کد مطلب : ۱۵۳۷۶
گفتوگو با جورج شکور شاعر مسیحی لبنانی
امام حسین(ع) در وجودم زندگی میکند
فرهنگ: «جورج شکور» شاعر و نویسنده مسیحی لبنانی در روستای شیخان جبل عالم متولد شده و در دانشگاه سنژوزف بیروت به تحصیل در ادبیات عرب و تاریخ تمدن پرداخته است.
شکور در سال ۱۹۷۱ نخستین مجموعه شعرش را با مقدمهای ستایشآمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت.
وی در سال ۲۰۰۱ کتاب حماسه حسین(ع) و در سال ۲۰۰۷ نیز کتاب حماسه امام علی(ع) را منتشر کرد که به زبانهای فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است. همچنین چندی پیش نیز کتاب حماسه پیامبر(ص) را روانه بازر کتاب کرده که مشتمل بر ۱۶۰۰ بیت در بیان زندگی پیامبر اکرم(ص) و تاریخ اسلام است.
شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و در نوشتههای خود با تعابیر مختلف به این مسئله توجه داشته است.
به مناسبت ایام عزاداری اباعبدالله الحسین، «جوان» گفتوگویی با این شاعر لبنانی و عضو مجمع فرهنگی نویسندگان عرب و اتحادیه نویسندگان لبنان در حاشیه حضور وی در تهران به مناسبت عید غدیر خم انجام داده است که در زیر میخوانید:
جناب شکور چرا امام حسین(ع) و چرا عاشورا را موضوع بیشتر سرودههای خودتان قرار دادهاید؟
بگذارید پاسخ شما را با همین سرودهها بدهم. شعری از مجموعه «حسین حسین»؛ این شعر را برایتان از لبنان میگویم در حالی که از رسول اکرم(ص)، حسین(ع) و علی(ع) در شعرم مباهله میآورم.
حماسههایی شیرین که به زبان عربی و به بیان عیسوی جاری میشوند. همچنین حماسههای رسول(ص)، حسن و حسین(ع) را واگویه میکنم. بر ضمیر انسان خونی به مثابه آتش نورانی مینشیند، زمانی که حق سربریده میشود و قصابان آن کافر باشند.
خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش میریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمیچشد. ائمه گفتند و امتها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.
حسین(ع) دست پرورده نبی بود و حاصل جدش؛ کسی که او را ریحانه جوانان نامید؛ ریحانهای که در بهشت عطرش میپیچید.
حسین(ع) وارث علی است؛ جوانمردترین جوانان؛ کسی که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشیرش ذوالفقاری است که سرگردنکشان را به فرمانبری میکشاند.
جانشین مصطفی در روز غدیر که خدا از غیب به پیامبرش وحی کرد ابلاغ کند، آنچه باید بگویی و گفت: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.
اما دوست دارم به عنوان یک سوال مجدداً بپرسم که آنچه در حادثه کربلا دیدید چه بود که احساسات شما را برای سرودن چنین شعری برانگیخت؟
هنگام سرودن این اشعار احساس کردم که حسین(ع) در وجودم زندگی میکند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخیزد و خون در برابر شمشیر قامت علم کند. امام حسین(ع) مانند مسیح(ع) مرگ را ترجیح داده و حیات را به دیگران بعد از خودش هدیه داد.
از سوی دیگر به نظر من امان حسین(ع) پدر هر مقاومت شریفی است و پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتی که من برای آن سرودم و گفتم که مقاومت شریفی است که پشت آن امام علی و امام حسین(ع) قرار دارد.
شعرهای من میگوید ملتی که حق را شناخت و در این راه جان سپرد، هرگز نمیمیرد، میگوید یادگار حسین(ع) همچنان در یادها و نفوس خلایق میماند و به همین خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودی درباره امام حسین(ع) هستم که در آن آوردهام «ما نوادگان حسینیم که فدیه حق را با خون خود میپردازیم و همواره در خاطرههای امتها باقی میمانیم.»
با این وجود شما یک مسیحی هستید اینکه چگونه عشق امام علی و امام حسین(ع) در وجود شما زبانه کشید و برایشان شعر گفتید برای مخاطبان ما جالب است که علت را بدانند.
بارها گفتهام که انسان پیش از ادیان خلق شده است. برای من به عنوان یک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزی وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نیست. از هر چیز خوبی که شایسته سرودن باشد می سرایم. از حسین(ع)، رسول خدا(ص)، مسیح(ع)، حضرت مریم(س) و از هر انسانی که شایستگی بیشتری برای سرودن اشعار داشته باشد میسرایم. به جای اینکه مدح افرادی را بگویم که ارزشی نمیتوان برایشان متصور شد.
اما اینهایی که برایشان شعر میسرایم جاودانهاند، تأثیرگذارند و هر جا ارزشی به پا شود آنان حاضرند.
شعر شما به نوعی شعر مقاومت هم هست. در واقع شما از اولین کسانی هستید که از مقاومت سرودهاید. در عین حال که اشعارتان درباره امام حسین و ائمه هم در کنار اشعار مقاومت دیده میشوند. میخواهیم نسبت این اشعار با یکدیگر را بدانیم.
به نظر من رابطه اشعار مقاومت با این شخصیتهای بزرگوار این است که آنها در واقع نیاکان مقاومت هستند. در واقع مقاومت از این شخصیتها الهام میگیرند، بخشی از آنان مسیحی هستند و به حضرت مسیح(ع) اقتدا میکنند و بخشی دیگر به امامان(ع) اقتدا میکنند یعنی سلاله امام علی بنابیطالب(ع)، درست است که من از مقاومت نوشتم پیش از آنکه مقاومت اینگونه که هست زاده شود، اما این شهدا هستند که روح شعر مقاومت هستند و دلیل اینکه به امام علی(ع) و امام حسین(ع) اقتدا میکنیم این است که آنان اصحاب حق هستند و حق هرگز نمیمیرد. اینان در جای جای تاریخ سر برمیآورند و ندای حق طلبیشان هرگز خاموش نمیشود.
آیا از شعر مقاومت ایران هم چیزی شنیدهاید؟
نه متأسفانه اگر منظورتان شعر فارسی است که به عربی ترجمه شده باشد یا شعر با تعریف شعر است نه نثر عادی، من نشنیدهام. آنچه شنیدهام در عربی نه شعر خوانده میشود نه نثر و ما در عربی به آن شطح میگوییم یعنی نه شعر است و نه نثر.
شما مضامین اشعار مقاومت را در چه مؤلفههایی خلاصه میکنید؟
در وهله اول شعر مقاومت باید آزاداندیشانه باشد. داعیهدار آزادی و استقلال برای سرزمینش باشد و در همین حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.
در حال حاضر اسرائیل نمیتواند به لبنان راه پیدا کند زیرا همانگونه که گفتم اگر ملتی حق را شناخت از مرگ هراسی ندارد. این ملت به خود ایمان دارد.
با این مؤلفهها که نام بردید، آیا ادبیات مقاومت در سالهای گذشته تأثیر بخش بوده است و آیا هنوز میتواند باشد؟
ادبیات مقاومت میتواند، اما متأسفانه فلسطینیان هنوز نمیدانند چگونه از سرزمین خود دفاع کنند. فلسطینی باید میگفت: من فلسطینی هستم و باید سرزمینم را که صهیونیستها غصب کردهاند پس بگیرم. متأسفانه از ابتدا این جنگ به جنگ اعراب و اسرائیل موسوم شد. اعراب میلیونها نفرند و میلیونها کیلومتر مربع سرزمین دارند. این باعث شد که فلسطینی از سرزمین خود خارج شود و در کنار سایر برادران عرب خود به زندگی ادامه دهد.
عربیت قضیه فلسطین را تخریب کرد. شایسته بود که نام جدال فلسطینی – اسرائیلی بر این کارزار نهاده میشد اما با تأسف باید گفت علاوه بر عربیسازی قضیه فلسطینی عدم وحدت در میان فلسطینیان و مزدوری برخی از آنان نیز بر شدت وخامت اوضاعشان افزوده است. درباره تأیید شعر مقاومت باید بگویم که برخی از آن زیباست و برخی فاقد ارزش چندانی است در شعرمقاومت دائم از محمود درویش میگویند و گویا درویش عظمتی در شعر است در حالی که ما او را شاعر درجه دهم میدانیم و چهرههای قدرتمندتری از او هم در شعر مقاومت هست.
شکور در سال ۱۹۷۱ نخستین مجموعه شعرش را با مقدمهای ستایشآمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت.
وی در سال ۲۰۰۱ کتاب حماسه حسین(ع) و در سال ۲۰۰۷ نیز کتاب حماسه امام علی(ع) را منتشر کرد که به زبانهای فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است. همچنین چندی پیش نیز کتاب حماسه پیامبر(ص) را روانه بازر کتاب کرده که مشتمل بر ۱۶۰۰ بیت در بیان زندگی پیامبر اکرم(ص) و تاریخ اسلام است.
شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و در نوشتههای خود با تعابیر مختلف به این مسئله توجه داشته است.
به مناسبت ایام عزاداری اباعبدالله الحسین، «جوان» گفتوگویی با این شاعر لبنانی و عضو مجمع فرهنگی نویسندگان عرب و اتحادیه نویسندگان لبنان در حاشیه حضور وی در تهران به مناسبت عید غدیر خم انجام داده است که در زیر میخوانید:
جناب شکور چرا امام حسین(ع) و چرا عاشورا را موضوع بیشتر سرودههای خودتان قرار دادهاید؟
بگذارید پاسخ شما را با همین سرودهها بدهم. شعری از مجموعه «حسین حسین»؛ این شعر را برایتان از لبنان میگویم در حالی که از رسول اکرم(ص)، حسین(ع) و علی(ع) در شعرم مباهله میآورم.
حماسههایی شیرین که به زبان عربی و به بیان عیسوی جاری میشوند. همچنین حماسههای رسول(ص)، حسن و حسین(ع) را واگویه میکنم. بر ضمیر انسان خونی به مثابه آتش نورانی مینشیند، زمانی که حق سربریده میشود و قصابان آن کافر باشند.
خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش میریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمیچشد. ائمه گفتند و امتها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.
حسین(ع) دست پرورده نبی بود و حاصل جدش؛ کسی که او را ریحانه جوانان نامید؛ ریحانهای که در بهشت عطرش میپیچید.
حسین(ع) وارث علی است؛ جوانمردترین جوانان؛ کسی که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشیرش ذوالفقاری است که سرگردنکشان را به فرمانبری میکشاند.
جانشین مصطفی در روز غدیر که خدا از غیب به پیامبرش وحی کرد ابلاغ کند، آنچه باید بگویی و گفت: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.
اما دوست دارم به عنوان یک سوال مجدداً بپرسم که آنچه در حادثه کربلا دیدید چه بود که احساسات شما را برای سرودن چنین شعری برانگیخت؟
هنگام سرودن این اشعار احساس کردم که حسین(ع) در وجودم زندگی میکند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخیزد و خون در برابر شمشیر قامت علم کند. امام حسین(ع) مانند مسیح(ع) مرگ را ترجیح داده و حیات را به دیگران بعد از خودش هدیه داد.
از سوی دیگر به نظر من امان حسین(ع) پدر هر مقاومت شریفی است و پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتی که من برای آن سرودم و گفتم که مقاومت شریفی است که پشت آن امام علی و امام حسین(ع) قرار دارد.
شعرهای من میگوید ملتی که حق را شناخت و در این راه جان سپرد، هرگز نمیمیرد، میگوید یادگار حسین(ع) همچنان در یادها و نفوس خلایق میماند و به همین خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودی درباره امام حسین(ع) هستم که در آن آوردهام «ما نوادگان حسینیم که فدیه حق را با خون خود میپردازیم و همواره در خاطرههای امتها باقی میمانیم.»
با این وجود شما یک مسیحی هستید اینکه چگونه عشق امام علی و امام حسین(ع) در وجود شما زبانه کشید و برایشان شعر گفتید برای مخاطبان ما جالب است که علت را بدانند.
بارها گفتهام که انسان پیش از ادیان خلق شده است. برای من به عنوان یک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزی وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نیست. از هر چیز خوبی که شایسته سرودن باشد می سرایم. از حسین(ع)، رسول خدا(ص)، مسیح(ع)، حضرت مریم(س) و از هر انسانی که شایستگی بیشتری برای سرودن اشعار داشته باشد میسرایم. به جای اینکه مدح افرادی را بگویم که ارزشی نمیتوان برایشان متصور شد.
اما اینهایی که برایشان شعر میسرایم جاودانهاند، تأثیرگذارند و هر جا ارزشی به پا شود آنان حاضرند.
شعر شما به نوعی شعر مقاومت هم هست. در واقع شما از اولین کسانی هستید که از مقاومت سرودهاید. در عین حال که اشعارتان درباره امام حسین و ائمه هم در کنار اشعار مقاومت دیده میشوند. میخواهیم نسبت این اشعار با یکدیگر را بدانیم.
به نظر من رابطه اشعار مقاومت با این شخصیتهای بزرگوار این است که آنها در واقع نیاکان مقاومت هستند. در واقع مقاومت از این شخصیتها الهام میگیرند، بخشی از آنان مسیحی هستند و به حضرت مسیح(ع) اقتدا میکنند و بخشی دیگر به امامان(ع) اقتدا میکنند یعنی سلاله امام علی بنابیطالب(ع)، درست است که من از مقاومت نوشتم پیش از آنکه مقاومت اینگونه که هست زاده شود، اما این شهدا هستند که روح شعر مقاومت هستند و دلیل اینکه به امام علی(ع) و امام حسین(ع) اقتدا میکنیم این است که آنان اصحاب حق هستند و حق هرگز نمیمیرد. اینان در جای جای تاریخ سر برمیآورند و ندای حق طلبیشان هرگز خاموش نمیشود.
آیا از شعر مقاومت ایران هم چیزی شنیدهاید؟
نه متأسفانه اگر منظورتان شعر فارسی است که به عربی ترجمه شده باشد یا شعر با تعریف شعر است نه نثر عادی، من نشنیدهام. آنچه شنیدهام در عربی نه شعر خوانده میشود نه نثر و ما در عربی به آن شطح میگوییم یعنی نه شعر است و نه نثر.
شما مضامین اشعار مقاومت را در چه مؤلفههایی خلاصه میکنید؟
در وهله اول شعر مقاومت باید آزاداندیشانه باشد. داعیهدار آزادی و استقلال برای سرزمینش باشد و در همین حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.
در حال حاضر اسرائیل نمیتواند به لبنان راه پیدا کند زیرا همانگونه که گفتم اگر ملتی حق را شناخت از مرگ هراسی ندارد. این ملت به خود ایمان دارد.
با این مؤلفهها که نام بردید، آیا ادبیات مقاومت در سالهای گذشته تأثیر بخش بوده است و آیا هنوز میتواند باشد؟
ادبیات مقاومت میتواند، اما متأسفانه فلسطینیان هنوز نمیدانند چگونه از سرزمین خود دفاع کنند. فلسطینی باید میگفت: من فلسطینی هستم و باید سرزمینم را که صهیونیستها غصب کردهاند پس بگیرم. متأسفانه از ابتدا این جنگ به جنگ اعراب و اسرائیل موسوم شد. اعراب میلیونها نفرند و میلیونها کیلومتر مربع سرزمین دارند. این باعث شد که فلسطینی از سرزمین خود خارج شود و در کنار سایر برادران عرب خود به زندگی ادامه دهد.
عربیت قضیه فلسطین را تخریب کرد. شایسته بود که نام جدال فلسطینی – اسرائیلی بر این کارزار نهاده میشد اما با تأسف باید گفت علاوه بر عربیسازی قضیه فلسطینی عدم وحدت در میان فلسطینیان و مزدوری برخی از آنان نیز بر شدت وخامت اوضاعشان افزوده است. درباره تأیید شعر مقاومت باید بگویم که برخی از آن زیباست و برخی فاقد ارزش چندانی است در شعرمقاومت دائم از محمود درویش میگویند و گویا درویش عظمتی در شعر است در حالی که ما او را شاعر درجه دهم میدانیم و چهرههای قدرتمندتری از او هم در شعر مقاومت هست.