تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۴۵۳۱

نظم نياز

امید مجد*
نظم نياز
فرهنگ: يازده سال پيش وقتي که در خلوت نيمه‌شبي تاريک با مختصر نوري که از بيرون به اتاق کوچکم در خوابگاه شهيد شرفي مي‌تابيد، به دامان قرآن پناه بردم و هرگز گمان نمي‌کردم کاري را شروع خواهم کرد که بعدها نه‌فقط محور اصلي زندگانيم خواهد شد، بلکه نهضتي جديد را در شعر معاصر به وجود خواهد آورد. آن نيمه‌شب که بي‌هيچ هراسي دست به قلم بردم و نظم ترجمة قرآن را با همة کم‌بضاعتي خويش شروع کردم. آن روز هرگز نمي‌دانستم روزي رسالت من در جامعة منظوم‌کردن معارف ديني خواهد شد.

نمي‌دانستم آيا «تعز من تشاء» مرا به خود خواهد خواند يا «تزل من تشاء» گريبانم را خواهد گرفت؛ اما تقدير ايزدي فرا رسيده بود و جاي تأخير نبود:
نقش تقديري که ايزد مي‌زند
نيست کس قادر به تأخير افکند

اين‌چنين بود که ترجمة قرآن سه سال پس از آن نيمه‌شب به بازار آمد و پس از آن نهج‌البلاغه را دنبال کردم و تمام شد و نوبت به صحيفة سجاديه رسيد.

سبک صحيفة سجاديه
پس از تجربيات قرآن و نهج‌البلاغه چند نکته تجربه‌شده را محور ترجمة خود قرار داده‌ام.

از ويژگي‌هاي اين اثر:
در اين اثر گاهي اوقات به سياق فرهنگ و زبان فارسي، برخي کنايات تغيير کرده‌اند؛ مثلاً‌ در دعاي شانزدهم آمده: «وَلا تجبَهني بالرَّدِّ و قد اِنتَصَبتُ بين يديک»؛ «حال که نزد تو ايستاده‌ام دست رد بر پيشاني‌ام مگذار» که در زبان فارسي اصطلاح (دست رد بر پيشاني) نداريم و از اصطلاح «دست رد بر سينه» استفاده کرده‌ام.

نزد تو استاده‌ام بي‌کينه
دست رد هرگز منه بر سينه‌ام
در بسياري جاها بايد ترجمة لفظ به لفظ را رها و معادل فارسي را پيدا مي‌کردم؛ مثلاً در دعاي چهارم، عبارت (و سابقوا الي دعوته) را عمده مترجمان محترم چنين ترجمه کرده‌اند: «در دعوتش بر يکديگر سبقت گرفتند» که از لحاظ زبان فارسي معناي فصيح و واضحي ندارد و ترجمة درست آن اين است که «در پذيرفتن دين الهي پيشگام بودند»:
در قبول دعوتش از ديرباز
يک‌سره بودند ايشان پيشتاز

رعايت موانع ايجاز از ديگر ويژگي‌هاي اين ترجمه است که با چند مثال تشريح مي‌کنم:
در دعاي سي و نهم آمده است: «نفسي الّتي ثُمَ يُخلِق لِتَمتَغ بِها مِن سوءِ» که ترجمة آن مي‌شود: «نفسي که براي آن نيافريدي تا از بيم زياني که از سوي ديگران مي‌رسد به آن پناهنده شوي»:
از همان نفسي که تا کرديش خلق
تا پناه آري بدو از شر خلق

يا در دعاي بيست و يکم آمده: «وَلا ايساً مِن اِجابَتِکَ لي و ان اَبطاتَ عنّي» که ترجمة آن مي‌شود: «و از استجابت دعايم اگرچه به تأخير افتد، نااميد نگردم و معترض نباشم.»
نه شوم مأيوس نه دارم گله
گر اجابت شد دعا با فاصله

نگاهي به موسيقي اين اثر
ابتدا که ترجمه را آغاز کردم، بحر متقارب و وزن فعولن فعولن فعول را برگزيده بودم؛ زيرا اعتقاد داشته و دارم که اين وزن به واسطة حالت هيجان‌زايي خود باعث مي‌شود تا خوانندگان پس از خواندن ترجمة هر دعا، احساسي از شور و شعف بيايند و شش دعاي نخست را در همين وزن سرودم؛ زيرا احساس کردم عباراتي که کوشش و ذهن ايرانيان در دعا با آنها آشناست، مانند رحمت، دعا، صبر، فرج، مغفرت، برکت و... در اين وزن بهتر بيان مي‌شوند؛ حال آنکه در بحر تقارب به ديدن تسلط بي‌چون و چراي فردوسي بر ذهن شاعر. ناگزير تمايل به استفاده از لغاتي چون، آفرين، نيايش، شکيبايي، گشايش، آمرزش و... در سرون شعر قوت مي‌گيرد.

به هر حال اکنون ترجمة صحيفة سجاديه در بحر رمل است؛ اما آن شش دعاي نخستين را هم که در بحر متقارب سروده‌ام، در انتهاي اين کتاب به عنوان ضميمه آورده‌ام تا زحمت سرودن آنها بي‌حاصل نماند و هم خوانندگان امکاني براي مقايسه‌کردن داشته باشند.
سرودن اين منظومة چهار هزار بيتي در تاريخ دهم دي‌ماه سال ۱۳۸۴ هم‌زمان با عيد سعيد قربان به ذهنم خطور کرد و روز هفتم شهريورماه سال ۱۳۸۵ که مصادف با شب ميلاد امام سجاد (ع) بود، به پايان رسيد.

دعاي چهل و چهارم:
نيايش آن امام بزرگوار هنگام فرا رسيدن ماه مبارک رمضان
دور از عسرت، ماه خوشبختي بود
زندگي آسان نه با سختي بود
ماه خيري که نياميزد بشر
امن و ايمان آورد بهر بشر
تندرستي، نعمت و احسان دهد
گردن تسليم نزد حق نهد
بر نبي و آلش‌اي يکتا اله
در چنين ماهي به رحمت کن نگاه
شاد کن ما را چو آمد اين هلال
شادتر از هر کسي دور از ملال
بين خلقي که به اين مه بنگرند
جزو آنها کن که پاکيزه‌ترند
بين عابدهاي اين شايسته ماه
به نما فرجام ما را‌اي اله
با نصيب توبه‌ام دمساز دار
وز گناه و سرکشي‌ها باز دار
در قلوب افکن سپاس خويشتن
جامه‌هاي عافيت، پوشان به تن
بخش توفيق عبادت‌هاي تام
تا در اين مه منتت گردد تمام
تو ستوده هستي و بخشنده‌اي
غرق نعمت کرده‌اي هر بنده‌اي
رحمتي پيوسته بنما ظاهرش
بر نبي و آن آل پاک و طاهرش
* مترجم منظوم صحيفة سجاديه
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما