تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۵۲
۰
کد مطلب : ۱۵۲۴۳

چگونه عاشورا را بفهمیم؟

پرویز خرسند
چگونه عاشورا را بفهمیم؟
فرهنگ-اندیشه: «آنجا که حق پیروز است»، «برزگران دشت خون»، «پیغام زخم» اینها آثاری است که برای او نوشته‌ام. برای امامم حضرت حسین(ع) که در همه‌شان رهیافت اسطوره‌ای به حادثه بزرگ کربلا را دنبال کرده‌ام.

هنوز هم نوع نگرش من به امام حسین(ع) و واقعه کربلا تغییری نکرده و همچنان از منظری اساطیری آنها را تفسیر و بررسی می‌کنم. چون اگر قرار باشد نگاه تاریخی صرف به این رویداد داشته باشیم کربلا را هم تا سطح همه جنگ‌ها و درگیری‌های دیگری که در طول تاریخ اتفاق افتاده و می‌افتد، تقلیل داده‌ایم و آن وقت ما می‌مانیم و نبردی که همچون تمام نمونه‌های مشابه‌اش طرف پیروز دارد و طرف مغلوب.

تمام نشانه‌ها و تظاهرات بیرونی هم که بر شکست طرف حق دلالت دارد البته درست است که در نگاه ما پیروزی حقیقی همان شهادت است اما این هم خیلی به کار نمی‌آید و نمی‌شود با اتکا به آن، همه شگفتی و عظمتی را که در بطن این واقعه بزرگ نهفته است، رمزگشایی و تفسیر کرد. در واقع می‌خواهم بگویم که از بعد تاریخی، این مسئله خیلی زود به ورطه تکرار می‌افتد، کمااینکه در بسیاری از مواقع این اتفاق هم افتاده است اما به‌نظر من وجه استعاری عاشورا بسیار روشن‌تر از آن است که بشود آن را انکار کرد.

در واقع حادثه کربلا درست مثل حج یک حرکت نمادین یا سمبلیک است که همه چیز در آن معنا دارد و معناهای چندگانه و چندلایه هم دارد و هرچه بیشتر در آنها دقیق شویم می‌توانیم لایه‌های معنایی جدیدتری را کشف کنیم. اصلاً خود همین اتفاق که امام حسین(ع) حج را نیمه‌کاره رها می‌کند و به طرف «قتلگاه» می‌رود، اهمیت و بعدی به آن بخشیده که از همان ابتدا مشخص می‌کند که در این «طرح بزرگ» خدایی همه چیز حساب شده و معنادار است. در مجموع معتقدم که اگر ما بخواهیم از وجه نمادین عاشورا صرف‌نظر کنیم، درهای معانی و فهم‌های چندگانه‌ای که اتفاقا بسیار کارآمد و گره‌گشا هم هستند را بر خودمان بسته‌ایم.

البته ما قرار نیست که در مورد امام حسین(ع) اسطوره‌سازی کنیم. اصلاً تمام حرف من در طول این سال‌ها این بوده و هست که نشان بدهم حسین واقعیتی است که پهلو به پهلوی اساطیر می‌زند و حتی یک سر و گردن هم از آنها بالاتر است. شریعتی هم همین را می‌گفت و آن سخنرانی مشهور «علی حقیقی برگونه‌ اساطیر»اش در واقع طرح و بسط همین مسئله است. ما قرار نیست چیزی به عاشورا اضافه کنیم بلکه می‌خواهیم با درک اهمیت نمادین آن، نگاهی نو به آن حقیقت مسلم تاریخی بیندازیم و وقایع را به‌صورتی بازخوانی و رمزگشایی کنیم که الگویی عملی و کارآمد برای انسان‌های امروز به دست دهیم که اگر این نباشد تنها باید بنشینیم و بر مصائب حسین(ع) گریه کنیم بدون آنکه فهم روزآمدی از آن ماجرا داشته باشیم.

تکیه و تأکید من بر این حدیث منسوب به امام صادق(ع) است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ما اگر نتوانیم از عاشورا درس آزادگی و مردانگی بگیریم و در صف‌بندی‌های حق و باطل امروز و همیشه تاریخ جانب حق و راستی را بگیریم، اساسا عاشورا را نفهمیده‌ایم و فهم مذهبی‌مان اگر دچار اختلال نباشد قطعاً خالی از اشکال هم نیست.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما