کد مطلب : ۶۸۲۷
تشیع در ترکیه-۱
پيش از آنکه مردم ترکيه اسلام بپذيرند، پيرو نظام اعتقادي «شامانيسم» بوده و برخي نيز پيرو ادياني چون زرتشتي، بودايي، يهوديت و مسيحيت بودند؛به همين جهت، هرگز تا پيش از پذيرش دين اسلام، اتحاد و اتفاق لازم از طريق پذيرش دين واحد و مشترک را به دست نياوردند.
پس از آنکه ترکان شکل تسنن اسلام را پذيرفتند، در زمان خواجه علي، نوه شيخ صفيالدين اردبيلي با مذهب تشيع آشنا شدند.
«شيخ شاه»، پس از درگذشت خواجه علي، رهبر شيعيان شد و پس از او پسر شيخ ؛ يعني «جنيد» رهبر شيعيان در ايران شد که اين امر نقطه عطفي در نفوذ تشيع در آسياي صغير است؛ پادشاه ايران، که از نفوذ بيش از حد جنيد و علاقه مردم نسبت به وي ميترسيد، اقامت او را در ايران صلاح نديد و وي را به تبعيد کرد و جنيد به عثماني رفت.
وقتي غزنويان (۳۶۶– ۵۸۳ هجري ) بر حکومت ايران دست يافتند، دوران تسلط ترکان بر اين سرزمين آغاز شد و مذهب تسنن رونق گرفت و شدت عمل نسبت ب تشيع فزوني يافت؛ اما پس از آن، در دوران خوارزم شاهيان و سلاجقه، نفوذ رجال شيعه در دستگاه دولتي باعث شد که بسياري از ترکان به مذهب شيعه روي آورند.
نخستين حرکت جانبداري از تشيع، در دوره ايلخانيان پديد آمد؛ در اين حرکت، تعدادي از علماي شيعه مقيم ساير کشورها به ايران آمدند و در همين دوران نام ائمه اطهار در سکه ها نقش بست و روستاييان و مهاجران آسياي صغير، تشيع را با آغوش باز پذيرفتند.
موفق ترين پادشاه صفوي در اشاعه ي تشيع در ايران و کشورهاي همسايه «شاه اسماعيل» بود؛ هنگامي که شاه اسماعيل به سلطنت رسيد، مذهب شيعه را به صورت مذهب رسمي ايران اعلام کرد و هواخواهان بسياري در منطقه آسياي صغير به دست آورد.
در زمان شاه اسماعيل، تشيع در آسياي صغير به دو صورت متجلي شد:
۱. قزلباشها، که به تکيه اردبيل وابسته بودند و مرادشان اسماعيل بود.
۲. بکتاشيها، که به تکيه حاجي بکتاش ولي وابسته بودند و مرشد ايشان «باليم سلطان» بود.
تقويت روز افزون شاه اسماعيل و نفوذ معنوي او در ميان ترکمنهاي آسياي صغير، عثمانيان را به وحشت انداخت، به همين سبب «بايزيد دوم» تعدادي از شيعيان را به مورا، گيريت، مودون و کورون تبعيد کرد.
در زمان سلطنت «سلطان سليم اول» در عثماني، نفوذ تشيع در آن دوره در آسياي صغير به حدي بود که حتي برخي شاهزادگان عثماني به صف قزلباشها در آمده و کلاه قرمز بر سر گذاشتند.
گفته ميشود که سلطان سليم براي مقابله با شيعيان و طرفداران اهل بيت(ع) به سوي بکتاشيها روي آورد و با ملاطفت و مهرباني با آنان پرداخت؛ او همچنين «شيخ الاسلام ابن کمال» را واداشت که فتوايي بر ضد قزلباش ها صادر کند و پس از صدور اين فتوا، دستور قتل افراد زيادي را صادر کرد و پس از آن، به فکر جنگ با شاه اسماعيل افتاد.
سلطان سليم از اين جنگ دو هدف عمده داشت؛ يکي اين که او قصد داشت خاک عثماني را از نفوذ شيعه پاک سازد و بر خراسان بزرگ مسلط شود و دوم آن که با فتح مصر، خلافت را به آلعثمان منتقل کند که با جنگ «چالدران» هر دو هدف او محقق شد و توانست از گسترش تشيع در آسياي صغير جلوگيري کند.
پس از سقوط دولت صفوي، شيعيان آسياي صغير به تدريج از ايران دور و در نتيجه از تشيع بيگانه شدند که اين گسستگي در ادوار بعدي نيز ادامه يافت.
براي منشاء شيعيان منطقي وجود دارد که بر طبق آن حضور شيعيان در منطقه آناتولي را توجيه مي کند:
«شيعيان امامي، که تحت فشار حکمرانان سني حاکم بر شامات يا سوريه بزرگ بودند، متواري شده و به مناطق صعب الوصول کوهستاني و يا قصبات ذمي نشين پناهنده شد و بدينسان، رابطه آنان با مراکز علمي شيعه قطع شد و در طول زمان باورهاي ايشان تحت تأثير اعتقادات ديگر اديان، مذاهب و انديشههاي رايج درآمد و گروهي از آنان بعدها علويان(۱) ترکيه(۲) را تشکيل دادند.»
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، فعاليتهاي فردي و گروهي پراکنده اما فراگير در ميان علويان به مذهب اهل بيت(ع) آغاز گرديد و اکنون روز به روز به تعداد شيعيان افزوده ميشود. (۳)
تعداد و درصد شيعيان و مناطق شيعهنشين
شيعيان جعفري که شمار آنها نزديک به يک و نيم ميليون نفر است، در نزديکي مرزهاي ايران سکونت دارند و برخي از آنها مهاجراني هستند که از ايران به ترکيه رفتهاند.
پراکندگي جمعيت شيعيان جعفري ترکيه را ميتوان به صورت زير ذکر کرد:
۱.شرق و شمال شرقي ترکيه: در مرز ايران، ارمنستان و نخجوان، شهرها و روستاهاي اين منطقه ؛ مانند شهرهاي اغدير، قارص، توزلوجا، آراليک، تاشيلي چاي، آکياکا، و آرپاچاي بيشتر شيعهنشين هستند.
۱.شمال غربي ترکيه: بيشتر در شهرهاي استانبول (۴)، بورسا و ازمير سکونت دارند.
۳.مرکز ترکيه: بيشترين تجمع شيعيان جعفري در مرکز ترکيه در پايتخت اين کشور، آنکارا و ساير شهرهاي بزرگ است.
۴.غرب ترکيه: در شهرهايي چون ازمير و تورگوتلو استان «قارص»، در شمال شرقي ترکيه، از مهم ترين محل هاي تمرکز شيعيان است و مردم اين استان به زباني نزديک به زبان آذربايجان ايران سخن ميگويند؛ هم چنين استان «اغدير» نيز يکي از مراکز شيعين جعفري به شمار مي رود.(۵)
امروزه جعفريان به جز قارص و اغدير در شهرهاي استانبول، آنکارا، ازمير، بورسا، يالوا، ازميت، گبزه، توگوتلو و برخي شهرهاي ديگر پراکنده شدهاند.
درباره جمعيت علويان ترکيه، آمارهاي کاملاً متفاوتي داده ميشود؛ اگر تلاش کم نشاندادن جمعيت علويان از سوي غير علويان ترکيه را ناديده بگيريم، نبايد نظريه پيروان اين مذهب را هم که همواره در تعداد نفوس خود مبالغه ميورزند، از نظر دور بداريم.
علويان جمعيت خود را حدود بيست ميليون ميدانند، در حالي که غير علويان تعداد آنها را پنج تا هفت ميليون نفر برآورد ميکنند.
موقعيت شيعيان در ساختار حکومت
در کشور ترکيه ميان شيعه و سني نزاعي وجود ندارد، اما شيعيان همواره از سوي حکومتها، به ويژه حکومت عثماني تحت فشار بودهاند تا اينکه به دنبال استقلال جمهوري آذربايجان، ميزان توجه حکومت نسبت به شيعيان جعفري ترکيه، که داراي قوميت آذري هستند، بيشتر شد و سياست پردازان براي اقليت، جاي ويژهاي در معادلات سياسي ترکيه گشودند.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، تحولي بنيادين در جامعه شيعه جعفري ترکيه به وجود آمد، که نگاه اکثريت جامعه و توجه حکومت به اين اقليت مذهبي را به دنبال داشت.
شيعيان جعفري اين سرزمين، از خود فراموشي، به نوعي خود باوري رسيدند و براي دستيابي به منزلتي متناسب با ميزان توجهي که در جهان اسلام و از جمله ترکيه به مذهب اصيل تشيع صورت گرفتهبود، به تحرک درآمدند.
توده اهل سنت، تفاوت ميان شيعه اماميه وعلويان را دريافت و به ويژه در ميان نسل جوان متعهد، نسبت به شيعيان متدين، صميميت و نزديکي ايجاد شد.
حکومت ترکيه با توجه به ارتباطات ديرين و رو به گسترش جامعه شيعه جعفري اين کشور با حوزههاي علميه ايران و تأثيرات احتمالي اين اقليت کوچک بر اقليتي بزرگتر يعني علويان، توجه خود را به سوي شيعيان جعفري معطوف نمود.
لازم به ذکر است که شيعيان ترکيه مسئوليتهاي مهمي در ارکان قدرت ندارند و بيشتر به مشاغل آزاد و غير دولتي اشتغال دارند.
وضعيت اقتصادي شيعيان
بيشتر شيعيان ترکيه وضع مالي و اقتصادي مناسبي ندارند؛ جامعه شيعيان جعفري از نظر اقتصادي نسبتا فقير محسوب ميشوند و جزو طبقات محروم جامعه ترکيه به شمار ميآيند.
منطقه اصلي جعفري نشين ترکيه، يعني شرق و شمال شرقي آناتولي، از مناطق محروم اين کشور به حساب ميآيد .
شيعيان مهاجر، که از مناطق شرقي ترکيه به استانبول آمده اند، وضعيت اقتصادي خوبي دارند و برخي از اين افراد عضو گروه زينبيه هستند و با توان اقتصادي خود گروه زينبيه را که يکي از گروههاي شيعيان است، حمايت ميکنند.
در آنکارا بيشتر شيعيان، کارمند دولت هستند و در استانبول، از مير و بورسا بسياري از آنان مشاغل تجاري و توليدي دارند.ولي در هر حال نميتوان گفت که شيعيان وضعيت مالي خوبي دارند، بلکه در سطح متوسط و پايين تر از آن، زندگي ميکنند.
پینوشت:
۱. علويان ترکيه به ائمه اهل تشيع اعتقاد دارند، اما خود را به ندرت با اسم ديگري غير از علوي ميخوانند و تمايلي ندارند که شيعه خواندهشوند و حتي برخي شيعيان را متعصبان ايراني مي دانند.دين علويان از آن چنان انعطافي برخوردار است که پيروي از عقايد اهل سنت نيز برايشان قابل قبول مينمايد:
http://www.did.ir/document/index.fa.asp?cn=rw00020043609080513
۲. ابوالقاسمي محمد جواد، اردوش حسين، ترکيه در يک نگاه، انتشارات الهدي، چاپ اول، ۱۳۷۸ ص۱۴۰
۳. شايان ذکر است که بيشتر شيعيان مهاجر در استانبول سکونت دارند.
۴. پرند شادان، سبحاني زهرا، زمينه شناخت جامعه وفرهنگ ترکيه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگي بين المللي، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۸۰
۵. اين مورد تنها چند بار اتفاق افتاد ولي در حال حاضر گفتن اين عبارت در مساجد آزاد است.