تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۷ ساعت ۰۹:۲۵
۰
کد مطلب : ۴۹۲۰
نگاهی به سریال «آخرین دعوت»؛

ای کاش ما با «سیما» نبودیم!

نویسنده: برهان محمودی
ای کاش ما با «سیما» نبودیم!
واکنش "سیما" در نوع خود جالب توجه است؛ اگر گوشهای سیما یکی در و دیگری دروازه نبود، مطمئنا به موداری زبان منتقدان نمی انجامید!
استدلال اهالی بالاشهر سیما بر اصرارشان به ساخت این نوع آثار، سریال‌هایی چون «شب دهم» و «میوه ممنوعه» و یکی دو تای دیگر و یا آمار بالای مخاطبان سریال‌های سی شب رمضان و دهه محرم و دهه فجر است.

اما هیچ وقت این آقایان به پاسخ‌های منتقدان خود هم توجهی نکرده اند که برادران بزرگوار! آخر معلوم است که در میان حدودا این 20 یا 21 فیلم و سریال مناسبتی ای که در این چند سال اخیر ساخته شده است، 2 - 3 کار هم خوب از آب درآید.

اگر اینها هم  نبود که واقعا باید در مجلس شب هفت «هنر» در سیما شرکت می کردیم!

همچنین آمار بالای مخاطبان هم از نبود رقیب قدر دیگری برای تلویزیون صددرصد دولتی ما سرچشمه می گیرد؛ در واقع مردم ما مجبورند در ساعات پربیننده سیما مخاطب برنامه های آن باشند؛ چراکه اولا غیر از تلویزیون سرگرمی دیگری ندارند و ثانیا در همین تلویزیون هم قدرت انتخاب و مانور جز در چند شبکه محدود را ندارند؛ پس شما قهرمان مسابقه دوی یک نفره شده اید!

اما گویا در دهه نخست محرم امسال، سیمای جمهوری اسلامی که با سریال «طفلان مسلم» رسما آغاز محرم را اعلام نمود، در مسابقه دوی یک نفره حتی مدال برنز هم نگرفت!

مدیران مستأصل سیما در پی راه و چاره ای بودند که ناگهان سریال آخرین دعوت را به عنوان مهره «برنده» خود در نرد با اذهان مردم و منتقدان و رسانه ها رو کردند؛ دیگر گره کور «طفلان مسلم» با آمار و ارقام خیالی تعداد مخاطب هم باز نمی شد؛ حتی از تعداد مخاطبان "یوزارسیف" نیز نمی شد قرض گرفت! چراکه او نیز حال و روزی بهتر از اولی نداشت و ندارد؛ بنابراین «آخرین دعوت» باید دیوار انتهایی این بن بست را فرو می ریخت....

در اینکه آخرین دعوت در مقایسه با طفلان مسلم، به مراتب از آن بهتر است، شکی نیست؛ سریالی که داستان آن دو روایت را به موازات هم پیش ببرد، در تلویزیون ما هرچند که مسبوق به سابقه است، اما انگشت شمار است.

شاید علت عدم اقبال فیلمسازان ما به چنین داستانهایی، نبود تدوینگر حرفه‌ای مورد نیاز اینگونه فیلمها باشد؛ با این حال سهیلی زاده، کارگردان سریال با علم به این موضوع، توانسته اشکالات کار تدوین آن را به حداقل برساند و با وجود برخی کاستیهای سریال در برخی قسمتهای تاکنون پخش شده، به نظر نگارنده توانسته است نمره قبولی در ندوین آن بگیرد.

تم اصلی داستان، برگرفته از گزاره «یالیتنا کنا معک» (ای کاش ما با تو بودیم) است؛ جمله ای که خطاب آن سیدالشهداست وما آرزو می‌کنیم در جهادش همراه بودیم.

اگر چه این موضوع، بکر و ناب است و اتفاقا روایات و شبهات و سؤالات بسیاری پیرامون آن از زمان ائمه(ع) تا کنون وجود دارد، ولی ای کاش اینقدر در متن سناریو بر آن اصرار نمی شد و کمی مخفی می ماند؛ شاید اینگونه کمی به کار هنری نزدیکتر بود!

نویسنده سریال عدل و بدیل همراهی با اباعبدالله(ع) در کربلا را برای زمان حال، قبولی در آزمون خدمت صادقانه به مردم انتخاب کرده است؛ اتفاقا به حسن انتخاب او تبریک می گوییم؛ ولی کاش به جای عرصه انتخابات، که اینقدر نویسنده و کارگردان را در محذور خطوط قرمز صداوسیما می‌گذارد، عرصه دیگری برمی‌گزید.

البته باید تلاش کارگردان را در جلوگیری از فرو افتادن در ورطه شعاری شدن و سفارشی کار کردن مدنظر سیما (که نمونه های آن در سریالها و تله فیلمهای هرروزه سیما فراوان است) ستود؛ مثلا صحنه ای که عماد(حامد بهداد) در حال مذاکره با سران جناح خاصی است تا حمایت آنها را برای انتخابات جلب کند، کارگردان به خوبی توانسته از «شعار» فرار کند.

شهرام عبدلی برای نقش مشاور انتخاب خوبی است و بهتر از دیگر بازیگران نقش خود را ایفا کرده است؛ حداقلش این است که با نقش‌های منفی پیشین او کمی تفاوت دارد.

حامد بهداد را مخاطب به خاطر میمیک خاص و صدای گیرایش می پسندد؛ ولی آیا با نقش‌های قبلی اش هم فرقی کرده است؟ آیا حامد بهداد تنها باید در روز سوم می‌درخشید و برای سایر نقش‌های باربط و بی ربط بعدی اش نیز از آن کپی‌برداری می‌کرد؟

بازی الهام حمیدی آن‌قدر سرد و بی روح است که مخاطب دائما با خود می اندیشد اگر این بازیگر از کل سریال حذف می شد، آیا باز هم در روند روایی سریال خللی وارد می شد؟

فرامرز قریبیان را گویا باید نقش اول فیلم بدانیم؛ اما به نظرم مدت زمانی را که خلاف‌کاران سریال حضور دارند، بیشتر از اوست!

در این میان سیاوش تهمورث (عبیدالله بن زیاد) تنها کسی است که انتظار مخاطب را پاسخ می‌دهد؛ او مثل همیشه منجی سریال‌های رو به افول است. او با بازی در این نقش، تصور پیشین مردم را که بازی در نقشهای تاریخی و مذهبی در انحصار تعدادی بازیگر خاص می‌داند، زیر سؤال برد.

جالب‌ترین نکته‌ای که ذهن بسیاری از بینندگان این سریال را تا به حال به خود مشغول کرده است، نحوه ورود یوسف زمانی‌فر (فرامرز قریبیان) به زمان گذشته و در بازۀ زمانی محرم سال 60 هجری است.

از این همه نبوغ و استعداد و ابتکار و نوآوری به شوق آمدیم. حال بماند که در رسم و رسوم قبایل عرب آن زمان و نیز کوفیان تا آنجا که توانسته‌اند دست برده‌اند و این همه نشان از تحقیق و پژوهش فراوان نویسندگان سریال دارد!

اگر بخواهیم از کاستی‌های سریال بگوییم (هرچند که در فضای وب باید گفت در این مقال می‌گنجد) اما در این مجال نمی‌گنجد؛ همین بس که کار پسندیده تا مدت‌ها در اذهان می‌ماند و کارهای از این دست بلافاصله پس از اتمام نمایش به آرشیو منتقل می شود.

هر سال که محرم می‌رسد آرزو می‌کنیم که ای کاش سیما امسال سریال جدیدی نسازد و به جای آن، «شب دهم» را نظاره‌گر باشیم؛ اما هر سال با خود می‌گوییم ای کاش ما با «سیما» نبودیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما