تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۴۸
۰
کد مطلب : ۱۵۳۳۰
درباره تحلیل‌های مختارنامه در بخش‌های خبری سیما

تحلیل‌های مشعشع نتیجه رسانه ناشناسی

مهرزاد دانش
تحلیل‌های مشعشع نتیجه رسانه ناشناسی
جامعه-رسانه: یادتان هست وقتی كودكی دانش‌آموز بودیم، معلم دبستان انشاهایی با موضوعات تكراری سفارش می‌داد و اصرار هم داشت حتما چند خط آخر انشای‌مان نتیجه‌گیری‌های رسمی داشته باشد؟

این روزها كه در بخش‌های خبری تلویزیون، قطعاتی گزینشی از سریال «مختارنامه» همراه با ملغمه‌ای از مصاحبه با «مردم» و افاضات گوینده متن پخش می‌شود و تهیه‌كنندگان برنامه اصرار دارند آن را با هر رطب و یابسی هم كه شده به برخی جریان‌های روز ربط بدهند، حسی شبیه به همان دوران محصلی دبستان برایمان تداعی می‌شود.

سریال «مختارنامه» را تلویزیون تهیه و تولید كرده و به عنوان صاحب كالا قطعا حق دارد ایده‌های تبلیغی‌ای را - مثل همان میزگرد تاریخی/تحلیلی كه جمعه شب‌ها بعد از پخش مجموعه روی آنتن می‌رود - در كنار آن درج كند، اما ناسلامتی آقایان صاحب رسانه‌اند و قاعدتا باید بعد از این همه سال نكاتی بدیهی از فنون رسانه‌ای را بلد باشند. این شیوه‌های ساده‌انگارانه بیش از آن‌كه تبلیغ ایده‌های سیاسی حضرات باشد، موید رسانه‌ناشناسی ایشان است كه البته تا حدی هم با كم‌هوش‌پنداری بینندگان عزیز تركیب شده است. در این باب دو نكته قابل ذكر است.

اولا در هیچ‌جای دنیا، نمی‌توانید از این دست برنامه‌ها در بخش‌های خبری پیدا كنید. اخبار شامل رویدادهایی مهم است كه به لحاظ بُرد و گستره و عمق، اهمیت اجتماعی در ابعاد سیاسی‌، اقتصادی، سلامت، فرهنگ و غیره می‌یابند و وقوف به آن‌ها تأثیرپذیری‌های خاص خود را دارد.

تحلیل سیاسی یك سریال داستانی تلویزیونی، با هیچ تعبیر و تفسیر و برداشتی، خبر محسوب نمی‌شود و قاعدتا جایگاهی در بخش‌های خبری نباید داشته باشد. البته یك سریال هم می‌تواند ارزش خبری پیدا كند منتها بسته به نوع نگاه به آن است. مثلا این‌كه «مختارنامه» تا چه حد و چرا بین مردم جاافتاده و مورد استقبال قرار گرفته است، یك سوژه خبری است، اما این‌كه مثلا فلان شخصیت سریال نماد جریان فتنه است و آن دیگری علامت بی‌بصیرت‌ها است و سومی هم تداعی‌بخش طیفی دیگر، دیگر ربطی به خبر ندارد.

می توان این ایده‌ها را در برنامه‌هایی دیگر مطرح كرد كه صبغه‌های متناسب با بحث‌های جاری داشته باشد و نه در برنامه‌های خبری. این روزها كه گرته‌برداری‌های آشكار زیادی از برخی رسانه‌های خبری خارجی در تلویزیون ما دیده می‌شود (از نوع دكور گرفته تا این كه مجری‌ها به اسم كوچك هم‌دیگر را خطاب می‌كنند)، لااقل در كنارش این اصول بدیهی را هم رعایت كنند.

نكته دوم آن‌كه تحلیل و بررسی یك اثر هنری هم اصول خود را دارد. جدا از آن‌كه اصلا این‌جور شباهت‌سازی‌های تاریخی تا چه حد اعتبار علمی و عقلایی دارد یا نه، گردانندگان یك رسانه باید آن قدر ذكاوت رسانه‌ای داشته باشند كه به این شكل زمخت و گل‌درشت، دست به تطبیق‌سازی‌های این‌چنینی نزنند.

سریال «مختارنامه» یك اثر هنری است و نه ابزار سیاسی. قطعا هنر چنان وسعت دامنه و تعدد لایه دارد كه بتوان برداشت‌های متنوع از آن به دست آورد و هر كس به میزان سواد و بینش و تجربه‌اش، بهره‌ای از بازتاب‌های حسی و معرفتی آن اثر ببرد، اما با این تحلیل‌های تك قطبی و متصلب كه ناظر به مقاطعی تاریخ مصرف‌دار است، جز آن كه قدر و منزلت هنر را سبك بشماریم، نتیجه دیگری دربرندارد.

اشتباه نشود...ایراد نگارنده لزوما معطوف به محتوای ارزشی این تحلیل‌ها نیست. اگر قرار بود این نوع نتیجه گیری‌های ساده‌انگارانه توسط جناح‌ها و دیدگاه‌های رقیب یا مخالف هم صورت پذیرد، ایراد مزبور باز هم در جای خود باقی بود. كما این كه همین الآن هم در بعضی از رسانه‌های اینترنتی برخی از معترضان، تفسیر سریال «مختارنامه» با ۱۸۰ درجه تفاوت انجام می‌گیرد و خوش‌نامان تاریخ عاشورا را به خود تشبیه می‌كنند و بدنامانش را به گروه مقابل.

ما سریال «مختارنامه» را دوست داریم. لطفا با این تحلیل‌های مشعشع‌تان، لذت تماشایش را زهرمارمان نكنید.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما