کد مطلب : ۳۲۷۵۲
تغییرات ارتباطگران و محتوا در مراسم عزاداریهای مذهبی در ایران
دکتر علی ربیعی
بنده قصد دارم این موضوع را از چند منظر مطرح نمایم. نخست یک دسته بندی از هیئت های عزاداری انجام و بیشتر، جنبه های تغییر در این مراسم و انواع هیئتهای مذهبی را مورد توجه قرارخواهم داد. متاسفانه به رغم اهمیت زیادتغییر و تحولات در حوزه های دینی و مذهبی، خیلی کم این موضوع در محافل علمی مورد مطالعه قرارگرفته است.
بدون تردید دین ومذهب در جامعه ایران -چه در جامعه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام- نقش بسزایی در تحولات اجتماعی و سیاسی داشته و خود به عنوان یک عامل فرهنگی بسیار قوی در حفظ دوام و بقای جامعه و انسجام جامعه عمل می کرده است. با این وصف، مطالعات زیادی را در این حوزه نمی بینیم. متاسفانه پایان نامه های زیادی را در حوزه تغییرات نگرشهای دینی، به عنوان مثال موضوع تغییرات در مراسم عزاداری، مشاهده نمی کنیم. یکی از علل آن این است که در جامعه سیاست زده ما، امروزه هر گونه نگاه و پرداختن و تحلیل کردن- به خصوص با نگاه انتقادی-برچسبهایی می خورد که تا حدود زیادی تمایل به تحقیق را در این حوزه کم کرده است. به اعتقاد من با توجه به اینکه فلسفه وجودی نظام سیاسی ایران بر هویت دینی و مذهبی استوار است -به خصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران- پرداختن و مطالعه پیرامون عناصر، مؤلفه ها، مراسم و مناسک و همه مواردی که به نوعی به این موضوع مرتبط است هم ضروری و هم اجتناب ناپذیر است.
عزاداری های ما هم در مساجد انجام میشود و هم در مراکز. مراکز از حسینیه ها تا قاسمیه ها و اخیراً هم یکی از اتفاقاتی که سه دهه اخیر افتاده،شکل گیری مراکزی غیر مالوف است.ایجاد مراکز جدید دارد افزایش پیدا می کند.چه به القاب ائمه یا القاب اصحابی که در صحنه کربلا حضور داشتند. در گذشته سقاخانه ها، تکیه ها و امامزاده ها معمولاً مکانهایی بودند که مراسمهای مذهبی و مراسم عزاداری امام حسین (ع) در آنها برگزار میشد. مکانهای عزاداری هر کدام ویژگیهای خاص خود را مساجدی که عزاداری در آن برقرار می شود و تکیه و هیئت ها، هیئتهای یکجا نشین و هیئتهای سیارهرکدام تفاوتهای خاصی دارند.
مساجدی که به طور سنتی مراسم برگزار میکنند، تقریباً ارتباط گرانشان به طور مشخص تفاوتهایی با ارتباط گران سایر مراکز دارند.حتی محتوای پیامهای عزاداریشان دارای تفاوتهایی است. تغییر و تحولات در مراسم عزاداری را در دو دوره زمانی مورد توجه قرار می دهیم. تغییر و تحولات در حوزه عزاداری، پیش از انقلاب اسلامی بیشتر دو منشاداشت.نخست؛ از رفتارهای افرادی از ارتباط گران دکان دار مذهبی بود. به نوعی افرادی که از مراسم مذهبی بیشتر به عنوان دکان استفاده میکردند، بیشترین تهدید و انحراف در عزاداری ها را-برای حفظ موقعیت خودشان-با ترویج خرافهو پیرایه زایی از ناحیه اینها شاهد بودیم. مرحوم علامه محمد تقی جعفری در جمعی نقل می کرد و می گفت:"در اصفهان یک نفر منبر می رفت، خیلی اهل غلو بود و منبرش می گرفت. یک روزفردی که بانی آنجا بود و ما را می شناخت گفت حاج آقا شما بیایید منبر تا مقداری این مردم علمشان هم بیشتر شود. من خیلی مخالفت کردم ولی بالاخره یک دهه رفتم. از اول که من رفتم بالای منبر، حساب و کتاب کردم دیدم جمعیت آن روز کوفه اینقدر نمی شده و ظاهراً جمعیت اینقدر نبوده است. بعد بحث کردم هدف امام حسین (ع) کشتن انسانها نبوده و اینکه مثلا خضرت عباس شمشیر زد و خون ریخت تا زیر پای اسبش را خون گرفت. این غلط است. روز سوم بانی آمد و گفت حاج آقا خواهش می کنم دیگر شما بالای منبر نروید".
یک تهدید هم از حوزه سیاست بوده است. اشعار ناصرالدین شاه را که نگاه کنید همیشه ساخت سیاسی در جامعه ایران از مراسم ها استفاده کرده است.به عنوان مثال، این نوحه مشهوری که در زمان پهلوی اول دم می گرفتند و با سرهای گل مالیده و پاهای گل مالیده در میدان ارک تهران میگفتند "اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین تشنه لب تنها نبودی". یک بخشی از تحریف همیشه از ناحیه ساخت قدرت بوده است.
یک نوع تحریف متعلقبه دوران جدید و اخیر است.بخشی از این تحریفی که دارد صورت می گیرد امروز بیشتر ناشی از فرایند ارتباطات وبه دلیل تغییرات در سبک زندگی، تغییر در محتواهای پیامها و نوع انتقال پیام است. هم چنین وابسته به ارتباط گران جدیدی که در نسل جدید وارد مراسم ها شدهاند نیز هست.در این تحقیق یک تقسیم بندی زمانی از گذشته و حال انجام گرفته است.متاسفانه جامعه شناسی ما نیز در زمینه مساله ی عزاداری در ایران نمی تواند تعبیر خوبیارایه کند- به خصوص جامعه شناسی سنتی- جامعه شناسی سنتی بیشتر کارکردهای عزاداری را مورد توجه قرار میدهد و از آن وجهی که ما از عزاداری احساس می کنیم، یا محتوای عزاداری هاتحلیلی نداریم. البته جامعه شناسی سنتی ما- منظورم جامعه شناسان ما نیست- آن چیزهایی را که ما در ادبیات نظری سنتی داریم مطالعه می کندو کارهای تبیینی نسبت به این حادثه و حتی کتابهای مشهوری هم که در حوزه جامعه شناسی کار کردهاند، بیشتر به کارکردها معطوف هستند و عناصر این چنینی را در آن بررسی کردهاند. شاید در مباحث فرهنگ روزمره ودر نظریات ارتباطات، انسان شناسی و مردم شناسی بهتر بتوانیم این موضوع را بررسی کنیم.
در دسته بندی قبل از انقلاب، اعم از هیئت های یکجا نشین، هیئت های سیار و هیئتهای مسجدی، ما سه نوع هیئت داریم.عنوان یک دسته "هیئتهای سنتی". این دسته اکثریت هیئت ها را تشکیل می دادند که به مثابه سازمانهای اجتماعی- مذهبی عمل میکردند.ارتباط گران آنها دارای سلسله مراتب مشخص بودند. یکی از مهمترین این ارتباط گران در مراسم عزاداری ها، نوحه خوانها هستند. در این مقال فرصت نیست که من انواع ارتباط گران و طبقه بندی آنها را بیان کنم. مطالب قابل توجه و جالبی در این زمینه است و این کهدر حال حاضر چگونه دارند تغییر می کنند. در بررسی ارتباط گران و نوحه خوانهای مشهور این دوره، مثلاً سلیم مؤذن زاده اردبیلی، در میان آذربایجانی ها برای خود جایگاه و نقش مهمی دارد. از این تیپ ها هم در هیئتهای فارسی زبان و هم در هیئت های عرب زبان هم می توانیم پیدا کنیم.این افراد ستاره نیستند ولی افراد مشهوری هستند که دعوت می شوند، جا افتاده اندو مورد توجه هستند.این مراسم هابا "محرم آمد و عیدم عزا شد" شروع می شود و تا شام غریبان با " شام غریبان حسین امشب است ..." و "طفل یتیمی ز حسین گم شده ..."به پایان میرسید.
یک دسته هیئت هم داشتیم که "هیئت های انقلابی –سنتی" پیش از انقلاب بودند. هیئت های انقلابی- سنتی از نظر تمرکزی بیشتر در منطقه متوسط نشین و بازاربودند. این هیئت های انقلابی- البته این یک قاعده نیست-در اواخر دهه پنجاه در مناطق جنوب شرقی و جنوب غربی شهر تهران و با پایگاه اجتماعی دانشجویان فرودست گسترش یافتند.در این هیئت ها امثال آقای هاشمی،آقای لاهوتی، آقای ناطق نوری، آقای معادی خواه و آقای عبدوست و افراد دیگربودند. این افراد سخنرانی های انقلابی داشتند کهاتکای اصلی این هیئتها بر سخنران استوار بود.به عنواننمونه،در تهران میتوان بههیئت فاطمیوناشاره کرد.اینها بانی های مشخص انقلابی داشتند.
دسته دیگر هیئت ها در پیش از انقلاب، هیئت های انقلابی - روشنفکری بودند. حسینیه ارشاد را میتوان الگوی این دسته نامید.محور این دسته سخنرانان غیر روحانی دانشگاهی بودند.پس از انقلاب این دسته بندی یک مقدار باقی ماند.
پس از انقلاب، سنتی ها بخشی از هیئت ها را کماکان ادامه دادند. این هیئت های سنتی- به عنوان مثال هیئت های محلی، هیئت های قومی، شهری و روستایی مانند اردبیلیهای مقیم تهران وخرم آبادیهای مقیم تهران- هرکدام بخشی از نیاز های جامعه را پاسخ میدادند. بخش دیگر هم هیئتهای محلی است که میتوانبه هیئت بچه های محله فلان و فلان جا اشاره کرد. این دسته هنوز هم ساخت خودشان را داشته و ادامه حیات میدهند.
بخشی از این هیئت های سنتی، پس از انقلاب و به مرور زمان ، در قابل هیئت های نوع چهارم بروز نمودند. اما بخشی از آنها هنوز با همان ارتباط گران، به اشکال سنتی ادامه میدهند. یکی از تغییرات عمده این نوع هیئتها در محتوی، به تهبیری تغییر روند هیئت ها از شعور به شعار بوده است. یکی از نقشهای مهم در هیئتها، جایگاه آموزش آموزه های دینی بود، که از مسئله گو شروع میشد و تا خطیب، سخنران، واعظ و عالم امتداد می یافت. یکی از خصلتهای دوران جدید این است که عالمان در هیئت ها دیگر کمتر حضور دارند و همچنان این روند ادامه دارد. نه تنها نقش عالمان، بلکه مساله گو ها نیز کم شده است. در این دوره ، در هیئت ها مداحان هستند که نقش اصلی را دارند.
هیئتهای نوع دوم، باز هیئتهایی هستند که من به اصطلاح اسمشان را رسمی-انقلابی گذاشتهام و هنوز یک اسم مناسب برای آن پیدا نکرده ام. هیئتهای رسمی و هیئتهای انقلابی بیشتر شاکله شان در بسیج محله ها ست. این عزاداریها بیشتر در مساجد خاص ساماندهی میشوند. مداحان این هیئتها دارای تیپ خاصی هستند. در این طیف مداحان که اینجا بحث می کنیم، یک عده ای مداحان ستاره ای مطرح و چهره میشوند و به دلیل پوشش رسانه ای زیاد صدا و سیما این مداح ها رشد می کنند. حتی در سیر تحول خواننده های تلویزیون هم بخشی از آنها خروجی این فرآیند هستند. مداحان این هیئتها، امروز دارند به خواننده های پاپ سبک نوتبدیل می شوند.
