تاریخ انتشار
شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۳:۴۸
۰
کد مطلب : ۴۴۴۰
گزارشي از وضعيت موسيقي عاشورايي

موسيقي؛ حامل پيام سترگ عاشورا

موسيقي؛ حامل پيام سترگ عاشورا
به گزارش خیمه، ملودي‌ها و فراز و فرود‌هاي صوتي، بستر و محملي آهنگين براي رساندن پيام عاشورا و بازماندگان اين رخداد مهم به شمار مي‌روند؛ اما پرسش هميشگي و همه دوران اين است كه آيا اين حاملان ظريف قابليت حمل اين پيام سترگ را دارند؟ آيا اين پديده‌هاي آهنگين قدرت نفوذ و پيام‌رساني را بخوبي ايفا مي‌كنند؟ آيا تغيير و تحولات اجتماعي و تاريخي تاثيراتي برشيوه و فرم اين حاملان آهنگين برجاي ننهاده است؟ اگر پاسخ مثبت يا منفي است اين تغييرات چيست و تا چه حد بوده است؟

صرف‌نظر از تعريف واژه مداحي و موافق يا مخالف بودن با آن و بدون اشاره به ديدگاه برخي از بزرگان دين و حكمت كه نسبت به اين واژه چه واكنشي از خود نشان داده‌اند، امروزه مي‌توان با نگاهي اجتماعي و واقع‌بينانه به عملكرد اين خادمان اهل‌بيت(ع)‌ نگريست و از بعد هنري آثار آنها را ارزيابي كرد.

اگر بپذيريم كه مداحان به عنوان قشر و گروهي كه با كلام آهنگين به ذكر مصيبت و انتقال پاره‌اي از پيام و به نوعي بيان تاريخ عاشورا مي‌پردازند، قطعا بايد ارتباط مستقيم آنها با شعر و موسيقي را نيز بپذيريم و در اين زمينه بهتر است به چند نكته اشاره كنيم.

نخست اين‌كه دو مقوله شعر و موسيقي، با دامنه گسترده و با پيچيدگي‌هاي خاص خود دو رشته مجزا ولي با پيوندها و نزديكي‌هايي به هم هستند كه هر يك در مراكز و موسسات آموزش عالي تدريس مي‌شود ولي از آنجا كه اين دو ريشه در هنر و موهبت‌هاي آن دارد، باز هر فارغ‌التحصيلي را هم نمي‌توان شاعر يا آهنگساز و نوازنده هنرمند دانست.

با اين مقدمه ساده مي‌توان به اهميت بسيار بالاي ساخت آثار با كلام بيش از پيش پي برد و حال آن‌كه كار مداحي كه همانا ارائه اثر موسيقايي باكلام است به سبب بعد اعتقادي مسلمانان و شيعيان، اهميت و حساسيت بيشتري پيدا مي‌كند.

معنامحوري و عميق شدن مداحان در اين بخش اهميت بسياري دارد زيرا در سال‌هاي اخير سطحي‌گرايي و پرداختن به مسائل صوري و ظاهري و تحريفات آزاردهنده بر سخيف و سبك بودن كلام و ملودي پيشي گرفته است.

با توجه به اين نكات و اين ملاحظات، سوال بعدي اينجا مطرح مي‌شود كه براي رسيدگي به اين امور و توليد آثاري فاخر و درخور فرهنگ منيع عاشورا چه برنامه‌ريزي و چه اقدامات زيربنايي و اساسي‌ صورت گرفته است.

در اين باره هوشنگ جاويد، پژوهشگر موسيقي نواحي مي‌گويد: «نوحه‌گري (مداحي) همواره به عنوان يك هنر شيعي و ملي در جامعه ايران مطرح بوده و هست، اما آنچه در زمان ما ارزش دارد، ژرفابخشي به اين هنر و برنامه‌ريزي در جهت حركت نو براي آينده است.

نوحه‌گري و مرثيه‌خواني را جامعه ديروز ايران به عنوان يك رسانه مذهبي مي‌شناخت، اما اين هنر امروزه براي ايران با توجه به گوناگوني و رشد رسانه‌هاي گروهي از حالت رسانه‌اي درآمده و بيشتر به عنوان يك برنامه تاميني عملكرد دارد.»

حميدرضا نوربخش، خواننده و مدرس موسيقي سنتي با اشاره به اينكه «يك مداح يا مرثيه‌خوان يا هر فردي كه مي‌خواهد مضمون و مفهومي‌ را با صداي بلند بخواند، بايد فن و فنون خوانندگي را بداند»، مي‌گويد: «برخلاف اين‌كه مي‌گويند هر فردي تارهاي صوتي سالمي ‌دارد مي‌تواند بخواند، خواندن كار هر كسي نيست.

حتي خيلي‌ها كلاس مي‌روند و آموزش خوانندگي مي‌بينند، اما نمي‌توانند خواننده باشند و لذا خوانندگي يك تخصص و يك فن است و بعد از آن شناخت شعر و داشتن ريتم قوي براي استفاده در آواز است و در نتيجه بايد به اين دو ظرافت
اشراف داشت تا كار به جان و دل شنونده بنشيند، ولي متاسفانه بيشتر افراد مي‌خواهند بدون درك و دريافت اين آموزش‌ها در مجالس بخوانند و در نتيجه همين مي‌شود كه شاهد هستيم. مگر چند درصد مداحان رديف موسيقي آوازي را مي‌دانند؟


آموزش موسيقي مذهبي
واقعا متولي آموزش موسيقي مذهبي و به تبع آن مسووليت آموزش مداح و مداحي با كيست؟ با يك حساب سرانگشتي مي‌توان به اين نكته رسيد كه هر ساله و در ايام سوگواري ميليون‌ها نفر به طور مستقيم شنونده خوراك و توليدات مداحي از تريبون‌هاي مختلف هستند و اين تعداد وراي توليداتي است كه از رسانه ملي پخش مي‌شود؛ اما به واقع چه تعداد از اين افراد آموزش ديده و فارغ‌التحصيل مراكز آموزش عالي هستند؟

اساسا آموزش موسيقي مذهبي و در اين مورد خاص مداحي و مرثيه‌سرايي و نوحه‌خواني تابع چه نوع آموزشي بايد باشد؟ آيا دانشگاه‌ها و كنسرواتوارهاي موسيقي بايد محل آموزش اين نوع موسيقي باشند يا آموزش سنتي و شاگرد استادي در مكتبخانه‌ها در تربيت مداحان با نفوذ موثرترند؟

سيد احمد وكيليان، پژوهشگر فرهنگ ملي ايران در اين باره ضمن هشدار به متوليان مي‌گويد: «بسياري از كساني كه در امور فرهنگي و مذهبي ميانسال و صاحب تجربه بودند به دليل افزايش سن يا علل ديگر از گردونه خارج شدند و اين در حالي است كه در فرهنگ ما مرام استاد و شاگردي همواره وجود داشته است و به گونه‌اي بوده كه هر جواني در كنار پيري تعليم مي‌ديد، اما آموزش استاد و شاگردي با افزايش جمعيت در يكي دو دهه اخير از ميان رفته است و به سبب تغيير و تحولات اجتماعي و تغييراتي كه در نحوه آموزش و هجوم رسانه‌ها و وسايل ارتباط جمعي پيش آمده، تواضعي كه بين جوانان نسبت به استادان خود بود نيز رفته‌رفته رخت بربسته و ارتباط معنايي بين استاد و شاگرد كمرنگ شده و متاسفانه مساله نوحه‌خواني و مرثيه‌سرايي نيز از اين گسست بي‌نصيب نبوده است.»

اين خبر خوبي است كه كار مداحان به وسيله كانوني متشكل از كارشناسان شعر و موسيقي ارزيابي و نظارت شود

اما هوشنگ جاويد كه نام ستايشگر را براي مداح به كار مي‌برد نيز در اين باره مي‌گويد: «ارتقاي سطح بينش، دانش، معلومات و مخاطب‌شناسي بايد به صورت آموزشي و به طور كلي در يك فضاي آموزش عالي براي ستايشگران صورت پذيرد. اما در هيچ يك از دانشگاه‌هاي كشور نه اين موضوع مهم انديشه شده و نه به تدريس آن توجه شده است و اين از عجايب يك دولت ديني و اسلامي‌ است.

آنچه امروز بدان بسنده شده، صداي خوب و جذب مردم به صورت كاذب است كه گاه به عرصه خودنمايي يك يا چند ستايشگر ناآشنا به كنه مساله تبديل مي‌شود. در حالي كه ستايشگري فقط به خوش صدايي، خوش تكنيكي، خوش آهنگي و بازيگري نيست. اركان ستايشگري را بايد آموزش داد، اما در كجا، مشخص نيست!

براستي چه بايد كرد؟ هم اينك در كشورهاي توسعه يافته در همان مراكز تدريس موسيقي با همه تنوعي كه در رشته‌هاي مختلف وجود دارد دروسي نيز تحت عنوان موسيقي‌هاي مذهبي و موسيقي كليسا تدريس مي‌شود و حتي در واتيكان نيز دوره‌هايي براي آموزش موسيقي مذهبي وجود دارد؛ از آنجا كه بيس و پايه موسيقي در ژانرهاي مختلف يكي است، طبيعتا آموزش آنها تا مقطعي مشترك و يكسان است و در مقاطع بالاتر اين تخصص منفك مي‌شود.»


نظارت بر آثار عاشورايي
گذشته از بحث آموزش كه خود مبحث بسيار مهم و قابل توجهي است، نحوه برخورد با توليدات فعلي و فعل و انفعالات كنوني در حيطه توليد و پخش آثار عاشورايي چه در قالب نوحه و اجراي زنده در مجالس سوگواري
و چه در قالب تصنيف و ترانه به صورت سي‌دي و نوار چگونه بايد باشد و اين وظيفه خطير به عهده كيست؟

طبيعتا تكليف نظارت و صدور مجوز آثار صوتي به صورت سي‌دي و آلبوم مشخص است و وزارت ارشاد با استفاده از كارشناسان خود اين وظيفه را به انجام مي‌رساند؛ اما آيا نظارتي بر كار مداحان وجود دارد يا نه؟

حجت‌الاسلام يعقوب ديلمقاني، مديركل تشكل‌هاي ديني و مراكز فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي‌ با اشاره به اينكه فعاليت مداحان بايد با نظارت انجام شود، به‌تازگي از تشكيل كانون مداحان، زير نظر سازمان تبليغات اسلامي ‌خبر داد و در نشست اخير خبرگزاري مهر در زمينه آسيب‌شناسي موسيقي مذهبي گفت: «كانون مداحان تاكنون در مرحله شهرستاني و استاني تشكيل شده و مرحله كشوري نيز به‌زودي تشكيل مي‌شود.»

اين خبر خوشي است كه كار مداحان با نظارت كانوني (كه ان‌شاءالله متشكل از كارشناسان شعر و موسيقي است) مورد ارزيابي و نظارت قرار گيرد.

هوشنگ جاويد در اين باره مي‌گويد: «مرجع و نهاد فرهنگي رسمي ‌كشور بايد كار ستايشگران جامعه را ارزيابي و تاييد كند، چرا كه صرف وجود چيزي به نام كانون يا انجمن نمي‌تواند واجبات اصلي را برآورده ساخته و نيازها و مسائل را برطرف نمايد.»


آلات موسيقي نغمه‌هاي عاشورايي
يكي از بزرگ‌ترين معضلات و مشكلاتي كه در سال‌هاي اخير در زمينه انحراف در ارائه نغمه‌ها و ملودي‌هاي سوگواري بروز يافته، استفاده از آلات غير متعارف در توليد موسيقي عاشورايي است؛ جداي از اشعار سخيف و ملودي‌هايي كه بيشتر كپي‌برداري از موسيقي‌هاي پاپ و سبك بوده استفاده از اين آلات و ابزار الكترونيكي (سينتي سايزر) و سازهاي مشابه مورد اعتراض صاحب‌نظران قرار گرفته است.

در اين‌باره مديركل تشكل‌هاي ديني سازمان تبليغات اسلامي ‌با اشاره به اين‌كه نظر فني و تخصصي را به اهل فن واگذار كرده است، مي‌گويد: «بسياري از آلات موسيقي حرام نيستند، اما همين‌ها در مساله مداحي و عزاداري به طبل و سنج خلاصه مي‌شوند. فقيه مي‌فرمايد كه از ساير آلات موسيقي نمي‌توان استفاده كرد.»

ترانه‌هاي سوگ
حركت با زمانه و همسو شدن با تغيير و تحولات اجتماعي و استفاده از فناوري‌هاي پيشرفته نكته منفي يا انحراف از ارزش‌ها محسوب نمي‌شود، اما اين حركت بايد آگاهانه و مبتني بر آراء و نظرات كارشناسانه باشد و بر اساس تاييد اهل فن صورت بگيرد.

طبيعي است كه قشر عظيمي‌ از نوجوانان به خاطر عشق به مولايشان و با شيفتگي به فرهنگ عاشورا براي شركت در مراسم سوگواري نياز به ملودي‌هايي از نوع ديگر و متناسب با ذوق و سليقه خود دارند و اساسا همين احساس نياز در چند سال اخير بوده كه برخي مداحان را به استفاده از ملودي‌هاي پاپ سوق داده است، اما اگر اين احساس نياز با برنامه‌ريزي بهتر و استفاده از نظر آهنگسازان و ترانه‌سرايان و جلب همكاري آنها انجام مي‌گرفت، قطعا نتايج بهتري هم به بار مي‌آورد.

در پايان بايد اين نتيجه را گرفت كه افزايش جمعيت به‌ويژه رشد طبقه جوان و گسترش وسايل ارتباطي و تنوع و تكثر موجود در حوزه موسيقي و كلام موجب شده است تا در حوزه موسيقي مذهبي و برگزاري مراسم سوگ، نيازهاي جديد و نويي ايجاد شود و در اين شرايط فقط عزم و همت مسوولان و متوليان فرهنگي كشور و سرعت عمل آنها مي‌تواند اين نياز را به نحو مطلوب و شايسته‌اي پاسخ بدهد وگرنه سپردن اوضاع به دست فرصت‌طلبان بي‌دانش، فاجعه‌اي را سبب مي‌شود.
نویسنده: حميدرضا عاطفي
مرجع : جام جم آنلاین
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما