کد مطلب : ۱۴۵۵۳
سيماي مهدي موعود در شعر شاعران عقيده
انتظار به مثابه روشي راهبردي
اين موضوع دربارة زيرمجموعههاي شعر آييني هم صادق است؛ مثلاً دربارة شعر موعود يا اشعار مهدوي نيز تقسيمبنديهاي متفاوتي در يادداشتها و مقالههاي استادان ميبينيم که اگرچه هر يک حاوي مطالبي ارزشمند و خواندني است، اين گوناگوني و تنوع در تعريف و تقسيم و تجميع مطالب، گاه انرژياي را که بايد صرف آموزش براي ارتقاي کيفيت فرم و محتواي اشعار شود، براي به منصة قبول نشاندن اين و آن تلف ميکند؛ بنابراين همينجا از همة استادان عزيز تقاضا ميکنيم، با همدلي و همراهي مشفقانه طرح نوي را در نحوة تعريف و تقسيمبندي اين اشعار دراندازند تا زمينة مساعدي براي رفع نواقص موجود در اين حوزة ارجمند ادبي و ديني مهيا شود.
توجه به موضوع مهدويت و امام غايب در شعر شاعران پارسيگو از اولينبار که در شعر «حسن عنصري بلخي (متوفي ۴۳۱ ق.)، در قصيدهاي که در مدح سلطان غزنوي سروده بود و در آن حکومت سلطان غزنوي را علامت و نمونهاي از حکومت مهدي موعود معرفي کرده بود:
«سياست تو به گيتي، علامت مهدي است / کجا* سياست تو، نيست فتنة دجال»
تاکنون فراز و فرودهاي زيادي را طي کرده است.
گروهي نظير: ابومنصور (قطران) تبريزي ملقب به امامالشعرا، (متوفي ق.)، ابوالفرج روني (متوفي ۵۰۸ ق.)، حکيم انوري ابيوردي (متوفي ۵۸۵ ق.)، حکيم افضلالدين خاقاني شرواني معروف به حسانالعجم (متوفي ۵۹۵ ق.)، حکيم نظامي گنجوي (متوفي ۶۱۴ ق.) و ابوالعطاء کمالالدين محمود (خواجو)، کرماني (متوفي ۷۵۳ ق.) اين مضمون ناب را دستاويزي براي ستايش ممدوحان خويش قرار دادهاند و با قياسي معالفارق از طلا، مس ساختهاند و گروهي ديگر و گاهي همين شعرا در جايي ديگر و با نگاهي پيراسته گوشة دنج بيدنيايي، بر منصة تبيين رسالتهاي جهاني حضرت وليعصر (عج) و يادآوري وظايف و مسئوليتهاي مسلمانان در عصر غيبت، نشستهاند.
البته اين تنها دربارة اشعار فارسي مهدوي صادق نيست. موضوعات و گسترة شعر مهدوي ترکي نيز طيف وسيعي از داستان ولادت حضرت، التجاء و طلب ديدار، تبيين رسالتهاي جهاني و جلوههاي ولايت تکويني حضرت و... را شامل ميشود و گسترة جغرافيايي آن از شعر فارسي هم بيشتر است؛ به طوري که امروز علاوه بر شاعران آذري در ايران شاعران ترکزبان ديگري در جمهوري آذربايجان، ترکيه، گرجستان، ترکمنستان و ترکهاي عراق دربارة ساحت مقدس امام زمان (عج) شعر سرودهاند؛ حتي در کشورهاي اتحاد جماهير شوروي نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و پس از فروپاشي شوروي گرايش به سرودن شعر مهدوي ديده ميشود.
در ميان اشعار ترکي نيز نمونههاي بسيار خوبي وجود دارد که علاوه بر ترکزبانان در ميان همة علاقهمندان به ساحت مقدس اهل بيت (ع) جذابيت ايجاد کرده است؛ تا جايي که کمتر کسي است که شعر «اي قلم سؤزلرينده اثر يوخ»، «صفايي» که با نواي گرم «ابراهيم رهبر» اجرا شده است را نشنيده باشد.
خوشبختانه شعر موعود در سالهاي اخير از زيرمجموعههاي موفق شعر آييني بوده است و نمونههاي ارزشمندي از حيث ساختار و محتوا در همة گونههاي شعري شاعران ديده ميشود؛ البته هنوز منتقدان از کثرت اشعار صرفاً ستايشي و اشعاري با محتواي بسته که فقط جنبة روايي و اشارة تاريخي دارند، ناخرسندند؛ اما انصافاً نبايد بسياري از اشعار باشعور و عميق که در آن از انتظار به مثابه يک روش راهبردي ياد شده و «مفهوم اعتراض» در آن با طنزي تلخ کوتاهيها و ضعفهاي منتظران دروغين را به رخ ميکشد و البته بسياري اشعار عاطفي که در لايههاي پنهان و زيرينشان سعي در تعميق باورهاي ديني دارند، ناديده گرفته شود.
خدا را شکر در حوزة اشعار آييني، نمونههاي ارزشمند کم نيست و به مدد اهل دل و با دلسوزيهاي استادان پيگير، امروز شاعران پير و جوان موفق به سرايش اشعار بسيار ارزشمندي شدهاند؛ اما متأسفانه هنوز هم شاهد نمونههاي ناموفقي هستيم که عجولانه چاپ ميشوند يا در دسترس مداحان و علاقهمندان قرار ميگيرد. شوق وصال و خدمت به اهل بيت (ع) را ميتوان درک کرد؛ اما همين نمونهها هم با صرف دقت و وقت بيشتر و با صيرفي صبر و حوصله و آموزش و پرورش نزد استادان چيرهدل و چيرهفکر امکان بهتر و بهترين شدن را دارند و براي اين موضوع هم بايد کاري کرد.
پينوشت:
* هر جا که سياست تو حضور دارد.