نوع سوم، پس از انقلاب هیئتهای روشنفکری انقلابی در اشکال جدید ادامه فعالیت دارند. به دلیل داشتن محدودیتهای سیاسی رو به کاهش هستند. این هیتها در منازل و برخی حسینیه ها- که از پیش از انقلاب پایگاه سنتیشان بود- تشکیل می شوند.
نوع چهارم از هیئتها که بر روی تحولات عزاداری ها تاثیر زیادی دارند را، در این تحقیق با عنوان "پوپلارژیگولی" مطرح میشوند- به دلیل اینکه نتوانستم نام دیگری برای اینها جایگزین کنم- در این هیئتها بیشتر از سازهای موسیقی استفاده میشود و ترکیب مشارکت دختر و پسر شکل سنتی ندارند. سبک خواندنشان کاملا به روز بوده و آهنگهایشان، بسیار شبیه آهنگ های به اصطلاح "رپ" است.
در هیئتهای سنتی همچنان محور سخنران است و مداح نیز در کنار آن مطرح است. در هیئتهای انقلابی، بر خلاف تصور، مداحان محور قرار گرفته و سخنرانیهای عالمانه کمرنگ شده است. اتفاق دیگر در حال وقوع در این طیف، مواجه شدن با نسلی از مداحان هم نام است که به اصطلاح، مانند سوهان فروشی ها در قم با عنوان "حاج حسین سوهانی و پسران" هستند. نسلی از مداحان که مداحان خانوادگی بوده و اسم آنها به "برند" تبدیل شده و این مساله در هیئتهای انقلابی در حال جا افتادن است. در این نوع هیئتها، همچنان که اشاره شد محوریت با مداح بوده و چدیده جدیدتر، چاپ پوسترهای تبلیغاتی با عکس مداح میباشد. در حالیکه تا پیش از این چاپ عکس مرسوم نبود و صرفا اسم ذکر میشد. امروز شما میتوانید عکسهای روتوش شده مداح ها را در اطراف شهرها ببینید و در پایین تبلیغات چاپ شده هم با فونت ریز می نویسند "سخنران، فلانی".
امروز، مخاطبان این هیئتها به مجلس فلان مداح ! میروند نه مجلس عزاداری با فلان سخنران. در طبقه پوپلارها نیز حتی هیئت یک نوحه خوان خاص مطرح است. در این هیئتها اساسا سخنران وجود ندارد و کاملا محور نوحه خوان-خواننده- است. استفاده از ساز در این هیتها معمول شده است. برخلاف دو نوع پیش گفته، در هیئتهای روشنفکری دینی محور سخنران است و اتفاقا نقش نوحه خوان و نوحه- به سبک امروزی- در این دسته بسیار اندک است. در بررسی انقلابی ها و پوپلارها، پایهگذاری سبکهای جدید موسیقی و اشعار را مشاهده میکنیم. البته بروز این اتفاق در پوپلارها شدت بیشتری دارد. از جنبه ای دیگر، بررسی ها نشان میدهد هیئتهای سنتی غیر سیاسی اند و بیشتر در قالب قومی، محلی و محله شکل میگیرند. بانی های مشخص دارند که با یک شخص یا تعدادی افراد همفکر اداره میشوند. مشارکت کنندگان مذهبی این دسته نیز سنتی بوده و غالب این هیئتها عقبه جلسات هفتگی و ماهانه دارند. یعنی در روزهای مشخص و خاص و مراسمها دور هم جمع می شوند که اوج آن در دهه نخست محرم است.البته نوعی از تحریف و انحراف را هم در این دسته شاهد هستیم. مانند قمه زنی و زنجیر زنی های افراطی. در هیئتهای انقلابی نیز خود زنی، سینه زنی های افراطی و برهنه شدن افراطی قالب مشاهده است. پوپلارها فقط در ایام دهه محرم دور هم جمع می شوند. مکانهایی غیر ثابت دارند که مکانهایشان غیر از حسینیه هاست. آنها یا یک مدرسه را به عنوان محل برگزاری انتخاب کرده، یا چادر می زنند و یا معمولا در زیرزمین خانه ها هیئت را به پا میکنند. این دسته خیلی بانی مشخص نداشته و غالبا از نوع هیئتهای یکجانشین هم نیستند. مشارکت کنندگان آنها را عموم تیپهای اجتماعی و در طیفی از تقید به شعائر دین تشکیلی میدهند.
اما هیئتهای رسمی-انقلابی، بیشتر در مساجد هستند- مانند مسجد ارک تهران و حسینیه هایی که بسیج پایگاه آنهاست- از نیروهی بسیجی تا افراد عادی جامعه با پرایشات مختلف، در مراسمهای این دسته شرکت می کنند. این گروه امروزه تا حدود زیادی سیاسی شده و نوحه خوانهای رسمی و سیاسی دارند. در یکی از همین مراسم های نوحه خوانی، چندی پیش مثلا حکم قتل یک فردی هم صادر شد. یعنی در یک مراسم مذهبی و عزاداری، حکم یا فتوای قتل فردی و یا مجوز آن داده می شود. اینها هم جزء آسیبها و انحرافات این مجالس است.
اما در روشنفکریها، بانی هایشان جمعی یا فردی است و معمولا از افراد قدیمی متمول هستند. مشارکت کنندگانشان تیپ های اجتماعی از طبقه متوسط و تیپهای موسوم به روشنفکری بوده و سبک سینه زنی خاصی ندارند. مراسم عزاداری آنها بسیار آرام و کوتاه میباشد. از جمله مصداقهای این دسته می توان به ملی- مذهبی ها اشاره کرد.
وجهی از تقلیل گرایی عزاداری سنتی را مشاهده مینماییم. به عنوان مثال در شب احیا، مراسم قرآن به سر گرفتن را در ذکر "بک یا الله" تمام میکنند. نوع دیدی که تقلیل گرایی خاصی دارد و از مناسکی که فرهنگ عامه جامعه با آن اجین است، تقریبا دور است. این دوری را میتوان جزو آسیبها برشمرد.
در انقلابی- سیاسی ها، یکی از مهمترین تغییرات همان بحث کمرنگ شدن منبر و علما و پر رنگ شدن میکروفون- میکروفون جای منبر- و مداح است. منبر در هیئتهای سنتی و عزاداری سنتی نقشی اساسی داشت ولی امروز میکروفون – منظور از میکروفون آواها و نوحه خوانی هاست که از طریق میکروفون انجام می شود- و سیستم صوتی پررنگ است.
گرهزدن عزاداری به اتفاقات سیاسی نیز پررنگ شده است. گره زدن شور مذهبی به رفتار اجتماعی و سیاسی، در این نوع عزاداری ها رخ می دهد. مشکل این اتفاق این است که فردی که از این طریق با مسایل سیاسی روز گره میخورد، اگر با یک اتفاق خاص از آن چیزی که به آن گره خورده بِبُرد، از آن مبدا شور نیز خواهد بُرید. وقتی که شور با یک رفتار اجتماعی -سیاسی خاص گره میخورد، آنوقت که آن مساله یا پدیده خاص مورد نقد و تجدید نظر قرار می گیرد، منشا آن هم احتمالا مورد تجدید نظر قرار خواهد گرفت. در وجهی دیگر از آسیبها میتوان به تعریفهای روایتی از عاشورا، شعارگونگی مراسم، غلبه وجه احساسی، کم شدن تفهم دینی، انقطاع از فلسفه اصلی تاریخی این مراسم در هیئتهای مورد اشاره، هیئتهای پوپلار و برخی از هیئتهای سنتی اشاره کرد.
شواهد، حاکی از روند رو به کاهش تعداد هیئتهای سنتی است. در حالیکه هیئتهایی که با بودجه عمومی تقویت مالی می شوند، در حال رشد و تداوم هستند. هیئتهای پوپلار هم خیلی متکی به مسایل مالی نبوده و تعدادشان رو به گسترش است. رشد هیئتهای عامه پسند ژیگولی-بدون توجه به نقش و آثار معنوی هیئت- یکی از دیگر تغییراتی است که در حال رخدادن است. غلبه جنبه تفریحی شرکت در هیئت و مراسم عزاداری، به دلیل ورود سبکهای موسیقی و اشعاری که با "پاپ خوانهای آنور آبی" مطابقت دارد، بیشتر است. ارائه برداشتهای شاز مذهبی در مراسم های امروزی، بدون در نظر گرفتن سایر ابعاد آن، یک نوع فاصله گیری از اصالت و روح مقدس این مفاهیم است.
در روشنفکری انقلابی، اگر بخواهم آسیبها را بگوییم، هیئتهای نسل اول مانند حسینیه ارشاد، تاثیر زیادی در گفتمان دینی انقلابی آن دوره داشتند. مفاهیمی مانند انتظار و شهادت که مفهومهای تکرار شونده در مراسم عزاداری بودند، واقعا با گفتمان سازی صورت میگرفت.
یک موضوع دیگر، بحث رسانه ها و عزاداری است. رادیو و تلویزیون تأثیر زیادی در تغییرات عزاداری سنتی داشته است. پیش از این سایر رسانه ها تاثیر زیادی بر عزاداری نداشتند. به عنوان مثال در هیئتها گذشته، مطبوعات خوانده می شد و شبهای جمعه یک روزنامه خوان می آوردند و اخبار را در هیئتها میخواندند. اما تلویزیون- به خصوص بعد از انقلاب- باید یک تجدید نظر اساسی در کارکردهای خود داشته باشد. تلویزیون میخواهد جای هیئتهای مذهبی را بگیرد. لذا خیلی ها ترجیح می دهند که پای تلویزیون قرآن به سر بگیرند و عزاداری کنند. این اتفاق در فضای مجازی نیز در حال رخ دادن است. این اتفاق، خاصیت اصلی و هدف اولیه هیئتها را که به اصطلاح ایجاد ارتباطهای تعاملی در هیئتهای عزاداری است، و خصلت جمعی بون و وجود مشارکت را از آنها میگیرد. یکی از کارکردهای منفی دیگر تلویزیون در دوره های اخیر، سبکهای خاص به اصطلاح مداحی و مداحان ستاره شده است. یکی دیگر از آسیبهای تلویزیون به اعتقاد من، امتداد عزاداری ها ست. تکرار این اتفاق در تلویزیون، باعث تمایل کمتر به مشارکت -حتی در عزاداری ها- میشود. به نظر میرسد انجام یک سنجش علمی در این زمینه ضروری است. معتقدم که شدت عزاداری در تلویزیون، باعث نوعی کاهش تمایل به عزاداری در برخی از اقشار اجتماعی خواهد شد یا شده است. حتی اگر عمومیت هم ندهیم، در برخی از طیف ها به وجود آمده است.
همانگونه که بیان شد، آسیب هیئتهای عزاداری امروزی، عبور از "عالم محور"و "مساله گو" محور بودن و تبدیل شدن به "مداح محور" است. و در این زمینه تلویزیون باید بخش شعوری مراسم عزاداری را تقویت کند. مناسفانه پخش روضه های غیر متعارف از تلویزیون که صرفا در مجالس خیلی خاص خوانده می شود را شاهد هستیم.
مساله دیگر، نمادهای جدید پسا صنعتی یا همین دوران فضای جدید ارتباطی و مراسم مذهبی است. به عنوان مثال"شمع برقی" را برای مراسم شام غریبان مشاهده می کنیم. این موضوع به شکل دیگری، در نصب قرآن خوانهای دیجیتالی و پولی در مراکز مذهبی قابل مشاهده است. حتی در برخی امامزاده ها و مساجد نوشته ای می بینید که "پول بیاندازید تا به جای شما قران بخوانیم". در حالیکه فلسفه قرائت قرآن، رجوع، تلاوت و درک آن است. امروزه ما شاهد به اصطلاح عزاداری های مجازی نیز هستیم و در برخی از سایتها هم عزاداری های مجازی را می توان دید. البته پاسخ به سوالات در فضای مجازی اتفاق خوبی است، ولی عزاداری های مجازی -خیلی شدیدتر از تلویزیون- تاثیری که عزاداری های حضوری دارند را از آنها میگیرند.
بدون تردید دین ومذهب در جامعه ایران -چه در جامعه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام- نقش بسزایی در تحولات اجتماعی و سیاسی داشته و خود به عنوان یک عامل فرهنگی بسیار قوی در حفظ دوام و بقای جامعه و انسجام جامعه عمل می کرده است. با این وصف، مطالعات زیادی را در این حوزه نمی بینیم. متاسفانه پایان نامه های زیادی را در حوزه تغییرات نگرشهای دینی، به عنوان مثال موضوع تغییرات در مراسم عزاداری، مشاهده نمی کنیم. یکی از علل آن این است که در جامعه سیاست زده ما، امروزه هر گونه نگاه و پرداختن و تحلیل کردن- به خصوص با نگاه انتقادی-برچسبهایی می خورد که تا حدود زیادی تمایل به تحقیق را در این حوزه کم کرده است. به اعتقاد من با توجه به اینکه فلسفه وجودی نظام سیاسی ایران بر هویت دینی و مذهبی استوار است -به خصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران- پرداختن و مطالعه پیرامون عناصر، مؤلفه ها، مراسم و مناسک و همه مواردی که به نوعی به این موضوع مرتبط است هم ضروری و هم اجتناب ناپذیر است.
عزاداری های ما هم در مساجد انجام میشود و هم در مراکز. مراکز از حسینیه ها تا قاسمیه ها و اخیراً هم یکی از اتفاقاتی که سه دهه اخیر افتاده،شکل گیری مراکزی غیر مالوف است.ایجاد مراکز جدید دارد افزایش پیدا می کند.چه به القاب ائمه یا القاب اصحابی که در صحنه کربلا حضور داشتند. در گذشته سقاخانه ها، تکیه ها و امامزاده ها معمولاً مکانهایی بودند که مراسمهای مذهبی و مراسم عزاداری امام حسین (ع) در آنها برگزار میشد. مکانهای عزاداری هر کدام ویژگیهای خاص خود را مساجدی که عزاداری در آن برقرار می شود و تکیه و هیئت ها، هیئتهای یکجا نشین و هیئتهای سیارهرکدام تفاوتهای خاصی دارند.
مساجدی که به طور سنتی مراسم برگزار میکنند، تقریباً ارتباط گرانشان به طور مشخص تفاوتهایی با ارتباط گران سایر مراکز دارند.حتی محتوای پیامهای عزاداریشان دارای تفاوتهایی است. تغییر و تحولات در مراسم عزاداری را در دو دوره زمانی مورد توجه قرار می دهیم. تغییر و تحولات در حوزه عزاداری، پیش از انقلاب اسلامی بیشتر دو منشاداشت.نخست؛ از رفتارهای افرادی از ارتباط گران دکان دار مذهبی بود. به نوعی افرادی که از مراسم مذهبی بیشتر به عنوان دکان استفاده میکردند، بیشترین تهدید و انحراف در عزاداری ها را-برای حفظ موقعیت خودشان-با ترویج خرافهو پیرایه زایی از ناحیه اینها شاهد بودیم. مرحوم علامه محمد تقی جعفری در جمعی نقل می کرد و می گفت:"در اصفهان یک نفر منبر می رفت، خیلی اهل غلو بود و منبرش می گرفت. یک روزفردی که بانی آنجا بود و ما را می شناخت گفت حاج آقا شما بیایید منبر تا مقداری این مردم علمشان هم بیشتر شود. من خیلی مخالفت کردم ولی بالاخره یک دهه رفتم. از اول که من رفتم بالای منبر، حساب و کتاب کردم دیدم جمعیت آن روز کوفه اینقدر نمی شده و ظاهراً جمعیت اینقدر نبوده است. بعد بحث کردم هدف امام حسین (ع) کشتن انسانها نبوده و اینکه مثلا خضرت عباس شمشیر زد و خون ریخت تا زیر پای اسبش را خون گرفت. این غلط است. روز سوم بانی آمد و گفت حاج آقا خواهش می کنم دیگر شما بالای منبر نروید".
یک تهدید هم از حوزه سیاست بوده است. اشعار ناصرالدین شاه را که نگاه کنید همیشه ساخت سیاسی در جامعه ایران از مراسم ها استفاده کرده است.به عنوان مثال، این نوحه مشهوری که در زمان پهلوی اول دم می گرفتند و با سرهای گل مالیده و پاهای گل مالیده در میدان ارک تهران میگفتند "اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین تشنه لب تنها نبودی". یک بخشی از تحریف همیشه از ناحیه ساخت قدرت بوده است.
یک نوع تحریف متعلقبه دوران جدید و اخیر است.بخشی از این تحریفی که دارد صورت می گیرد امروز بیشتر ناشی از فرایند ارتباطات وبه دلیل تغییرات در سبک زندگی، تغییر در محتواهای پیامها و نوع انتقال پیام است. هم چنین وابسته به ارتباط گران جدیدی که در نسل جدید وارد مراسم ها شدهاند نیز هست.در این تحقیق یک تقسیم بندی زمانی از گذشته و حال انجام گرفته است.متاسفانه جامعه شناسی ما نیز در زمینه مساله ی عزاداری در ایران نمی تواند تعبیر خوبیارایه کند- به خصوص جامعه شناسی سنتی- جامعه شناسی سنتی بیشتر کارکردهای عزاداری را مورد توجه قرار میدهد و از آن وجهی که ما از عزاداری احساس می کنیم، یا محتوای عزاداری هاتحلیلی نداریم. البته جامعه شناسی سنتی ما- منظورم جامعه شناسان ما نیست- آن چیزهایی را که ما در ادبیات نظری سنتی داریم مطالعه می کندو کارهای تبیینی نسبت به این حادثه و حتی کتابهای مشهوری هم که در حوزه جامعه شناسی کار کردهاند، بیشتر به کارکردها معطوف هستند و عناصر این چنینی را در آن بررسی کردهاند. شاید در مباحث فرهنگ روزمره ودر نظریات ارتباطات، انسان شناسی و مردم شناسی بهتر بتوانیم این موضوع را بررسی کنیم.
در دسته بندی قبل از انقلاب، اعم از هیئت های یکجا نشین، هیئت های سیار و هیئتهای مسجدی، ما سه نوع هیئت داریم.عنوان یک دسته "هیئتهای سنتی". این دسته اکثریت هیئت ها را تشکیل می دادند که به مثابه سازمانهای اجتماعی- مذهبی عمل میکردند.ارتباط گران آنها دارای سلسله مراتب مشخص بودند. یکی از مهمترین این ارتباط گران در مراسم عزاداری ها، نوحه خوانها هستند. در این مقال فرصت نیست که من انواع ارتباط گران و طبقه بندی آنها را بیان کنم. مطالب قابل توجه و جالبی در این زمینه است و این کهدر حال حاضر چگونه دارند تغییر می کنند. در بررسی ارتباط گران و نوحه خوانهای مشهور این دوره، مثلاً سلیم مؤذن زاده اردبیلی، در میان آذربایجانی ها برای خود جایگاه و نقش مهمی دارد. از این تیپ ها هم در هیئتهای فارسی زبان و هم در هیئت های عرب زبان هم می توانیم پیدا کنیم.این افراد ستاره نیستند ولی افراد مشهوری هستند که دعوت می شوند، جا افتاده اندو مورد توجه هستند.این مراسم هابا "محرم آمد و عیدم عزا شد" شروع می شود و تا شام غریبان با " شام غریبان حسین امشب است ..." و "طفل یتیمی ز حسین گم شده ..."به پایان میرسید.
یک دسته هیئت هم داشتیم که "هیئت های انقلابی –سنتی" پیش از انقلاب بودند. هیئت های انقلابی- سنتی از نظر تمرکزی بیشتر در منطقه متوسط نشین و بازاربودند. این هیئت های انقلابی- البته این یک قاعده نیست-در اواخر دهه پنجاه در مناطق جنوب شرقی و جنوب غربی شهر تهران و با پایگاه اجتماعی دانشجویان فرودست گسترش یافتند.در این هیئت ها امثال آقای هاشمی،آقای لاهوتی، آقای ناطق نوری، آقای معادی خواه و آقای عبدوست و افراد دیگربودند. این افراد سخنرانی های انقلابی داشتند کهاتکای اصلی این هیئتها بر سخنران استوار بود.به عنواننمونه،در تهران میتوان بههیئت فاطمیوناشاره کرد.اینها بانی های مشخص انقلابی داشتند.
دسته دیگر هیئت ها در پیش از انقلاب، هیئت های انقلابی - روشنفکری بودند. حسینیه ارشاد را میتوان الگوی این دسته نامید.محور این دسته سخنرانان غیر روحانی دانشگاهی بودند.پس از انقلاب این دسته بندی یک مقدار باقی ماند.
پس از انقلاب، سنتی ها بخشی از هیئت ها را کماکان ادامه دادند. این هیئت های سنتی- به عنوان مثال هیئت های محلی، هیئت های قومی، شهری و روستایی مانند اردبیلیهای مقیم تهران وخرم آبادیهای مقیم تهران- هرکدام بخشی از نیاز های جامعه را پاسخ میدادند. بخش دیگر هم هیئتهای محلی است که میتوانبه هیئت بچه های محله فلان و فلان جا اشاره کرد. این دسته هنوز هم ساخت خودشان را داشته و ادامه حیات میدهند.
بخشی از این هیئت های سنتی، پس از انقلاب و به مرور زمان ، در قابل هیئت های نوع چهارم بروز نمودند. اما بخشی از آنها هنوز با همان ارتباط گران، به اشکال سنتی ادامه میدهند. یکی از تغییرات عمده این نوع هیئتها در محتوی، به تهبیری تغییر روند هیئت ها از شعور به شعار بوده است. یکی از نقشهای مهم در هیئتها، جایگاه آموزش آموزه های دینی بود، که از مسئله گو شروع میشد و تا خطیب، سخنران، واعظ و عالم امتداد می یافت. یکی از خصلتهای دوران جدید این است که عالمان در هیئت ها دیگر کمتر حضور دارند و همچنان این روند ادامه دارد. نه تنها نقش عالمان، بلکه مساله گو ها نیز کم شده است. در این دوره ، در هیئت ها مداحان هستند که نقش اصلی را دارند.
هیئتهای نوع دوم، باز هیئتهایی هستند که من به اصطلاح اسمشان را رسمی-انقلابی گذاشتهام و هنوز یک اسم مناسب برای آن پیدا نکرده ام. هیئتهای رسمی و هیئتهای انقلابی بیشتر شاکله شان در بسیج محله ها ست. این عزاداریها بیشتر در مساجد خاص ساماندهی میشوند. مداحان این هیئتها دارای تیپ خاصی هستند. در این طیف مداحان که اینجا بحث می کنیم، یک عده ای مداحان ستاره ای مطرح و چهره میشوند و به دلیل پوشش رسانه ای زیاد صدا و سیما این مداح ها رشد می کنند. حتی در سیر تحول خواننده های تلویزیون هم بخشی از آنها خروجی این فرآیند هستند. مداحان این هیئتها، امروز دارند به خواننده های پاپ سبک نوتبدیل می شوند.
نوع سوم، پس از انقلاب هیئتهای روشنفکری انقلابی در اشکال جدید ادامه فعالیت دارند. به دلیل داشتن محدودیتهای سیاسی رو به کاهش هستند. این هیتها در منازل و برخی حسینیه ها- که از پیش از انقلاب پایگاه سنتیشان بود- تشکیل می شوند.
نوع چهارم از هیئتها که بر روی تحولات عزاداری ها تاثیر زیادی دارند را، در این تحقیق با عنوان "پوپلارژیگولی" مطرح میشوند- به دلیل اینکه نتوانستم نام دیگری برای اینها جایگزین کنم- در این هیئتها بیشتر از سازهای موسیقی استفاده میشود و ترکیب مشارکت دختر و پسر شکل سنتی ندارند. سبک خواندنشان کاملا به روز بوده و آهنگهایشان، بسیار شبیه آهنگ های به اصطلاح "رپ" است.
در هیئتهای سنتی همچنان محور سخنران است و مداح نیز در کنار آن مطرح است. در هیئتهای انقلابی، بر خلاف تصور، مداحان محور قرار گرفته و سخنرانیهای عالمانه کمرنگ شده است. اتفاق دیگر در حال وقوع در این طیف، مواجه شدن با نسلی از مداحان هم نام است که به اصطلاح، مانند سوهان فروشی ها در قم با عنوان "حاج حسین سوهانی و پسران" هستند. نسلی از مداحان که مداحان خانوادگی بوده و اسم آنها به "برند" تبدیل شده و این مساله در هیئتهای انقلابی در حال جا افتادن است. در این نوع هیئتها، همچنان که اشاره شد محوریت با مداح بوده و چدیده جدیدتر، چاپ پوسترهای تبلیغاتی با عکس مداح میباشد. در حالیکه تا پیش از این چاپ عکس مرسوم نبود و صرفا اسم ذکر میشد. امروز شما میتوانید عکسهای روتوش شده مداح ها را در اطراف شهرها ببینید و در پایین تبلیغات چاپ شده هم با فونت ریز می نویسند "سخنران، فلانی".
امروز، مخاطبان این هیئتها به مجلس فلان مداح ! میروند نه مجلس عزاداری با فلان سخنران. در طبقه پوپلارها نیز حتی هیئت یک نوحه خوان خاص مطرح است. در این هیئتها اساسا سخنران وجود ندارد و کاملا محور نوحه خوان-خواننده- است. استفاده از ساز در این هیتها معمول شده است. برخلاف دو نوع پیش گفته، در هیئتهای روشنفکری دینی محور سخنران است و اتفاقا نقش نوحه خوان و نوحه- به سبک امروزی- در این دسته بسیار اندک است. در بررسی انقلابی ها و پوپلارها، پایهگذاری سبکهای جدید موسیقی و اشعار را مشاهده میکنیم. البته بروز این اتفاق در پوپلارها شدت بیشتری دارد. از جنبه ای دیگر، بررسی ها نشان میدهد هیئتهای سنتی غیر سیاسی اند و بیشتر در قالب قومی، محلی و محله شکل میگیرند. بانی های مشخص دارند که با یک شخص یا تعدادی افراد همفکر اداره میشوند. مشارکت کنندگان مذهبی این دسته نیز سنتی بوده و غالب این هیئتها عقبه جلسات هفتگی و ماهانه دارند. یعنی در روزهای مشخص و خاص و مراسمها دور هم جمع می شوند که اوج آن در دهه نخست محرم است.البته نوعی از تحریف و انحراف را هم در این دسته شاهد هستیم. مانند قمه زنی و زنجیر زنی های افراطی. در هیئتهای انقلابی نیز خود زنی، سینه زنی های افراطی و برهنه شدن افراطی قالب مشاهده است. پوپلارها فقط در ایام دهه محرم دور هم جمع می شوند. مکانهایی غیر ثابت دارند که مکانهایشان غیر از حسینیه هاست. آنها یا یک مدرسه را به عنوان محل برگزاری انتخاب کرده، یا چادر می زنند و یا معمولا در زیرزمین خانه ها هیئت را به پا میکنند. این دسته خیلی بانی مشخص نداشته و غالبا از نوع هیئتهای یکجانشین هم نیستند. مشارکت کنندگان آنها را عموم تیپهای اجتماعی و در طیفی از تقید به شعائر دین تشکیلی میدهند.
اما هیئتهای رسمی-انقلابی، بیشتر در مساجد هستند- مانند مسجد ارک تهران و حسینیه هایی که بسیج پایگاه آنهاست- از نیروهی بسیجی تا افراد عادی جامعه با پرایشات مختلف، در مراسمهای این دسته شرکت می کنند. این گروه امروزه تا حدود زیادی سیاسی شده و نوحه خوانهای رسمی و سیاسی دارند. در یکی از همین مراسم های نوحه خوانی، چندی پیش مثلا حکم قتل یک فردی هم صادر شد. یعنی در یک مراسم مذهبی و عزاداری، حکم یا فتوای قتل فردی و یا مجوز آن داده می شود. اینها هم جزء آسیبها و انحرافات این مجالس است.
اما در روشنفکریها، بانی هایشان جمعی یا فردی است و معمولا از افراد قدیمی متمول هستند. مشارکت کنندگانشان تیپ های اجتماعی از طبقه متوسط و تیپهای موسوم به روشنفکری بوده و سبک سینه زنی خاصی ندارند. مراسم عزاداری آنها بسیار آرام و کوتاه میباشد. از جمله مصداقهای این دسته می توان به ملی- مذهبی ها اشاره کرد.
وجهی از تقلیل گرایی عزاداری سنتی را مشاهده مینماییم. به عنوان مثال در شب احیا، مراسم قرآن به سر گرفتن را در ذکر "بک یا الله" تمام میکنند. نوع دیدی که تقلیل گرایی خاصی دارد و از مناسکی که فرهنگ عامه جامعه با آن اجین است، تقریبا دور است. این دوری را میتوان جزو آسیبها برشمرد.
در انقلابی- سیاسی ها، یکی از مهمترین تغییرات همان بحث کمرنگ شدن منبر و علما و پر رنگ شدن میکروفون- میکروفون جای منبر- و مداح است. منبر در هیئتهای سنتی و عزاداری سنتی نقشی اساسی داشت ولی امروز میکروفون – منظور از میکروفون آواها و نوحه خوانی هاست که از طریق میکروفون انجام می شود- و سیستم صوتی پررنگ است.
گرهزدن عزاداری به اتفاقات سیاسی نیز پررنگ شده است. گره زدن شور مذهبی به رفتار اجتماعی و سیاسی، در این نوع عزاداری ها رخ می دهد. مشکل این اتفاق این است که فردی که از این طریق با مسایل سیاسی روز گره میخورد، اگر با یک اتفاق خاص از آن چیزی که به آن گره خورده بِبُرد، از آن مبدا شور نیز خواهد بُرید. وقتی که شور با یک رفتار اجتماعی -سیاسی خاص گره میخورد، آنوقت که آن مساله یا پدیده خاص مورد نقد و تجدید نظر قرار می گیرد، منشا آن هم احتمالا مورد تجدید نظر قرار خواهد گرفت. در وجهی دیگر از آسیبها میتوان به تعریفهای روایتی از عاشورا، شعارگونگی مراسم، غلبه وجه احساسی، کم شدن تفهم دینی، انقطاع از فلسفه اصلی تاریخی این مراسم در هیئتهای مورد اشاره، هیئتهای پوپلار و برخی از هیئتهای سنتی اشاره کرد.
شواهد، حاکی از روند رو به کاهش تعداد هیئتهای سنتی است. در حالیکه هیئتهایی که با بودجه عمومی تقویت مالی می شوند، در حال رشد و تداوم هستند. هیئتهای پوپلار هم خیلی متکی به مسایل مالی نبوده و تعدادشان رو به گسترش است. رشد هیئتهای عامه پسند ژیگولی-بدون توجه به نقش و آثار معنوی هیئت- یکی از دیگر تغییراتی است که در حال رخدادن است. غلبه جنبه تفریحی شرکت در هیئت و مراسم عزاداری، به دلیل ورود سبکهای موسیقی و اشعاری که با "پاپ خوانهای آنور آبی" مطابقت دارد، بیشتر است. ارائه برداشتهای شاز مذهبی در مراسم های امروزی، بدون در نظر گرفتن سایر ابعاد آن، یک نوع فاصله گیری از اصالت و روح مقدس این مفاهیم است.
در روشنفکری انقلابی، اگر بخواهم آسیبها را بگوییم، هیئتهای نسل اول مانند حسینیه ارشاد، تاثیر زیادی در گفتمان دینی انقلابی آن دوره داشتند. مفاهیمی مانند انتظار و شهادت که مفهومهای تکرار شونده در مراسم عزاداری بودند، واقعا با گفتمان سازی صورت میگرفت.
یک موضوع دیگر، بحث رسانه ها و عزاداری است. رادیو و تلویزیون تأثیر زیادی در تغییرات عزاداری سنتی داشته است. پیش از این سایر رسانه ها تاثیر زیادی بر عزاداری نداشتند. به عنوان مثال در هیئتها گذشته، مطبوعات خوانده می شد و شبهای جمعه یک روزنامه خوان می آوردند و اخبار را در هیئتها میخواندند. اما تلویزیون- به خصوص بعد از انقلاب- باید یک تجدید نظر اساسی در کارکردهای خود داشته باشد. تلویزیون میخواهد جای هیئتهای مذهبی را بگیرد. لذا خیلی ها ترجیح می دهند که پای تلویزیون قرآن به سر بگیرند و عزاداری کنند. این اتفاق در فضای مجازی نیز در حال رخ دادن است. این اتفاق، خاصیت اصلی و هدف اولیه هیئتها را که به اصطلاح ایجاد ارتباطهای تعاملی در هیئتهای عزاداری است، و خصلت جمعی بون و وجود مشارکت را از آنها میگیرد. یکی از کارکردهای منفی دیگر تلویزیون در دوره های اخیر، سبکهای خاص به اصطلاح مداحی و مداحان ستاره شده است. یکی دیگر از آسیبهای تلویزیون به اعتقاد من، امتداد عزاداری ها ست. تکرار این اتفاق در تلویزیون، باعث تمایل کمتر به مشارکت -حتی در عزاداری ها- میشود. به نظر میرسد انجام یک سنجش علمی در این زمینه ضروری است. معتقدم که شدت عزاداری در تلویزیون، باعث نوعی کاهش تمایل به عزاداری در برخی از اقشار اجتماعی خواهد شد یا شده است. حتی اگر عمومیت هم ندهیم، در برخی از طیف ها به وجود آمده است.
همانگونه که بیان شد، آسیب هیئتهای عزاداری امروزی، عبور از "عالم محور"و "مساله گو" محور بودن و تبدیل شدن به "مداح محور" است. و در این زمینه تلویزیون باید بخش شعوری مراسم عزاداری را تقویت کند. مناسفانه پخش روضه های غیر متعارف از تلویزیون که صرفا در مجالس خیلی خاص خوانده می شود را شاهد هستیم.
مساله دیگر، نمادهای جدید پسا صنعتی یا همین دوران فضای جدید ارتباطی و مراسم مذهبی است. به عنوان مثال"شمع برقی" را برای مراسم شام غریبان مشاهده می کنیم. این موضوع به شکل دیگری، در نصب قرآن خوانهای دیجیتالی و پولی در مراکز مذهبی قابل مشاهده است. حتی در برخی امامزاده ها و مساجد نوشته ای می بینید که "پول بیاندازید تا به جای شما قران بخوانیم". در حالیکه فلسفه قرائت قرآن، رجوع، تلاوت و درک آن است. امروزه ما شاهد به اصطلاح عزاداری های مجازی نیز هستیم و در برخی از سایتها هم عزاداری های مجازی را می توان دید. البته پاسخ به سوالات در فضای مجازی اتفاق خوبی است، ولی عزاداری های مجازی -خیلی شدیدتر از تلویزیون- تاثیری که عزاداری های حضوری دارند را از آنها میگیرند.