تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۱۲:۱۲
۰
کد مطلب : ۲۳۰۴
به دلیل داشتن عناصر یک قصه حماسی و تراژیک؛

عاشورا می تواند یک اثر ماندگار سینمایی را رقم بزند

عاشورا می تواند یک اثر ماندگار سینمایی را رقم بزند
به گزارش خیمه، بسياري از حوادث و وقايعي که در بستر ديني اتفاق افتاده است، به خودي خود و به عنوان يک پديده انساني و تاريخي داراي وجوه دراماتيک و داستاني است و از قابليت بالايي جهت توليد و آفرينش گونه‌هاي مختلف هنري برخوردار است.
 
بسياري از ما داستان‌هاي قرآني و مذهبي زيادي از زندگي بزرگان دين را به خاطر داريم و هنوز نيز از شنيدن و خواندن مکرر آن لذت مي‌بريم؛ داستان‌ها و روايت‌هايي از تجربيات سيره پيامبران و امامان که چه بسا با مطالعه آن، تصويرسازي ذهني و تداعي نمايشي آن در عالم انتزاعي شکل مي‌گيرد و همچون يک خاطره ازلي و اسطوره‌اي در ذهن‌ها باقي مي‌ماند.
 
روح جاودانه و مقدسي که بر فضاي دراماتيک و ساختار نمايشي برخي حوادث و پديده‌هاي ديني حاکم است نيز به استحکام اين خاطرات و تداوم لذت‌هاي آن دامن مي‌زند. هنوز ما از تماشاي فيلم محمد رسول الله و ده فرمان و داستان ابراهيم و نوح و موسي لذت مي‌بريم و قصه آنها همچون يک فيلم سينمايي در اذهان مخاطبان به يادگار مانده است.
 
يکي از مهم‌ترين حوادث تاريخي که در ساحت و بستر ديني نيز روي داده و شايد بيش از وقايع ديگر مورد توجه اهالي هنر قرار گرفته، واقعه کربلا و حادثه عاشورا است.
 
عاشورا و سير حوادث کربلا، يک قصه حماسي و تراژيک است که عناصر داستاني لازم براي طرح و توليد يک اثر نمايشي را دارد؛ وجود قهرمان و ضدقهرمان، فراز و فرودهاي قصه، شکست و پيروزي، گفتارها و ديالوگ‌هاي قدرتمند و لوکيشن و موقعيت مندي داستان و ... مولفه‌هايي هستند که در يک چيدمان داستاني به آفرينش يک اثر ماندگار کمک مي‌کنند.
 
در ميان ژانرهاي گوناگون هنري، شايد سينما کمترين نسبت را با اين حادثه تاريخي دارد و شايد يکي از دلايل مهم آن تاخير زماني هنر هفتم در تعامل با اين حادثه نسبت به هنرهاي ديگر است، وگرنه در حوزه نمايش و شعر و ادبيات، آثار متعددي تحت تاثير اين واقعه و مسائل انساني آن خلق شده است. 

تعزيه به عنوان يک نمايش شرقي اساساً محصول مستقيم رويارويي هنر با اين حادثه تاريخي ـ مذهبي است که اتفاقاً با مخاطبان عام نيز ارتباط خوبي برقرار کرده است و شايد به جرات مي‌توان گفت نمونه بارز هنر عاشورايي قطعاً تعزيه است، اما دامنه نفوذ اين رويداد مذهبي در مديوم سينما چندان گسترده و چشمگير نبوده و دوربين‌هاي فيلمبرداري نتوانسته در به تصوير کشيدن قصه کربلا و بازنمايي ساحت‌هاي دروني‌تر آن، کار خاصي انجام دهد. 

تاثيرپذيري و الهام سينما از واقعه کربلا را مي‌توان در دو حوزه مورد بررسي قرار
داد؛ يکي خود حادثه و روايت تاريخي آن است که در قالب ژانرهاي تاريخي و مذهبي به خلق فيلم‌هاي کوتاه و داستاني در اين زمينه منجر مي‌شود و ديگر مناسبات و آيين و رسوم عزاداري و سوگواري است که در ژانرهاي گوناگون سينمايي به تصوير کشيده مي‌شود؛ مناسبات مذهبي که صرفاً بازتاب يک اثر ديني نيست و در واقع هنجارها و سنت‌هاي فرهنگي اجتماعي جامعه را مورد توجه قرار مي‌دهد.
 
مثلاً صحنه‌هاي عزاداري در فيلم «هامون» نمونه‌اي از اين مساله است که تاثيرات فرهنگي ـ تربيتي اين حادثه را در قالب سنت‌هاي اجتماعي عاشورايي بررسي مي‌کند.
 
به عبارت ديگر در بیشتر آثار سينمايي ما بيش از آنکه خود حادثه کربلا به عنوان يک داستان قابل پردازش و فيلم نوشت مورد توجه قرار گيرد باورهاي عاشورايي و آيين و رسوم اجتماعي و نمادين برساخته آن به تصوير کشيده شده و تلاش شد از پيام‌هاي انساني و معنوي عاشورا در متن اجتماعي و مناسبات انساني امروزي استفاده شود.
 
قطعاً بيشترين کاربرد سينما تا اين رويکرد در سينماي دفاع مقدس و فيلم‌هاي جنگي ما صورت گرفته است؛ در واقع حادثه کربلا در جهان سينمايي ما بيش از آن که به لحاظ دراماتيک تاثير بگذارد به شکل ايدئولوژيک موثر بوده است و نقش اين حادثه به عنوان يک تراژدي و پديده دراماتيک مورد توجه قرار نگرفته است؛ به عبارتي ديگر درس‌ها و پيام‌هايي که از اين واقعه عظيم برمي آيد دستمايه داستان پردازي و فيلمسازي قرار گرفته و مورد تاويل و تفسير مولف واقع شده است.

سريال‌سازي‌هاي مناسبتي که در سال‌هاي اخير به راه افتاده نمونه‌هايي از اين الهام گيري از واقعه عاشوراست که نه متن اصلي که تاويل‌هاي برگرفته از آن را در روح يک داستان غيرتاريخي بسط مي‌دهد و روايت مي‌کند. 

اين باورها و انگاره‌هاي اخلاقي عاشورا است که در سيماي کهن الگوهاي اسطوره‌اي در سينماي ما بسط يافته است يا وقايع تاريخي مرتبط با آن که به شکل غيرمستقيم واقعه کربلا را در مرکز توجه خود قرار مي‌دهد.
 
مشهورترين فيلم سينمايي در اين زمينه که در حافظه هنري مخاطبان نيز حک شده «روز واقعه» شهرام اسدي است که براساس فيلمنامه بهرام بيضايي در سال 73 ساخته مي‌شود و به شکل غيرمستقيم و نمادين به قيام عاشورا و حادثه کربلا خود را نزديک مي‌سازد.
 
«سفير» فريبرزصالح در نخستين سال‌هاي انقلاب، همچنين فيلم‌هاي داستاني مثل بازرس ويژه منصور تهراني در سال 1360، به خاطر‌هانيه کيومرث پوراحمد در سال 1373، بال‌هاي سپيد مهدي و ناصر هاشمي در سال
1377و «راه طي شده» عباس رافعي در سال 1384 نمونه‌هايي از فيلم‌هاي سينمايي با رويکرد عاشورايي هستند که داستان خود را با الهام از اين واقعه ساخته اند. 

اينک اما بايد منتظر بود تا احمدرضا درويش پروژه عظيم خود «روز رستاخيز» را درباره واقعه عاشورا جلوي دوربين ببرد تا شاهد اولين فيلم سينمايي باشيم که خود قيام عاشورا و حوادث کربلا را به تصوير مي‌کشد. 

درويش که از دو سال پيش مطالعه و تحقيق براي نوشتن فيلمنامه روز رستاخيز را شروع کرده، قصد دارد پروژه تاريخي خويش را از مرگ معاويه تا قيام امام حسين(ع) روايت کند.
 
گرچه تجربه روايت تصويري از زندگي ائمه در قالب سريال‌هاي تلويزيوني ساخته شده است اما ساخت يک فيلم سينمايي با محوريت قيام کربلا مي‌تواند جذابيت‌هاي بيشتري داشته باشد؛ يکي به دليل مديوم آن و فضاي خاص سينمايي و ديگر خود موضوع و دامنه تراژيک آن که دست کم در ميان مخاطبان شيعه داراي ارزش‌هاي دراماتيک بيشتري است و داستان زندگي امام حسين(ع) بيش از ديگران، عواطف و احساسات آنان را برمي انگيزد، از اين رو اثرگذاري اين سوژه براي مخاطبان بسيار بالا است. 

عاشورا و مراسم و آيين‌هاي عاشورايي البته در فيلم‌هاي مستند نيز مورد توجه قرار گرفته و آثار تجربي و حرفه‌اي متعددي در اين حوزه ساخته شده است که البته بيش از آن که به خود واقعه بپردازد به سنت‌ها و آيين‌هاي مذهبي و عزاداري و شيوه‌هاي گوناگون آن در مناطق و قوميت‌هاي مختلف توجه کرده است.
 
شايد بيش از همه اينها و به غير از تعزيه که ژانر تئاتري عاشورايي است واقعه کربلا در تئاتر مورد استقبال قرار گرفته است و جشنواره تئاتر عاشورايي در همين راستا راه اندازي شد که هم وقايع و حوادث مختلف در اين حادثه و هم داستان‌هايي با رويکرد عاشورايي را به نمايش مي‌گذارد. تله تئاترهاي تلويزيوني را اگرچه به شکلي محدود بايد به اين مجموعه‌ها افزود. 

در ميان سريال‌هاي تلويزيوني نيز شايد بيش از همه مجموعه «شب دهم» در سال‌هاي اخير با تم عاشورايي مورد توجه مخاطبان واقع شده و نشان داده است اگر از عناصر و مولفه‌هاي سينما در طرح داستان‌هاي مذهبي و ديني به درستي استفاده شود و به ويژه فرم و ساختار نمايشي و دراماتيک فداي پيام‌ها و نظام معنايي اثر نشود، مي‌توان به ساخت آثار سينمايي در حوزه‌هاي مذهبي با مخاطب‌پذيري بالا اميدوار بود.
 
در واقع عاشورا در مقام يک داستان تراژيک و حماسي، جدا از تفاسير و تاويل‌هايي که مي‌توان از آن داشت، بستر خوبي براي شکل گيري يک
اثر سينمايي ارزشمند است که قهرمان آن با کشته شدن نه تنها از بين نمي رود بلکه چهره‌اي اسطوره‌اي‌تر مي‌يابد و فراتر از سوپراستارهاي معروف مي‌نشيند، گرچه نسبت اين‌هماني برقرار کردن ميان قهرمان‌هاي سينمايي و قهرمان‌هاي تاريخي و ديني نمي تواند مقايسه منطقي و خوبي باشد چرا که قهرمان‌هاي سينمايي، کاراکترهاي مجازي و قهرمان‌هاي تاريخي، انسان‌هاي واقعي و زميني هستند. 

اتفاقاً يکي از چالش‌ها و موانع عمده فيلمسازي در حوزه‌هاي ديني و مذهبي همين مساله است؛ جايي که سينما و هنر بايد فراتر از تفاسير و رويکردهاي متضاد و تعصبات و خرافات و بدعت‌هاي نهفته در اين واقعه به روايت قصه خود بپردازد، قصه‌اي که براي مخاطبان شايد موضوع تازه‌اي نباشد و آنان از پيش داستان و قهرمان داستان را بشناسند و حتي نسبت به قهرمان خويش، حساسيت و تعصبات خاصي داشته باشند؛ قهرماني که ساخته ذهن کارگردان نيست بلکه از پيش وجود داشته است و بايد آنچنان که هست به تصوير کشيده شود. 

در جهان رسانه‌اي شده امروز حتي قهرمان‌هاي مذهبي و اسطوره‌اي نيز خود را در چهره‌اي رسانه‌اي نشان مي‌دهند و قدرت و دامنه نفوذپذيري آنها بر مخاطب بيش از مديوم رسانه‌هاي سنتي است. 

امروز سینما می‌تواند بیش از سخنرانی و منبر و حتی تعذیه و عزاداری با قدرت تصویر و رسانه، مخاطبان علاقمند را جذب پیام عاشورا کند، اما یک آسیب جدی این سینما را تهدید می‌کند و آن سکولاربودن تصویر است. 

تزریق مفاهیم و آموزه‌های دینی و معنوی در رسانه سینما همواره با این خطر مواجه است که هاله تقدس و ماورائی آن به واسطه نمایش و تصویری شدن کمرنگ می‌شود و فرو می‌ریزد و یا اینکه حقیقی والا و انتزاعی در ساختاری محدود و انضمامی، صورتی مشخص می‌گیرد و از فربهی و چندلایگی آن کاسته می‌شود.

گویا کسوت معنایی و تقدس گونه یک حقیقت ماورائی به واسطه تصویر و سینمایی شدن از تن حادثه فرو می‌ریزد و به یک امر عادی و متعارف بدل می‌گردد البته این به هنر مولف بر می‌گردد که چگونه مفاهیم بلند را در صدف تصویر قرار دهد تا پیام قصه بدون آنکه دچار استحاله شود صید می‌گردد.
 
بازسازي حادثه و باورهاي عاشورايي در سينما به فرآيندي پيچيده‌تر از ژانرهاي ديگر نياز دارد و همچون حقيقت اين قيام، سرشار از حادثه و اتفاق است. شايد در رويکرد سينمايي به واقعه عاشورا نيز هيچ سخني به اندازه توصيه به آزادگي خود امام حسين(ع) به کار نيايد؛ آزادگي، تا در به تصوير کشيدن آنچه گذشت بدعتي صورت نگيرد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما