تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۵:۲۴
۰
کد مطلب : ۴۶۲۵
سيري بر تاثيرپذيري سينما و تلويزيون از واقعه كربلا

عاشورا سرشار از حادثه و اتفاق

نویسنده:سيدرضا صائمي
عاشورا سرشار از حادثه و اتفاق
قصد نگارنده از طرح اين موضوع البته تحليل هنر يا سينماي ديني نيست كه توضيح اين مناقشه پيچيده، در حوصله اين مقال نيست و فرصتي فراخ تر مي‌طلبد اما با هر نوع نگرش و تفسيري راجع به هنر ديـني نمي‌توان از پتانسيل و ظرفيت‌هاي ادبي، نمايشي و تصويري موجود در تاريخ دين بسادگي گذشت.

بسياري از حوادث و وقايعي كه در بستر ديني اتفاق افتاده است، به خودي خود و به عنوان يك پديده انساني و تاريخي داراي وجوه دراماتيك و داستاني است و قابليت بالايي براي توليد و آفرينش گونه‌هاي مختلف هنري دارد.

بسياري از ما داستان‌هاي قرآني و مذهبي زيادي از زندگي بزرگان دين را به خاطر داريم و هنوز نيز از شـنيدن و خواندن مكرر آن لذت مي‌بريم: داستان‌ها و روايت‌هايي از تجربيات سيره پيامبران و امامان كه چه بسا با مطالعه آن، تصويرسازي ذهني و تداعي نمايشي آن در عالم انتزاعي شكل مي‌گيرد و همچون يك خاطره ازلي و اسطوره‌اي در ذهن‌ها باقي مي‌ماند.

روح جاودانه و مقدسي كه بر فضاي دراماتيك و ساختار نمايشي برخي حوادث و پديده‌هاي ديني حاكم است نيز به استحكام اين خاطرات و تداوم لذت‌هاي آن دامن مي‌زند. هنوز ما از تماشاي فيلم محمد رسول الله و ده فرمان و داستان ابراهيم و نوح و موسي لذت مي‌بريم و قصه آنها همچون يك فيلم سينمايي در اذهان مخاطبان به يادگار مانده است.

يكي از مهم‌ترين حوادث تاريخي كه در ساحت و بستر ديني نيز روي داده و شايد بيش از وقايع ديگر مورد توجه اهالي هنر قرار گرفته، واقعه كربلا و حادثه عاشوراست.

عاشورا و سير حوادث كربلا يك قصه حماسي و تراژيك است كه عناصر داستاني لازم براي طرح و توليد يك اثر نمايشي را دارد. وجود قهرمان و ضدقهرمان، فراز و فرودهاي قصه، شكست و پيروزي، گفتارها و ديالوگ‌هاي قدرتمند و لوكيشن و موقعيت‌مندي داستان و... مولفه‌هايي هستند كه در يك چيدمان داستاني به آفرينش يك اثر ماندگار كمك مي‌كنند.

در ميان ژانرهاي گوناگون هنري شايد سينما كمترين نسبت را با اين حادثه تاريخي دارد و شايد يكي از دلايل مهم آن تاخير زماني هنر هفتم در تعامل با اين حادثه نسبت به هنرهاي ديگر است و الا در حوزه نمايش و شعر و ادبيات، آثار متعددي تحت تاثير اين واقعه و مسائل انساني آن خلق شده است.

تعزيه به عنوان يك نمايش شرقي اساسا محصول مستقيم رويارويي هنر با اين حادثه تاريخي ــ‌ مذهبي است كه اتفاقا با مخاطبان عام نيز ارتباط خوبي برقرار كرده و شايد به جرات مي‌توان گفت نمونه بارز هنر عاشورايي قطعا تعزيه است؛ اما دامنه نفوذ اين رويداد مذهبي در مديوم سينما چندان گسترده و چشمگير نيست و دوربين‌هاي فيلمبرداري نتوانسته‌اند در به تصوير كشيدن قصه كربلا و بازنمايي ساحت‌هاي دروني‌تر آن، كار خاصي انجام دهند.

تاثيرپذيري و الهام سينما از واقعه كربلا را مي‌توان در دو حوزه مورد بررسي قرار داد: يكي خود حادثه و روايت تاريخي آن است كه در قالب ژانرهاي تاريخي و مذهبي به خلق فيلم‌هاي كوتاه و داستاني در اين زمينه منجر مي‌شود و ديگري مناسبات و آيين و رسوم عزاداري و سوگواري است كه در ژانرهاي گوناگون سينمايي به تصوير كشيده مي‌شود؛ مناسبات مذهبي كه صرفا بازتاب يك اثر ديني نيست و در واقع هنجارها و سنت‌هاي فرهنگي ــ اجتماعي جامعه را مورد توجه قرار مي‌دهد.

