کد مطلب : ۱۴۹۴۷
شعلههای زار
به ياد پدر
پدرجان، جاي پايت لالههاي مست روييده است
درون خانههاي مردمان پست روييده است
به جاي خيمة مشتاق تو در دامن صحرا
هزاران کوچة بيرونق بنبست روييده است
بنازم بر علمداري که بعد از خفتنش در خون
به دامان زمين از او، دو بستان دست روييده است
پدرجان نام تو در هيزم اين شعلههاي زار
و بر هر قلب خونين، هر کجا که هست روييده است
اگر ديروز قطره، قطره، قطره برملا گشتي
ولي امروز جايت قصهاي سرمست روييده است
درون سينة عشاق تو، قلبي کبود و سرخ
ز داغ گلرخي کز دستهايت رست، روييده است
زمين کربلا را آتشي انبوه و بيشعله
ز قلب آنکه با محبوب خود پيوست، روييده است.
سوده عباسي – متولد ۶۱ – استان کرمان (رفسنجان)
بسمه تعالي
متولد ۶۱ يعني دختري حدوداً هفده ساله به نام سوده عباسي از کربلا چنين تصويري ارائه داده است.
اين اگر نشان يک حادثه شگفت و يک اتفاق ناب در عصر ما نيست، پس چيست؟!
شجاعي
انتظار فردا
انتظار فردا را
ميتوان از همين امروز
در نگاهت پيدا کرد
اينجا کربلاست،
بوي خون ميآيد،
و بازي شمشيرها
هنوز ادامه دارد.
از خورشيد
آتش تنها هديهاي است
که به نگاه خستة کوير داده ميشود.
فردا عاشوراست
روز پرواز
و خداحافظي با نگاه خستة زينب
علياصغر، قاسم
و سلامي به انتظار
به انتها نرسيدهاي
صبر هنوز در نگاهت ميرقصد
و انتظار
و خرابه آخرين حريميست
که به زيارتش رفتهاي
همه آمدنت را از آسمان
انتظار ميکشند
اما من دلم ميگويد
که تو از خرابه ظهور ميکني
خرابه با اشکهاي اهل بيت تو
آبادترين خانه
براي اجابت
است
من دلم ميگويد که تو
از خرابه ظهور ميکني
همين فردا ...
فهيمه هدايتي – متولد ۶۶ – استان کرمان (ماهان)
بسمه تعالي
کجايند آنها که شعر مذهبي را شعر نميدانند؟!
من حاضرم همين دو کار دختر سيزدهسالهمان فهيمه هدايتي را با شعر سپيد بسياري از مدعيان شاعري برابر بگذارم تا همگان ببينند که چگونه حسين (ع) پس از قرنها همچنان شعر ميآذيند، شاعر خلق ميکند و حماسه ميسازد.
چه کسي باور ميکند که اين نگاه به عالم نگاه يک دختر سيزده ساله است؟!
و جز حسين چه کسي ميتواند از نهالي نورسته، درختي تنومند و بارور بسازد. سلام بر تو.
شجاعی
عاشورايي ديگر
به نام آنکه کربلا را به وجود آورد. آري کربلا يعني عشق. عشق واقعي، کربلا يعني جايي که نور رخ نبي در آن کشته شد. کربلا را بايد آموخت. ولي آخر ساده نيست. وقتي حسين (ع) براي خدا ميجنگيد انگار نور داشت با تاريکي ميجنگيد و وقتي که حسين (ع) کشته شد، انگار دو خورشيد در آسمان نورافشاني ميکردند.
آري همه ميگويند حسين (ع) کشته شد، ولي به نظر من اين درست نيست؛ زيرا حسين (ع) مانند خورشيد بود؛ ولي خورشيد اگر غروب ميکند، طلوعي دوباره دارد. پس حسين (ع) نيز دوباره ميآيد. آري شايد خود حسين (ع) نه، ولي باز هم کسي ميآيد. حسيني ديگر که حسين به اميد آمدن او کشته شد. آري و غروب اين خورشيد طولاني شد.
آخر اين خورشيد کي طلوع ميکند و کي زمين را آباد ميسازد؟ ...
آنکه همه ميگويند طالب خون جدش است. کي ميآيد، کي؟!
آخر مهدي! غيبت تو طولاني شده است؛ وقتي حسين (ع) نهال اميد را در کربلا کاشت و کشته شد، اطمينان داشت که تو ميآيي. قائم! کربلا منتظر است تا يک بار ديگر حسين را ببيند. منتظر است تا حسين (ع) يک بار ديگر عاشورا را بيافريند. آري زمين سرد شده است و ميخواهد گرمايي ديگر را بيابد. تا غنچة آزادي و عدل و داد که با خون حسين (ع) آبياري شد، به دست تو و با گرمي صداي تو شکفته شود و کي شود آخر تو بيايي. آري وقتي مهدي با همة يارانش آمد، همه ميفهمند ادامه يعني چه؟ همه معني اميد و انتظار را درک ميکنند، ولي بعضيها نميتوانند قبول کنند، ميخواهند اين حقيقت را انکار کنند؛ ولي نميشود. آيا ما چگونه ميتوانيم. وقتي کوفيان به امام حسين نامه مينوشتند و از او درخواست ميکردند که به کوفه بيايد چگونه توانستند آب را بر او ببندند؟ چگونه توانستند با او به جنگ بپردازند؟ و حال ما چگونه ميتوانيم بعد از اين همه انتظار با مهدي به جنگ بپردازيم؟ ما چگونه ميتوانيم با کسي که پيامبران آمدنش را وعده دادهاند و آنکه نور چشم نرجس است با آنکه دوازدهمين امام ماست، به جنگ بپردازيم، ولي آخر کداميک از ما واقعاً ميخواهد که مهدي بيايد؛ ولي واقعاً گاهي وقتها، فکر ميکنم و با خود ميگويم: وقتي مهدي بيايد، من به کدام گروه ميپيوندم؟ ولي اميد اين دارم که به مهدي بپيوندم و با کمک هم و همة مسلمانان جهان دنيا را پر از عدل و داد کنيم و انتقام خون حسين (ع) را بگيريم و عاشورايي ديگر پديد آوريم. انشاءالله
محبوبه نخعي – متولد ۶۶ – استان کرمان (زرند)
بسمه تعالي
عزيزم! عاشورا تکرار نخواهد شد. و در مقابل آن محبوب موعود فقط سران کفر ميايستند. و مردم، همة مردم حتي مرغان آسمان و ماهيان دريا از ظهورش شادمان ميشوند. پس تو چرا ترديد ميکني که «من به کدام گروه ميپيوندم؟» تويي که عشق حسين در جانت ريشه دوانده است و ضربان قلبت لحظهشمار آمدن محبوب است.
شجاعي
وقتي او بيايد
امام حسين (ع) شما بهترين امام من هستيد، پيامبر ما حضرت محمد (ص) ميفرمايد که نهمين فرزند از نسل امام حسين (ع) همنام من است. لقبش مهدي (عج) است و من آمدن او را به مسلمانان مژده ميدهم. من دارم براي امام حسين (ع) و امام مهدي (عج) نامه مينويسم.
امام مهدي (عج)، من، شما و امام حسين (ع) را خيلي دوست دارم.
امام مهدي (عج)، امام دوازدهم ما مسلمانان است، من ميدانم که مهدي يعني قائم و وقتي او بيايد، راه کربلا باز ميشود. امام حسين (ع) عزيز من. دوست دارم قبر شما را زيارت کنم. به اميد خدا همراه حضرت مهدي (عج).
زهرهالسادات پائيز – متولد ۷۱ – استان کرمان (چترود)
بسمه تعالي
حرف دل يعني همين. ساده، روان و صميمي.
کسي که هشت سال را به زحمت دارد اما به اندازة هشتاد سال عاشق است.
شجاعي