کد مطلب : ۳۲۷۱۳
دکتر النا لاویان کاشانی مدرس دانشگاه و اسلام پژوه مطرح ساخت
امام حسین (ع) در باور کلیمیان
امام حسین (ع) و فرهنگ عاشورایی، نه تنها برای مسلمانان و شیعیان، بلکه برای همه پیروان ادیان توحیدی، مقدس است.دکتر النا لاویان کاشانی، اسلام پژوه از جمله کسانی در بین اقلیت کلیمیان است که بیشترین سخنرانی، پژوهش و تدریس را در حوزه ادیان، عرفان و به ویژه اسلام شناسی، تاریخ عاشورا، سیره چهارده معصوم، حقوق بشر اسلامی و … داشته است؛ او در سخنرانیهای خود با شور خاصی از امام علی (ع) یا امام حسین (ع) صحبت میکند و معتقد است، شناساندن امام حسین (ع) و مکتب او به دیگران، در عملکرد ماست.
* در میان کلیمیان، چه گواهی به امام حسین علیهالسلام وجود دارد؟
ابتدا بهتر است مقدمهای بگوییم؛ با بررسی تاریخ حقیقی اسلام، تاریخ کتبی و شفاهی سینه به سینه مادران و پدران کلیمی، علیرغم شماری ناراستان و دروغ زنان که میخواهند بین این دو ملت، نفاق ایجاد کنند؛ پیوندها، تعاملات، همراهی و هم حسیهای بسیاری وجود دارد که ریشه در اشتراک دینی و توحید آنها دارد. مکالمه، مصافحه، مجالست، معامله و معاهده بین مومنان حقیقی کلیمی و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشته است. ایشان رأفتی به کلیمیان راستگو و راست کردار داشتند اما برخی میخواهند این پیوندهای فرخنده را کمرنگ جلوه بدهند. از سویی دیگر حضرت مولا (ع) و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با خانوادهای کلیمی مجاورت و تعامل داشتند؛ پس از آن، همزیستی در عصر امام حسین (ع)، مراودت و دوستی میان آن حضرت و شماری از کلیمیان نقل شده است. در یکی از مقاتل، مردی کلیمی در میان اصحاب کربلا حضور داشته و از شهادت او سخن گفتند. پس بدیهی است با چنین تفکری در ارادت، علاقه و یاری به حسین (ع)، از سوی یک کلیمی، میتوان نمونههای دیگری را به دقت و با علاقه پیدا کرد.
در این ۱۴ قرن هم در میان کلیمیان، چه در ایران و چه خارج از کشور، همراهی در مراسم میلاد و آیینهای سوگواری، به تناسب توان، جمعیت، احوال، اوضاع مالی، اجتماعی، فرهنگی و … حضور قابل توجهی وجود دارد. از دید من همراهی، همسویی با متعالیترین اندیشههای الهی، متعلق به پیروان منتسب یا متصل به یک آیین نیست، بلکه اگر پیروان ادیان دیگر معتقد به توحید هستند، هر اندیشه و رفتار توحیدی را بنگرند، همراهی خواهند کرد حتی اگر از پیروان یا صاحبان آن دین نباشند. ایمان، توحید، یکتاپرستی، رحم، ادب، مهرورزی، صداقت، عشق، استقامت، مبارزه با ستم، بازگیری حق مظلوم و ستمدیده، تقوا، حفظ حقوق موجودات از نباتات و حیوان تا انسان، حقوق کودکان، زنان، مردان، سالمندان، پیروان دیگر ادیان، حق اسیر، بصیرت، حسن خلق، نجابت، آرامش، عدالت، دادپروری، بیش از همه، آزادی و آزادگی، حفظ این اندیشه و تداوم آن در میان همراهان و پیگیری آن برای دیگر مردمان جهان در آیین اسلام وجود دارد؛ هر کلیمی خردمندی، این را میبیند، درک میکند، عاشق و همراه میشود. او میداند که اگر پیرو حضرت موسی (ع) است، هر دو تفکر موسایی و حسینی و عیسایی منطبق بر هم هستند. پس بر اساس ۱۰ فرمان موسی (ع)، باید از حق حسین، خون و آزادگی او دفاع کرد. چون ایشان اهل صلح، آشتی، آرامش و مدارا بودند و آغازگر آتش و جنگ نبودند، ایثار و فداکاری داشتند، مردم کوفه با او یک بیعت عظیم هجده هزار نفری داشتند، اینکه برای برقراری دین خدا و دین رسول اکرم (ص)، حفظ و تداوم حق برخاستند و قیام کردند. بنابراین کلیمیان و همه حقمداران جهان به او عشق میورزند و در این قرنها، سوای سوگواری عاشورا، همراه تفکر او بوده و هستند.
کلیمیان در ایام محرم هم، کارهای بسیاری انجام دادند و شاید شماری از ایشان معتقدند که نباید آنها را برشمرد، زیرا کار نیک و برای خدا، بازگویی ندارد. از تهیه و تدارک بایستههای سوگواری، مانند بافتن فرش، خرید خیمه و چادر برای هیأتها، تکایا، حسینیهها و زینبیهها، پرچم، نخل، علم، ابزار موسیقایی و آوایی، لوازم پخت، خوراکیها، نوشیدنیها، در اختیار نهادن خانههای شخصی، کنیسه یا فضاهای فرهنگی کلیمی تا حضور در سوگواری مانند علمکشی، سینهزنی، نوحهخوانی و … از جمله کارهایی است که کلیمیان برای ایام سوگواری امام حسین (ع) انجام میدهند؛ در همه شهرهای ایران نذری میدهند و وجوهی را از روی عشق و ارادت قلبی کنار میگذارند نه اینکه آنها با جبر و زور سلاطین این کار را انجام میدهند. کلیمیان در برخی از تعزیهها نیز در سدههای متفاوت، نقشهای بسیاری را اجرا کردهاند. بسیاری از کلیمیان که به عراق سفر میکردند یا آنجا ساکن بودند وقتی به زیارت میرفتند شمع میافروختند و نیایش میکردند؛ البته در تهران هم چندین هیات برای سوگواری ابا عبدالله الحسین (ع) داریم.
* جملهای از امام حسین (ع) است که اگر دین ندارید، آزاده باشید. کارشناسان مذهبی مسلمانان، معتقدند که این پیام، فرادینی است. شما که از آیین دیگری هستید، چه برداشتی از این پیام دارید؟
شاید این بررسی، از دید من که مسلمان نیستم بسیار جالب توجه باشد؛ زیرا پیروان دیگر ادیان جز اسلام، در طول تاریخ اسلام و در طول حیات حضرت حسین (ع)، این آزادگی را در گفتار، کردار و رفتار ایشان دیدهاند. آزادگی امام، پیامی جهانی و منشوری الهی و فراگیر برای همه جهانیان در طول تاریخ است. «کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا» گفتار و کردارشان، عصاره قرآن کریم، سیره نبوی و چکیدهای از نهجالبلاغه است. آزاد بودن از دید امام، یعنی رهایی از بتهای درون، پلیدی، نفسانیات، گذر از بدیها و صعود به آسمان و معراج الهی آزادی، آزادگی، سبک باری، حریت و اخلاق، این در همه ادیان، مذاهب، فِرَق و نِحَل است.
یاد حضرت موسی (ع) و ۱۰ فرمان میافتم؛ ایشان در قیامشان علیه فرعون، پیروان دیگر مکاتب را همراه خود کردند. حسین (ع)، پیام آزادی، رهایی و آزادگی برای جهانیان را به تأسی از پیامبران به ویژه رسول اکرم (ص) دارند. حسین (ع) همه یکتاپرستان، آزادگان و اخلاقمداران جهان را به این مهمانی الهی و به این وحدت توحیدی میخواند و هر که با اوست، شیعه اوست، پیرو اوست، چه کلیمی و چه مسلمان فرقی ندارد. از دید من، آدم میتواند موسایی و برپا کننده و نگاه دارنده همه آیین موسی (ع) باشد و در عین حال، در آزادگی حسین، همراه و هم خط او باشد. چنان که یک کلیمی، رفتار موسایی داشته باشد و پیرو ولایت هم باشد. آزادگی حسین، همان برقراری عدالت، برابری، مساوات و حق و نیکی کردن به همه افراد، بی توجه به آیین، رنگ پوست، چهره، جیب، سواد، جنس و ملیت است.
آزادگی حسین (ع)، وفای به عهد است، او میکوشد تا جهانی بی ریا و فریب و با گذشتن از خود و عزیزانش بتواند جهانی نو برای جهانیان به اذن و لطف الهی و همراهی یاران ایشان شکل دهد؛ همان گونه که در حدیث آمده است: «حسین (ع)، چراغ هدایت و کشتی نجات است همان ساحل آزادی و آزادگی است».
* چقدر کلیمیان با شخصیت امام حسین (ع) آشنایی دارند، ورای اینکه ایشان، امام سوم شیعیان هستند؟ آیا اصلا امام حسین (ع) را به عنوان آزادی خواه میشناسند؟
در میان پیروان ادیان الهی، مذاهب و فرق گوناگون اسلامی، اندیشهها و تفکرات مختلفی هم وجود دارد. روشن است که هر انسان خردمند و به ویژه، کلیمی مومن، موحد، متفکر و آزادهای و هر موسایی حقیقی، بنا بر پیامهای ۱۰ فرمان، به دنبال حقیقت است. شاید گاهی وقتها حتی یک مسلمان یا کلیمی نداند که حضرت حسین (ع)، امام سوم است، اما همگان به این معترف هستند که حسین، پیام آور، امام، رهبر، استاد آزادگی و آزادی خواهی و رهایی است. ایشان امامت و حکومت را برای خود و خاندانشان یا برای ظواهر دنیا نخواستند البته کلیمیان میدانند که حسین (ع)، امامت را برای حریت، آزادی و رهایی وجود و بشر از بند دنیا خواست.
* برای معرفی فرامذهبی امام حسین (ع) باید به چه نکاتی توجه کرد؟
این پرسش، بسیار مبسوط و چند وجهی است. ما در جهانی زندگی میکنیم که تعدد اندیشه، قوم، قبیله و مذهب وجود دارد. تازه بنده به نام یک موحد، درباره معرفی اسلام ناب و امام حسین (ع) مطالبات جدی و پیگیری را از خود عالم اسلام دارم؛ چه رسد به اینکه شناسایی برای دیگرانی باشد که بسیاری از موضوعات را نمیبیند، باید تمام اندیشه و تفکرات ناب الهی و مردمی حسین (ع) را از برگهای خاک خورده قرن ۱۴ بیرون کشید؛ گر چه شهادت و مقاومت امام حسین (ع) و ۷۲ تن از یاران و خاندانش در روز دهم محرم از بزرگترین پیامها و رخدادهای جهان است اما باید زندگی امام (ع) را از آغاز تولد تا شهادت پی گرفت. برای مثال باید اخلاق، رفتار و کردار ایشان، نقاط و نکات حقیقی، حسی و ملموس زندگی ایشان را که قابل درک و فهم است به زبان ساده بیان کرد و حرکت داد. حسین (ع) باید در همه ابعاد زندگی انسانها حضور داشته باشد. حسین و اخلاق، توحید، مردم، انضباط، حسین و راستی، مروت، عشق، حسین و ایثار، گذشت و فداکاری، حسین و…؛ برای معرفی تمام ویژگیهای شخصی امام حسین باید از همه ابزار و رسانهها یاری گرفت. اینکه در یاری و داوری، حق مدار است و فرقی نمیگذارد، برای همین است که امروز، کلیمیان، مسیحیان، زرتشتیان، هندوها و دیگر مذاهب اسلامی، همراه ایشان هستند؛ چون رفتار، ادب، ظرفیت و تعامل بالای ایشان شیوه مکالمه، معامله را با پیروان دیگر ادیان و اندیشهها و یاری ایشان به دیگر مردمان را از هر آیین، تفکر و ملت بدون اغراق نشان داده است.
* برخی از اسلام شناسان غربی، معتقدند شیعیان نتوانستند امام حسین (ع) را به جهان معرفی کنند. شما که از بیرون به دین اسلام نگاه میکنید، به نظر شما آیا شیعیان در این زمینه، در معرفی چهره امام حسین (ع) موفق عمل کردند؟
بنده، نظر خودم را میگویم؛ بیاییم ما موحدان، اخلاقیون و مسلمانان بگوییم که چرا با اندیشه حسین (ع) همراهیم، چرا برای حسین گریه میکنیم. چرا دیگ عاشورا را به هم میزنیم، چرا نور میافروزیم، اینها بخشی از ارادت ماست. اگر یکتاپرستان، مسلمانان و به ویژه، شیعیان معتقدند که حسینی هستند و حسین را دوست دارند، این را همه در رفتار، گفتار و پندارمان نمایان کنیم؛ قطعا کردار عرفانی و الهی موسایی، اهورایی و عیسایی، منطبق با حس و عمل حسینی، زهرایی، مولایی و طاهایی است؛ زیرا ریشه در توحید دارد. یعنی؛ همان گونه که حسین و پیامبران الهی عمل کردند، همانطور باشیم و رفتار کنیم. دفاع از حق، ولو تا خط شهادت و مُثله شدن و سر از تن، جدا شدن.
بنابراین باید از غیبت و تهمت و دروغ دوری کنیم، از حق، راستی، آزادی و آزادگی دفاع کنیم، صبور و شکیبا باشیم، باید از ستم دوری کنیم، باید ادب و آرامش خود را حفظ کنیم، امر به معروف و نهی از منکر کنیم، حجاب و عفاف خود را رعایت کنیم، باید کردار نیک داشته باشیم، حافظ حقوق انسانی و موجودی افراد باشیم و … اگر همه با هم، به نام عشق و ارادت به حسین، عملکرد حسینی داشته باشند، همه جا الهی میشود. از دید من، به نام یک فعال حقوق بشر و اسلام پژوه، شناساندن حضرت امام و مکتب او به دیگران، در عمل ماست. هر که میگوید که زینبی است، زینبی رفتار کند و زینبی باشد. میتوان روح و رفتار حسین و زینب را، ابوالفضل، موسی، عیسی و زرتشت را در ذرات جهان به لطف الهی جاری کرد. باید صفات جمالیه الهی را که در وجود ایشان است، مانند مهربانی، نیکی، راستی، مروت، فتوت، عدالت، آرامش، صلح مداری، استقامت، دوری از ذلت و… را نشان داد.
