کد مطلب : ۲۵۶۶۹
کنکاشی در خصوص آسیبهای سخنرانان دینی
حجتالاسلام ابوالفضل جعفریپور
تبلیغ و مبلّغ در اسلام، جایگاهی بس رفیع دارند. در اهمیت و ارزش تبلیغ، همین بس که قرآن کریم اصلی ترین رسالت انبیا و مبلّغان راستین دین را ابلاغ پیامهای خداوند به مردم می داند و می فرماید: «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفی بِاللَّهِ حَسیب»؛ پیامبران پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و تنها از او می ترسیدند و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند، حسابگر و پاداش دهنده اعمال آنها است. طبیعی است که روشمند کردن تبلیغات دینی در ابعاد مختلف آن از جمله نیازهای امروز حوزه و روحانیت است، در این میان، سخنرانی دینی با سابقه دیرین و تأثیرگذاری ویژه به عنوان سنتیترین روش تبلیغی روحانیت شیعه اهمیتی ویژه دارد، با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان بیشتر مردم در پای منبر خطبا و علمای دین حاضر میشوند، حجتالاسلام ابوالفضل جعفریپور کارشناس واحد پژوهش مرکز تخصصی نماز درباره آسیبهای سخنرانی دینی این چنین بیان میکند:
*بهترین کلام آن است که کوتاه و پرمحتوا باشد
به لحاظ ساختاری و روشی باید سخنرانی دینی به گونهای باشد که دارای چندین خصوصیت باشد، خصوصیت اول «اختصار» است که متأسفانه برخی از مبلغین رعایت نمیکنند و به فرموده امیرالمؤمنان(ع) «خیر الکلام ما قل»؛ بهترین کلام آن است که کوتاه و پرمحتوا باشد، اکنون که ماه مبارک رمضان است و روزها طولانی است، مخصوصاً ظهرها که ائمه جماعات و مبلغان در مساجد و محافل بیان احکام و تفسیر قرآن دارند، باید رعایت حال ضعیفان از مأمومان و کسانی که شرکت میکنند را داشته باشند.
آنچه امروزه باعث شده است که نسل جوان در سخنرانی دینی فاصله بگیرند، مسائلی که مربوط به ساختار سخنرانی است که برخی سخنرانهای دینی در پیش گرفتهاند، به طور مثال بحث افراط و تفریط است، وقتی شخصی مشغول سخنرانی است، بدون اینکه دید جامعی نسبت به محتوای دین و مسائل مربوط به گذارههای دینی مانند قرآن کریم و روایات معصومین داشته باشد، سخنرانی را انجام میدهد که موجب زدگی و فاصله گرفتن جوانها میشود.
به عنوان نمونه یک تعداد از سخنرانان در مسأله معاد افراط یا تفریط میکنند که این باعث دلزدگی میشود و مخاطب میماند که بالاخره اسلام کدام یک از دو مورد است، آیا این است که خدای تبارک و تعالی هر کسی را عفو میکند یا اینکه خداوند تبارک و تعالی به هر نوع کار کوچکی که انسان انجام داده باشد آن را عذاب میکند، متأسفانه ما امروزه هر دو نوع رفتار را در سخنرانی دینی شاهد هستیم یا به طور مثال عنوان میکنند اصلاً گناه قابل بخشیدن نیست، اینکه گناه بخشیده شود، حرف بیجایی است و زیر سؤال بردن مسأله توبه است، در صورتی که قرآن کریم میفرماید: «إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»، نه تنها خداوند گناه را از بین میبرد، بلکه گناهان را تبدیل به حسنات میکند.
*سخنران دینی کنار نقد، راهکار ارائه کند
یا آنچنان رحمانیت خداوند را مطرح میکنند که مسأله عذاب خداوند در روز قیامت را زیر سؤال برده میشود و میگویند: خداوند تبارک و تعالی این گونه نیست که بخواهد به خاطر برخی گناهان بندهاش را عذاب کند، یا مخاطب خود را داخل خوف یا رجا قرار میدهند یا به عبارتی دیگر فقط میخواهند درد را بیان کنند نه درمان را، بنابراین دلزدگی ایجاد میکنند، نمونهای هم در سخنرانیهای دینی امروز داریم که افراد میآیند خرده میگیرند، انتقاد میکنند و به بوته نقد گذارند، به طور مثال خیلی از مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد مثلاً مشکلاتی که در بانکداری، صداوسیما، رسانه و مطبوعات و غیره وجود دارد بدون ارائه راهکار طرح میکنند که بسیار ضعف بزرگی برای یک سخنران دینی است که صرفاً به بیان نقد بپردازد.
مطلب دیگر تکلیفگری است، متأسفانه برخی سخنرانان دینی بدون اینکه مطالعه کاملی نسبت به یک موضوع داشته باشند و تمام جوانب دیگرش را در نظر بگیرند، به سخنرانی میپردازند که در اثر آن در ذهن جوان چندین سؤال مطرح میشود و این سؤالها بدون پاسخ باقی میمانند.
*اساس سخنرانی دینی در ماه مبارک رمضان قرآن باشد
در مورد محتوای سخنرانی در ماه مبارک رمضان باید اشاره کرد که قرآن کریم به عنوان کتابی که «هُدیً لِلمُتقین»، «هُدیً لِلعالَمین» و «هُدًى لِّلنَّاسِ» است، کتابی نیست که تنها برای مسلمانان قابل استفاده و هدایتگر باشد، بلکه تعبیر قرآن این است که این کتاب، کتابی برای هدایت همه انسانها است و هر انسانی که به سوی قرآن بیاید، به لحاظ اخلاقی و رفتاری پیامهایی را دریافت خواهد کرد، بنابراین ماه مبارک رمضان که به تعبیر پیامبر اکرم(ص) «لِکُلِّ شَیْ ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان»، ماه رمضان، ماه بهار قرآن است، بنابراین باید یک مبلغ دینی اساس گزارشهای سخنرانی خودش را بر اساس قرآن کریم و با محوریت تفسیر قرآن کریم قرار دهد.
اما برخی سخنرانان دینی به جای نقل آیات ناب، نکتهها و پیامهای قرآن کریم به ذکر مسائلی همچون داستان خواب، مکاشفات میپردازند که این موارد در مقابل قرآن هیچ ارزشی ندارد و نمیتوان به آن استناد کرد، اینکه تمام یک مبحث منبر و سخنران به نقل یک خواب بگذرد، این کار درستی نیست و در روز قیامت سخنران نسبت به وقتی که از مردم میگیرد، باید پاسخگو باشند.
مسأله بعدی الگو معرفی کردن اهل بیت عصمت و در رأس آن پیامبر اکرم(ص) است که در قرآن کریم بیان شده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» بنابراین باید این بزرگواران برای جامعه بازخوانی شوند، در حالی که امروزه، باستانگرایی مخصوصاً در فضای مجازی بیداد میکند، دیده میشود که جوانان جذب زرتشتگری میشوند، بدون اینکه مطالعهای داشته باشند و یا کسی آنها را آگاه کرده باشد، وقتی سخنران دینی به جای اینکه اخلاق امیرمؤمنان(ع) را معرفی کند و از نهجالبلاغه و روایات ائمه معصومین(ع) کمک بگیرد و فقط به ذکر مصیبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اکتفا کند، این گونه میشود؛ یعنی بازخورد آن در جامعه همین میشود که الان شاهدش هستیم، توصیه میشود در ماه مبارک رمضان روزی یک حکمت، نکته و پیامهایی از نهجالبلاغه استخراح شود، به گونهای این مطالب آنچنان بجا است که گویا امروز امیرالمؤمنین(ع) زنده هستند و این پیام را برای جامعه امروز ما بیان میکنند.
این ضعفهای اعتقادی به این بر میگردد که جوانان ما از این معارف دوره بودهاند، کتاب «پیام امام امیرالمؤمنین» آیتالله مکارم شیرازی یک منبع خوبی است، برای اینکه پیامها و نکتهها استخراج شود و به صورت دستهبندی شده در اختیار نسل جوان قرار بگیرد، باید توجه داشت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در میان دشمنانشان غریب نیستند، بلکه میان ما شیعیان غریب واقع شدهاند، یک بچه شیعه نباید با نهجالبلاغه بیگانه باشد، جرح جرداق محقق مسیحی میگوید: من ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را خواندم و هر باری که خواندم چیز جدیدی را یاد گرفتم، آغاز این جریان در سراشیبی ماه رمضان که سراشیبی ماه معارف اهل بیت است، زمان بسیار خوبی است که خوانده شود.
مساله آخر هم توجه به سیره قرآن کریم در برخورد با افراد جامعه اسلامی است، در سخنرانی دینی شاهد هستیم که بدون اینکه سخنران تفاوتی به زمان وقایع در مکه یا مدینه قائل باشد و توجهی به سیر نزول آیات قرآن و سیر تربیتی قرآن کریم داشته باشد، صرفاً به جهت اینکه آموزههای دینی در میان روایات دیده شده و یا شنیده شده، مسائل را مطرح میکنند، که یکی از آسیبهای سخنران دینی است.
*بهترین کلام آن است که کوتاه و پرمحتوا باشد
به لحاظ ساختاری و روشی باید سخنرانی دینی به گونهای باشد که دارای چندین خصوصیت باشد، خصوصیت اول «اختصار» است که متأسفانه برخی از مبلغین رعایت نمیکنند و به فرموده امیرالمؤمنان(ع) «خیر الکلام ما قل»؛ بهترین کلام آن است که کوتاه و پرمحتوا باشد، اکنون که ماه مبارک رمضان است و روزها طولانی است، مخصوصاً ظهرها که ائمه جماعات و مبلغان در مساجد و محافل بیان احکام و تفسیر قرآن دارند، باید رعایت حال ضعیفان از مأمومان و کسانی که شرکت میکنند را داشته باشند.
آنچه امروزه باعث شده است که نسل جوان در سخنرانی دینی فاصله بگیرند، مسائلی که مربوط به ساختار سخنرانی است که برخی سخنرانهای دینی در پیش گرفتهاند، به طور مثال بحث افراط و تفریط است، وقتی شخصی مشغول سخنرانی است، بدون اینکه دید جامعی نسبت به محتوای دین و مسائل مربوط به گذارههای دینی مانند قرآن کریم و روایات معصومین داشته باشد، سخنرانی را انجام میدهد که موجب زدگی و فاصله گرفتن جوانها میشود.
به عنوان نمونه یک تعداد از سخنرانان در مسأله معاد افراط یا تفریط میکنند که این باعث دلزدگی میشود و مخاطب میماند که بالاخره اسلام کدام یک از دو مورد است، آیا این است که خدای تبارک و تعالی هر کسی را عفو میکند یا اینکه خداوند تبارک و تعالی به هر نوع کار کوچکی که انسان انجام داده باشد آن را عذاب میکند، متأسفانه ما امروزه هر دو نوع رفتار را در سخنرانی دینی شاهد هستیم یا به طور مثال عنوان میکنند اصلاً گناه قابل بخشیدن نیست، اینکه گناه بخشیده شود، حرف بیجایی است و زیر سؤال بردن مسأله توبه است، در صورتی که قرآن کریم میفرماید: «إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»، نه تنها خداوند گناه را از بین میبرد، بلکه گناهان را تبدیل به حسنات میکند.
*سخنران دینی کنار نقد، راهکار ارائه کند
یا آنچنان رحمانیت خداوند را مطرح میکنند که مسأله عذاب خداوند در روز قیامت را زیر سؤال برده میشود و میگویند: خداوند تبارک و تعالی این گونه نیست که بخواهد به خاطر برخی گناهان بندهاش را عذاب کند، یا مخاطب خود را داخل خوف یا رجا قرار میدهند یا به عبارتی دیگر فقط میخواهند درد را بیان کنند نه درمان را، بنابراین دلزدگی ایجاد میکنند، نمونهای هم در سخنرانیهای دینی امروز داریم که افراد میآیند خرده میگیرند، انتقاد میکنند و به بوته نقد گذارند، به طور مثال خیلی از مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد مثلاً مشکلاتی که در بانکداری، صداوسیما، رسانه و مطبوعات و غیره وجود دارد بدون ارائه راهکار طرح میکنند که بسیار ضعف بزرگی برای یک سخنران دینی است که صرفاً به بیان نقد بپردازد.
مطلب دیگر تکلیفگری است، متأسفانه برخی سخنرانان دینی بدون اینکه مطالعه کاملی نسبت به یک موضوع داشته باشند و تمام جوانب دیگرش را در نظر بگیرند، به سخنرانی میپردازند که در اثر آن در ذهن جوان چندین سؤال مطرح میشود و این سؤالها بدون پاسخ باقی میمانند.
*اساس سخنرانی دینی در ماه مبارک رمضان قرآن باشد
در مورد محتوای سخنرانی در ماه مبارک رمضان باید اشاره کرد که قرآن کریم به عنوان کتابی که «هُدیً لِلمُتقین»، «هُدیً لِلعالَمین» و «هُدًى لِّلنَّاسِ» است، کتابی نیست که تنها برای مسلمانان قابل استفاده و هدایتگر باشد، بلکه تعبیر قرآن این است که این کتاب، کتابی برای هدایت همه انسانها است و هر انسانی که به سوی قرآن بیاید، به لحاظ اخلاقی و رفتاری پیامهایی را دریافت خواهد کرد، بنابراین ماه مبارک رمضان که به تعبیر پیامبر اکرم(ص) «لِکُلِّ شَیْ ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان»، ماه رمضان، ماه بهار قرآن است، بنابراین باید یک مبلغ دینی اساس گزارشهای سخنرانی خودش را بر اساس قرآن کریم و با محوریت تفسیر قرآن کریم قرار دهد.
اما برخی سخنرانان دینی به جای نقل آیات ناب، نکتهها و پیامهای قرآن کریم به ذکر مسائلی همچون داستان خواب، مکاشفات میپردازند که این موارد در مقابل قرآن هیچ ارزشی ندارد و نمیتوان به آن استناد کرد، اینکه تمام یک مبحث منبر و سخنران به نقل یک خواب بگذرد، این کار درستی نیست و در روز قیامت سخنران نسبت به وقتی که از مردم میگیرد، باید پاسخگو باشند.
مسأله بعدی الگو معرفی کردن اهل بیت عصمت و در رأس آن پیامبر اکرم(ص) است که در قرآن کریم بیان شده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» بنابراین باید این بزرگواران برای جامعه بازخوانی شوند، در حالی که امروزه، باستانگرایی مخصوصاً در فضای مجازی بیداد میکند، دیده میشود که جوانان جذب زرتشتگری میشوند، بدون اینکه مطالعهای داشته باشند و یا کسی آنها را آگاه کرده باشد، وقتی سخنران دینی به جای اینکه اخلاق امیرمؤمنان(ع) را معرفی کند و از نهجالبلاغه و روایات ائمه معصومین(ع) کمک بگیرد و فقط به ذکر مصیبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اکتفا کند، این گونه میشود؛ یعنی بازخورد آن در جامعه همین میشود که الان شاهدش هستیم، توصیه میشود در ماه مبارک رمضان روزی یک حکمت، نکته و پیامهایی از نهجالبلاغه استخراح شود، به گونهای این مطالب آنچنان بجا است که گویا امروز امیرالمؤمنین(ع) زنده هستند و این پیام را برای جامعه امروز ما بیان میکنند.
این ضعفهای اعتقادی به این بر میگردد که جوانان ما از این معارف دوره بودهاند، کتاب «پیام امام امیرالمؤمنین» آیتالله مکارم شیرازی یک منبع خوبی است، برای اینکه پیامها و نکتهها استخراج شود و به صورت دستهبندی شده در اختیار نسل جوان قرار بگیرد، باید توجه داشت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در میان دشمنانشان غریب نیستند، بلکه میان ما شیعیان غریب واقع شدهاند، یک بچه شیعه نباید با نهجالبلاغه بیگانه باشد، جرح جرداق محقق مسیحی میگوید: من ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را خواندم و هر باری که خواندم چیز جدیدی را یاد گرفتم، آغاز این جریان در سراشیبی ماه رمضان که سراشیبی ماه معارف اهل بیت است، زمان بسیار خوبی است که خوانده شود.
مساله آخر هم توجه به سیره قرآن کریم در برخورد با افراد جامعه اسلامی است، در سخنرانی دینی شاهد هستیم که بدون اینکه سخنران تفاوتی به زمان وقایع در مکه یا مدینه قائل باشد و توجهی به سیر نزول آیات قرآن و سیر تربیتی قرآن کریم داشته باشد، صرفاً به جهت اینکه آموزههای دینی در میان روایات دیده شده و یا شنیده شده، مسائل را مطرح میکنند، که یکی از آسیبهای سخنران دینی است.
مرجع : فارس