مناسک رسانهای (1)
تعریف آیین
واژه آیین(منسک) در معانی مختلف به کار رفته است؛ برخی از تعاریف این واژه به شرح زیر است:
(کولب و گولد، 1376)
* مراد از آیین، جنبههایی از رفتار رسمی مجاز است که پیامد فن آورانه مستقیم ندارد. معمولا این «جواز» را سنت فرهنگی به دست میدهد، اما شاید در مواردی هم ساخته و پرداخته خودجوش فرد باشد. به این معنا بیشتر کردارهای «دینی» و «جادوگرانه» آیینی است، اما کاربرد مفهوم آیین محدود به زمینههای دینی و جادوگرانه نیست. کردارهای آیینی از آن رو که گویای چیزی از موقعیتی هستند، «نمادین» به شمار میروند اما لزوما قصدی را دنبال نمیکنند، یعنی آیین گزار ضرورتا بر آن نیست که وضعی را تغییر دهد.
* واژه آیین در آغاز به معنای آداب و رسوم بود اما بعدها به معنای اختصاصی رسوم دینی یا جادوگرانه به کار گرفته شد. از این رو آیین اشارهای است به مناسک ثابت رفتار دینی که با هر مجموعه عقایدی که میتواند با چنین مناسکی همراه باشد، فرق دارد. برخی نویسندگان مسیحی عالم دین، ritul(آیین) را همان Liturgy، یعنی اشکال مجاز عبادت عمومی، میدانند. سپس واژههای دیگری چون ceremony(مراسم) را به کار میبرند که اعمال فردی رفتار آیینگزارانه را در بر میگیرد.
برخی نویسندگان انسان شناسی بر پایه دوگونگی مقدس دنیایی، میان آیین و مراسم فرق میگذارند. از این رو، آیین را، در دانشنامه علوم اجتماعی، «رفتار رسمی مجاز در مواقعی که اختصاص به هر روزینه تکنولوژیکی ندارد» دانستهاند. اما مراسم «یک رشته اعمال رسمی است... که اهمیت استثنایی موقعیتی را نشان میدهد.» کاربردهای علمی این تعاریف به سختی قابل تفکیک است؛ برخی نویسندگان میگویند که آیین نه تنها رسمی است بلکه قصدی را نیز دنبال میکند. از این نظر، آیین مانند آداب سلوک وجه رسمی رفتار است که درست دانسته میشود، اما برخلاف آن، به طور تلویحی بر اعتقاد به عمل نیروها یا عوامل برتر از طبیعی نیز دلالت دارد.
لیج در زمینههای کمابیش مشابهی بر دیدگاه دورکیم درباره اعمال مقدس (rites: آداب) و اعمال دنیوی(فن آورانه) خرده میگیرد؛ تقریبا هر عملی که بنابر هر روزینه سنتی انجام میگیرد جنبه نمادین خود را دارد که میتوان گفت چیزی از وضع اجتماعی برگزارکنندگان را آشکار میکند. همین جنبه مهم نمادین هر روزینه است که لیچ آن را آیین میخواند.
ـ در نظر انسان شناسان و علمای مسیحی، مراد از آیین همواره رسوم اجتماعی است که بنا به سنت از مشروعیت برخوردار است اما برخی نویسندگان روانکاوی واژه آیین را در معنای دیگری به کار
* مناسک رفتاری رسمی است که دارای نظم زمانی است و از این لحاظ با کارهای روز مره تفاوت پیدا میکند. شاید بتوان گفت ویژگی مناسک این است که مانند یک چارچوب عمل میکند، مناسک نوعی مرزبندی ارادی و آگاهانه است. در جریان اجرای مناسک بخشی از رفتار یا افعال آدمیان یا جنبههایی از زندگی یا مقطعی از زمان انتخاب و در مورد آن تأمل و ژرف اندیشی میشود. مناسک به لحاظ ماهیت میتواند دینی، غیر دینی و حتی ضد دینی باشد. در واقع مناسک همانند ظرفی است که حاوی چیزی باشد(گوثالس، 1382:156).
واژه مناسک اغلب در ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با فعالیت دینی تعریف شده است؛ از این منظر میتوان گفت مناسک، در تعریف وسیع، فعالیتی است که موجب گذار و انتقال آدمی از جهان فانی به جهان دیگری میشود که در آن هر روز زندگی تحول مییابد. اغلب تحولاتی که مناسک ایجاد میکند، فوق امور نمادین است. مناسک به زندگی روز مره آدمی نیز تسری پیدا میکند و مردم را بر آن میدارد که جهان را با نگاهی دیگر بنگرند و به شیوه دیگری در آن به فعالیت بپردازند. مناسک، مبانی تجربه شدهای را متحول میکند که مردم زندگی روزمره خود را بر آن بنا مینهد(بابی سی، 243:1382)
انواع مناسک
مناسک و آیینها را میتوان به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1ـ مناسک دینی
2ـ مناسک و آیینهای غیر دینی
مناسک و آیینهای دین، خود شامل دو نوع هستند:
* 1ـ مناسک و آیینهای دینی واجب الاجرا: در دین تصریح آشکاری بر چگونگی اعمال این نوع مراسم صورت گرفته است و حتی ویژگیهای زمانی و مکانی آن، گاه توأماً و گاه به تنهایی، مشخص شده است. برای مثال به مناسک حج مسلمانان میتوان اشاره کرد که چگونگی اعمال و افعال و زمان و مکان خاص آن به روشنی تعیین شده است.
