گمان من، ترويج و تبليغ همان روايت ابومخنف كه متكي بر مشاهدات راويان طبقة حاضر يا نزديك به واقعة كربلاست، ميتواند در جلوگيري از نشر اكاذيب و پيرايهها مؤثر باشد، اما به هرحال نبايد فراموش كرد كه مردم معمولاً چندان توجّهي به اصل روايات تاريخي ندارند و آن را بدان صورت كه خود ميخواهند مي پرورند، چنانکه دربارۀ واقعۀ کربلا چنين کرده اند.
اين وظیفه عالمان و آگاهان است که از روايت قديمي موجود، نخست کافي و وافي اطلاع يابند و سپس آن را با مردم در ميان نهند.
* بسياري از آثاري که در دورۀ معاصر دربارۀ نهضت عاشورا منتشر ميشود، صرف نظر از اينکه نوعي کپي برداري است، مؤلفان آنها تلاش ميکنند با ذکر وقايعي مخدوش، آثار عامه پسند و پرفروشي براي برخي از مخاطبان، راهي بازار نشر کنند، به جاي اينکه اهداف و آثار حقيقي نهضت عاشورا را تبيين کنند. به نظر شما چه راهکارهايي براي حلّ اين معضل ميتوان انديشيد؟ به ديگر سخن، معيارها و ملاکهاي پژوهش و تحقيق واقع بينانه در زمينۀ عاشورا و نهضت امام حسين(ع) چيست؟
بهرامیان: چنانکه قبلاً نيز اشاره شد، چنين پيرايه هايي کمابيش در همۀ فرهنگها و ديانتها و مذاهب ديده ميشود و به اسلام و تشيّع اختصاص ندارد؛ نحوۀ انديشۀ غلوآميز و بسيار نازل برخي شيعه نمايان، در حيات حضرات ائمه(ع) نيز وجود و بروز داشت و يک وجه مهم و اغلب ديده نشده از جهاد مقدّس ائمه در روشنگري، مبارزه با اينگونه تفکّر نازل و منحرف بود که به صورت ويرانگري، «معارف اسلام» را در محاق فراموشي فرو مي برد.
کساني به عمد يا از روي جهل و ناداني، چهرۀ اسلام مورد نظر ائمه را با مخلوطي از عقايد خرافي که گاه ريشه در فرهنگها و ديانتهاي غيراسلامي و حتّي غير توحيدي داشت، مي آلودند و اسلام را از مجموعه معارفي براي بشريت، به افکار خرافي و نازل خود فرو مي کاهند.
خوشبختانه، ائمۀ طاهرين(ع) خود با روشنگري تمام، راه اينگونه سوءاستفاده ها را سد کرده اند و رجوع به آنها که در مآخذ اصيل شيعي انعکاس يافته، در مبارزه با خرافه پرستي سخت مؤثر است.
در واقع چنين به نظر ميرسد که حضرات ائمه(ع) جز تبليغ و تبيين ديانت اسلام و حفظ وحي الهي، وظيفۀ ديگري براي خود نميشناخته اند، اما برخي از گمراهان به عمد يا غيرعمد، کوشيده اند، ايشان را از آنچه خود بدان قائل بوده اند، زائل کنند.
به هر حال، بايد به مردم تفهيم کرد که واقعهاي همچون کربلا، افسانه نيست تا دستخوش طبع آزمايي
داستان سرايان قرار گيرد، زيرا در اين صورت، از هدف اصلي، بسي دور خواهد بود و چه بسا نتيجۀ عکس داشته باشد.
* تاريخ نگاري نهضتهاي شيعي، به ويژه عاشورا، در ميان مطالعات شرق شناسي و اسلام پژوهي چه جايگاهي دارد؟ آيا آثار واقع بينانه و غير غرض ورزانه در اين زمينه ميتوان سراغ گرفت؟
بهرامیان: البته خاورشناساني که به تاريخ سدۀ نخست هجري پرداخته اند، چه به صورت مجموعه يا به صورت
تک نگاري يک واقعه، موضوع کربلا را هم بررسي کرده اند.
برخي از اين پژوهشها، آميخته به تعصّب و حتّي کينه ورزي است، و در نتيجه چشم پوشي از مآخذ و منابع اصيل يا بدفهمي از آنها پديد آمده است؛ مانند آثار لامينس و مانند او، اما بايد انصاف داد که خاورشناسان، خود برخي از
اينگونه آثار و نيز چنين ديدگاههايي را نقد کرده اند، در واقع اين مخاطبان مسلمان و شيعي هستند که ميبايد چشم خود را در برابر اينگونه آثار باز کنند و اگر در آنها خطايي ميبينند، با اتخاذ روش علمي و «جلال احسن» ـ به فرمودۀ قرآن کريم ـ به پاسخگويي بپردازند.
به هر حال، توقّع از يک خاورشناس غيرمسلمان، براي درک واقعهاي همچون شهادت سيدالشهداء(ع) و اصحاب آن حضرت، همچون يک مسلمان و شيعي، قدري بي جاست و بهتر و به جاست مسلمانان و شيعيان، خود درک و فهم خويش را از اين واقعه به نگارش درآورند و در صورتي که آثار خاورشناسان را در اين باب نقد ميکنند، تفاوتها را در نظر گيرند.
* هم اکنون در جهان عرب، آثار و تأليفاتي به طبع ميرسد که هدفشان زير سؤال بردن برخي از ارزشهاي اعتقادي شيعه است و حتّي برخي از مؤسسات نشر و پايگاههاي اينترنتي در برخي از کشورها با همين هدف راه اندازي شده است، به اعتقاد شما براي مقابله با اين اقدامات چه ميتوان کرد؟
بهرامیان: مطلب مطرح در اين سؤال درست است، اما چنين شيوه هايي، کما بيش در طول تاريخ وجود داشته و اکنون به سبب گسترش و رواج وسائل ارتباط جمعي نوين، افزايش قابل توجه يافته است.
به گمان من، رويکرد عاميانه و نازل برخي از محافل تبليغي شيعه، متأسفانه، مستند غالب اينگونه فعاليت هاست و تشيّع در طول تاريخ، از دوستان نادان و خرافه پرست، بيشتر صدمه خورده تا از دشمنان قسم خورده. براي مقابله با چنين کوششهايي، بايد ساحت شيعه را از خرافه ها وگزافه گوييها پيراست و مجال را براي عالمان حقيقي و دانشمندان گشود.