کد مطلب : ۳۳۰۱۲
دکتر عبدالرضا سپنچی در گفت و گو با دعبل
امروز شاید تبلیغ نکردن دین بیش از تبلیغ آن موثر باشد/ مساجد جناحی و خلوت شدند
فهیمه ابراهیمی/ دعبل: با کم شدن حضور مردم در مساجد و حسینیهها که زمانی نماد دینداری مردم بودند این سوال پیش میآید که آیا مردم در حال دور شدن از دینداری هستند و یا صورتهای متنوعی از دینداری را شاهد هستیم؟
دکتر عبدالرضا سپنچی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و استاد ارتباطات در این خصوص گفت: شاید حضور در مساجد و حسینیهها کاهش پیدا کرده باشد ولی از طرق دیگری از جمله مطالعه یا حضور در فضای سایبری اطلاعات لازم به مخاطبان میرسد. اما اگر حضور فیزیکی مد نظر باشد میتوان گفت که مشارکت مردم کاهش پیدا کرده است.
* آیا از نظر شما کیفیت و کمیت مخاطبین مجالس و محافل مذهبی نسبت به سالهای اول انقلاب و یا قبل از آن تغییری کرده است؟
چنین اظهار نظری نیاز به پژوهش دارد و نمی توان به صورت قطعی نظر داد. شاید حضور در مساجد و حسینیهها کاهش پیدا کرده باشد ولی از طرق دیگری از جمله مطالعه یا حضور در فضای سایبری اطلاعات لازم به مخاطبان میرسد. اما اگر حضور فیزیکی مد نظر باشد می توان گفت که مشارکت مردم کاهش پیدا کرده است. جامعه در حال گذار به سوی مدرن شدن است و باید این مسائل را لحاظ کرد و همین عوامل تا حدودی در کاهش سطح مشارکت مردم تاثیر دارد. همین مساله در سطوح مختلف قابل بررسی است. هنوز حضور در مساجد و محافل مذهبی در اقشار سنتی و متوسط به پایین جامعه بیشتر است و به دلایل مختلفی در اقشار برخوردارتر کمتر دیده می شود. در میان متمولین نیز افراد مذهبی و علاقمند به این محافل دیده می شود. قطعا تعداد این محافل و مجالس در دو سه دهه اخیر افزایش پیدا کرده است. شاید افزایش جمعیت داشتیم و تاسیس چندین محفل و حسینیه و مسجد در یک منطقه از فراوانی مشارکت مردمی در یک مرکز کم می کند چراکه سابق بر این مردم در یک مکان مجتمع می شدند و همین امر به آن جلوه ای ویژه و خاص می داد.
* کیفیت حضور مردم در این محافل را چطور ارزیابی می شود؟ آیا رویکرد مذهبی مردم همانند اوایل انقلاب و یا قبل از آن است؟
به نظر من رویکردهای مذهبی مردم کاهش پیدا کرده است و قشر جوان و نوجوان ما با توجه به دلایل تعلیمی و تربیتی و دلایل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، علاقمند نیستند. چون نام حکومت ما دینی بود و از این حاکمیت انتظار میرفت که دین داری در حکومت و در سطح جامعه کیفیت دیگری داشته باشد. این خطا بود که مردم مشکلات خود را پای دین بنویسند ولی این اتفاق افتاد و رویکردهای دینی جامعه و تقیدهای مذهبی مردم به مرور کاهش پیدا کرد. به طور مثال خواندن نماز در برخی از سطوح مردم از جوانان تا میانسالان کاهش پیدا کرده است. حتی در مورد روزه گرفتن نیز چنین اتفاقی افتاده و عمل به آداب دین در میان مردم کاهش پیدا کرده است. در پیمایش ارزش ها و نگرش ها که در وزارت ارشاد تهیه شده به بسیاری از این موارد اشاره شده است. مردم احساس می کنند که حضور آنها در محافل دینی جذاب نیست و سعی می کنند فرایض دینی خود را در خلوت انجام دهند. در فضاهای عمومی که اجبار و الزامی نیست مردم کمتر عمل به فرایض را نشان می دهند.
* به نظر شما کدامیک از عواملی که برشمردید در هدایت جامعه به این سمت سهم بیشتری داشته است؟
نقش این عوامل و درصد تاثیرگذاری آنها نیاز به پژوهش دارد. به نظر من همه این موارد به صورت کمپلکس درآمده است. حکومت داعیه دین داری دارد و مشکلات معیشتی در اولویت اول قرار داد. همچنین مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز دخیل هستند رویکردها و نگاه دینی مردم را دچار نقصان کرده است.
*شدت و شکل تغییرات احتمالی در مخاطبین در مساجد و هیئت یکسان بوده است؟ مثلا میتوان گفت که ریزش مخاطب در هیئتها و حسینیهها کمتر از مساجد بوده است؟
حسینیهها و هیات، افراد همگن تری را دور هم جمع می کنند و منابع آنها مردمی و غیر دولتی است. می شود گفت این محافل برای مردم جذابیت بیشتری دارد. ولی مساجد بعد از دهه دوم انقلاب و بعد از رحلت امام جناحی تر و سیاسی تر شد. و به همین دلیل مساجد نسبت به هیات و حسینیهها خالی تر است. این مساله اثری منفی دارد چون محور فعالیت های دینی در جامعه اسلامی در مساجد قرار دارد. در واقع شهرشناسی جوامع اسلامی به خوبی این مساله را نشان می دهد که ساختار شهر و سازهها و بناها حول محور مسجد قرار دارد و وضعیت فعلی مطلوب نیست.
* چه کسانی متولی ایجاد تغییر در وضعیت فعلی و بازگرداندن مساجد به روال سابق هستند؟
به نظر می رسد سیاستگذارها و کسانی که امام جماعت مساجد را انتخاب می کنند باید تغییر نگاه را سرلوحه کار خود قرار دهند. جامعه ما جوان است. همانطور که باید نگاههای خسته و بی حال و بازنشسته از عرصه های مدیریتی کنار بروند، در مورد مساجد و محافل مذهبی نیز باید چنین تغییری در نگاه به این بخش داشته باشیم تا بتوانیم جوانان را جذب کنیم.
* شدت این تغییرات به شکلی بوده است که بتوان نام آن را بحران گذاشت؟
بحران معنویت یکی از نکاتی است که جامعه ما با آن روبرو است و عدم حضور در مساجد و حافل دینی از جلوههای این بحران است. مانند مسائلی از جمله نگاه متعجب به نمازخوانها و یا روزه که در برخی محافل هم دلی بر نمی انگیزد. البته این موارد از اقتضائات جامعه مدرن است. در غرب نیز به مرور چنین اتفاقاتی افتاد و مردم به مرور کنار رفتند. البته ما جامعه ای دینی و اسلامی هستیم طبیعی است که باید بیشتر در این رابطه فکر کنیم. امام صادق (ع) می فرمایند مردم را به جز با زبانتان دعوت کنید. باید سعی شود مردم با اخلاق و عمل و مهربانی به سمت دینداری و مذهبی شدن جذب شوند. مسیر درست این است و مردم با دیدن رفتار خوب ما است که به سمت ایدئولوژی ما می آیند و از بگیر و ببند و سختگیریها به جایی نمی رسیم.
آیا میتوان گفت برخی از مواردی که از آنها به عنوان آسیب نام برده میشود در واقع با هدف جذب مخاطب و جلوگیری از ریزش آن بوده است؟
بله همینطور بود. در کار رسانه مسالهای به نام بوم رنگ داریم به این معنی که تکرار یک پیام گاهی اثر معکوس دارد. ما نیز با تکرار، همین شرایط را پدید آوردیم و امروز نه تنها اثر مثبتی ندارد بلکه مخاطب فورا کانال را عوض می کند تا دوباره در معرض این پیامها قرار نگیرد. امروز شاید تبلیغ نکردن دین بیش از تبلیغ آن موثر باشد. چون کاری بیشتر از این در عرصه تبلیغ دین ضد تبلیغ محسوب می شود و اثر معکوس دارد. باید مردم را با رفتار و عملکرد خود جذب کنیم. بنابراین تغییر نگاه سیاسی لازم است. امیدوارم این عقلانیت در رده های بالای تصمیم گیری وجود داشته باشد و به این روش عمل شود. چراکه این رفتار به مرور مردم را آرام می کند و کسانی که در این راه احساس خطر می کنند باید مردم را با رفتار و اعمال خود جذب کنند.
* مطرح شدن مسائل دینی از طریق فضای مجازی چه تاثیری داشته است؟
باید سعی شود مفاهیم را به صورت موجز و غیر مستقیم به صورتی که مخاطب را جذب کند مطرح کرد. باید فکر شود و از هنر در این هدف استفاده شود. باید اخلاقیات محور دین داری باشد و از کانال اخلاق به دین ورود کرد.
*با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز جامعه ایران چه قالب و فرمی از کار تبلیغات دینی توان بالاتری در جذب مخاطب دارد؟
طبعا رسانه ها امروز کمک بیشتری دارند. ضمن اینکه نباید از رابطه چهره به چهره غفلت کرد چون اخلاق از ارتباط چهره به چهره منتقل میشود و نفوذ اخلاق در چنین رابطه ای میسر می شود و تاثیرگذار خواهد بود. کاملترین نوع ارتباط ارتباط چهره به چهره است. ۹۸% پیام این چنین منتقل میشود. اگر می خواهیم جامعه دین داری داشته باشیم خودمان باید اساسا اینچنین باشیم و همین میشود کانالی برای جذب دیگران باشد. نمی خواهم بگویم مساجد و حسینیهها و هیات نمیتوانند در جذب مردم به دین نقش آفرین باشند ولی باید کسانی با مشخصاتی که ذکر شد برای دعوت مردم در چنین فضاهایی حضور داشته باشند.
* ریزش احتمالی مخاطب ناشی از عملکرد رجال مذهبی یعنی وعاظ و روحانیون بوده یا تاثیر مدرنیته اینطور نمایان شد؟
هر دو دخیل بودند. در فضاهای مدرن، تدین جذابیتی ندارد ولی نمی توان نقش روحانیون و وعاظ را در عدم جذب مردم کتمان کرد. شاید بتوان گفت اگر حاکمیت دینی ما اینقدر رنگ و لعاب نداشت، دین گریزی جامعه نیز به این شکل نبود. ما پیش از انقلاب با وجود مظاهر بی دینی در جامعه شدت دین گریزی مردم را اینطور آشکار نمی دیدیم. مردم سعی در حفظ حرمتها داشتند و مثل امروز مساله حفظ حرمتها به مرحله لجبازی نرسیده بود. در مواردی از جمله روزه خواری و کشف حجاب با تحلیل می توان دریافت که فرد در حال لجاجت است. هر دو صورت سوال شما مطرح است ولی من رای بیشتری به عملکردهای منفی می دهم.
* پس شما بر این باور هستید که حضور مخاطب مذهبی در هیات و مساجد کم رنگ شده و ما به نوعی با بحران مخاطب مذهبی روبرو هستیم؟
بله، همینطور است. در این حوزهها نیاز به پژوهشهای عمقی احساس می شود و در صورت عدم دسترسی مجبور هستیم به پژوهشهای میدانی خود اکتفا کنیم. اما نیاز است تمام دغدغه ها و انگیزه های بستر جامعه را مورد مطالعه قرار دهیم و برای آنها راهکار بیابیم.
* از نظر شما متولی این کار کیست؟
کسانی که دغدغه دین دارند و بودجه لازم را در اختیار دارند. بسیاری از مراجع و نهادهای دینی بودجههای فرهنگی در اختیاردارند که برای انتشار کتاب و چاپ سی دی از آن استفاده می کنند. به نظر من مخاطب شناسی اهمیت زیادی دارد وباید پژوهش کرد و مخاطب شناسی داشت و دریافت که برای هر گروه مخاطب چه ضرورتی وجود دارد. آیا تولید انیمیشن اولویت دارد یا انتشار کتاب؟! سخنرانی اهمیت دارد یا تهیه فیلم؟! و متاسفانه این اتفاق رخ نمی دهد.
دکتر عبدالرضا سپنچی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و استاد ارتباطات در این خصوص گفت: شاید حضور در مساجد و حسینیهها کاهش پیدا کرده باشد ولی از طرق دیگری از جمله مطالعه یا حضور در فضای سایبری اطلاعات لازم به مخاطبان میرسد. اما اگر حضور فیزیکی مد نظر باشد میتوان گفت که مشارکت مردم کاهش پیدا کرده است.
* آیا از نظر شما کیفیت و کمیت مخاطبین مجالس و محافل مذهبی نسبت به سالهای اول انقلاب و یا قبل از آن تغییری کرده است؟
چنین اظهار نظری نیاز به پژوهش دارد و نمی توان به صورت قطعی نظر داد. شاید حضور در مساجد و حسینیهها کاهش پیدا کرده باشد ولی از طرق دیگری از جمله مطالعه یا حضور در فضای سایبری اطلاعات لازم به مخاطبان میرسد. اما اگر حضور فیزیکی مد نظر باشد می توان گفت که مشارکت مردم کاهش پیدا کرده است. جامعه در حال گذار به سوی مدرن شدن است و باید این مسائل را لحاظ کرد و همین عوامل تا حدودی در کاهش سطح مشارکت مردم تاثیر دارد. همین مساله در سطوح مختلف قابل بررسی است. هنوز حضور در مساجد و محافل مذهبی در اقشار سنتی و متوسط به پایین جامعه بیشتر است و به دلایل مختلفی در اقشار برخوردارتر کمتر دیده می شود. در میان متمولین نیز افراد مذهبی و علاقمند به این محافل دیده می شود. قطعا تعداد این محافل و مجالس در دو سه دهه اخیر افزایش پیدا کرده است. شاید افزایش جمعیت داشتیم و تاسیس چندین محفل و حسینیه و مسجد در یک منطقه از فراوانی مشارکت مردمی در یک مرکز کم می کند چراکه سابق بر این مردم در یک مکان مجتمع می شدند و همین امر به آن جلوه ای ویژه و خاص می داد.
* کیفیت حضور مردم در این محافل را چطور ارزیابی می شود؟ آیا رویکرد مذهبی مردم همانند اوایل انقلاب و یا قبل از آن است؟
به نظر من رویکردهای مذهبی مردم کاهش پیدا کرده است و قشر جوان و نوجوان ما با توجه به دلایل تعلیمی و تربیتی و دلایل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، علاقمند نیستند. چون نام حکومت ما دینی بود و از این حاکمیت انتظار میرفت که دین داری در حکومت و در سطح جامعه کیفیت دیگری داشته باشد. این خطا بود که مردم مشکلات خود را پای دین بنویسند ولی این اتفاق افتاد و رویکردهای دینی جامعه و تقیدهای مذهبی مردم به مرور کاهش پیدا کرد. به طور مثال خواندن نماز در برخی از سطوح مردم از جوانان تا میانسالان کاهش پیدا کرده است. حتی در مورد روزه گرفتن نیز چنین اتفاقی افتاده و عمل به آداب دین در میان مردم کاهش پیدا کرده است. در پیمایش ارزش ها و نگرش ها که در وزارت ارشاد تهیه شده به بسیاری از این موارد اشاره شده است. مردم احساس می کنند که حضور آنها در محافل دینی جذاب نیست و سعی می کنند فرایض دینی خود را در خلوت انجام دهند. در فضاهای عمومی که اجبار و الزامی نیست مردم کمتر عمل به فرایض را نشان می دهند.
* به نظر شما کدامیک از عواملی که برشمردید در هدایت جامعه به این سمت سهم بیشتری داشته است؟
نقش این عوامل و درصد تاثیرگذاری آنها نیاز به پژوهش دارد. به نظر من همه این موارد به صورت کمپلکس درآمده است. حکومت داعیه دین داری دارد و مشکلات معیشتی در اولویت اول قرار داد. همچنین مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز دخیل هستند رویکردها و نگاه دینی مردم را دچار نقصان کرده است.
*شدت و شکل تغییرات احتمالی در مخاطبین در مساجد و هیئت یکسان بوده است؟ مثلا میتوان گفت که ریزش مخاطب در هیئتها و حسینیهها کمتر از مساجد بوده است؟
حسینیهها و هیات، افراد همگن تری را دور هم جمع می کنند و منابع آنها مردمی و غیر دولتی است. می شود گفت این محافل برای مردم جذابیت بیشتری دارد. ولی مساجد بعد از دهه دوم انقلاب و بعد از رحلت امام جناحی تر و سیاسی تر شد. و به همین دلیل مساجد نسبت به هیات و حسینیهها خالی تر است. این مساله اثری منفی دارد چون محور فعالیت های دینی در جامعه اسلامی در مساجد قرار دارد. در واقع شهرشناسی جوامع اسلامی به خوبی این مساله را نشان می دهد که ساختار شهر و سازهها و بناها حول محور مسجد قرار دارد و وضعیت فعلی مطلوب نیست.
* چه کسانی متولی ایجاد تغییر در وضعیت فعلی و بازگرداندن مساجد به روال سابق هستند؟
به نظر می رسد سیاستگذارها و کسانی که امام جماعت مساجد را انتخاب می کنند باید تغییر نگاه را سرلوحه کار خود قرار دهند. جامعه ما جوان است. همانطور که باید نگاههای خسته و بی حال و بازنشسته از عرصه های مدیریتی کنار بروند، در مورد مساجد و محافل مذهبی نیز باید چنین تغییری در نگاه به این بخش داشته باشیم تا بتوانیم جوانان را جذب کنیم.
* شدت این تغییرات به شکلی بوده است که بتوان نام آن را بحران گذاشت؟
بحران معنویت یکی از نکاتی است که جامعه ما با آن روبرو است و عدم حضور در مساجد و حافل دینی از جلوههای این بحران است. مانند مسائلی از جمله نگاه متعجب به نمازخوانها و یا روزه که در برخی محافل هم دلی بر نمی انگیزد. البته این موارد از اقتضائات جامعه مدرن است. در غرب نیز به مرور چنین اتفاقاتی افتاد و مردم به مرور کنار رفتند. البته ما جامعه ای دینی و اسلامی هستیم طبیعی است که باید بیشتر در این رابطه فکر کنیم. امام صادق (ع) می فرمایند مردم را به جز با زبانتان دعوت کنید. باید سعی شود مردم با اخلاق و عمل و مهربانی به سمت دینداری و مذهبی شدن جذب شوند. مسیر درست این است و مردم با دیدن رفتار خوب ما است که به سمت ایدئولوژی ما می آیند و از بگیر و ببند و سختگیریها به جایی نمی رسیم.
آیا میتوان گفت برخی از مواردی که از آنها به عنوان آسیب نام برده میشود در واقع با هدف جذب مخاطب و جلوگیری از ریزش آن بوده است؟
بله همینطور بود. در کار رسانه مسالهای به نام بوم رنگ داریم به این معنی که تکرار یک پیام گاهی اثر معکوس دارد. ما نیز با تکرار، همین شرایط را پدید آوردیم و امروز نه تنها اثر مثبتی ندارد بلکه مخاطب فورا کانال را عوض می کند تا دوباره در معرض این پیامها قرار نگیرد. امروز شاید تبلیغ نکردن دین بیش از تبلیغ آن موثر باشد. چون کاری بیشتر از این در عرصه تبلیغ دین ضد تبلیغ محسوب می شود و اثر معکوس دارد. باید مردم را با رفتار و عملکرد خود جذب کنیم. بنابراین تغییر نگاه سیاسی لازم است. امیدوارم این عقلانیت در رده های بالای تصمیم گیری وجود داشته باشد و به این روش عمل شود. چراکه این رفتار به مرور مردم را آرام می کند و کسانی که در این راه احساس خطر می کنند باید مردم را با رفتار و اعمال خود جذب کنند.
* مطرح شدن مسائل دینی از طریق فضای مجازی چه تاثیری داشته است؟
باید سعی شود مفاهیم را به صورت موجز و غیر مستقیم به صورتی که مخاطب را جذب کند مطرح کرد. باید فکر شود و از هنر در این هدف استفاده شود. باید اخلاقیات محور دین داری باشد و از کانال اخلاق به دین ورود کرد.
*با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز جامعه ایران چه قالب و فرمی از کار تبلیغات دینی توان بالاتری در جذب مخاطب دارد؟
طبعا رسانه ها امروز کمک بیشتری دارند. ضمن اینکه نباید از رابطه چهره به چهره غفلت کرد چون اخلاق از ارتباط چهره به چهره منتقل میشود و نفوذ اخلاق در چنین رابطه ای میسر می شود و تاثیرگذار خواهد بود. کاملترین نوع ارتباط ارتباط چهره به چهره است. ۹۸% پیام این چنین منتقل میشود. اگر می خواهیم جامعه دین داری داشته باشیم خودمان باید اساسا اینچنین باشیم و همین میشود کانالی برای جذب دیگران باشد. نمی خواهم بگویم مساجد و حسینیهها و هیات نمیتوانند در جذب مردم به دین نقش آفرین باشند ولی باید کسانی با مشخصاتی که ذکر شد برای دعوت مردم در چنین فضاهایی حضور داشته باشند.
* ریزش احتمالی مخاطب ناشی از عملکرد رجال مذهبی یعنی وعاظ و روحانیون بوده یا تاثیر مدرنیته اینطور نمایان شد؟
هر دو دخیل بودند. در فضاهای مدرن، تدین جذابیتی ندارد ولی نمی توان نقش روحانیون و وعاظ را در عدم جذب مردم کتمان کرد. شاید بتوان گفت اگر حاکمیت دینی ما اینقدر رنگ و لعاب نداشت، دین گریزی جامعه نیز به این شکل نبود. ما پیش از انقلاب با وجود مظاهر بی دینی در جامعه شدت دین گریزی مردم را اینطور آشکار نمی دیدیم. مردم سعی در حفظ حرمتها داشتند و مثل امروز مساله حفظ حرمتها به مرحله لجبازی نرسیده بود. در مواردی از جمله روزه خواری و کشف حجاب با تحلیل می توان دریافت که فرد در حال لجاجت است. هر دو صورت سوال شما مطرح است ولی من رای بیشتری به عملکردهای منفی می دهم.
* پس شما بر این باور هستید که حضور مخاطب مذهبی در هیات و مساجد کم رنگ شده و ما به نوعی با بحران مخاطب مذهبی روبرو هستیم؟
بله، همینطور است. در این حوزهها نیاز به پژوهشهای عمقی احساس می شود و در صورت عدم دسترسی مجبور هستیم به پژوهشهای میدانی خود اکتفا کنیم. اما نیاز است تمام دغدغه ها و انگیزه های بستر جامعه را مورد مطالعه قرار دهیم و برای آنها راهکار بیابیم.
* از نظر شما متولی این کار کیست؟
کسانی که دغدغه دین دارند و بودجه لازم را در اختیار دارند. بسیاری از مراجع و نهادهای دینی بودجههای فرهنگی در اختیاردارند که برای انتشار کتاب و چاپ سی دی از آن استفاده می کنند. به نظر من مخاطب شناسی اهمیت زیادی دارد وباید پژوهش کرد و مخاطب شناسی داشت و دریافت که برای هر گروه مخاطب چه ضرورتی وجود دارد. آیا تولید انیمیشن اولویت دارد یا انتشار کتاب؟! سخنرانی اهمیت دارد یا تهیه فیلم؟! و متاسفانه این اتفاق رخ نمی دهد.