* 2ـ مناسک و آیینهای غیر واجب: این نوع مناسک به استناد مصرحات دینی و با توجه به مقدسات اعتقادی به وجود میآید. در ایران شاید به دلیل درجه تقدس کمتر این نوع مراسم بتوان آن را «آیین» نامگذاری کرد. برای مثال آیینها و مراسم عزاداری امام حسین(ع) را میتوان جزو این گروه دانست.
مناسک و آیینهای غیر دینی خود میتواند شامل مناسک و آیینهای ضددینی نیز باشد. زیرا مناسک ضد دینی بیشتر در کشورهای غربی به دلیل تأثیرات منفی مدرنیته در حوزه اجتماعی و رفتار ضعیف و نادرست کلیسا در مقابل آن به وجود آمده است.
انواع مناسک و آیینهای غیردینی
در ایران از میان مناسک غیردینی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: * 1ـ آیینهای رسمی یا دولتی: شامل انواع جشنها، سالگردها و مراسم سالیانهای است که دولتها برگزار میکنند. ویژگی این نوع مناسک و آیینها، آن است که دولت و نهادهای رسمی و سازمانی متکفل انجام امور آنها هستند. اگر دولت یا سازمان مربوط از امکانات کافی و مدیریت مناسبی برخوردار باشد، این مراسم در سطح وسیع و احیاناً مناسبی برگزار خواهد شد. در غیر این صورت دامنه اجرای آن در کمیت و کیفیت، تنزل خواهد یافت.
* 2ـ مناسک و آیینهای قومی، محلی، یا منطقهای: که بزرگان قبایل و طوایف و سران ایلات یا مسئولین محلی و منطقهای آنها را برگزار میکنند.
* 3ـ مناسک و مراسمی که هر ساله برگزار میشود: جشن نیکوکاری، که هر ساله کمیته امداد امام خمینی با همکاری صدا و سیما و با کمک سازمانها و انجمنهای خیریه برگزار میکند، از این نوع به شمار میرود؛ این مراسم به مرور عمومیت پیدا کرده است، اما بقای آن بستگی به حضور دائم موسسات فوق دارد. زیرا اگر سرمایهگذاری مادی و غیرمادی آنها نباشد، امکان برگزاری از بین میرود.
* 4ـ مناسک و مراسم ملی یا قومی که تودههای مردم در دورههای زمانی خاصی اجرا میکنند: جشن خرمنکوبی، نوروز و چهارشنبه سوری، گونههایی از این مناسک و مراسم هستند که بقا و بپایداری آنها در جامعه بسیار زیاد است و از بین رفتن آنها معلول شرایط خاصی است. این مراسم حتی گاهی علی رغم آن که کارکرد خود را از دست دادهاند همچنان در جامعه، با تغییراتی، مشاهده میشوند نظیر چهارشنبه سوری.
سه نوع اول این مناسک و مراسم هر چند به ظاهر عمویت یافته و پایدار شدهاند، نمیتوانند موجبات انسجام و همبستگی دائمی را فراهم کنند. زیرا ارتباط بین مردم و آنها موقت و ناپایدار است و میانجی و برگزارکننده آنها نهادهای رسمی هستند. جشنهای رسمی یا ملی یا انواع دیگر مراسم سازوکاری هستند که بین آرزوهای فردی و آرمانهای جمعی پیوند برقرار میکنند اما این پیوند باید به طور طبیعی در بطن مراسم و اجرای مناسک اتفاق بیفتد. میانجیهای رسمی و نهادها و سازمانهای دولتی مانع این پیوند طبیعی میشوند و چون نقش مهمی دارند، وجود هر گونه سستی یا فتور در نقش آنها، اجرای مناسک و مراسم را با مشکل مواجه میکند و حتی ممکن است آنها را از بین ببرد.
رسانههای مدرن و رابطه آنها با دین در جوامع غربی
در اروپای قرون وسطی، مذهب کاتولیک چتری خاص از مقدسات بر گرداگرد همه چیز کشیده بود؛ اما مدرنیته با علم مادی گرایی بر این هاله مقدس پنجه کشید و آن را از هم درید و دین را از کانون نهادهای اجتماعی و زندگی و ایدهآلهای مردم حذف کرد. مارتین باربرو بر این عقیده است که مدرنیته به وعده آزادیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وفا نکرد، اما به عهد خود در افسون زدایی از جهان به خوبی و تمام و کمال عمل کرد. مدرنیته با عقلانی کردن جهان تا حدود زیادی معنا و مضمون مقدس را از بین برد؛ از این رو دنیای غرب امروزه شاهد حضور نسل جوانی است که در زندگی و تجارب روز مره خویش به گونهای زندگی میکند که ماکس و بر آن را راز زدایی از جهان خوانده است. هیچ کس احساس جوانان را از زیستن در حیرانی و بهت و خلسه ناشی از مواد مخدر نخواهد فهمید. مگر آن که آن را در ارتباط با اضطراب عمیق و دلهرهای که فرهنگهای کنونی را فرا گرفته، مورد بررسی قرار دهد؛ هر جنبه از زندگی و تجربه انسان غربی، از ایمان و اعتقاد کورکورانه به علوم تجربی گرفته تا حساسیت به آلودگی هوا و به ویژه سطحی و کمرنگ شدن روابط اجتماعی، بیانگر راز زدایی از جهان است؛ دانیل بل بر این باور است که مسأله اصلی مدرنیته، گونهای بحران در دیدگاه معنویتگراست. چنین استدلالی از این جهت جالب و جذاب است که وی از موضع دفاع از مذهب سخن نمیگوید؛ در آمریکای لاتین بیتریز سارلو در یکی از مقالات خود مینویسد: «در 20 سال گذشته مردم تحت تأثیر جنبشهای سیاسی اجتماعی قرار داشتند و اینک به ادیان جدید میگروند.»(باربرو، 138:1382).
در خلال دو دهه اخیر بسیاری ازمفسران به این نتیجه رسیده اند که فرهنگ مدرنیته، فرهنگی فرسوده است. به گفته بسیاری از آنها سه روند در جامعه غربی موجب بازگشت مجدد دین به عرصه اجتماع شده است: (مورداک، 116:1382)
از بین رفتن عقیده به پیشرفت.
ـ تشدید احساس بیمعنایی در مدرنیته
ـ ناتوانی فزاینده فرهنگ و نظام مصرف گرایی برای پر کردن خلا بیمعنایی.
البته از نقش و تأثیر رسانههای مدرن در عرفی سازی دین و تقدس زدایی نباید غفلت کرد. برای مثال، در دو رسانه عمده مدرنیته، یعنی فیلم و عکس، همزیستی میان تعلقات دینی و واقع گرایی بسیار مشکل بود زیرا هر دو رسانه مدعی بودند که از آنچه در برابر عدسی قرار میگیرد، تصویری واقعی ارائه میدهند؛ نمایش مقدساتی که به طور عادی و آشکار دیده نمیشد به اعتقاد مسیحیان مومن، کفر و یا حداقل اهانتی بزرگ تلقی می شد. به همین علت گروههای مذهبی در آغاز در زمینه اعمال کنترل بر صنعت فیلم موفق بودند. برای مثال در اولین نظام برنامه سانسور فیلم در بریتانیا، «تلقی مادیگرایی از مسیح یا خداوند»، یکی از معیارها و ضوابطی بود که فیلم براساس آن توقیف میشد. در همان حال سایر رهبران دینی به سرعت به امکان استفاده از رسانههای جدید برای تبلیغات دینی پی بردند. اولین موفقیت بزرگ در این زمینه در سال 1987 یعنی دو سال پس از تأسیس اولین سینما به دست برادران لومیر، فیلمی بود که در آن بازیگران احساسات حضرت مسیح را به بهترین وجه به نمایش گذاشتند. این فیلم سرآغاز روند مستمر ساخت فیلم براساس حماسههای انجیلی بود. البته بیان سرگذشت مسیح نقش مهمی در آغاز کار سینما در منظر جدید ایفا کرد. زندگینامه مسیح موضوع اولین فیلم بلند آمریکایی بود. فیلم از «اخور تا صلیب» ساخته کالیم به مدت 80 دقیقه، که در سال 1912 به نمایش گذاشته شد، مورد بیشترین تشویقها و تحسینها قرار گرفت، با این حال بعضی از تصاویر که با دیدگاههای مربوط به ماورایی بودن حضرت مسیح تعارض داشت، موجب بروز واکنشهای خشونت بار شد. مثال دیگر، نمایش فیلم مارتین اسکورسیزی، یعنی «آخرین وسوسه مسیح» است که به علت برگزاری تظاهرات، تخریب سینماهای نمایش دهنده و بمب گذاری دچار وقفه شد. البته علت این وقایع را اکثر محققان بحران مدرنیته و ناتوانی آن در حل مسائل بشری میدانند که موجب واکنشهای گسترده دینی میشود. (مورداک، 1382:124)
حوادثی که در عالم مسیحیت اتفاق افتاد و نوع رابطه رسانههای مدرن با آن، بیشتر موجب زوال دین شد و شاید یکی از دلایل پذیرش جبرگرایی تکنولوژیکی در میان مسیحیان متدین، نوع رابطه منفی رسانههای مدرن با دین بوده است که از هر جهت در عرفی سازی دین، تقدس زدایی از امور دینی و به تعبیر دیگر راز زدایی از دین نقش مهمی ایفا کردند. اما تغییرات شدید حوزه اجتماعی، احیای دین و نیازمندی جامعه به آن حداقل به عنوان وسیله و راهی برای اصلاح روابط اجتماعی، به رسانههای مدرن نقش ویژهای دارد و در این جهت نظریات جدیدی پدید آمد.
ادامه دارد...