کد مطلب : ۱۸۹۷۳
غزلی پیشکش مداحان پیشکسوت
لبخند بزن... تا همه در پات بمیریم
هرچند که گه گاه فقیرانه نشستیم...
پا تا سرمان یکسره در خیر کثیر یم
در شیوه مشتاقی عشق تو جوان یم...
در گوشه نشینی تماشای تو پیر یم
ما را لقبی داده خدا روز نخستین...
این که همه در وصف:غلامان امیر یم
در خادمی حنجر خشک تو مقامی ست...
بی فایده است این که امیر یم... وزیر یم
پیغام بلند تو رسیده ست ز گودال...
آزادگی رسم تو را کهنه سفیریم
اندازه محدود دل ما شدی ای ابر!
ای کاش که ظرفیت دریات بگیریم
فهم غزل شوق گلوی تو نداریم...
در عمر کبیریم و در این عشق صغیریم
ای روزه ما همرهی حنجر خشکت!...
با روزی اشک دم افطار تو سیریم
یک بوسه نشانده ست به فریاد تو تیری...
عمری ست که ما زخمی آن بوسه تیریم.
مرجع : وارث