کد مطلب : ۳۴۸۳۰
«دانشنامه فرهنگ عاشورایی» مرحوم «حبیبالله معلمی» منتشر میشود
راضیه معلمی فرزند زنده یاد «حبیبالله معلمی» از شاعران دوران دفاع مقدس که اغلب شعر و نوحههای صادق آهنگران در ۸ سال جنگ تحمیلی را سروده است، پیرامون انتشار آثار پدرش اظهار داشت: در حال طبقه بندی و ویرایش اشعار پدر هستم.
وی با بیان اینکه در حوزه تاریخ معاصر مطالعاتی دارم تصریح کرد: با توجه به اینکه هیچ گاه آثار پدرم طبقه بندی نشده است، در حال ویرایش و طبقه بندی اشعار ایشان هستم، این اشعار ویرایش شده و قرار است در پایان کار از سوی چند استاد برجسته مطالعه شود.
فرزند این شاعر با تاکید بر اینکه تاکنون آثار حبیب الله معلمی پراکنده منتشر شده عنوان کرد: با توجه به پراکندگی اشعار تصمیم خانواده بر این است تا این سروده ها به شکل یک جا و در یک مجموعه جامع چاپ شود، هرچند اشعاری با محوریت جنگ و دفاع مقدس پدرم از سوی سپاه منتشر شده، اما اشعاری که با محوریت ائمه علیهم السلام و عاشورا است جامع منتشر نشده است.
وی تاکید کرد: اشعار عاشورایی مرحوم حبیب الله معلمی با محوریت عاشورا، امام حسین(ع)، حر، حضرت زینب(س)، حضرت ابوالفضل(ع)، و... طبقه بندی شده و در یک مجموعهای تحت عنوان دانشنامه فرهنگ عاشورایی منتشر خواهد شد.
فرزند مرحوم معلمی با بیان اینکه این سروده ها حاضل ۶۰ سال تلاش پدرم است توضیح داد: سرایش مجموعه اشعار عاشورایی پدر حدود ۶۰ سال به طول انجامیده و اثری جامع و بسیار ارزشمند است که بزودی در اختیار ناشر قرار میگیرد.
نگاهی به زندگینامه حبیب الله معلمی
حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال ۱۳۰۵ شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتبخانه گذراند و ادامه آن را تا سیکل قدیم پیگرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویقهای یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.
معلمی در سال ۱۳۴۰ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی میکرد. با آغاز جنگ در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصتهای بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز میپرداخت که خاطره نخستین نوحهای که به صادق آهنگران داد از زبان آهنگران این چنین است: «سال ۱۳۵۹یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است.
نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود
لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود
همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.
معلمی شاعر نامآشنای جبهههای جنگ است، که سرودههای وی در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن توسط صادق آهنگران خوانده میشود و شور و اشتیاق رزمندگان را دوچندان میکرد.
وی با بیان اینکه در حوزه تاریخ معاصر مطالعاتی دارم تصریح کرد: با توجه به اینکه هیچ گاه آثار پدرم طبقه بندی نشده است، در حال ویرایش و طبقه بندی اشعار ایشان هستم، این اشعار ویرایش شده و قرار است در پایان کار از سوی چند استاد برجسته مطالعه شود.
فرزند این شاعر با تاکید بر اینکه تاکنون آثار حبیب الله معلمی پراکنده منتشر شده عنوان کرد: با توجه به پراکندگی اشعار تصمیم خانواده بر این است تا این سروده ها به شکل یک جا و در یک مجموعه جامع چاپ شود، هرچند اشعاری با محوریت جنگ و دفاع مقدس پدرم از سوی سپاه منتشر شده، اما اشعاری که با محوریت ائمه علیهم السلام و عاشورا است جامع منتشر نشده است.
وی تاکید کرد: اشعار عاشورایی مرحوم حبیب الله معلمی با محوریت عاشورا، امام حسین(ع)، حر، حضرت زینب(س)، حضرت ابوالفضل(ع)، و... طبقه بندی شده و در یک مجموعهای تحت عنوان دانشنامه فرهنگ عاشورایی منتشر خواهد شد.
فرزند مرحوم معلمی با بیان اینکه این سروده ها حاضل ۶۰ سال تلاش پدرم است توضیح داد: سرایش مجموعه اشعار عاشورایی پدر حدود ۶۰ سال به طول انجامیده و اثری جامع و بسیار ارزشمند است که بزودی در اختیار ناشر قرار میگیرد.
نگاهی به زندگینامه حبیب الله معلمی
حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال ۱۳۰۵ شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتبخانه گذراند و ادامه آن را تا سیکل قدیم پیگرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویقهای یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.
معلمی در سال ۱۳۴۰ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی میکرد. با آغاز جنگ در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصتهای بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز میپرداخت که خاطره نخستین نوحهای که به صادق آهنگران داد از زبان آهنگران این چنین است: «سال ۱۳۵۹یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است.
نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود
لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود
همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.
معلمی شاعر نامآشنای جبهههای جنگ است، که سرودههای وی در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن توسط صادق آهنگران خوانده میشود و شور و اشتیاق رزمندگان را دوچندان میکرد.