کد مطلب : ۸۲۴۴
منقبتخواني مولاي علي (ع) در كرمان و خراسان
شاهمردان، علي (ع)، سپهر وجود، چارماهه به چشم ظاهر بود
مادرش از نشاط و پيروزي،بسته بودش به مهد يك روزي
در ميان قمار (قنداقه) جا داده، از دل و جان به خدمت استاده
از قضاي خداي عالميان، بود در مكه اژدهاي ذمان
اژدها چون به قرب مكه رسيد، شد قيامت ميان خلق پديد
بسكه خورده است اسب و گاو رمه،مردم مكه لاعلاج همه
چارصد گز درازي آن مار، هر يكي شاخ وي چو شاخص چنار
دهنش بيست گز، ز لب تا لب،قد دندان به دم فرود بردي
از قضا اژدهاي آدمسوز، متوجه به مكه شد يك روز
از قضا اژدر قوي قالب، رفت در خانه ابيطالب
مادر شد، بديد،لرزان شد، از دم اژدها گريزان شد
اژدها كرد قصد گهواره، شاه بنمود بند مهد پاره
به دو دست ولايت آن سرور، سخت بگرفت دولت اژدر
نعرهاي از جگر كشيد و كشيد،
حيدر، حي را ز هم بدريد
چارصد مرد زورها كردند
تا كه يك نيمهاش جدا كردند
چارصد مرد ديگر از دنبال
ميكشيدند نيمه آن مار
همه ديدند آفرين گفتند
آفرين بر شه جهان خواندند
چارصد گير و چارصد ترسا
شد مسلمان به معجز مولا (ع)
مرجع : موسیقی رمضان در ایران