تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۰
۲
۰
کد مطلب : ۹۱۵۲
نهادهای اسلامی

درباره کانون توحید لندن

درباره کانون توحید لندن

در بهار سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)، جمع محدودی از دانشجویان ایرانی دانشگاه‌های شهر لندن با تشکیل جلساتی در منازل خود، پایه‌گذار آغاز مجموعه‌ای گردیدند که سال‌ها بعد، انجمن اسلامی دانشجویان لندن، نام گرفت. هدف اصلی از تشکیل این جلسات، خودسازی فکری شرکت کنندگان از طریق پرداختن به بحث های فلسفی و مذهبی و به تدریج در کنار آن، بحث های مبارزاتی علیه رژیم شاهنشاهی در ایران بود.

پس از مدتی فعالیت و در سال ۱۳۵۵ (۱۹۷۶) که اعزام دانشجویان ایرانی به خارج از کشور به شدت افزایش یافته بود، اعضای انجمن جلسات خود را در  مکان دیگری در غرب لندن به نام «امام باره»(حسینیه) پی گرفتند. ساختمان امام باره که در محله Hammersmith لندن قرار دارد، در حقیقت کلیسای کوچکی است به نام سیون (Capel Seion M.C.)، که در سال ۱۸۸۶ میلادی در این محل ساخته شده است. از این پس جلسات هفتگی عمومی انجمن به زبان فارسی و صرفا با حضور ایرانیان در بعد از ظهر روزهای شنبه در این مکان آغاز گردید و جمعیت شرکت‌کنندگان در این جلسات به شدت افزایش یافت.

محور کار انجمن در این برهه زمانی دفاع از آزادیخواهان ایرانی و ستیز با دیکتاتوری رژیم پهلوی بود، به طوری که این مکان بخصوص در طی ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب محلی فوق العاده شلوغ بود و شخصیت‌های بزرگ و فعال از نقاط مختلف اروپا و حتی ایران مرتباً در این مکان سخنرانی می‌نمودند.

شاید مهمترین واقعه در تاریخ «امام باره» و فعالیت‌های انجمن، درگذشت دکتر علی شریعتی، در خرداد ماه ۱۳۵۶ باشد. اعضای انجمن که با اطلاع از حضور وی در انگلستان، خود را میزبانان امین وی می‌دانستند و مهیای برگزاری دیداری مخفیانه با وی بودند، با اطلاع از این واقعه ناگهانی چنان ضربه و شوکی به روحیه آنان وارد آمد که در بهت و حیرتی شگرف فرو رفتند. با همت و تلاش گسترده اعضای انجمن لندن و اتحادیه انجمن‌های اسلامی ‌دانشجویان در اروپا یک بسیج عمومی‌ و سراسری از تمامی‌ دانشگاه‌های اروپا و ایرانیان و فعالین سیاسی خارج از کشور در مراسم تشییع پیکر دکتر شریعتی در ۴ تیر ۱۳۵۶ در لندن گرد آمده بودند، که پس از آن در مجلسی بسیار باشکوه برای ترحیم مرحوم دکتر علی شریعتی در سالن اصلی ساختمان امام باره شرکت جستند.

با سرعت گیری موج انقلاب اسلامی در ایران انجمن لندن نیز بر میزان فعالیت‌های خود افزود، بطوری که فعالیت‌های انجمن در آن زمان تنها محدود به برگزاری جلسات سخنرانی علیه رژیم شاه در امام باره و دانشگاه‌های مختلف لندن، نمی‌شد و گستره وسیعی از فعالیت های مختلف و متنوع از جمله برگزاری اعتصابات و تظاهرات، تکثیر و توزیع اطلاعیه ها و بیانیه های حضرت امام (ره) و تهیه و توزیع کتب و نوارهای سخنرانی در سطح لندن و شهرهای مختلف بریتانیا و چاپ نشریات در راستای معرفی ایران و اسلام به خارجیان، را در برمی‌گرفت.
 
با پیروزی انقلاب اسلامی عده کثیری از اعضای انجمن برای پیوستن به موج عظیم انقلاب به داخل کشور بازگشتند. از وقایعی که در این زمان و در بحبوحه پیروزی انقلاب توسط اعضای انجمن رقم می‌خورد، تصرف و آزادسازی کنسولگری ایران در لندن است.

پس از انقلاب و در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ که ماجرای گروگانگیری در سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن توسط شش نفر ایرانی مسلح اتفاق افتاد نیز انجمن نقش بسزایی داشت. در این گروگانگیری دو تن از دانشجویان و فعالان عضو انجمن اسلامی دانشجویان لندن، شهید لواسانی و شهید صمد زاده، که با سفارت ایران همکاری می‌کردند و هر دو از گروگان‌های داخل سفارت بودند، به شهادت رسیدند. نکته مهمی که نباید در این جریان به فراموشی سپرده شود، حضور فعال حدوداً ۳۰۰تن از دانشجویان و ایرانیان در جلوی سفارت ایران در لندن بود که نقش موثری در پایان دادن به این جریان داشت. تعداد زیادی از این گروه هم با پوشیدن کفن داوطلب تعویض خود با گروگان‌های داخل سفارت بودند. پس از این واقعه، مراسم تشییع جنازه و ترحیم شهید صمدزاده و شهید لواسانی، در امام باره برگزار و سپس اجساد این دو شهید انجمن به ایران فرستاده شد.

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور به شدت کاسته می‌شود، اما همچنان فعالیت‌های انجمن و اعضای آن ادامه می‌یابد. در سال ۱۳۶۴، ساختمان
امام‌باره در جهت ایجاد کانون فرهیختگان و فرهنگیان و مرکز تجمع دانشجویان ایرانی در لندن، خریداری می‌شود. از آن پس بود که این مکان به نام کنونی آن «کانون توحید لندن» نامیده شد و اداره آن به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی لندن واگذار گردید.

واقعه مهم دیگر در تاریخ کانون توحید، ماجرای سلمان رشدی است، که در این زمینه نیز انجمن لندن بسیار فعال عمل نمود، بطوری‌که تعدادی از اعضای این انجمن که همراه با اعتراضات شدیدی که از سوی جامعه مسلمانان انگلستان نسبت به چاپ و نشر کتاب موهن آیات شیطانی، اقدام به برگزاری راهپیمایی‌ها و اعتراض‌ها نمودند، از این کشور اخراج و به ایران بازگردانده شدند.

هم اکنون نیز این مجموعه تلاش خود را بر ایجاد فضای سالم مباحثه و گفتگو در جلسات عمومی و داخلی خود بین دانشجویان و ایرانیان مقیم لندن متمرکز کرده است وشاید بتوان اهداف این مجموعه را در موارد زیر خلاصه نمود:

ایجاد زمینه فکری و علمی در مورد مسایل مختلف
توجه ویژه به مسایل ایران، اسلام و تشیع
فراهم نمودن فضای مناسب برای ابراز آزاد عقاید و ارایه نقطه نظرات مختلف در زمینه مسایل متنوع
نگاه به مسایل سیاسی و اجتماعی در عرصه بین‌المللی
خودسازی فکری و اعتقادی اعضای انجمن
ایجاد زمینه رشد اعضا و شرکت کنندگان در جلسات عمومی انجمن

انجمن برنامه‌های متنوعی شامل کلاس‌های آموزشی قرآن، نهج‌البلاغه، خوشنویسی و گفتگو و نقد، جلسات پرسش و پاسخ و... داشته و نیز از طریق پیامک اعضا را از سایر برنامه‌های کانون مطلع می‌کند.

نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

بهار
Iran, Islamic Republic of
لطفا آیدیه یسکی از دوستان در این مرکز را برای من ارسال کنید
ممنونم
سيروس"قاسم" سيف
United Kingdom
با عرض سلام و خسته نباشيد. من امشب پس از حدود ييست و چند سال زندگی در خارج از ايران و بی ارتباطی با مراکز اسلامی ، با آمدن به لندن و به پيشنهاد يکی از دوستان مسلمانم، سری به مرکز اسلامی لندن زدم. در آنجا ،در گفتگوئی که مسئو ل اطلاعات مرکز داشتم، صحبت از " کانون توحيد" شد و چون به محل زندگی من نزديک است، در جستجوی آدرس و شماره ی تلفن آنجا بر آمدم که مسئول اطلاعات محبت کردند و ضمن نوشتن آدرس آنجا- با خط زيبائی- و به همراه دو شماره تلفن، با حوصله مسير امدن به آنجا را برايم تشريح کردند و قزار شد که من از طريق تلفن تماس بگيرم و از حطميت و قطعيت برنامه ی شنبه شب ها مطمئن شوم. من با وجود آنکه در آن شنبه شب- 19 فوريه- قرار ديگری داشتم، به دليل علاقه به حضور در کانون توحيد، آن را کنسل کردم، اما پس از تلفن زدن به کانون برای اطمينان از " برنامه" هيچکدام ار آن شماره تلفن هائی که از کانون توحيد داشتم، پاسخ ندادند و ظاهرا قطع بودند. با همه ی اين ها، در آن شنبه شب، به سوی کانون راه افتادم و پرسش کنان، آدرس را پيدا کردم و متاسفانه وقتی به کانون رسيدم که برنامه ی سخنرانی شروع شده بود. و ارد سالن شدم و رفتم و روی صندلی ای نشستم و گوش سپردم به سخنرانان و بعد از دقايقی احساس کردم که نمی توانم با آنچه سخنرانان می گويند، رابطه برقرار کنم. از کسی که پشت سرم نشسته بود، پرسيدم "موضوع سخنرانی چيست؟" . ايشان گفت: " " تونس و مصر" . و باز شروع کردم به گوش کردن، اما بازهم نمی توانستم با آنچه می گويند رابطه بر قرار کنم. به ديگران نگاه می کردم، از جهره هاشان پيدا بود که همه ی آنهاف نه تنها با سخن سخنرانان رابطه برقرار کرده اند، بلکه خيلی هم دارند از آن سخن ها لذت می برند. پس، نتيجه گرفتم که اشکال از من است ، و اگر نه ، حد اقل از قيافه ی يکی از آن همه شنونده، بايد پيدا می بود که مثل من نمی تواند با سخن سخنرانان رابطه برقرار کند. سخنرانی که به پايان رسيد و وقت پرسش و پاسخ رسيد. ناگهان متوجه شدم که در پرسش و پاسخی که ميان سخنرانان در گرفته است، سؤال هائی که مطرح می شود، چيزی است و پاسخی که داده می شود، چيز ديگری است و باز سؤال هائی که بر اساس آن پاسخ های داده شده مطرح می شود، اصلا چيز ديگری است و پاسخ هائی که به آن سؤالات داده می شود، اصلا از نوع ديگری است، اما پرسش کننده و پاسخ دهنده و يا طرفين گفتگو ، در کمال راحتی با هم حرف می زنند و يکی هم نمی گويد که " ببخشيد! مثل اينکه متوجه سؤال من نشده ايد". و يا " ببخشيد! اين، آن جوابی نبود که من به شما داده ام!". و تازه متوجه شدم که " ای داد و بيدا! بيست و چند سال دوری از وطن و حتی هموطنان دور از وطنم چه بر سر من آورده است که دارند به زبان فارسی سليسی حرف می زنند و من از آن سر در نمی آورم!" و بيشتر از پيش وقتی از دست خودم عصبانی شدم که وقتی در قالب سؤالی همان ارتباط پيدانکردنم با سخن سخنرانان مطرح کردم، يکی از سخنرانان گفت که: "انچه شما گفتيد، سؤال نبود، بلکه کامنت بود" و ديگری شروع کرد به اثبات چيزی که نه تنها نيازبه اثبات نداشت، بلکه من در صدد انکار آن نبودم و حتی با او صد درصد موافق بودم.
حالا، همه ی اين ها را نوشتم که نهايتا در تأييد " وجود" و "وجوب" کانون توحيد بگويم که اگر برای همه آمدن به چنين کانون، لازم است، برای آدمی مثل من که می خواهد " خويشتن دينی و ملی" خودش را بازشناسد، واجب عقلی، عرفی و شرعی است.
بنابراين، خواهش می کنم، از طريق ايميل داده شده ، مرا در جريان برنامه ی کانون توحيد بگذاريد.
شاد و سالم و پايدار باشيد
با احترام
سيروس"قاسم" سيف