تاریخ انتشار
شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۴۴
۰
کد مطلب : ۱۳۷۹۱
معرفی کوتاهی از کتاب دین، رسانه‌ها و حوزه عمومی

حضور پر مسئله

حضور پر مسئله
حسین حسنی*:به نوشته ویراستاران این مجموعه با وجود مفروضات مدرن مبنی بر افول دین به منزله نیروی تأثیرگذار در جامعه، ادیان در همه جای جهان در حال شکوفایی هستند. جنبش‌های بودایی، مسلمان، یهودی، هندو و بومی پیام‌های خود را از طریق متن، صدا و تصویر به اطلاع همگان می‌رسانند و احساسات جایگزین، تعلق به دولت-ملت مدرن را بر می‌انگیزند.

در دهه ۱۹۸۰ تصور بر این بود که دین و رسانه‌های الکترونیک به حوزه‌های کاملاً مجزای ایمان و صنعت و فرهنگ تعلق دارند؛ اما امروز شاهدیم که ادیان گوناگون و جنبش‌های مذهبی مختلف از رسانه‌های گوناگون، فراوان بهره می‌برند.

این کتاب که هدف اصلی آن، بهبود درک ما از روابط چندگانه بین دین، رسانه‌ها و حوزه عمومی در جوامع پسااستعماری است، در سه بخش عرضه شده است؛ بخش اول به کاوش در این امر می‌پردازد که گفتمان دینی چگونه با استفاده از رسانه‌های نوین تغییر می‌کند. بخش دوم به تحقیق در این باره می‌پردازد که چگونه حضور دینِ رسانه‌ای‌شده، حوزه عمومی را دگرگون می‌سازد و در سیاست جدید به ایفای نقش می‌پردازد. بخش سوم نیز به این موضوع می‌پردازد که چگونه مرز محوشده بین دین و سرگرمی -که نیروهای تجاری‌سازی رسانه‌ای، این مسئله را تسهیل کرده‌اند- امکانات جدیدی را برای گسترش دین عرضه کرده و در عین حال مسائل جدیدی در بازنمایی دین به وجود آورده است.

مسئله اساسی‌ای که باید به طور خاص مورد توجه باشد، حضور دین در عرصه عمومی است. هابرماس ظهور حوزه عمومی را همراه با افول عمومی دین می‌دانست. به طور کلی، تلقی حوزه عمومی به مثابه فضایی سکولار یکی از ویژگی‌های ذاتی نگرش‌های مدرن نسبت به جامعه است. چنین دیدگاهی در عصر استعمار برای مشروعیت‌بخشی به دولت استعماری و کنترل و مقیدساختن دین به‌ویژه اسلام، برانگیخته شد. برانگیختن افکار عمومی علیه «تعصب دینی» پس از حوادث ۱۱ سپتامبر نیز به نوعی یادآوری‌کننده چنین دیدگاهی است.

نویسندگان مقالات این کتاب معتقدند، حضور برجسته دین در قلمروی عمومی، روایت مدرنیته را از افول نقش عمومی دین، بی‌ثبات می‌کند و ما را وادار می‌سازد، به طور انتقادی پیوند دین و رسانه‌ها را درباره سیاست ملی و دولت-ملت مدرن بر مبنای مطالعات تجربی دقیق بازاندیشی کنیم. مسئله حائز اهمیتی که در این کتاب به آن پرداخته شده، این است که چگونه به‌کارگیری فناوری‌های نوین رسانه‌ای، رسانه‌ای‌شدن دین را از نو بازسازی می‌کند.

گرچه به کارگیری رسانه‌های جمعی، برای گسترش باورهای دینی مناسب است، پرسش‌های مهمی درباره حفظ اقتدار مذهبی به وجود می‌آورد. جرمی استولو در فصل ۳ درباره شواهد کالایی‌شدن دین توده‌ای‌شده برای حفظ اقتدار مذهبی بحث کرده است.

مواردی که در آن دین با سیاست برخورد می‌کند نیز در فصل جداگانه‌ای از کتاب آمده است؛ مانند پژوهشی که در ارتباط سیاست با مباحثی همچون اصلاح قانون خانواده در فلسطین طرح شده است. بحث‌هایی درباره اینکه چه شکل‌هایی از قانون خانواده باید در فلسطین به کار گرفته شود، هم در نوشته‌های دانشگاهی و هم در فیلم‌های مستند مورد توجه است. تحلیل دقیق انواع گوناگون اطلاعاتی که این رسانه‌ها فراهم می‌کنند، نشان می‌دهد که جنسیت از آنچه تصور می‌شد، تأثیر مهم‌تری دارد.

دوروتی شولتز در فصل ششم، کارکردهای دین رسانه‌ای به منزله منبع برساخت هویت را مد نظر قرار داده است. او در مورد جنبش اسلامی کاریزماتیک در کشور مالی به رهبری شریف حیدرا تحقیق کرده و به این نتیجه رسید که استراتژی‌های طرد که مشاجرات عمومی را در کشور مالی شکل می‌دهند، عامه سکولار رسمی را چندان از جنبش ضد عامه متمایز نمی‌سازند، بلکه درعوض، زمینه گفتمان اسلامی را چند پاره می‌کنند؛ در حالی که اسلام سیاسی که درون نهادهای جامعه مدنی عمل می‌کند، نقش به‌نسبت محدودی ایفا می‌کند، حیدرا به میزان زیادی موفق است؛ دقیقاً به این دلیل که او خود را از زمینه سیاست جدا کرده است. وی در عوض توانسته، از طریق به کارگیری نوارهای صوتی و ویدئویی برای پخش موعظه‌هایش، حوزه‌ای از مداخله گفتمانی ایجاد کند. حیدرا از مسلمانان می‌خواهد، اصول اعتقادی فردی خود را به شکلی عمومی به نمایش بگذارند؛ بدین ترتیب، فعالان مسلمان نه فقط هویت مذهبی خود را به حوزه عمومی می‌آورند، بلکه آن را در تعامل همگانی خلق می‌کنند.

