کد مطلب : ۱۰۰۹۳
سنگینی قامت اسطوره بر مذهب در تعزیه
لاله تقیان، پژوهشگر تعزیه
تعزیه متعلق به شیعیان است. اهل سنت در آن نقشی ندارند. در اصل در کشورهای اسلامی، هنر درماتیک و آیینی که به اندازة تعزیه قوی باشد، وجود ندارد؛ بنابراین باید به این نکته توجه کرد که تعزیه چگونه در ایران به وجود آمد.
دو دلیل دارد؛ یکی اینکه وقتی اعراب به ایران حمله کردند و اسلام را به ایران آوردند، ایرانیان دارای یک فرهنگ قوی و تمدن بسیار غنی بودند. از آن طرف اسلام نیز با یک تمدن بسیار بزرگ و قوی و تفکر عظیم وارد ایران شد.
با ورود اسلام، ایرانیها که نمیخواستند، شیوههای نمایشی خود را بفروشند، بدون آنکه چیزی بهدست آورند، تعزیه را بهوجود آوردند. در واقع تعزیه از تقابل این دو فرهنگ اسلامی و ایرانی بهوجود آمده است و میوة ازدواج دو فرهنگ ایران و اسلام است.
تقابل، برخورد و آمیزش دو تمدن ایران و اسلام باعث شد، یک اثر دراماتیک بهوجود آید؛ به این مفهوم که شما اسطورة سیاوش را در نظر بگیرید که پیش از اسلام در ایران وجود داشته است، اگر بخواهیم، آن اسطوره را زنده کنیم و به بعد از اسلام بیاوریم، باید او را در موجود دیگری متجلی کنیم و شیعیان آن را پیدا کردند که همان امام حسین (ع) است که اسطوره شهادت است؛ هم در فرهنگ ایران و هم اسلام... .
تعزیه از آنجا که آیین است، باید بهطور حتم دارای وجة اعتقادی و دینی باشد؛ حتی در تعزیههای غریب مثل تعزیة «سوگ سیاوش»، شاید آن وجة اسلامی دیده نشود؛ اما «شهادت» محور اصلی آن است؛ براي مثال مجلس تعزیهای وجود دارد، به نام «زن علویه» که در این نسخه معصومی وجود ندارد. داستان زن مسلمانی است که بچههای او گرسنهاند؛ اما کسی به او پناه نمیدهد و کمک نمیکند. یک جهود به او پناه و بچههایش را سروسامان ميدهد. از بحثی که بین این دو به وجود میآید، یهودی مجاب میشود که اسلام دین مهمی است و مسلمان میشود.
ممکن است در تمام نسخ تعزیه، وجة اسلامی پررنگ نباشد؛ اما محور اصلی نسخههای تعزیه، مجالس مربوط به معصومین (ع) است؛ ضمن آنکه بسیاری از این نسخهها جنبة تبلیغی دارد. این نسخ بهوجود میآمد، برای اینکه مردم را به سمت اسلام جذب کنند و از مزایای آن سخن بگویند.
در تعزیه، فقط مذهب نقش ندارد، «اسطوره» در آن نیز مهم است. تعزیه، اسطورة شهادت، فداکاری و انسانیت را در خود دارد و چون این موضوعات در آن وجود دارد، میتواند فارغ از وجوه مذهبی هم ادامه داشته باشد.
در اصل خود تعزیه، اسطورهای است. زمان و مکان در آن حضور ندارد. همهجا زمان دارد و همهجا نیز مکان آن است. چرخیدن دور سکوی تعزیه، نمادی از گذشت زمان است و رفتن از سمتی به سمت دیگر، نماد انتقال از مکانی به مکان دیگر. سکو نماد زمین است و گنبد، نماد آسمان و... . اینها ساختار اسطورهای تعزیه است و همة اینها نمادهایی است که در تعزیه اهمیت دارد.
زبان اسطوره رمز است و در تعزیه نیز همه چیز به رمز نشان داده میشود؛ براي مثال حتی میتوان کار نویسندگان خارجی را با استفاده از شیوههای اجرایی تعزیه، اجرا کرد، همچنانکه نمایشهای «شازده کوچولو»، «لیرشاه» و «مکبث» را به صورت تعزیه اجرا کردهاند.
به بیان دیگر تعزیه از لحاظ اجرا این قابلیت را دارد که هرچیزی در آن گنجانده شود. از لحاظ اندیشهای که آن را پدید آورده است نیز بهطور حتم باید در آن یک شخصیت اسطورهای وجود داشته باشد که در این وجه، معصومین (ع) در بيشتر نسخ تعزیة ما محور هستند؛ اما تعزیه این اجازه را میدهد که هر شخصیت اسطورهای دیگر را وارد آن کنی