کد مطلب : ۱۱۶۲۶
مرشدان پردهخوان ایران -۲
درباره کریم کریمیمهر
پردهخوان
سال تولد: ۱۳۰۲
محل تولد: پاسارگاد
شروع پردهخوانی: ۱۴ سالگی
استاد: رئیس الفقرا
نقاش پرده: حسین همدانی
سن پرده: ۴۰سال
شیوه اجرای نمایش
درویش کریم در اجرای نمایش از شیوه واقعگرایانه بهره میجوید و سعی دارد به مفاهیم عینیت بخشد، بنابراین به حرکات تجریدی روی نمیآورد. حرکات وی غافلگیرکننده نیستند و از ریتم و توازن خاصی برخوردارند.
حرکات وی به سه دسته معین قابل تقسیم است:
۱- اشاره همزمان به شمایلها؛ هنگامی که در متن و روایت نام آنها برده میشود یا موضوع دربارة آنهاست.
۲- اشاره به مخاطبان (برای ادای سلام و احترام، تقاضای انعام، دادن تذکر و خداحافظی)
۳- انجام اعمال شناخته شده دینی (دعا و تعظیم به اولیاء)، حرکات حماسی (انداختن تیر، گرفتن سپر و...)
4- بروز احساسات (گریه و اندوه، تعجب و حیرت، اندیشه و...)
شیوه اجرای آواز
استفاده از لحن آوازی متأثر از آوازهای منطقه جنوب ایران که در چند فرم خلاصه میشود همراه با بیان غیرآوازی اما با عبارات تیپیک و موزون، بافت اصلی آواز درویش کریم را میسازد. سکوتهای پیدرپی پس از بیان یک جمله یا عبارت آوازی از دیگر ویژگیهای موسقی وی به شمار میرود.
فرمهای تکرارشونده با آغاز، میانه و پایان مشخص، آواز و روایت را به تدریج شبیه به نوعی ذکر میسازد. شدت و ضعف اصوات متأثر از مفاهیم داستانهاست و ریتم روند نسبتاً ثابتی را طی میکند.
حرکات واقعگرایانه و تجریدی
در نگاه تطبیقی به شیوههای اجرای پردهخوانان دو نوع اجرا به چشم میخورد. اول اجراهایی که به داستانها و مضامین عینیت میبخشند و دوم اجراهایی که در عینیت بخشی به متن، از حرکات تجریدی نیز برخوردارند.
در نوع اول پردهخوان حرکات خود را در جهت متن سامان میبخشد، مرتب به شخصیتهای پرده با دست یا عصا اشاره میکند، گاهی اعمال آنان را به صورت واقعگرایانه تقلید میکند یا نمایش میدهد و برای هر مفهومی که فیگوری مشخص لازم داشته باشد، یا آن را تکمیل کند مانند سلام، دعا و احترام، پردهخوان آن حالت را نشان میدهد.
در نوع دوم علاوه بر حرکات واقعگرایانه و عینی، پردهخوان بنا به احساس درونی و ادراک خود از موضوع و شرایط اجرا ممکن است حرکاتی انجام دهد که الزاماً مفهومی مشخص و عینی را دربر نگیرد. این حرکات تجریدی است و در اجرای هر پردهخوان یا حتی دو اجرای متفاوت از یک پردهخوان یکسان نیست.
سبک نقاشی
حسین همدانی یکی از نامآورترین نقاشان، این پرده را نقاشی کرده است. محمد مدبر، قوللر آقاسی و حسین همدانی سردمداران و بنیانگذاران نقاشی پرده به شیوه خاصاند. قبل از آنان نقاشی پرده از شیوههای کاملاً سنتی پیروی میکرد از اینرو در مقایسه با گذشته، تفاوتهای شایانی در نقاشیهای این سه تن به وجود آمد.
میان مجالس و داستانهای متفاوت اگرچه به طرز نامریی مرزهای بصری دیده میشود، ممکن است ناآشنایانی به داستانهای پرده در تشخیص مجالس مختلف دچار اشتباه شوند زیرا مرزهای بصری با یاری مرزهای مفهومی از طریق شناسایی شمایلها مقدور خواهد بود. کثرت شمایلها و در اغلب موارد تداخل آنها در یکدیگر این موضوع را تشدید میکند. مدبر، آقاسی و همدانی در جهت تعین مرزها به تعدادی از داستانها با شمایلهایی که تعداد معین داشتند، ثبات بخشیدند.
این سه تن در نوآوری دیگری، به طراحی نوین که متأثر از طراحی ایرانی بود روی آوردند همچنین به گستره رنگها وسعت بخشیدند یا ترکیبات تازهای به آنها اضافه کردند. شاید حفظ خاصیت روایتگری مهمترین تفاوت در تعابیر نوین در قیاس با نگاه مثالی نقاشی ایرانی باشد. اما هنوز در این سبک از نقاشی موضوعات خلاصه، گویا و سادهاند. میان شمایلها فاصله فیزیکی چندانی وجود ندارد و لحظات حماسی با حرکات نشانهوار مانند فیگور ضربه زدن با شمشیر نشان داده میشود.
رنگ سیاه لباس زنان حزن را مینمایاند و جهات چهارگانه بالا، پایین، راست و چپ پرده با گرایشهایی معنایی خیر و شر بودن شمایلها را ترسیم میکند. همچنین در نقاشیهای پرده کماکان بزرگی و کوچکی شخصیتها در قالب پرسپکتیو نمیگنجد و مفاهیم منشاء تعیین آنهاست. صفت و حالت صورتها، اندام و حرکات شمایلها تیپیک و غیرشخصیاند و رنگهای خاص صف و وابستگی عقیدتی آنها را مشخص میکند. از موضوعات بیان شده میتوان نتیجه گرفت که نقاشی پرده به موازات تأثیرپذیری عمیق از انواع نقاشی ایرانی، خود سبکی از نقاشی است که برای هدف و منظور خاص به کار میرود.
روایت
در اینجا سه داستان روایت میشود: شهادت حضرت عباس، دختر نصرانی و ضامن آهو.
در داستان شهادت حضرت عباس، سپاهیان یزید ناتوان از رویارویی در میدان نبرد در کمینی ناجوانمردانه دستان وی را قطع میکنند. عباس به شدت تشنه است اما هنگام رسیدن به رودخانه آبی نمینوشد چون رسم جوانمردی آن نیست که او سیراب شود در حالی که یاران امام حسین که در میان آنان کودکان نیز هستند تشنه بمانند. در چنین وضعیتی که عباس مشک آب را به دندان گرفته است، سپاهیان دشمن با تیر مشک او را سوراخ میکنند...
دختر نصرانی، حضرت علیاکبر فرزند حضرت امام حسین را در خواب میبیند و دل به وی میبازد. دختر به کربلا میرود به سرزمینی که در آن علیاکبر به همراه پدر و دیگر یارانش در حال جنگ با سپاه اشقیاء است. دختر نصرانی هنگامی به کربلا میرسد که حضرت علیاکبر شهید شده است. داستان ضامن آهو روایت نجات ماده آهویی به دست امام رضاست که چند بچه آهوی شیرخوار دارد.
* منبع: مرشدان پردهخوان ایران(۳۰ دفتر)/ حمیدرضا اردلان/انتشارات فرهنگستان هنر