اینکه حضرت حسین (ع) از اولیاءالله و اهل اخوت، کرامت، توحید، قرب، معرفت، یقین، عشق و لطف بودند، فلسفه، عرفان، پیام و اسرار عاشورا، بسیار فراتر از همه مسایل عادی و مادی است. امام حسین (ع) از حق، با حق و در حق بودند که در نهایت به سوی حق حرکت کردند؛ همانطوری که امام خمینی (ره) میفرمایند: «اسلام، با عاشورا زنده است» و مقام معظم رهبری هم بر این تفکر، تأکید میفرمایند.
* دلیل مانایی قیام امام حسین (ع) از منظر شما در چه چیز خلاصه میشود؟
حسین (ع)، یک تاریخ بزرگ است. من در این سالها شخصیت و اندیشههای امام حسین (ع) را در قالب سخنرانیها، مقالات، دیوان اشعار و کلاسهایم چه در داخل کشور و چه در خارج کشور تبیین کردهام. امام در عاشورا، خاندان خود را به خط مقدم فرستادند. امام، خط مقاومت را ترسیم کردند و همه را مخیر کردند و تصمیم را به عهده آنها گذاشتند، اینکه امام، حضرت علی اصغر (ع) و هم حضرت علی اکبر (ع) را هدیه کردند. اینکه یزید، به نام اسلام و وظیفه مسلمین، به جنگ با خدا، اسلام و امام برحق مسلمانان رفت؛ از دید من، یعنی که به جنگ همه پیامبران و ادیان الهی رفت. اینکه یادمان باشد، فریب افرادی را نخوریم که با نام توحید، گاه از زیر، گاه از رو، به ریشه توحید ضربه میزنند. اینکه اگر یزید و یزیدیان، موحد بودند، هرگز آب و خوراک و آرامش را روی آفریدههای خدا نمیبستند. گیریم که اندیشه حسین و یزید، یکی نبود اما به صرف انسانیت این نبرد نباید صورت میگرفت زیرا اسلام راستین و حقیقی، دین مهربانی و رحمانیت است.
قیام عاشورا برای ما حاوی پیامهای بزرگی است؛ اینکه اول، خط را بررسی کنیم و سپس همراه شویم. اینکه با موحدان جهان همگام شویم و پیمان نشکنیم زیرا بیعت مصادیق گوناگون دارد؛ مانند بیعت با خدا، با یکدیگر و از همه مهمتر بیعت با خود و باید همواره به مصادیق بیعت احترام بگذاریم و امام (ع) به بیعت خود با خداوند پایبند ماند و به همین سبب است که حسین (ع) با وجود اینکه سرش از تنش جدا شد اما اندیشهاش در تاریخ جاویدان و مانا شد. با وجود اینکه قرنها از واقعه عاشورا میگذرد بسیاری از مسلمانان هنگام نوشیدن آب بر حسین و یاران مظلوم او سلام میفرستند و این تفکر حسینی است که مملو از آب روان و محبت به جهان و جهانیان است. او نمیگوید که تنها مسلمانان بنوشند، بلکه، این آب برای همه تشنگان جهان است.
اندیشه حسین (ع) مملو از اندیشه تعامل و گفتوگو است و اینکه اگر سرش از تنش جدا شد به امر الهی، مانا، زنده و جاوید است؛ یعنی، ما با همراهی با تفکر الهی، حق و راستی؛ مانا، زنده، باقی و جاوید خواهیم بود و خواهیم ماند. امام حسین (ع) میراثدار همه انبیا و ائمه اطهار است و این امر نیز اندیشه او را جاودان کرده است. از دید من، لحظه به لحظه باید حسینی و عاشورایی و کربلایی و موسایی شد نه سالی یک بار، آن هم در همان ایام محرم. نکته دیگری که در این بین اهمیت دارد نقش حضرت زینب (س) است و اصولا نقش زنان در ادیان ابراهیمی، بسیار پررنگ مینماید. حضرت زهرا، حضرت رباب، حضرت خدیجه، حضرت ام البنین و اکنون زینب (س) که شجاعت، رشادت، صبر، استقامت، اندیشه و بزرگیاش را باید ستود. اینکه زندگی، پستی، بلندی و سختی دارد، آدم از اینها درس میگیرد پس برای ماندن، باید بها داد.
* در پایان اگر نکتهای دارید بفرمایید.
از خدای بزرگ میخواهم با عظمت عاشورا و جگرهای سوخته حسینیان، قلوب همه انسانهای موحد و اخلاقمدار جهان را چون شهدای پاک کربلا به هم بیامیزد و در جهان ما، چون نام حسین (ع)، صلح، آرامش، برکت، آشتی، راستی، پاکی و عدالت و نیکی؛ مانا و جاویدان شود.
* در میان کلیمیان، چه گواهی به امام حسین علیهالسلام وجود دارد؟
ابتدا بهتر است مقدمهای بگوییم؛ با بررسی تاریخ حقیقی اسلام، تاریخ کتبی و شفاهی سینه به سینه مادران و پدران کلیمی، علیرغم شماری ناراستان و دروغ زنان که میخواهند بین این دو ملت، نفاق ایجاد کنند؛ پیوندها، تعاملات، همراهی و هم حسیهای بسیاری وجود دارد که ریشه در اشتراک دینی و توحید آنها دارد. مکالمه، مصافحه، مجالست، معامله و معاهده بین مومنان حقیقی کلیمی و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشته است. ایشان رأفتی به کلیمیان راستگو و راست کردار داشتند اما برخی میخواهند این پیوندهای فرخنده را کمرنگ جلوه بدهند. از سویی دیگر حضرت مولا (ع) و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با خانوادهای کلیمی مجاورت و تعامل داشتند؛ پس از آن، همزیستی در عصر امام حسین (ع)، مراودت و دوستی میان آن حضرت و شماری از کلیمیان نقل شده است. در یکی از مقاتل، مردی کلیمی در میان اصحاب کربلا حضور داشته و از شهادت او سخن گفتند. پس بدیهی است با چنین تفکری در ارادت، علاقه و یاری به حسین (ع)، از سوی یک کلیمی، میتوان نمونههای دیگری را به دقت و با علاقه پیدا کرد.
در این ۱۴ قرن هم در میان کلیمیان، چه در ایران و چه خارج از کشور، همراهی در مراسم میلاد و آیینهای سوگواری، به تناسب توان، جمعیت، احوال، اوضاع مالی، اجتماعی، فرهنگی و … حضور قابل توجهی وجود دارد. از دید من همراهی، همسویی با متعالیترین اندیشههای الهی، متعلق به پیروان منتسب یا متصل به یک آیین نیست، بلکه اگر پیروان ادیان دیگر معتقد به توحید هستند، هر اندیشه و رفتار توحیدی را بنگرند، همراهی خواهند کرد حتی اگر از پیروان یا صاحبان آن دین نباشند. ایمان، توحید، یکتاپرستی، رحم، ادب، مهرورزی، صداقت، عشق، استقامت، مبارزه با ستم، بازگیری حق مظلوم و ستمدیده، تقوا، حفظ حقوق موجودات از نباتات و حیوان تا انسان، حقوق کودکان، زنان، مردان، سالمندان، پیروان دیگر ادیان، حق اسیر، بصیرت، حسن خلق، نجابت، آرامش، عدالت، دادپروری، بیش از همه، آزادی و آزادگی، حفظ این اندیشه و تداوم آن در میان همراهان و پیگیری آن برای دیگر مردمان جهان در آیین اسلام وجود دارد؛ هر کلیمی خردمندی، این را میبیند، درک میکند، عاشق و همراه میشود. او میداند که اگر پیرو حضرت موسی (ع) است، هر دو تفکر موسایی و حسینی و عیسایی منطبق بر هم هستند. پس بر اساس ۱۰ فرمان موسی (ع)، باید از حق حسین، خون و آزادگی او دفاع کرد. چون ایشان اهل صلح، آشتی، آرامش و مدارا بودند و آغازگر آتش و جنگ نبودند، ایثار و فداکاری داشتند، مردم کوفه با او یک بیعت عظیم هجده هزار نفری داشتند، اینکه برای برقراری دین خدا و دین رسول اکرم (ص)، حفظ و تداوم حق برخاستند و قیام کردند. بنابراین کلیمیان و همه حقمداران جهان به او عشق میورزند و در این قرنها، سوای سوگواری عاشورا، همراه تفکر او بوده و هستند.
کلیمیان در ایام محرم هم، کارهای بسیاری انجام دادند و شاید شماری از ایشان معتقدند که نباید آنها را برشمرد، زیرا کار نیک و برای خدا، بازگویی ندارد. از تهیه و تدارک بایستههای سوگواری، مانند بافتن فرش، خرید خیمه و چادر برای هیأتها، تکایا، حسینیهها و زینبیهها، پرچم، نخل، علم، ابزار موسیقایی و آوایی، لوازم پخت، خوراکیها، نوشیدنیها، در اختیار نهادن خانههای شخصی، کنیسه یا فضاهای فرهنگی کلیمی تا حضور در سوگواری مانند علمکشی، سینهزنی، نوحهخوانی و … از جمله کارهایی است که کلیمیان برای ایام سوگواری امام حسین (ع) انجام میدهند؛ در همه شهرهای ایران نذری میدهند و وجوهی را از روی عشق و ارادت قلبی کنار میگذارند نه اینکه آنها با جبر و زور سلاطین این کار را انجام میدهند. کلیمیان در برخی از تعزیهها نیز در سدههای متفاوت، نقشهای بسیاری را اجرا کردهاند. بسیاری از کلیمیان که به عراق سفر میکردند یا آنجا ساکن بودند وقتی به زیارت میرفتند شمع میافروختند و نیایش میکردند؛ البته در تهران هم چندین هیات برای سوگواری ابا عبدالله الحسین (ع) داریم.
* جملهای از امام حسین (ع) است که اگر دین ندارید، آزاده باشید. کارشناسان مذهبی مسلمانان، معتقدند که این پیام، فرادینی است. شما که از آیین دیگری هستید، چه برداشتی از این پیام دارید؟
شاید این بررسی، از دید من که مسلمان نیستم بسیار جالب توجه باشد؛ زیرا پیروان دیگر ادیان جز اسلام، در طول تاریخ اسلام و در طول حیات حضرت حسین (ع)، این آزادگی را در گفتار، کردار و رفتار ایشان دیدهاند. آزادگی امام، پیامی جهانی و منشوری الهی و فراگیر برای همه جهانیان در طول تاریخ است. «کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا» گفتار و کردارشان، عصاره قرآن کریم، سیره نبوی و چکیدهای از نهجالبلاغه است. آزاد بودن از دید امام، یعنی رهایی از بتهای درون، پلیدی، نفسانیات، گذر از بدیها و صعود به آسمان و معراج الهی آزادی، آزادگی، سبک باری، حریت و اخلاق، این در همه ادیان، مذاهب، فِرَق و نِحَل است.
یاد حضرت موسی (ع) و ۱۰ فرمان میافتم؛ ایشان در قیامشان علیه فرعون، پیروان دیگر مکاتب را همراه خود کردند. حسین (ع)، پیام آزادی، رهایی و آزادگی برای جهانیان را به تأسی از پیامبران به ویژه رسول اکرم (ص) دارند. حسین (ع) همه یکتاپرستان، آزادگان و اخلاقمداران جهان را به این مهمانی الهی و به این وحدت توحیدی میخواند و هر که با اوست، شیعه اوست، پیرو اوست، چه کلیمی و چه مسلمان فرقی ندارد. از دید من، آدم میتواند موسایی و برپا کننده و نگاه دارنده همه آیین موسی (ع) باشد و در عین حال، در آزادگی حسین، همراه و هم خط او باشد. چنان که یک کلیمی، رفتار موسایی داشته باشد و پیرو ولایت هم باشد. آزادگی حسین، همان برقراری عدالت، برابری، مساوات و حق و نیکی کردن به همه افراد، بی توجه به آیین، رنگ پوست، چهره، جیب، سواد، جنس و ملیت است.
آزادگی حسین (ع)، وفای به عهد است، او میکوشد تا جهانی بی ریا و فریب و با گذشتن از خود و عزیزانش بتواند جهانی نو برای جهانیان به اذن و لطف الهی و همراهی یاران ایشان شکل دهد؛ همان گونه که در حدیث آمده است: «حسین (ع)، چراغ هدایت و کشتی نجات است همان ساحل آزادی و آزادگی است».
* چقدر کلیمیان با شخصیت امام حسین (ع) آشنایی دارند، ورای اینکه ایشان، امام سوم شیعیان هستند؟ آیا اصلا امام حسین (ع) را به عنوان آزادی خواه میشناسند؟
در میان پیروان ادیان الهی، مذاهب و فرق گوناگون اسلامی، اندیشهها و تفکرات مختلفی هم وجود دارد. روشن است که هر انسان خردمند و به ویژه، کلیمی مومن، موحد، متفکر و آزادهای و هر موسایی حقیقی، بنا بر پیامهای ۱۰ فرمان، به دنبال حقیقت است. شاید گاهی وقتها حتی یک مسلمان یا کلیمی نداند که حضرت حسین (ع)، امام سوم است، اما همگان به این معترف هستند که حسین، پیام آور، امام، رهبر، استاد آزادگی و آزادی خواهی و رهایی است. ایشان امامت و حکومت را برای خود و خاندانشان یا برای ظواهر دنیا نخواستند البته کلیمیان میدانند که حسین (ع)، امامت را برای حریت، آزادی و رهایی وجود و بشر از بند دنیا خواست.
* برای معرفی فرامذهبی امام حسین (ع) باید به چه نکاتی توجه کرد؟
این پرسش، بسیار مبسوط و چند وجهی است. ما در جهانی زندگی میکنیم که تعدد اندیشه، قوم، قبیله و مذهب وجود دارد. تازه بنده به نام یک موحد، درباره معرفی اسلام ناب و امام حسین (ع) مطالبات جدی و پیگیری را از خود عالم اسلام دارم؛ چه رسد به اینکه شناسایی برای دیگرانی باشد که بسیاری از موضوعات را نمیبیند، باید تمام اندیشه و تفکرات ناب الهی و مردمی حسین (ع) را از برگهای خاک خورده قرن ۱۴ بیرون کشید؛ گر چه شهادت و مقاومت امام حسین (ع) و ۷۲ تن از یاران و خاندانش در روز دهم محرم از بزرگترین پیامها و رخدادهای جهان است اما باید زندگی امام (ع) را از آغاز تولد تا شهادت پی گرفت. برای مثال باید اخلاق، رفتار و کردار ایشان، نقاط و نکات حقیقی، حسی و ملموس زندگی ایشان را که قابل درک و فهم است به زبان ساده بیان کرد و حرکت داد. حسین (ع) باید در همه ابعاد زندگی انسانها حضور داشته باشد. حسین و اخلاق، توحید، مردم، انضباط، حسین و راستی، مروت، عشق، حسین و ایثار، گذشت و فداکاری، حسین و…؛ برای معرفی تمام ویژگیهای شخصی امام حسین باید از همه ابزار و رسانهها یاری گرفت. اینکه در یاری و داوری، حق مدار است و فرقی نمیگذارد، برای همین است که امروز، کلیمیان، مسیحیان، زرتشتیان، هندوها و دیگر مذاهب اسلامی، همراه ایشان هستند؛ چون رفتار، ادب، ظرفیت و تعامل بالای ایشان شیوه مکالمه، معامله را با پیروان دیگر ادیان و اندیشهها و یاری ایشان به دیگر مردمان را از هر آیین، تفکر و ملت بدون اغراق نشان داده است.
* برخی از اسلام شناسان غربی، معتقدند شیعیان نتوانستند امام حسین (ع) را به جهان معرفی کنند. شما که از بیرون به دین اسلام نگاه میکنید، به نظر شما آیا شیعیان در این زمینه، در معرفی چهره امام حسین (ع) موفق عمل کردند؟
بنده، نظر خودم را میگویم؛ بیاییم ما موحدان، اخلاقیون و مسلمانان بگوییم که چرا با اندیشه حسین (ع) همراهیم، چرا برای حسین گریه میکنیم. چرا دیگ عاشورا را به هم میزنیم، چرا نور میافروزیم، اینها بخشی از ارادت ماست. اگر یکتاپرستان، مسلمانان و به ویژه، شیعیان معتقدند که حسینی هستند و حسین را دوست دارند، این را همه در رفتار، گفتار و پندارمان نمایان کنیم؛ قطعا کردار عرفانی و الهی موسایی، اهورایی و عیسایی، منطبق با حس و عمل حسینی، زهرایی، مولایی و طاهایی است؛ زیرا ریشه در توحید دارد. یعنی؛ همان گونه که حسین و پیامبران الهی عمل کردند، همانطور باشیم و رفتار کنیم. دفاع از حق، ولو تا خط شهادت و مُثله شدن و سر از تن، جدا شدن.
بنابراین باید از غیبت و تهمت و دروغ دوری کنیم، از حق، راستی، آزادی و آزادگی دفاع کنیم، صبور و شکیبا باشیم، باید از ستم دوری کنیم، باید ادب و آرامش خود را حفظ کنیم، امر به معروف و نهی از منکر کنیم، حجاب و عفاف خود را رعایت کنیم، باید کردار نیک داشته باشیم، حافظ حقوق انسانی و موجودی افراد باشیم و … اگر همه با هم، به نام عشق و ارادت به حسین، عملکرد حسینی داشته باشند، همه جا الهی میشود. از دید من، به نام یک فعال حقوق بشر و اسلام پژوه، شناساندن حضرت امام و مکتب او به دیگران، در عمل ماست. هر که میگوید که زینبی است، زینبی رفتار کند و زینبی باشد. میتوان روح و رفتار حسین و زینب را، ابوالفضل، موسی، عیسی و زرتشت را در ذرات جهان به لطف الهی جاری کرد. باید صفات جمالیه الهی را که در وجود ایشان است، مانند مهربانی، نیکی، راستی، مروت، فتوت، عدالت، آرامش، صلح مداری، استقامت، دوری از ذلت و… را نشان داد.
اینکه حضرت حسین (ع) از اولیاءالله و اهل اخوت، کرامت، توحید، قرب، معرفت، یقین، عشق و لطف بودند، فلسفه، عرفان، پیام و اسرار عاشورا، بسیار فراتر از همه مسایل عادی و مادی است. امام حسین (ع) از حق، با حق و در حق بودند که در نهایت به سوی حق حرکت کردند؛ همانطوری که امام خمینی (ره) میفرمایند: «اسلام، با عاشورا زنده است» و مقام معظم رهبری هم بر این تفکر، تأکید میفرمایند.
* دلیل مانایی قیام امام حسین (ع) از منظر شما در چه چیز خلاصه میشود؟
حسین (ع)، یک تاریخ بزرگ است. من در این سالها شخصیت و اندیشههای امام حسین (ع) را در قالب سخنرانیها، مقالات، دیوان اشعار و کلاسهایم چه در داخل کشور و چه در خارج کشور تبیین کردهام. امام در عاشورا، خاندان خود را به خط مقدم فرستادند. امام، خط مقاومت را ترسیم کردند و همه را مخیر کردند و تصمیم را به عهده آنها گذاشتند، اینکه امام، حضرت علی اصغر (ع) و هم حضرت علی اکبر (ع) را هدیه کردند. اینکه یزید، به نام اسلام و وظیفه مسلمین، به جنگ با خدا، اسلام و امام برحق مسلمانان رفت؛ از دید من، یعنی که به جنگ همه پیامبران و ادیان الهی رفت. اینکه یادمان باشد، فریب افرادی را نخوریم که با نام توحید، گاه از زیر، گاه از رو، به ریشه توحید ضربه میزنند. اینکه اگر یزید و یزیدیان، موحد بودند، هرگز آب و خوراک و آرامش را روی آفریدههای خدا نمیبستند. گیریم که اندیشه حسین و یزید، یکی نبود اما به صرف انسانیت این نبرد نباید صورت میگرفت زیرا اسلام راستین و حقیقی، دین مهربانی و رحمانیت است.
قیام عاشورا برای ما حاوی پیامهای بزرگی است؛ اینکه اول، خط را بررسی کنیم و سپس همراه شویم. اینکه با موحدان جهان همگام شویم و پیمان نشکنیم زیرا بیعت مصادیق گوناگون دارد؛ مانند بیعت با خدا، با یکدیگر و از همه مهمتر بیعت با خود و باید همواره به مصادیق بیعت احترام بگذاریم و امام (ع) به بیعت خود با خداوند پایبند ماند و به همین سبب است که حسین (ع) با وجود اینکه سرش از تنش جدا شد اما اندیشهاش در تاریخ جاویدان و مانا شد. با وجود اینکه قرنها از واقعه عاشورا میگذرد بسیاری از مسلمانان هنگام نوشیدن آب بر حسین و یاران مظلوم او سلام میفرستند و این تفکر حسینی است که مملو از آب روان و محبت به جهان و جهانیان است. او نمیگوید که تنها مسلمانان بنوشند، بلکه، این آب برای همه تشنگان جهان است.
اندیشه حسین (ع) مملو از اندیشه تعامل و گفتوگو است و اینکه اگر سرش از تنش جدا شد به امر الهی، مانا، زنده و جاوید است؛ یعنی، ما با همراهی با تفکر الهی، حق و راستی؛ مانا، زنده، باقی و جاوید خواهیم بود و خواهیم ماند. امام حسین (ع) میراثدار همه انبیا و ائمه اطهار است و این امر نیز اندیشه او را جاودان کرده است. از دید من، لحظه به لحظه باید حسینی و عاشورایی و کربلایی و موسایی شد نه سالی یک بار، آن هم در همان ایام محرم. نکته دیگری که در این بین اهمیت دارد نقش حضرت زینب (س) است و اصولا نقش زنان در ادیان ابراهیمی، بسیار پررنگ مینماید. حضرت زهرا، حضرت رباب، حضرت خدیجه، حضرت ام البنین و اکنون زینب (س) که شجاعت، رشادت، صبر، استقامت، اندیشه و بزرگیاش را باید ستود. اینکه زندگی، پستی، بلندی و سختی دارد، آدم از اینها درس میگیرد پس برای ماندن، باید بها داد.
* در پایان اگر نکتهای دارید بفرمایید.
از خدای بزرگ میخواهم با عظمت عاشورا و جگرهای سوخته حسینیان، قلوب همه انسانهای موحد و اخلاقمدار جهان را چون شهدای پاک کربلا به هم بیامیزد و در جهان ما، چون نام حسین (ع)، صلح، آرامش، برکت، آشتی، راستی، پاکی و عدالت و نیکی؛ مانا و جاویدان شود.