کد مطلب : ۶۹۷۹
دین و رسانه -۱
چشمهاي رسانه؛ نظارهگر يا آرايشگر دين؟
نگاهي به رابطه دين و رسانهاي همچون تلويزيون در انعكاس آيينهاي مذهبي
يادمان نرود كه گرچه سيماي جمهوري اسلامي سعي ميكند براي كساني كه امكان شركت در مراسم عزاداري ندارند، شرايطي بهوجود آورد كه آنها در خانه با اشك، ميزبان محرم باشند، ولي اين را هم نبايد فراموش كرد كه كار به اين آسانيها نيست. مشكل آنجاست كه دين، آيينهاي مذهبي و رسانههاي جديد دو دريا را ميمانند كه برنامهساز بايد كشتي معنا را به درستي در هر دو هدايت كند.
دو روی رابطه دين و رسانه
هرچند كه برخي، رسانهها را پديدهاي مدرن ميدانند و دين را نهادي سنتي كه هيچ جاي آشتي هم با هم ندارند، اما عدۀ زيادي، رسانهها را كمك حالِ دين تلقي ميكنند كه قرار نيست جاي همديگر را در جامعه تنگ كنند.
دکتر غلامرضا جمشیدیها، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در مورد رسانههاي سنتی و مدرن ميگويد: «ممکن است، یک روحانی، پیامی را با زبان شفاهی مطرح و یا رسانه با بهرهگیری از تصویر منتقل کند. این دو زبان در ارائه فرهنگ دینی ممکن است متفاوت باشند، اما مکمل یکدیگرند. از این جهت لازم نیست که ما هر چه در دین و آموزههای دینی هست، بهطور کامل و به همان شکل که منابع ذکر کردهاند، منتقل کنیم؛ مهم آن است که ارزشهای دینی مشترک میان انسانها را بیان کنیم.»
دکتر حمید عبداللهیان، استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران، نيز معتقد است:«برای معرفی دقیق جنبههای مختلف دین، باید از ابزارهای روز و مرتبط با آن استفاده کرد؛ چراکه رابطة دین و رسانه، رابطهای است که به شکل ریشهای اثبات شده است، در این راستا از زمانی که کلمةۀ دین پدید آمد، همواره بین دین و رسانه تعامل وجود داشته است، اما در بعضی برنامهها دیده میشود که در رابطۀ بین دین و رسانه، تعادل بین بُعد اعتقادی و مناسکی دین حفظ نمیشود.»
اما دين در عرصۀ رسانه ميتواند روي ديگري نيز داشته باشد. براي مثال آيا رسانه ميتواند دين را از آن خود كند؟ دکتر حسن حسینی، استاد علوم ارتباطات دانشکده صدا و سیما، در پاسخ به اين پرسش ميگويد: «دینِ رسانهای دیدگاهی ابزارگرایانه را پذیرفته است و تنها به انتقال پیامهای دینی و آموزههای انحصاری دین از رسانهها معتقد است، اما رسانةۀ دینی به این مفهوم است که اهداف کلی دین در قالب رسانهها مطرح شود. در این صورت انتقال آموزههای انحصاری دینی مدِ نظر نيست. رسانهای کردن دین اهمیت بسیاری دارد و کسانی که در حوزۀ کلام و ادیان فعالیت داشتهاند، باید به دنبال آموزههایی مناسب برای رسانة دینی باشند.»
پس پیامهای دینی نیاز به بستر و شرایطی مطلوب دارد و در این میان، رسانۀ تصویری به عنوان فراگیرترین و تأثیرگذارترین رسانه میتواند نقش مؤثری در انتقال پیامها و آموزههای دینی داشته باشد. به همين دليل، اين بحث مطرح ميشود كه دین را باید با ملزومات و ابزارهای مربوط به آن شناخت.
هر رسانه را بهر كاري ساختند
اگر قبول داشته باشيم كه رسانه، ابزار يا ميانجي ميان فرستنده و گيرندة پيام ديني است، پس نميشود آن را ناشناخته رها كرد و آن وقت ادعاي حرف ديني زدن از طريق رسانه داشت. بايد دانست كه هر رسانه مقتضیات خاص خود را دارد. براي نمونه نميتوانيم هر حرف را هر طور كه دلمان بخواهد، از راديو، تلويزيون يا روزنامه و فضاي مجازي بزنيم.
دکتر ضیاء هاشمی، استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، ضمن اشاره به اهمیت رسانههاي رادیو و تلویزیون در انعكاس پيامهاي ديني تأكيد ميكند: «رسانههای تصویری در مقایسه با رادیو توانمندی بیشتری برای انتقال پیام و انعکاس واقعیتهای دینی دارند، اما چون رسانۀ تصویری تلویزیون از سوی مخاطب انتخاب نشده، چه بسا نتواند ارتباط کافی با مخاطب برقرار و مطلب را به خوبی منعکس سازد.»
برعكس تلويزيون، راديو رسانهاي انتخابي محسوب ميشود. بدین معنی که شما با قصد قبلي سراغ آن ميرويد. از آنجا که تصوير خاصي نداريد، ميتوانيد در ذهن براي صداها تصوير بسازيد و اينجاست كه در انتقال پيامهاي معنوي، شايد راديو بهتر از تلويزيون عمل كند. پس تصوير در تلويزيون در عين اينكه ميتواند نقطة قوت باشد، نقطة ضعف نيز محسوب ميشود؛ چون گوناگونی تصويرهاي ذهني ما را از بين ميبرد و تصويري واحد ارائه ميكند. به عبارت ديگر، با آنكه تلویزیون امکان و قابلیت مهم و تأثیرگذار تصویر را دارد، اما در بیان احساسات و معنویت دینی با نواقصی روبهرو است. در اين ميان، اگر انتقال حسِ دینی و تجربیات معنوی با دقت و گزینش صورت نگیرد، فعالیتهایي كه در آن عواطف و احساسات دینی اهميت دارد، از واقعیت عینی خود فاصله ميگيرد و به شکل کلیشهای، بيمحتوا و کمارزش منتقل میشود .
دکتر هاشمی، با تأكيد بر ایجاد قابلیت انتقال احساسات دینی ادامه ميدهد: «تجربیات معنوی، قابلیت انتقال از طريق رسانهها را دارند، اما باید با دقت و توجه بیشتری برنامهریزی شده و پرورش یابند. در غیر این صورت، پرهیز از انتقال آنها بهتر است، چون با انتقال این پیامها بدون آنکه آنها را برای رسانهها پرورش داده باشیم، مناسک دینی را از محتوی تهی کرده و به شکل کلیشهای به این مباحث مهم پرداختهایم.»
عدم انتقال صحیح احساسات دینی برای مخاطبان عام که اغلب گزینش شده به سوی رسانهها نمیروند، اثرات منفی از خود به جای میگذارد و ناهماهنگی به وجود آمده میان حقیقت و واقعیت، باعث انتقال پیام به صورت غلط میشود؛ در این صورت رسانههاي مختلف باید پیامها را برای انتقال از رسانه آماده کنند و پرورش دهند.
از طرف ديگر، ما در رادیو با کلمات سر و كار داريم. کلمات رمزهای نمادینی هستند که این قابلیت را دارند که مفاهیم انتزاعی را منتقل کنند، به همین دلیل بهتر است اعتقادات دینی و موضوعات مرتبط با باورها و ارزشهای دینی از رادیو منتقل شوند.
امان از سوءتفاهمهاي تلويزيوني
هرچند به نظر ميرسد رسانهاي چون تلويزيون توانسته باشد خيلي از ضعفهاي رسانههاي ديگر را رفع كند، اما ماهيتي دارد كه ميتواند سوءتفاهمهاي زيادي بهوجود بياورد. دکتر اعظم راودراد، استادیار گروه ارتباطات دانشگاه تهران با اشاره به اینکه بخشی از مفاهیم دینی قابلیت انتقال از رسانهها را ندارند، ميگويد: «تلویزیون امکان تصویر را داراست و از این جهت که با تصویر همراه است، میتواند مناسک و مراسم دینی را که توسط افراد متدین اجرا میشود به تصویر بکشد، اما این امر مشروط بر آن است که محتوا به صورت غیرمستقیم و در قالب برنامههای هنری منعکس شود و جاذبةۀ دینی در مخاطب ایجاد کند.»
به عبارت ديگر، حضور دوربین در این فضا موجب میشود که خلوص آن از بين برود. وقتي دوربین روی صورت شرکتکنندگان ميآيد و آنان ميفهمند، گروه دیگری هم شاهد آنان هستند، رفتاری تصنعی از خود نشان ميدهند. در اين ميان، آدمها براي اينكه تظاهر نکرده باشند، رفتار واقعی خود را در هنگام عبادت با خداوند نشان نميدهند. به عقیدة دكتر راودراد، پخش مستقیم مراسمی نظیر مداحی و مجالس برگزاری ادعیه مختلف، ميتواند تأثیرات منفی در پی داشته باشد، چراکه حالت عادی عبادت با خداوند را در خود حفظ نمیکند.
از طرف ديگر، وقتي تلويزيون قرار است در فضاي خانه، حسينيهاي كوچك برای ما فراهم كند، مشكلات ديگري بهوجود ميآيد. براي مثال، ممکن است شما در خانه مشغول كارهايي شويد كه ديگر نتوانيد به نوحهها و سخنرانيها توجه لازم را داشته باشيد و به صورت ناخواسته تنها در جريان قسمتي از پيام قرار گيريد كه با اصل موضوع متفاوت است.
دكتر راودراد، به قصد مخاطبان در تماشاي برنامهها اشاره ميكند و ميافزايد: «شاید مخاطبی نخواهد از اجرای مراسم دینی به عنوان یک برنامه رسانهای استفاده کند، چراکه هرچند در زمانهای خاصی چون اعیاد، شهادتها و ... که این برنامهها افزایش مییابد، بسیاری از مخاطبان که امکان حضور در آنها را نداشتهاند، از پخش مستقیم این برنامهها استفاده میکنند، اما مخاطبانی هم که تمایلی به دیدن این برنامهها ندارند، چارهای جز دیدن همین برنامهها نخواهند داشت، چون جایگزینی وجود
ندارد.»
وی ادامه ميدهد: «وقتی که مخاطبان چارهای جز دنبال کردن این برنامهها ندارند، به آنها با هدف سرگرمی نگاه خواهند کرد و به وجه دینی آن توجه نمیکنند و تنها در جستوجوی نقاط ضعف این برنامهها خواهند بود و نسبت به مفاهیم دینی دلزده و خسته میشوند؛ از این رو دیده میشود برنامههاي ضبطشدهاي که نگاهي تمسخرآمیز به این مراسم دارند، به صورت وسیع در بين مردم از طريق اينترنت، تلفن همراه و ... توزيع ميشود.»
هرچند هنوز برخي دینداران معتقدند، رسانه، جایگاه دین را در جامعه غصب کرده است، ولي بايد دانست كه دین و رسانه هر دو باعث تغییرات اجتماعی ميشوند و علاوه بر این تغییرات، همسويي را نيز میان انسانها ایجاد میکنند. به این ترتیب که طرفداران یک رسانه یا یک دین در حوزههای مختلف به هم شبیه هستند و در حقیقت، تعامل دین و رسانه میتواند به رشد رسانهها و توسعه دین کمک کند.
نبايد فراموش كرد كه در جامعة دينياي چون ايران نميشود از رسانة ديني سخن نگفت، ولي از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه همراهي دين و رسانة آدابي ميطلبد كه اگر رعايت نشود، ميتواند عواقب منفي براي هر دو آنها داشته باشد.