تاریخ انتشار
شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۵۰۴۷

جاودانگي زبان شعر آييني شيعه

دکتر صادق آيينه‌وند*
جاودانگي زبان شعر آييني شيعه
فرهنگ: دوست دارم اين نوشته را که گرچه به خامه‌اي استوار نيست و در خور مقام بزرگان به شمار نيايد، ولي چون از قبيلة خوب‌رويان سخن مي‌آورد و داستان عزت و ارجمندي اسوه‌هاي هدايت را حکايت مي‌کند و در عصر غربت اخلاق و فضيلت و حرمان انسانيت و کرامت از آنها ياد مي‌شود و گوش زمانه آنها را پيوسته مي‌شنود، به استاد علامه ثِمال‌الباقين و بقيـّ‹الماضين، مدافع ثقلين حضرت استاد محمدرضا حکيمي –مدظله- تقديم کنم.

احمد امين آورده است: «در حقيقت، نهضت تشيع، ادب عربي را تا حد زيادي پرمايه کرد. ادبي که در نتيجة اين نهضت به ظهور رسيد، پرتوان و نيرومند بود. عاطفه برترين پاية ادبيات است و چون عواطف تهييج شوند، زباني روان و بياني درخشان را به همراه آورند، از اين سبب است که آثار ادبي جاودان و گفتار سحرآميز درخشان، پديد مي‌آيند. (ضحي‌الاسلام، ‌احمد امين، ج ۳، ص ۳۰۳، چاپ مهر).

جاءُ وابِرَأسِکَ يَا ابنَ بِنتِ مُحَمَّد
مُتَزَمَّلاً بِدِماءه تَزميلا
وَ کَأنَّما بِکَ يا ابنَ بنتِ مُحَمَّدٍ
قَتَلُوا جَهاراً عامِدينَ رَسُولا
قَتَلوکَ عَطشاناً وَ لَم يَتَرَقَّبُوا
قي قَتلِکَ التَّأويلَ و التَّنزِيلا
وُ يُکَبَّرونَ بِأن قُتِلتَ، وَ إِنَّما
قَتَلُوا بِکَ التَّکبيرَ و الّتَّهليلا
(خالدبن مَعدان)
- امويان با سر خون‌آلودت اي فرزند دختر پيامبر (ص) آمدند.
- گويي، اي پسر دختر محمد (ص) با کشتن تو آشکارا و به عمد پيامبر را کشته‌اند!
- تشنه‌لب تو را به شهادت رساندند و در ارتکاب اين عمل به تأويل و تنزيل قرآن کريم گوش نکردند.
- اينان اکنون در شهادت تو تکبير مي‌گويند. در حالي که با شهادت تو هم تکبير (الله اکبر) و هم تهليل (لا اله الا الله) را از ميان برداشتند!
ويژگي‌هاي شعر شيعه

۱. ماندگار است و درگذشت روزگار، کهنه نمي‌گردد. در توصيف اهل بيت (ع) آمده است:
نَهارُکُمُ مُکابَدَ›ٌ وصَومٌ
وَليلُکُمُ صَلا›ٌ وَ اقتِراءُ
وُليتُم بِالقُرانِ و بالتَّزَکيّ
فَأسرَعَ فيکُم ذَاکَ البَلاءُ
أأجعَلُکُم و أقواماً سَواءً
وَ بَيَنَکُمُ وَ بَينَهُمُ الهَواءُ
وَ هُم أرضٌ لِأرجُلِکُم و أنتُم
لِأروُسِکُهم و أعيُنِهِم سَماءُ
روزتان رنج در راه خدا و روزه داشتن و شب‌تان تهجد و تأمل در قرآن
از زماني که با قرآن و تزکيه هم پيمان شده‌ايد، ابتلا و رنج در راه خدا و براي هدايت خلق به سوي شما شتابان شده است.
آيا من مي‌توانم شما را با مردماني ديگر يکسان به شمار آورم، در حالي که بين شما و آنها زمين تا آسمان فرق است.
آنها به مثابة زمين‌اند که شما بر آن پا مي‌نهيد و شما بر بام سرو چشمان آنها نشسته‌ايد.
۲. مشحون از صداقت است و تکلف در آن جايي ندارد. سخن کز دل برآيد لاجرم بنشيند اندر دل.
رجوع شود به اشعار کميت، منصور نمري، ديک الجن حمصي ....
۳. با حمد خداوند متعال و مدح رسول و آل، آغاز مي‌شود.
فرزدق در مدح امام سجاد (ع) گويد:
مُقَدَّمٌ بَعدَ ذکرِاللهِ ذِکرُهُمُ
في کُلّ بَدءٍ و مَختُومٌ بِهِ الکَلِمُ
مِن مَعشَرٍ حُبُّهُم دينٌ و بُغضُهُمُ
کُفرٌ و قُربُهُمُ مَنجيً و مُعتَصِمُ
بعد از نام خدا يادشان در آغاز و پايان هر سخن جا گرفته است.
اينان از گروهي‌اند که دوستي‌شان دين و کين‌شان کفر و نزديک شدن به آنان نجات و تکيه‌گاه است.
۴. در سرودن اشعار اجر معنوي را منظور داشته نه حليه‌هاي دنيوي:
فرزدق گفت امام سجاد (ع) را براي رضاي خدا مدح گفتم: «مَدَحتُهُ لِلّه تعالي» و کميت گفته: «وُاللهِ ما أحبَبتُکُم لِلدُّنيا. وَلَوأرَدتُ الدُّنيا لَأتَيتُ مَن هي في يَدَيهِ وَ لکّني أحبَبتُکُم لِلآخرهِ»
سوگند به خدا من شما را براي خاطر دنيا دوست نمي‌دارم و اگر به دنبال چنين کاري بودم به سراغ کسي مي‌رفتم که دنيا امروز در دستان اوست. من شما را براي خدا و روز پسين دوست مي‌دارم.
۵. در دفاع از عقيده، شجاعت و صراحت دارند.
معاويه خطاب به پيروان اميرالمؤمنين (ع) گفته است: «لَمَّظَکُم عَليُّ بن أبي طالبٍ الجُرأ›َ علي السُّلطانِ فَبَطِيءً ما تَفظِمون.»
علي بن ابي‌طالب (ع) جرئت در افتادن با قدرت را به شما چشانده است دير گاهي است که شما از اين کار بازنمي‌ايستيد.
۶. در شعر شيعه جدل سياسي و منطق علمي به کار گرفته شده است.
کميت گويد:
يَقُولونَ لَم يُورَث وَ لَولا تُراثُهُ
لَقَد شَرِکَت فيهِ بَکيلٌ وَأرحَبُ
مي‌گويند، پيامبر (ص) ارثي بر جاي ننهاده است و اگر چنين است، پس در ارث عام او بايد همة قبيله‌ها از جمله بکيل و ارحب هم سهم ببرند!
۷. عاطفة خالصانه و سوز معنوي در آن پيدا است.
شاعر گويد:
أرَقُّ مِن دَمعَـ‹ٍ شيعيّـ‹ٍ
تَبکي عَليَّ بنَ أبي‌طالبِ
جان‌سوزتر از اشک، شيعي‌اي است که بر علي بن ابي‌طالب (ع) مي‌گريد!
بَني أحمدَ يا بَني أحمَد
بَکَت لَکُمُو عُمُدُ المَسجِد
اي فرزندان احمد (ع)، اي فرزندان احمد (ع)، ستون‌هاي مسجد براي شما مي‌گريند!
۸. اشعار شيعه مقبوليت عمومي دارد اشعار فرزدق و کميت و دعبل در افواه جاري بوده است و گفته‌اند: هر کس شعر هاشميات کميت زيد را نخواند، هاشمي نيست.
۹. در شعر شيعه شجاعت همگام با معنويت و معنويت همسو با شجاعت است:
دکتر زکي مبارک گفته است: «جمالُ المعنويّهِ تَرجع إلي الشّجاعـ‹ في إحتقار ما في الدُّنيا مِن لَذّ›ٍ و مَتاعٍ و هَل هُناک شَجاعـ‹ أقوي مِن أن يخرجَ المَرءُ علي الغالبين لِيُناصِرَ المغلوبين؟» «زيبايي معنوي به شجاعتي برمي‌گردد که دنيا و هر آنچه در آن از لذت و کالا است، به چيزي نمي‌گيرد و آيا شجاعتي برتر از اين سراغ داريد که انسان بر حاکمان بشورد و از محکومان دفاع کند!»
۱۰. به تعليل و ريشه‌يابي مسائل مي‌پردازد. منصور نمري گويد:
مَا الشَّکُ عِندي في کُفرِ قاتِلِه
لکننيٌ أشُکُّ في الخاذِل
من در کفر قاتل امام حسين (ع) شکي ندارم، شک‌ام دربارة کساني است که در حالي که صداي ياري خواهي آن امام را شنيدند، تنهايش گذاشتند.
دعبل در اين‌باره گفته است:
و لَيسَ حَيُّ مِنَ الأحياءِ نَعلَمُهُ
مِن ذِي يَمانٍ و مِن بَکرٍ و مِن مُضَرِ
إلّا و هُم شُرکاءُ في دِماءهمُ
کَما تشارَکَ أيسارٌ عَلي جُزُرِ
هر قبيله‌اي از ميان اين قبيله‌ها که مي‌شناسيم از يماني و بکري و مضري همه در ريختن خون فرزندان پيامبر (ص) شريک‌اند، همان‌گونه که قاپ‌اندازان و خرد‌کنندگان گوشت شتر (ميسر جاهلي) در برپايي و اجراي اين رسم سهم دارند!
۱۱. التزام به اسلوب قرآني و کاربرد معاني کتاب خدا در شعر. در اين باب مثال‌ها فراوان است و شعر شيعه مشحون از کنندگان تعابير قرآني است.
* استاد تاريخ اسلام، دانشگاه تربيت مدرس
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما