کد مطلب : ۶۷۵۰
هویت هیئت-۵
هويت و کارکرد هيئتهاي مذهبي
نگاهي از منظر جامعهشناختي شرايط زماني
همچنین از منظر جامعهشناختي شرايط زماني در مقاطع مختلف دهههاي اخير (پيش از انقلاب اسلامي و پس از آن) به مقولة هويت و کارکرد هيئت نگاه ميکند.
ايران، به عنوان سرزميني با پيشينه پربار مدنيت در طول تاريخ ديرينه خود تشکلهاي اجتماعي بسياري را تجربه کرده است؛ تشکلهايي که نقشهايي گوناگون را ايفا کرده و گاه تأثيرات عميقي بر روابط اجتماعي اين مرز و بوم داشته است. اما «هيئت»ها، به عنوان يکي از اين تشکلها، از يک مشخصة خاص برخوردار بودهاند و آن ويژگي «ماندگاري» است.
ماندگاري هيئتهاي مذهبي در طول تاريخ عميق شکلگيريشان، ريشه در اعماق اعتقادات ديني ايرانيان دارد.
مردم مسلمان ايران در پيوند مخلصانه و مستحکم با ايمان آسماني خويش، هرگز هيئتهاي مذهبي را از آن هنگام که در بستر همين معتقدات شکل گرفتند، وانگذاردند و پيوسته در فراز و نشيبهاي تاريخ اجتماعي، «چراغ ايزدي هيئت»ها را روشن نگاه داشته؛ ولو آنکه در برشهايي از زمان پرتو اين چراغ به ظاهر چراغ لرزان و کمسو و در مقاطعي ديگر پرفروغ و درخشان بود.
هيئتها در طول حياتشان يک هويت و به تبع آن يک کارکرد اصلي داشتهاند که به تناسب اهداف آن ثابت و لايتغير باقي مانده است. اين هويت، هويتي اعتقادي و آرماني در چارچوب معتقدات اسلامي بوده و کارکرد آن نيز پاسداشت مقام منيع امامت از طريق برپايي آيينهاي ويژة مذهبي بوده است.
محوريت اين کارکرد، به دليل برجستگيهاي خاص نقش ولايي حضرت سيدالشهداء(ع) در تاريخ اسلام، با موضوع عاشورا و کربلا بوده است.
هيئتهاي مذهبي، در طول قرنها تاريخ خود در ايام محرم و صفر، به اوج فعاليت خود رسيدهاند و در ساير ايام سال، هرگاه ولادت يا شهادت يکي از ائمة معصومين (ع) فرا رسيده، در غم و شادماني آلالله (ع) شريک شدهاند.
اما اين هويت و کارکرد ثابت با شاخ و برگهايي هم همراه بوده است؛ شاخ و برگهايي که به تناسب فصل، رنگ و بويي متفاوت يافتهاند.
به بيان ديگر، در کنار هويت و کارکرد ثابت هيئتهاي مذهبي، ميتوان هويتها و کارکردهاي جنبي و حاشيهاي نيز براي آنها تعريف کرد که به تناسب مقاطع خاص زماني و شرايط ويژه اجتماعي تغيير يافتهاند.
در واقع هيئتها گاه بين کارکرد اصلي و کارکرد جنبي خود، در عمل، ادغام دلانگيزي برقرار ميکنند و با جذابترين شکل ممکن، ابتکاراتي را براي آميختگي کارکرد اصلي با کارکرد جنبي خويش شکل ميدهند.
نکتة قابل توجه در اين کارکردها، حفظ اصالت و ارزش هويت و کارکرد اصلي هيئتهاست.
به عبارت ديگر، هيچگاه حتي در هنگامي که هيئتها در اوج هويت و کارکرد جنبي خويش بودهاند، از هويت و کارکرد اصليشان، يعني هويت اعتقادي و کارکرد تجليل و تکريم از ائمه معصومين (ع) و زنده نگه داشتن نام و ياد حضرت اباعبدالله (ع) نه تنها غفلت نکردهاند، بلکه اجازة پررنگتر جلوه کردن هويت و کارکرد فرعي هيئت را نسبت به هويت و کارکرد اصلي آن ندادهاند.
به عنوان مثال در اوج روزهاي منتهي به پيروزي انقلاب که قيام ملت ايران با عاشوراي حسيني تلاقي زيبايي يافته بود و تب و هيجان انقلاب، همة جامعه را در خود گرفته بود، هيئتها ابتدا هويت و کارکرد اصلي خود را بروز ميدادند و سپس در پسزمينة آن، به هويت مبارزاتي و کارکرد مبارزه با رژيم ستمشاهي همت ميکردند و اين اهتمام از محفوظ ماندن شيوة سينهزني و زنجيرزني در محرم و عاشوراي سال 57 شمسي و نيز حتي حفظ شيوة نوحهسرايي و دمهاي سينهزنان و زنجيرزنان کاملاً مشهود بود و کارکرد هيئتها در حيطة مبارزه با رژيم، تنها با درآميختگي برخي مفاهيم مبارزاتي با محتواي نوحهها و دمهاي حسيني، بروز داده ميشد.
پيشينه نامشخص هويتها و کارکردهاي جنبي هيئتها
درباره هويتها و کارکردهاي جنبي هيئتهاي مذهبي در سالهاي دور، اطلاعات چنداني در دست نيست.
آنچه از منابع محدود و قابل اعتماد باقيمانده از آن زمانها، مستفاد ميشود، تأکيد هر چه بيشتر هيئتها بر هويت و کارکرد اصلي هيئتهاي مذهبي بوده است. اما در سالهاي نزديکتر، يعني سالهايي که نسلهاي منتهي به امروز آنها را تجربه کردهاند، ميتوان دربارة هويتها و کارکردهاي جنبي هيئت به نکاتي دست يافت.
هويت مبارزاتي، کارکرد مبارزه
در چند دهه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، بهويژه از دهه 30 به اينسو که نخستين جرقههاي مبارزة هدفمند و مستمر با رژيم ستمشاهي به وسيلة امام خميني (ره) زده شد، برخي از هيئتهاي مذهبي در کنار هويت و کارکرد اصلي خود، هويت مبارزاتي يافتند و کارکرد فرعي مبارزه با رژيم ستمشاهي را برگزيدند که در دو شمارة پيش از اين به مناسبت سيامين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، نشرية «خيمه» به بررسي دقيق و همه جانبة اين نقش پرداخت و نشان داد که چگونه هيئتهاي مذهبي به کانونهاي اصلي مبارزه با رژيم تبديل شدند و با تکيه بر هويت و کارکرد اصلي خود –که همانا هويتي اعتقادي با کارکرد بر پايي آيينهاي ويژة مذهبي در پاسداشت مقام منيع امامت بوده- هويت فرعي مبارزاتي و کارکرد مبارزه را پذيرفتند و اين هويت و کارکرد را تا سرنگوني کامل رژيم ستمشاهي و استقرار نظام جمهوري اسلامي حفظ کردند.
هويت انقلابي، کارکرد تعميق انقلاب
اما با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، هيئتهاي مذهبي نميتوانستند به هويت جنبي مبارزاتي و کارکرد مبارزه با رژيم استمرار بخشند و ناچار به پذيرش هويت و کارکردهاي جنبي متناسب با شرايط تازة اجتماعي بودند؛ شرايطي که در آن، انقلاب اسلامي، به عنوان انقلابي تازه شکل گرفته، نيازمند سازماندهي، تقويت و نهادينه کردن ارزشها و نقشهاي انقلابي بود. در چنين شرايطي، هيئتهاي مذهبي، طبعاً هويت انقلابي و کارکرد تعميق انقلاب را پذيرفتند و با تعريف اين هويت و کارکرد تازه، به ايفاي نقش نوين خود در عرصههاي اجتماعي پرداختند.
در واقع هيئتها، انقلاب اسلامي را ثمرة تلاش سالهاي طولاني خويش ميديدند و اين وظيفه را براي خويش قائل بودند که تا سرحد توان و امکان آن را تقويت کرده و زمينههاي استمرار و تعميق آن را فراهم آورند.
در نخستين ماههاي پيروزي انقلاب حتي بسياري از جلسات حساس و مهم مملکتي در هيئتهاي مذهبي برگزار ميشد. چراکه دست کم يک هيئت کاملاً شناخته شده –به نام هيئت مؤتلفه- به طور خاص، از فعالان عرصههاي انقلاب در سطوح هدايت و مديريت آن به حساب ميآمد و تعداد قابل توجهي از دستاندرکاران هدايت و مديريت انقلاب نيز در ساير هيئتهاي مذهبي عضويت داشتند و از اين جهت، هيئتها در آن مقطع خاص زماني، به محلي براي برپايي جلسات انقلابي در حاشيه برپايي آيينهاي مذهبي تبديل شده بودند. ساير هيئتها نيز به دليل دلبستگيهاي عميق اعتقادي به انقلاب از فضاي انقلابي دور نبودند. به اين ترتيب، حفاظت از دستاوردهاي انقلاب اسلامي و تلاش در جهت تعميق آن، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب، به کارکرد جنبي هيئتهاي مذهبي تبديل شد و تا آغاز دفاع مقدس استمرار يافت.
هويت دفاع از انقلاب، کارکرد رزمندگي
با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران، هيئتهاي مذهبي که عميقاً دل در گرو پاسداشت از انقلاب اسلامي ايران داشتند، با تحولي عميق مواجه شدند و آن حضور گستردة اعضاي هيئتها بهويژه جوانان در جبهههاي نبرد حق عليه باطل بود. اين حضور بهحدي چشمگير بود که گاه بعضي هيئتها، به صورت دستهجمعي و با اکثريت اعضاي خود به عرصههاي دفاع کوچ ميکردند و باقيماندههاي آنها در شهرها، نقش تدارک و پشتيباني آنها را به عهده ميگرفتند.
هيچ صاحبنظر آگاهي نميتواند برگزاري جلسات هيئتها را در سراسر جبههها از مقرها و قرارگاههاي تاکتيکي گرفته تا خطوط پدافندي و حتي سنگرهاي خط مقدم کتمان کند.
سالهای دفاع مقدس، سالهاي هويت ثانوية دفاع براي هيئتهاي مذهبي و کارکرد رزمندگي براي آن بود. هيئتيهايي که در خلال اين سالها، براي مرخصي به پشت جبهه برميگشتند، در واقع روح جبهههاي نبرد و فرهنگ حاکم بر آن را با خود به مقرهاي هيئتها در پشت جبهه ميآوردند و فضاي آنها را حماسي و پرشور ميکردند و از درِ يک تبادل دو جانبه در بازگشت به جبههها، شور حسيني را با خود به خطوط رزم عليه دشمن متجاوز منتقل ميکردند و بدينسان بود که بررسي و مطالعه فرهنگ جبهه، نشان ميدهد که نمادها، نشانهها، تکيهکلامها، شعارها و مجموعه ديالوگهاي سالهاي دفاع مقدس، با نام حضرت اباعبدا... الحسين (ع) و قيام عاشورايي آن امام حمام گره خورده است.
نکتة ديگري که در تقويت هر چه بيشتر شور حسيني در جبههها، نقش مؤثري ايفا کرد، موقعيت جغرافيايي کشور متجاوز، يعني عراق بود. قرار گرفتن کربلاي معلي در عراق و عشق و شور عميق و مستمر مردم ايران بهويژه اعضاي هيئتهاي مذهبي به زيارت مرقة مطهر حضرت اباعبدا... الحسين (ع) که نسلدرنسل به دليل دشواريهاي پيمودن راه کربلا به عاشقان و شيفتهگان آن حضرت و هيئتيها منتقل شده بود، باعث تقويت هر چه بيشتر شور حسيني در رزمندگان اسلام ميشد؛ به طوري که هر يک وجب از خاک ميهن که آزاد ميشد، اين احساس که رزمندگان يک قدم به کربلاي معلي نزديکتر شدهاند، هيجاني خاص را در قلبهاي آنان ميآفريد. تابلوهاي معروف کيلومترشمار کربلا که در سراسر جبههها نصب بود، گواهي صادق بر اين موضوع است.
به هر تقدير هويت دفاعي و کارکرد رزمندگي در طول سالهاي دفاع مقدس با تار و پود هيئتهاي مذهبي درآميخته و تبديل به هويت و کارکرد ثانويه آنها شده بود. اما با پايان جنگ تحميلي استمرار آن هويت و کارکرد ثانويه، فاقد توجيه کافي بود، بنابراين هيئتها نميتوانستند همچنان در همان فضا سير کنند.
هيئتها در جستوجوي هويت امروز
براي مدتها، پس از پايان دفاع مقدس، هيئتها، همچنان هويت و کارکرد دفاعي را حفظ کرده بودند. حتي بعضي هيئتها با همين عنوان به استمرار اين هويت و کارکرد ثانويه براي سالهاي پس از دفاع مقدس نيز پرداختند و همچنان در فضاي سالهاي جنگ و جبهه را کماکان حفظ ميکنند و با حضور رزمندگان آن سالها به اين فضا رونق ميدهند.
اما آنچه مسلم است، با وجود قداست و ارزشي که در بطن هويت و کارکرد ثانوية دفاع و رزمندگي نهفته است، نکتة قابل بحث، به روز نبودن آن است. در واقع هيئتها، دست کم در چند دهة اخير، همواره در گزينش هويتها و کارکردهاي ثانوية خود، ضرورتها و اقتضائات زماني را به دقت مد نظر داشته و در گزينش هويتها و کارکردهاي ثانوية خود کاملاً به اين نکته توجه کرده و آن را لحاظ کردهاند. بنابراين ضرورت تعريف هويت و کارکرد ثانويه تازه براي هيئتها در شرايط فعلي بسيار محسوس است.
واقعيت اين است که در وضع کنوني، هيئتها عموماً فاقد هويت و کارکرد ثانويه هستند و اين امر، تمرکز آنها را بر هويت و کارکرد اصليشان افزايش ميدهد که خود ميتواند فرصتي براي ترويج اهداف برآمده از هويت اصلي هيئتها تلقي شود، اما با توجه به نيازهاي شديد جامعة امروز ما، بهويژه از حيث مسائل مربوط به هويت انساني در ميان جوانان، طراحي هويت و کارکرد ثانويه هيئتها، به گونهاي که به پر کردن خلاءهاي موجود بينجامد، ضرورتي غيرقابل انکار تلقي ميشود، ضرورتي که نظريهپردازان فکري و انديشمندان جامعه، بهويژه طيف نخبگان ديني بايد بيش از پيش به آن بينديشند.
تلاش در تقويت هويت ديني جوانان، کارکردي پيشنهادي براي هيئتها
واقعيت اين است که جوانان امروز ما، به شدت نيازمند تقويت هويت ديني و اعتقادي خود هستند. اين امر با وجود فعاليت نهادهاي رسمي فرهنگي در کشور، بهويژه آموزش و پرورش و آموزش عالي، محل تأمل است، زيرا نشان دهندة نقش کمرنگ دستگاههاي رسمي در ارتقاي سطح باورهاي ديني جوانان است. به همين دليل است که ضرورت ورود دستگاهها و تشکلهاي غير رسمي در اين عرصه به شدت حس ميشود و تشکل هيئت، به عنوان تشکلي با هويت اصلي اعتقادي، يکي از بهترين مجموعهها براي تقويت هويت ديني و اعتقادي جوانان خواهد بود