مثلا صحنه‌هاي عزاداري در فيلم ‌هامون نمونه‌اي از اين مساله است كه تاثيرات فرهنگي ــ تربيتي اين حادثه را در قالب سنت‌هاي اجتماعي عاشورا بررسي مي‌كند.

به عبارت ديگر در بيشتر آثار سينمايي ما بيش از آن كه خود حادثه كربلا به عنوان يك داستان قابل پردازش و فيلم نوشت مورد توجه قرار گيرد، باورهاي عاشورايي و آيين و رسوم اجتماعي و نمادين برساخته آن به تصوير كشيده و تلاش شده است از پيام‌هاي انساني و معنوي عاشورا در متن اجتماعي و مناسبات انساني امروزي استفاده شود.

قطعا بيشترين كاربرد سينما با اين رويكرد در سينماي دفاع مقدس و فيلم‌هاي جنگي ما صورت گرفته است. در واقع حادثه كربلا در جهان سينمايي ما بيش از آن كه به لحاظ دراماتيك تاثير بگذارد، به شكل ايدئولوژيك موثر بوده و نقش اين حادثه به عنوان يك تراژدي و پديده دراماتيك مورد توجه قرار نگرفته است. به عبارتي ديگر درس‌ها و پيام‌هايي كه از اين واقعه عظيم بر مي‌آيد، دستمايه داستان‌پردازي و فيلمسازي قرار گرفته و مورد تاويل و تفسير مولف واقع شده است.

سريال سازي‌هاي مناسبتي كه در سال‌هاي اخير به راه افتاده نمونه‌هايي از اين الهام‌گيري از واقعه عاشوراست كه نه متن اصلي، كه تاويل‌هاي برگرفته از آن را در روح يك داستان غيرتاريخي بسط مي‌دهد و روايت مي‌كند. اين باورها و انگاره‌هاي اخلاقي عاشوراست كه در سيماي كهن الگوهاي اسطوره‌اي در سينماي ما بسط يافته يا وقايع تاريخي مرتبط با آن كه به شكل غيرمستقيم واقعه كربلا را در مركز توجه خود قرار مي‌دهد.

مشهورترين فيلم سينمايي در اين زمينه كه در حافظه هنري مخاطبان نيز حك شده روز واقعه شهرام اسدي است كه براساس فيلمنامه بهرام بيضايي در سال 73 ساخته مي‌شود و به شكل غيرمستقيم و نمادين به قيام عاشورا و حادثه كربلا خود را نزديك مي‌سازد. سفير فريبرز صالح در نخستين سال‌هاي انقلاب، همچنين فيلم‌هاي داستاني مثل بازرس ويژه منصور تهراني در سال 1360، به خاطر هانيه كيومرث پوراحمد در سال 1373، بال‌هاي سپيد مهدي و ناصر هاشمي در سال 1377و راه طي شده عباس رافعي در سال 1384 نمونه‌هايي از فيلم‌هاي سينمايي با رويكرد عاشورايي هستند كه داستان خود را با الهام از اين واقعه ساخته‌اند.

اينك اما بايد منتظر بود تا احمدرضا درويش پروژه عظيم خود روز رستاخيز را درباره واقعه عاشورا جلوي دوربين ببرد تا شاهد اولين فيلم سينمايي‌اي باشيم كه خود قيام عاشورا و حوادث كربلا را به تصوير مي‌كشد. درويش كه از 2 سال پيش مطالعه و تحقيق براي نوشتن فيلمنامه روز رستاخيز را شروع كرده، قصد دارد پروژه تاريخي خويش را از مرگ معاويه تا قيام امام حسين(ع) روايت كند.

گرچه تجربه روايت تصويري از زندگي ائمه در قالب سريال‌هاي تلويزيوني ساخته شده است، اما ساخت يك فيلم سينمايي با محوريت قيام كربلا مي‌تواند جذابيت‌هاي بيشتري داشته باشد: يكي به دليل مديوم آن و فضاي خاص سينمايي و ديگر خود موضوع و دامنه تراژيك آن كه دست‌كم در ميان مخاطبان شيعه داراي ارزش‌هاي دراماتيك بيشتري است و داسـتـان زنـدگـي امـام حسين(ع) بيش از ديگران، عواطف و احساسات آنان را برمي‌انگيزد، از اين رو اثرگذاري اين سوژه براي مخاطبان بسيار بالاست.

عاشورا و مراسم و آيين‌هاي عاشورايي البته در فيلم‌هاي مستند نيز مورد توجه قرار گرفته و آثار تجربي و حرفه‌اي متعددي در اين حوزه ساخته شده كه البته بيش از آن كه به خود واقعه بپردازد، به سنت‌ها و آيين‌هاي مذهبي و عزاداري و شيوه‌هاي گوناگون آن در مناطق و قوميت‌هاي مختلف توجه كرده است.

شايد بيش از همه اينها و غير از تعزيه كه ژانر تئاتري عاشورايي است، واقعه كربلا در تئاتر مورد استقبال قرار گرفته است و جشنواره تئاتر عاشورايي در همين راستا راه‌اندازي شد كه هم وقايع و حوادث مختلف در اين حادثه و هم داستان‌هايي بـا رويكرد عاشورايي را به نمايش مي‌گذارد. تله‌تئاترهاي تلويزيوني را نيز اگرچه به شكلي محدود، بايد به اين مجموعه‌ها افزود.

در ميان سريال‌هاي تلويزيوني نيز شايد بيش از همه مجموعه شب دهم در سال‌هاي اخير با تم عاشورايي مورد توجه مخاطبان واقع شده و نشان داده است اگر از عناصر و مولفه‌هاي سينما در طرح داستان‌هاي مذهبي و ديني بدرستي استفاده شود و بويژه فرم و ساختار نمايشي و دراماتيك فداي پيام‌ها و نظام معنايي اثر نشود، مي‌توان به ساخت آثار سينمايي در حوزه‌هاي مذهبي با مخاطب‌پذيري بالا اميدوار بود.

در واقع عاشورا در مقام يك داستان تراژيك و حماسي، جداي از تفاسير و تاويل‌هايي كه مي‌توان از آن داشت، بستر خوبي براي شكل‌گيري يك اثر سينمايي ارزشمند است كه قهرمان آن با كشته شدن نه تنها از بين نـمـي‌رود، بـلـكـه چهره‌اي اسطوره‌اي‌تر مي‌يابد و فراتر از سوپراستارهاي معروف مي‌نشيند، گرچه نسبت اين هماني برقرار كردن ميان قهرمان‌هاي سينمايي و قهرمان‌هاي تاريخي و ديني نمي‌تواند مقايسه منطقي و خوبي باشد چراكه قهرمان‌هاي سينمايي، كاراكترهاي مجازي و قهرمان‌هاي تاريخي، انسان‌هاي واقعي و زميني هستند.

اتفاقا يكي از چالش‌ها و موانع عمده فيلمسازي در حوزه‌هاي ديني و مذهبي همين مساله است: جايي كه سينما و هنر بايد فراتر از تفاسير و رويكردهاي متضاد و تعصبات و خرافات و بدعت‌هاي نهفته در اين واقعه به روايت قصه خود بپردازد، قصه‌اي كه براي مخاطبان شايد موضوع تازه‌اي نباشد و آنان از پيش داستان و قهرمان داستان را بشناسند و حتي نسبت به قهرمان خويش، حساسيت و تعصبات خاصي داشته باشند؛ قهرماني كه ساخته ذهن كارگردان نيست بلكه از پيش وجود داشته است و بايد آنچنان كه هست به تصوير كشيده شود.

در جهان رسانه‌اي شده امروز حتي قهرمان‌هاي مذهبي و اسطوره‌اي نيز خود را در چهره‌اي رسانه‌اي نشان مي‌دهند و قدرت و دامنه نفوذپذيري آنها بر مخاطب بيش از مديوم رسانه‌هاي سنتي است.

بازسازي حادثه و باورهاي عاشورايي در سينما به فرآيندي پيچيده‌تر از ژانرهاي ديگر نياز دارد و همچون حقيقت اين قيام، سرشار از حادثه و اتفاق است. شايد در رويكرد سينمايي به واقعه عاشورا نيز هيچ سخني به اندازه توصيه به آزادگي خود امام حسين (ع) به كار نيايد؛ آزادگي تا در به تصوير كشيدن آنچه گذشت بدعتي صورت نگيرد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما