کد مطلب : ۸۲۲۰
آیین ایرانی
آواها و نواهای شب قدر
هوشنگ جاوید*
ذكرخواني: ذكر در موسيقي عبادي ايران جايگاه ويژهاي دارد و به سبب تنوع مضامين آن، داراي دستهبندي گستردهاي است، گرچه در دو شكل اجرا ميشود، ذكر دائم، ذكر مناسبتي، اما از بعد موسيقايي، اذكار را ميتوان به صورت زير تقسيم كرد.
ذكر عبادي، ذكر آئيني، ذكر دعا، ذكر توسل، ذكر خانقاه، ذكر مرثيه، ذكر مصيبت، ذكر نيايش
اين ذكرها در دو حالت به اجرا درميآيند:
ذكر خفي: كه اكثرا به صورت آرام و در حال نشسته و بيشتر ترنمگونه صورت ميگيرد.
ذكر جلي: كه با صداي بلند و رسا و خوش و توام با حركات تضرعي، اجرا ميشود. ذكر را در نحلههاي فلسفي هم به همراه سازهايي چون دف، تنبور، عود، ني و دوتار و تاس و گورگه انجام ميدهند و هم بدون ساز، به صورت آواز و ترانهخواني كه همراه تكرار ريتميك يك كلمه خاص با اكسانهاي مشخص از سوي جمع ذاكران است. مانند الله، الله – الله، الله...
خاصيت تكرار و تسلسل در موسيقي آوايي ذكر، علاوه بر آرامشي كه در درون انسان پديد ميآورد، او را به نوعي «حضور» ميرساند كه قابل تعريف به زبان ساده نيست، چون در ماه رمضان مداومت در روزه به نوعي آرامش جسمي و روحي ميانجامد، ذكر و مداومت در آن و بدنبالش نيايشهاي شبانگاهي انسان را به حيطهاي از كشف و شهود دروني ميرساند كه توصيف شدني نيست.
ذكرها ريشه در اعتقادات ديني پيش از اسلام در ايران دارد و شيوههاي بيان كلامي و آوايي آنها اغلب از گاثهاخواني گفته شده است، ذكر، نوعي موسيقي درونزاي انساني است كه در عهد كهن آن را «مانتراسپنتا» يا به عبارتي «روان واژه مينوي» ميناميدند و امروزه به آن ذكر و زمزمه (ذكر زيرلب) و مناجات (ذكر در تنهايي) ميگوييم، مانتراها از معناي انديشيدن ميآيد و نوعي تفكر منظم است كه به آن ادات عقل، ورد، ذكر و سرو (سرود) هم گفتهاند، ايرانيان بر اين اعتقاد بودند كه اين روان واژه مينوي از بينش پديد ميآيد و اهورامزدا از پس آن بر ميشود و اين گواه موسيقي آوايي را در «هادخت يشت» چنين تفسير كردهاند كه: «سروش آن پيروزمندي است كه بهتر از هر كس دروج را برمياندازد».
فردوسي نيز در كهن نامه باستاني خويش سعي دارد به ما بفهماند كه كنش نيايش آهنگين (ذكر) دقيق ترين صورت براي نابودي دروغ است به همين سبب هم اديبان ايراني بر مسئله ذكرخواني تاكيد فراوان داشتهاند و آن را به انحاء گوناگون سفارش كردهاند:
ذكر بايد گفت تا فكر آوَرَد صدهزاران معني بكر آورد
در داستان ليلي و مجنون ذكر عاشقانه را تعريف كرده و چگونگي آن را شرح ميدهند:
از زبانش هرگز البته دمي نامدي بيرون به جز ليلي همي
در نمازش اي عجب بي عمد او ذكر ليلي آمدي الحمد او
در تشهد در ركوع و در سجود نام ليلي بود او را در وجود
در داستان يوسف و زليخا كه از قصص قرآني است هم به ذكر عاشقانه و ذكر مداوم (دائم) اشارت شده است:
آن زليخا از سپندان تا به عود نام جمله چيز، يوسف كرده بود
صدهزاران نام اگر بر هم زدي قصد او و خواه او يوسف بدي
گرسنه بودي، چو گفتي نام او ميشدي او سير و مست از جام او
تشنگياش، از نام او ساكن شدي نام يوسف شربت باطن شدی
وقت سرما بودي او را پوستين اين كند در عشق نام دوست، اين!!
ايرانيان ذكر كثير را «ذكر دل» ميناميدند و ارباب معرفت معتقدند: كسي كه به ذكر عادت كند اشارتي است از محبت حق تعالي كه در دلش نشسته است، به همين سبب ذكرالله، رب، يا الله، سبحانالله، الحمدالله، يا ستار، يا غفار، يا وهاب و يا منان به صورت پيوسته و آهنگين، بر زبان ايرانيان جاري بود، روايتي است كه از پيامبر اكرم(ص) پرسيدند كه بهترين اهل مسجد كيست؟ فرمود: آن كه ذكر خدا بسيار كند.
از جمله ذكرهايي كه از دسته ذكرهاي توسل در ماه رمضان انجام ميگرفت، ذكر دوازده امام(ع) بود كه با تنوع ملودي خاصي چه با سازهاي زخمهاي و چه بدون ساز خوانده ميشد و شيعه و سني آن را در ماه رمضان ميخواندند، كه در ادامه مطلب نمونههايي از آن را ارايه ميدهم، ضمن آنكه در ميان اهل حق در استانهاي غربي كشور ذكرهاي متنوعي در توسل به مولا علي(ع) در اين ماه با تنبور خوانده ميشده كه هر كدام ميتواند برگ زريني در پرباري موسيقي مذهبي ايران (به لحاظ تنوع نغمگي) بيفزايد.
ذكرهايي چون يا علي هاناي، مولا جانم، يار علي مولام علي در موسيقي اهل حق و الله، هوه، سيد در طريقت نقشبنديه جنوب خراسان و بسياري از نمونههاي ديگر كه با نگرش دقيق، درست و علمي به آنها، ميتوان از اين آشفته بازار كساد بينغمگي در حال حاضر كه براي جامعه و رسانه ها پديد آمده، به درآمد ايرانيان همواره در طول تاريخ خداجوي و خداگو بودهاند و اين را با تمدن و فرهنگ سترگ خود به اثبات رساندهاند، به همين سبب بوده كه از موسيقي و نواهاي آن در ايام مختلف، بهترين بهره تبليغي و كاربردي را ميگرفتهاند «ذكر» از جمله اين نواهاست كه منطبق با حالات دروني با اين ماه به كار گرفته ميشده حال چه با ساز و چه بدون ساز و بصورت آواز يا كلام آهنگين، چرا كه معتقد بودهاند:
چون خدا خواهد كه مان ياري كند ميلمان را جانب زاري كند
اي خدا، زاري ز تو، مرهم ز تو هم دعا از تو، اجابت هم ز تو
هر كه را خواهي ز غم خسته كني راه زاري بر دلش بسته كني
و آنكه خواهي كز بلايش واخري جان او را در تضرع آوري
اينك نمونهاي از ذكر دوازده امام(ع) در اهل سنت حنفي، جنوب خراسان، تربتجام
ذكر دوازده امام (ع)
من ز مهر حيدرم، هر لحظه اندر دل صفاست
از پي حيدر، حسن(ع) ما را امام و رهنماست
همچو كلب افتادهام، در آستان ابوالحسن (ع)
خاك نعلين حسين (ع) بر هر دو چشمم توتياست
عابدين تاج سرم، باقر (ع) دو چشم روشنم
دين جعفر (ع) بر حق است و مذهب موسي (ع) رواست
اي موالي وصف سلطان خراسان را شنو
ذرهاي از خاك قبرش دردمندانه را شفاست
پيشواي مومنان است اي مسلمانان، تقي (ع)
گر نقي (ع) را دوست داريد، در همه مذهب رواست
عسگري (ع) نور دو چشم عالم است و آدم است
همچو مهدي (عج) يك سپهسالار در عالم كجاست؟
قلعه خيبر گرفته است، آن شهنشاه عرب
ز آنكه در بازوي حيدر، نامه الا فتي است
شاعران از بهر سيم و زر سخنها گفتهاند
«احمد جامي» غلام خاص شاه اولياست
اوليا گل، انبيا گل، احمد مختار گل
تن گل و، پرهن گل و عمامه گل، دستار گل
(گويا شعر از شيخ احمد جام معروف به زنده پيل است)
تا حيات است بگو مومنا، تا روز ممات
فرق سر تا به كف پاي محمد صلوات
روايت دوم ذكر دوازده امام (ع) منتهي به توسل (مددخواهي)
نوع اجراي ذكر: با ساز «دوتار»
اي شه دُلدُل سوار شاها سلام عليك
صفدر با ذوالفقار شاها سلام عليك
عاشق روي توام، من سگ كوي توام، در تكاپوي توام شاها سلام عليك
باب حسن (ع) و حسين (ع)، خسرو والاگهر، منظر اهل نظر شاها سلام عليك
زينالعابدين علي (ع)، رونق دين نبي (ص)، خوانده خدايش ولي شاها سلام عليك
حضرت باقر (ع) بنام، جعفر صادق (ع) سلام، موسي كاظم (ع) امام شاها سلام عليك
شاه خراسان ما، قبله اهل وفا، رهبر هر بينوا شاها سلام عليك
هست تقي رهبرم، شاه نقي سرورم، عسگري تاج سرم شاها سلام عليك
مهدي آخر زمان (عج)، صف شكن كافران، قبله آزادگان شاها سلام عليك
احمد جام توام، مست مدام توام، خاصه غلام توام شاها سلام عليك
آواز مددخواهي به صورت فريادخواني سرحدي
با متر آزاد كه در پايان ذكر خوانده ميشود.
مددكن شاهِ سلطان خراسان مدد ميخواهم از جمع بزرگان
مدد كن اين زمان وقت مدد است مدد كن يا علي (ع) شاه مردان
محمد(ص) عاشق روي علي(ع) بود علي(ع) مشتاق به ديدار نبي بود
بيا بشنو زمن جان برادر كه اين مهر و محبت ازلي بود
مولاطلبان كه داغ مولا دارند در هر دو جهان مظفر و منصورند
* برگرفته از کتاب «موسیقی رمضان در ایران» به کوشش هوشنگ جاوید، انتشارات سوره مهر،۱۳۸۳