رابطه بین حضور دینی رسانه‌ای‌شده در عرصه عمومی و سیاست هویت، به نحو متفاوتی در بحث روزالیند هکت در فصل هشتم مورد توجه است. او در این فصل به مشاجرات جماعت‌های دینی گوناگون بر سر میزان پخش برنامه در آفریقای جنوبی پرداخته است.

مقالات آخر این کتاب به موضوع برنامه‌های دینی سرگرم‌کننده و تفریحی اختصاص دارد. همان‌طور که گفته شد، شکل‌های جدید رسانه‌ای‌شدن نه فقط گفتمان‌ها و کردارهای رسانه‌ای را دگرگون ساخته، بلکه دین در فیلم‌ها، ویدئوها و برنامه‌های تلویزیونی در قالب‌های سرگرمی یا سرگرمی-اطلاع‌رسانی به نمایش درآمده است.
حضور دین در حوزه سرگرمی، پرسش‌های مهمی را درباره اینکه چگونه دین به منزله مفهوم مدرنی از طریق تداعی تعمدی‌اش با فرهنگ توده‌ای دگرگون می‌شود، پدید آورده است. توجه به پیوندهای دین و صنعت فرهنگ برای تحلیل دلالت‌های کالایی‌شدن و ارتباط رسانه‌ها و دین به منزله بخشی از فرهنگ توده‌ای دارای اهمیت است. پیوندهای بین دین و سرگرمی تجاری بسیار گسترش یافته است.

تولیدکنندگان فیلم‌های ویدئویی در غنا و نیجریه فیلم‌های خود را برای دغدغه‌های عامه مردم تولید کرده‌اند. در همان زمان رویارویی با فیلم و تلویزیون باعث ایجاد دگرگونی در آیین مسیحیت شده و آن را به حوزه سرگرمی وارد کرده است.

سیاستمداران ملی‌گرای هندی، هیچ مشکلی در مصرف معنویت ندارند. فناوری مدرن، از آیین‌های سایبری تا سریال‌های دینی تلویزیونی عامه‌پسند برای تسهیل ادامه حیات ملی‌گرایی هندو، هم در خود هندوستان و هم در جمعیت‌های پراکنده هندی در سایر نقاط دنیا به کار گرفته شده است.

از جمله مقالات این کتاب، مقاله‌ای به قلم نویسنده‌ای اهل ترکیه است. به گفته وی، در ترکیه دهه ۱۹۹۰، نیروهای بازار که به واسطه آزادسازی تجاری جان تازه‌ای گرفته بودند، شکوفایی عمده‌ای در پخش ماهواره‌ای به وجود آوردند. آنها سیاست‌های تلویزیون دولتی را از نو تعریف کردند و فرصت‌های تازه‌ای برای انتشار اسلام سیاسی پدید آوردند.

همان‌طور که عایشه اونچو در فصل ۱۱ بحث می‌کند، افزایش سهم اسلام سیاسی در رسانه‌های حوزه عمومی، چالش‌هایی با جامعه مسلمانان سکولار این کشور ایجاد کرد و باعث بحث‌ها و تجدید نظرهایی در این حوزه شد.

تمرکز روی دین، رسانه‌ها و حوزه عمومی، همان‌طور که این کتاب نشان می‌دهد، نه فقط برای درک حضور دین در حوزه عمومی در این عصرِ اطلاعات ضروری است، بلکه محدودیت‌های رویکردهای تنگ‌نظرانه و تک‌رشته‌ای را نیز نشان می‌دهد. قدرت حضور دین در عرصه عمومی را، نه می‌توان فقط از چشم‌انداز مطالعات دینی فراچنگ آورد و نه فقط از جنبه علوم سیاسی هنجاری و محدود. رویکردهای جدیدی مورد نیاز است تا بتوانند از محدودیت‌های رویکردهای تک‌رشته‌ای به دین، رسانه‌ها و سیاست فراتر بروند.

هدف این کتاب مشارکت در گسترش فضاهای عقلانی جدید است که از آن طریق، بتوان پویایی‌های هویت جدید را کنکاش کرد.

گرچه مقالات منتشرشده در این کتاب نشان می‌دهند که هویت ملی در ساختار زندگی مردم دارای اهمیت است، به همان نحو روشن است که دین نیز به نحو فزاینده‌ای، نقشی مهمی را در ساخت تصویر ذهنی مردم ایفا می‌کند؛ در عین حال وقتی دین از طریق رسانه‌ها، همگانی می‌شود، به واسطه آمیخته‌شدن با سیاست، نزدیک‌شدن به نیروهای تجاری و به‌کارگیری فناوری‌های رسانه‌ای جدید، دگرگونی‌هایی در آنها صورت می‌گیرد.

در این معنا، دین عمومی از برخی جنبه‌ها، پرقدرت، طنین‌انداز و رؤیت‌پذیر می‌شود؛ اما به این دلیل که مجبور است، با سبک‌ها و شیوه‌هایی که لزوماً ساخته خودش نیست، هم‌ساز شود، با چالش‌های جدیدی روبه‌رو خواهد شد.

* دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما