تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۳۸
۰
کد مطلب : ۱۱۶۵۹
مرشدان پرده‌خوان ایران -۲۴

درباره رجب‌علی صالحی

درباره رجب‌علی صالحی
رجب‌علی صالحی
پرده‌خوان
سال تولد: ۱۳۳۴
محل تولد: تربت حیدریه
سن پرده‌خوانی: ۱۰سالگی
استادان: کربلایی محمد صالحی (جدش)، کربلایی محمد مشهد علی، کربلایی شکر‌الله نورالهی، حاج‌اکبر محمدزاده
نقاش پرده: گنجی
سن پرده: ۷۰سال

شیوه اجرای نمایش
مرشد رجب علی در اجرای پرده از شیوه‌ای ساده و با کمترین حرکات بهره می‌گیرد. عمده‌ترین حرکات او اشاره مکرر به صورت‌ها، حرکت در عرض پرده و بروز احساس از طریق چهره‌اش است. سادگی اجرا و حرکات معدود، فرصت می‌دهد تا سحر آواز وی متجلی شود.

شیوه اجرای آواز
مرشد رجب علی صالحی علاوه بر پرده‌خوانی، در تعزیه‌خوانی هم یکی از استادان مسلم به شمار می‌آید. لحن او در پرده‌خوانی زیر تأثیر شیوه‌های تعزیه‌خوانی است. در این شیوه عبارات آوازی به صورت تیپ ملودی ظهور می‌کند، از این‌رو چنین ساختار آوازی برای مردمی که با این‌گونه الحان آشنایی دارند کاملاً قابل پیش‌بینی است. این موضوع سبب می‌شود تا مردم در ذهن خود کلیت آواز و حتی اشعار را از پیش مرور کنند و در نتیجه به تحقق وجه بیرونی آن نیازمند باشند. در واقع اجرای کلام مرشدان ادامه اندیشه ذهن مردم در عالم است، از این‌رو تنوع و تازگی اجراها بستگی به خصایص و ظرافت‌های اجرای هر پرده‌خوان دارد.

مرشد رجب علی دارای لحن خوش و مسلط به الحان شخصیت‌های مثبت – اولیاء‌خوانان – تعزیه است که با اقتباس از لحنی شبیه به لحن حضرت عباس که اغلب موارد در فضای فواصل بیات ترک و سه‌گاه خوانده می‌شود و با توجه به داستان پرده که در آن حضرت عباس حضور دارد، اصلی‌‌ترین لحن یعنی سه‌گاه را انتخاب کرده است و آواز بیات ترک، پیش‌دانگ و دانگ اول ماهور و فواصل افشاری فضاهای فرعی و پیرامونی سه‌گاه را تشکیل می‌دهند.

به نظر می‌رسد در آغاز فضای صوتی به لحاظ فواصل، گردش ملودی و فونکسیون نغمات با فضای صوتی آواز بیات ترک، مطابقت دارد. در ادامه این حالت با تغییر فرکانس درجه سوم پیش دانگ و اصطلاحاً ربع پرده به جهت زیر به فضای دستگاه ماهور متمایل می‌شود.

در قسم دوم هنگام بیان آوازی پرده‌خوانی، پرده‌خوان به پرده‌های سه‌گاه رجوع می‌کند. تیپ ملودی آغازین به فیگور ملودی گوشه شاه‌ختایی شباهت دارد و در ادامه بافت‌های ملودیک گوشه تخت طاقدیس به گوش می‌رسد. آواز در فضای همان گوشه ادامه می‌یابد که در نهایت روی شاهد سه‌گاه فرود می‌آید.

رجب علی صالحی در قسمت سوم برای بیان واقعه همچنان فضای دستگاه سه‌گاه را ادامه می‌دهد. وی از تیپ ملودی مذکور مجدداً استفاده می‌کند، با تأکید روی درجه سوم دانگ اول و فرود به سه‌گاه گستره صوتی خود را به اصوات زیرتر می‌رساند و بدین‌گونه از حوزه گستره موسیقی ردیف خارج می‌شود.

شروع قسمت بعد با دو قسمت قبل مشترک است اما در ادامه تأکید پرده‌خوان بر فاصله ساختاری دستگاه سه‌گاه است و چندین جمله را با استفاده از این دو درجه بیان می‌کند.

در قسمت بعد تأکید پرده‌خوان بیشتر بر درجه سوم و شاهد دستگاه سه‌گاه میل می‌کند که با استفاده اندکی از فواصل مخالف در هنگام اوج‌خوانی همراه است.

پس از آن استفاده از فضای گوشه تخت طاقدیس بیشتر می‌شود اما به لحاظ گستره صوتی، وسعت بیشتری می‌یابد و تا اکتاو شاهد پیش می‌رود و گاه نیز به لحاظ گردش ملودی فضایی نزدیک به گوشه‌های حدی و پهلوی به گوش می‌رسد.

شروع قسمت بعد در اوج است که با اختلاف فرکانس کمی به فضای مخالف سه‌گاه نزدیک می‌شود. این اختلاف فرکانس و عدم انطباق با فواصل دستگاهی تدریجاً باعث تغییر فرکانس در حدود ربع پرده می‌شود به طوری که فرود نهایی با تغییر فرکانس نسبت با شروع، در دستگاه سه‌گاه انجام می‌گیرد. اما تصمیم قطعی برای نامیدن آوازها و تطابق آنها با موسیقی ردیفی به دلیل عدم پیروی خواننده از ترتیب نغمات در برخی از موارد دشوار می‌نماید، در این موارد اگر پیش داوری ذهنی که منتج ادراک عقلی از موسیقی ردیفی است میزان قرار گیرد، می‌باید هویت یک نوع پرده‌خوانی آوازی ناشنیده گرفته شود، که قریب به حقیقت نمی‌نماید. گاه آوازها مطابقت بیشتری با ردیف دارند. درویش صالحی در آواز خود گوشه‌های حدی، پهلوی و فرود را در گستره سه دانگ بکار می‌گیرد.

نکته دیگر در آواز این پرده‌خوان لحن آوازی بر متن غیرمنظوم است. این حالت می‌تواند فرمی خاص در آوازهای پرده‌خوانی به شمار آید.

نشانه‌شناسی تصویر داستان ماردبن سدیف و مفهوم گریز
در نمایش‌های قدیم ایرانی یکی از فنون اجرای «گریز» است. اصلی‌ترین مفهوم گریز، جدا شدن از داستان در حال روایت و ورود به داستانی دیگر است و اصلی‌ترین گریز در پرده‌خوانی و دیگر نمایش‌های مذهبی، گریز به صحرای کربلاست.

در داستان ماردبن‌سدیف که دارای وجوه متعددی است به نوعی گریز زده می‌شود. نمونه آن سخن حق‌جویانه و تعلیق‌آمیز پیرمرد رهگذر است که مسیر داستان را می‌نمایاند و به تبع آن مارد در جستجوی کسی که پدرش را کشته وارد کربلا می‌شود.

او در کربلا بهانه‌ای است برای ادراک ما از مهم‌ترین وضعیت تاریخی در حال وقوع یعنی جنگ سپاه یزید با امام حسین. مخاطبان از زبان وی که دشمن فرزندان علی است به زیبایی، جوانی و معصومیت حضرت علی‌اکبر پی می‌برند ... و صفات سلبی دشمنان امام حسین و یاران او برملا می‌شود. ابراز ترس شمر از نام حضرت عباس یکی دیگر از نمونه‌های این فن نمایشی است. در نگاهی تمثیلی حضرت عباس علاوه بر خصایص رحمانی و دینی تجسم عینی قدرت فیزیکی و این دنیایی امام حسین و حتی شیعیان است. از آنجا که به لحاظ فیزیکی امام حسین و یارانش شکست می‌خورند و همگی به شهادت می‌رسند لازم است تا قدرت جنگ‌آوری و زور بازوی حضرت عباس به شکلی واضح، معین و برجسته تجسم گردد.

بنابراین حضور داستان ماردبن سدیف در مرکز صورت‌های پرده دو دلیل عمده دارد، اول: نمایاندن قدرت جنگ‌آوری و پهلوانی حضرت عباس که قادر است با یک ضربه شمشیر، جهان پهلوان، یل‌یل شامی یا ماردبن سدیف قوی‌ترین مرد عرب را دو شقه کند و دوم: تحکیم این تصور که حضرت امام حسین به عنوان مقتدای حضرت عباس قدرتی مافوق تصور ماست که حضرت عباس را نماد آن قدرت می‌دانیم. این دلایل سبب می‌شود تا صورت‌های حضرت عباس با مارد در مرکز پرده و در اندازه‌ای بزرگ‌تر از دیگر صورت‌ها قرار گیرد. حضرت عباس در سمت راست پرده که نشانه‌ای بر حقانیت اوست و مارد در سمت چپ که سمت اشقیاء است، نقاشی شده‌اند.

پرده نقاشی
پرده‌خوانان با ارقام متفاوت از کثرت صورت‌ها و مجالس پرده سخن می‌گویند. در میان صورت‌های ریز و درشت پرده همواره بزرگ‌ترین تصویر در پرده‌های درویشی صحنه جنگ ماردبن سدیف و حضرت عباس است. حضرت عباس با یک ضربه شمشیر و به گونه‌ای تمثیلی ماردبن سدیف را از فرق سر تا کمر دو نیمه کرده است. این تصویر در مرکز پرده جای دارد، حضرت عباس چهره‌ای آرام و متین در عین حال مردانه دارد که متباین با صورت برافروخته، ناآرام و شقی سدیف است. دو صورت مارد و حضرت عباس به همراه دو صورت امام حسین و حضرت علی چهار چهره منحصربه‌فرد هستند که در اندازه بزرگ‌تر نسبت به دیگر صورت‌ها رقم خورده‌اند. از دیگر مجالس ثابت پرده می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد: ورود اسرا به دروازه شام، ‌شهادت علی‌اکبر، مختار، دو طفلان مسلم، متوکل عباسی،‌ الله‌وردی نابینا، ضامن آهو، شب اول قبر، عاق والدین، غلام کفن‌دزد، جوانمرد قصاب، دختر نصرانی و ...

روایت

روایت جنگ ماردبن سدیف با حضرت عباس بر سر خون‌خواهی پدر مارد در جنگ صفین یا نهروان به دست علی‌بن ابی‌طالب است. مارد که در میان اعراب چهار اسم دارد؛ یل یل شامی، جهان پهلوان، ازرق چشم رکابی و ماردبن سدیف، ‌روزی دو جوان بی‌گناه را می‌کشد. پیرمردی که شاهد این واقعه است برآشفته به مارد می‌گوید: ای ناجوانمرد، برو ببین پدرت کیست و به دست چه کسی کشته شده است و انتقام خون او را بگیر ... مارد سراغ مادرش می‌رود، مادر داستان کشته شدن پدرش ورقای شامی را به دست امام علی باز می‌گوید. او جویای علی می‌شود، مادرش خبر شهادت علی را به وی می‌گوید ... مارد برای انتقام خون پدر و به قصد کشتن حضرت عباس به کربلا می‌رود ... عباس که سردار لشگر امام حسین است اکنون خود در جنگ با سپاه پسر سعد به سر می‌برد.

اما داستان با ایجاد گریز به روبه‌رو شدن مارد و حضرت عباس می‌انجامد که سرانجام مارد پس از سه ضربه شمشیر که به حضرت عباس می‌زند و کارگر نمی‌افتد با یک ضربه حضرت عباس از وسط دو شقه می‌شود. این تصویر یعنی شقه شدن مارد جزء اصلی‌ترین مجالس پرده‌خوانی است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما