کد مطلب : ۲۱۴۲۴
امام حسین(ع) پیشرو، امام حسین(ع) پیرو
سیدعلیرضا واسعی
پاسداشت یاد و نام امام حسین(ع) قدمتی به درازای تاریخ اسلام دارد. از همان زمان که واقعه کربلا رخ داد و امام و یارانش به دست مدعیان قدرت و حکومت به بدترین گونه به شهادت رسیدند، تا به امروز همچنان نویسندگان و گویندگان از آن حادثه یاد میکنند و در باره و اطراف آن سخن میگویند.
مراسم و آیینهای زیادی مرتبط با آن شکل گرفت و سنتهایی پدید آمد و هر ساله، بلکه به هر بهانهای از آن نامی به میان آورده و سخنی بر زبان میرانند، به ویژه در سالهای اخیر، دو عامل عمده در گسترش آن تأثیر گذار بود؛ یکی اصل انقلاب اسلامی ایران و دیگر واقعه جنگ هشتساله.
این رشد شتابآلود هم چنان دیده میشود و گذشته از دهه عاشورا، دهههای دیگری نیز، بی آن که در خوبی یا بدی آن بخواهیم سخنی به میان آوریم، به آن اختصاص یافت.
گسترش و فراگیری آیینهای سوگواری، البته آسیبهایی را متوجه خود ساخته است؛ فراوانی داستانهای بی پایه، رواج روایات بی اساس، گسترش روضههای دروغ، به اضافه غلبه جنبههای هنری و فنی در برگزاری مراسم و بهرهگیری از ابزار و روشهای حتی غیر شرعی، از آن جمله است، اما از همه اینها تأمل برانگیزتر و مخربتر، تهیسازی قیام امام از ارزش امامت و پیشوایی است.
نگاهی به محتوای عزاداریها و شکل و شمایل آنها، و نیز مطالبی که به این منظور در مجالس و مراسم عاشورایی بیان میشود، کمتر بر وجه پیشوایی و جلوداری امام تأکید میشود، در حالی که سخنان به جای مانده از امام و نیز دادههای تاریخ، آشکارا از حضور فعالانه و انتخاب آکاهانه و رفتار هوشمندانه آن حضرت سخن دارد.
واقعیت آن است که اگر امام اندکی اهل سازش و مصالحه، یا در پی قدرت و شهرت و مقام بود یا به زندگی آرام میاندیشید، هرگز دستگاه خلافت او را هدف برخورد و خشم خود قرار نمیداد. به واقع این امام بود که به طراحی صحنه تقابل و مبارزه دست زد و وارد عرصهای شد که لشکری را به مقابل خود کشاند، چون نمیتوانست ظلم و ستم و نامردمی و بی راهه روی و زشتکاریهای حاکمیت و حاکمان را برتابد. او دغدغه حقیقت داشت و احیای سنت رسول خدا(ص) و اصلاح امت پیامبر و همه اینها به تدبیر و آگاهی نیاز داشت.
آن چه امام را ماندگار کرد و نام و ندایش را به گوشها رساند، همین وجه پویایی و کنشگری حضرتش بود که به راستی اندیشهها را به شگفتی و خردها را به تأمل وا میدارد، اما سوگمندانه آن چه در مراسم توده محور و مجالس مداحی میگذرد، اصرار بر مظلومنمایی امام و پافشاری بر جنبههای پیرو انگارانه امام است که به شدت با واقعیات تاریخی ناسازگار است.
در این نگره که بیشتر برای تحریک عوام و انگیزش عواطف و احساس توده مردم پیش میرود، از ساحت امامت امام و حماسهگری وی سخنی به میان نمیآید. این آسیب گر چه شاید دستهای را دل خوش دارد و قومی گریان پدید آورد، اما امام را از نقشآفرینی در حیات آدمیان باز میدارد و او را فردی مجبور زمانه و مقهور قدرت حاکمه نشان میدهد که از سر ناچاری و ناگزیری مسیری را دنبال کرد، بی آن که خود در آن نقشی داشته باشد و این بدترین تصویر از چهره امامت شیعی است که همت دردمندان و محققان را طلب میکند تا در مقابل آن بایستند و آیین صحیح بزرگداشت عاشورا را به نمایش بگذارند. به امید آن روز.
مراسم و آیینهای زیادی مرتبط با آن شکل گرفت و سنتهایی پدید آمد و هر ساله، بلکه به هر بهانهای از آن نامی به میان آورده و سخنی بر زبان میرانند، به ویژه در سالهای اخیر، دو عامل عمده در گسترش آن تأثیر گذار بود؛ یکی اصل انقلاب اسلامی ایران و دیگر واقعه جنگ هشتساله.
این رشد شتابآلود هم چنان دیده میشود و گذشته از دهه عاشورا، دهههای دیگری نیز، بی آن که در خوبی یا بدی آن بخواهیم سخنی به میان آوریم، به آن اختصاص یافت.
گسترش و فراگیری آیینهای سوگواری، البته آسیبهایی را متوجه خود ساخته است؛ فراوانی داستانهای بی پایه، رواج روایات بی اساس، گسترش روضههای دروغ، به اضافه غلبه جنبههای هنری و فنی در برگزاری مراسم و بهرهگیری از ابزار و روشهای حتی غیر شرعی، از آن جمله است، اما از همه اینها تأمل برانگیزتر و مخربتر، تهیسازی قیام امام از ارزش امامت و پیشوایی است.
نگاهی به محتوای عزاداریها و شکل و شمایل آنها، و نیز مطالبی که به این منظور در مجالس و مراسم عاشورایی بیان میشود، کمتر بر وجه پیشوایی و جلوداری امام تأکید میشود، در حالی که سخنان به جای مانده از امام و نیز دادههای تاریخ، آشکارا از حضور فعالانه و انتخاب آکاهانه و رفتار هوشمندانه آن حضرت سخن دارد.
واقعیت آن است که اگر امام اندکی اهل سازش و مصالحه، یا در پی قدرت و شهرت و مقام بود یا به زندگی آرام میاندیشید، هرگز دستگاه خلافت او را هدف برخورد و خشم خود قرار نمیداد. به واقع این امام بود که به طراحی صحنه تقابل و مبارزه دست زد و وارد عرصهای شد که لشکری را به مقابل خود کشاند، چون نمیتوانست ظلم و ستم و نامردمی و بی راهه روی و زشتکاریهای حاکمیت و حاکمان را برتابد. او دغدغه حقیقت داشت و احیای سنت رسول خدا(ص) و اصلاح امت پیامبر و همه اینها به تدبیر و آگاهی نیاز داشت.
آن چه امام را ماندگار کرد و نام و ندایش را به گوشها رساند، همین وجه پویایی و کنشگری حضرتش بود که به راستی اندیشهها را به شگفتی و خردها را به تأمل وا میدارد، اما سوگمندانه آن چه در مراسم توده محور و مجالس مداحی میگذرد، اصرار بر مظلومنمایی امام و پافشاری بر جنبههای پیرو انگارانه امام است که به شدت با واقعیات تاریخی ناسازگار است.
در این نگره که بیشتر برای تحریک عوام و انگیزش عواطف و احساس توده مردم پیش میرود، از ساحت امامت امام و حماسهگری وی سخنی به میان نمیآید. این آسیب گر چه شاید دستهای را دل خوش دارد و قومی گریان پدید آورد، اما امام را از نقشآفرینی در حیات آدمیان باز میدارد و او را فردی مجبور زمانه و مقهور قدرت حاکمه نشان میدهد که از سر ناچاری و ناگزیری مسیری را دنبال کرد، بی آن که خود در آن نقشی داشته باشد و این بدترین تصویر از چهره امامت شیعی است که همت دردمندان و محققان را طلب میکند تا در مقابل آن بایستند و آیین صحیح بزرگداشت عاشورا را به نمایش بگذارند. به امید آن روز.
مرجع : خبرآنلاین