کد مطلب : ۲۶۶۷۸
از فرم تا محتوا/ نقدی بر فیلم «محمد رسولالله(ص)»
کمالالدین غراب
فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته آقای مجید مجیدی یکی از آثار خوب سینمای ایران به شمار میرود. این فیلم از چند جهت قابل ستایش است. فضای تاریخی فیلم، که در ساختمان شهرهای مکه، مدینه، قبایل اطراف، لباسها، آرایشها، آکسهسوار و ... دیده میشود، بسیار منطبق بر عصر رسالت است و به درستی تماشاگر را قانع میکند که باید بعثت پیامبر اکرم(ص) در چنین محیطی صورت گرفته باشد. موقعیتها همه درست و در نهایت زیبایی نموده شدهاند. همه ظرافتهای ممکن در ساختمان شهرها، بازارها، کنیسه یهودیان، دیر راهبان، بتکدهها، روستاها، چادرها، و ... دیده شده است. لباس و آرایش افراد دقیق و باورپذیر است. بازیها در نهایتِ حد انتظار است. انتخاب بازیگران در نهایت درستی و تناسب صورت گرفته است. شخصیتهای مثبت و منفی، همه باورپذیر و مناسب انتخاب شدهاند. بازی شخصیتهایی چون آمنه، حلیمه، عبدالمطلب، ابوطالب، ابوسفیان بسیار باورپذیر و برجسته انجام شده است. آغاز و انجام فیلم نیز هوشمندانه انتخاب شده است. مقطع تاریخی داستان و نقطه آغاز فیلم(سال دهم بعثت و محاصره در شعب ابیطالب) و سپس بازگشت(فلاشبک) به ماجراهای دوران تولد و روایت دوران کودکی پیامبر(ص) و ماجراهای این دوران و در آخر بازگشت به سال دهم و داستان خوردهشدن عهدنامه سران قریش بر علیه مسلمانان، بسیار خوب و مناسب انتخاب شده است. فیلمبرداری، نورپردازی، جلوههای ویژه،، افکت و ... گویی از این بهتر امکانپذیر نمیباشد. بهویژه بر فیلمبرداری آن تاکید بسیار باید کرد و آفرین باید گفت. استفاده از صحنههای مهیج نظیر درگیریها و جنگها فیلم را از کسالتبار بودن بیرون آورده است، بازسازی حمله ابرهه به مکه و داستان ابابیل یکی از صحنههای برجسته و بسیار خوب این فیلم است. نمایش مهر مادری، و جایگاه محمد(ص) در قلب آمنه، حلیمه، عبدالمطلب و ابوطالب بسیار منطقی و به درستی نموده شده است. جنبههای مثبت فیلم بیشتر از آن است که بتوان در یک یادداشت بر زبان آورد. این فیلم در هر صورت مایه افتخار فیلمساز است. امیدواریم روز به روز شاهد توفیق هرچه بیشتر اعتلای فرهنگ و ارزشهای اسلامی و معنوی در عرصه سینما و جامعه خویش باشیم.
ذیلا چند نکته انتقادی را که به نظر اینجانب به عنوان یک پژوهشگر در حوزه تاریخ صدر اسلام و زندگی پیامبر اکرم(ص)، و نیز یک نویسنده و کارگردان کوچک در تئاتر رسیده است، خدمتتان عرضه میدارم:
الف- چند اشکال محتوایی:
نخست یادآور میشوم که نشستن در پای اینگونه فیلمها برای اکثر مردم مانند نشستن در کلاس درس است و آنچه را که در آنها مشاهده میکنند، از آنجا که متاسفانه اکثرا مطالعه تاریخی ندارند، واقعه مسلم تاریخی میپندارند. پس لازم است از خیالپردازی در آنها تا جایی که امکان دارد اجتناب ورزید. آنقدر مسلمات و مشهورات تاریخی درباره دوران کودکی حضرت رسول(ص) هست که نیازی نباشد خیالپردازی کنیم، و یا به خیالپردازیهای برخی از راویان که گفتارشان از سندیت و اعتبار لازم برخوردار نیست، اعتماد نماییم. حتی باید گفت در مواردی که اراده روایتی از تاریخ را داریم، بهویژه آنجا که بر آنیم بزرگترین رویداد معنوی بشریت را به تصویر بکشیم، حق نداریم در آن از چارچوبهای منطقی پا را فراتر بگذاریم و هرچه خواستیم در آن خیالپردازی کنیم و با گذاشتن یک یادداشت کوچک در ابتدای فیلم کار خود را توجیه نماییم. متاسفانه در این فیلم دستهای از حوادث و رویدادها روایت میشود که در هیچیک از تاریخهای معتبر نیامده است و سازنده فیلم یا آنها را از پیش خود ساخته و یا از منابع نامعتبر گرفته است. این کار اصالت تاریخی اثر را به شدت زیر سوال میبرد؛ به روایات نامعتبر اعتباری را میبخشد که هیچگاه دارا نبودهاند و همواره از سوی مورخان برجسته مورد انکار قرار گرفتهاند و جعلی شمرده شدهاند؛ همچنین از ارزش و اعتبار روایات مسلم و درست نیز میکاهد. مضافا بر اینکه در بنیادهای تحقیقی اثر خدشه وارد میکند و نویسنگان داستان را سهلانگار و غیرمسئول و فاقد تخصص لازم معرفی مینماید. ذیلا به تعدادی از این روایات اشاره میشود:
۱- دنبال کردن پیامبر اکرم (ص) در کودکی توسط یهودیان تا آنجا که قصد جان حضرت را میکنند، با اینکه بخش اعظمی از قصه فیلم را شامل شده است، هیچ مستند تاریخی ندارد و صرفا ساخته ذهن نویسنده و کارگردان است. شخصیت سموئیل کاملا ذهنی است و مابِاِزای خارجی در تاریخ صدر اسلام ندارد. درست است که در برخی تواریخ توصیه بحیرا سرجیوس راهب دیر مسیحی به ابوطالب مبنی بر دور نگهداشتن پیامبر(ص) از یهودیان آمده است، اما اولا وجود تاریخی این شخصیت(بحیرا) اساسا مورد انکار گروهی از محققان قرار دارد و داستان ملاقات پیامبر(ص) با او را ساختگی میدانند و ثانیا ظاهرِ سخن وی درباره یهودیان شام است. فارغ از واقعیت این ملاقات محمل دیگری در دست نیست که بر اساس آن بتوان قصه سموئیل را اینچنین پررنگ و به مثابه رویدادی مسلم و فصلی از تاریخ زندگانی پیامبر اکرم(ص) پیش از بعثت پر و بال بخشید و به نمایش درآورد.
۲- در اکثر روایات تاریخی درباره رویدادهای هنگام تولد پیامبر اکرم(ص) به فروریختن چهارده کنگره کاخ کسری و خاموش شدن آتش آتشکده پارس تصریح شده است. در این فیلم با اینکه چند نمونه را ذکر میکند که در مقایسه با این رویدادها ارزش بالایی ندارند، از هیچیک از این رویدادها یادی نمیشود. اگر برخی از کجاندیشان بهویژه در دنیای عرب سازندگان این فیلم را متهم به داشتن تمایلات پانایرانیسمی نمایند - که منجر به خودداری از ذکر این رویدادها شده است - چه خواهید گفت؟
۳- خصومتهای ابولهب با پیامبر(ص) پیش از بعثت، همچنین انگیزه وی از این خصومتها(بچهدارنشدن همسرش و حسادت او به آمنه و عشق شکستخورده این زن به عبدالله، پدر پیامبر(ص))، و ملاقات ابولهب در راستای این دشمنی با سموئیل یهودی که در پی پیامبر(ص) است نیز هیچگونه مستند تاریخی ندارد. ضمن آنکه تصویر ابولهب به عنوان مردی که تحت تاثیر همسر خود قرار دارد و به اصطلاح امروز زنذلیل است، بسیار تخیلی است و با هنجارها و ارزشهای جامعه جاهلی عرب ـ که منزلت زنان اساسا بسیار پایینتر از مردان به شمار میآمد ـ هیچگونه سنخیتی ندارد.
۴- حرکت شتر حلیمه به سوی خانه آمنه و نشستن در آنجا، ضمن آنکه تقلیدی از حرکت شتر پیامبر(ص) در فیلم مصطفی عقاد برای تعیین محل بنای مسجد پیامبر(ص) است، هیچ مستند تاریخی ندارد. حلیمه نه به راهنمایی شتر خود به در خانه آمنه رسید، بلکه اساسا واقعه به گونه دیگری نقل شده است. حلیمه و شوهرش به دنبال مادری میگشتند که شوهرش ثروتمند بوده و در قید حیات باشد تا بتوانند از پاداشها و حمایتهای او بهرهمند شوند. ولی از آنجا که به دلیل اندک بودن شیر حلیمه چنین فردی را نیافتند به ناچار و با تردید به سوی آمنه آمدند.
۵- در هیچ تاریخی ذکری از این نرفته است که ابولهب کنیز خود را از شیردادن به پیامبر(ص) بازداشت، یا پیامبر(ص) پستان هیچ زن دیگری را تا پیش از حلیمه به دهان نگرفت (این واقعه را قرآن درباره کودکی حضرت موسی(ع) بیان و میدارد و علت آن را وعده خداوند به مادر موسی(ع) میشمارد که فرموده بود او را به او بازخواهد گرداند). بلکه به تصریح تواریخ معتبر چندین زن تا پیش از حلیمه به پیامبر(ص) شیر دادهاند و اسم و رسم کامل آنها در تاریخ ثبت شده است.
۶- در هیچ یک از تاریخهای معتبر صدر اسلام ثبت نشده که علت بازگرداندن پیامبر(ص) توسط حلیمه به مادرش این بوده است که گروهی از یهودیان برای ربودن پیامبر(ص) به قبیله سعد حمله کردهاند و حلیمه از این واقعه بر جان محمد(ص) بیمناک شده و پیامبر(ص) را به مادرش بازگردانده است. بلکه واقعه شق صدر(شکافتن سینه پیامبر(ص) توسط فرشتگان و بیرون آوردن قلب و جداکردن لکه سیاهی از آن و....) را ذکر کردهاند و گفتهاند حلیمه این واقعه را از فرزندانش شنید و بر جان محمد(ص) بیمناک شد و او را نزد مادرش بازگرداند. هرچند گروهی این واقعه را قبول ندارند. ولی دلیل نمیشود که داستانی را از پیش خود بسازیم و جایگزین آن نماییم.
۷- بازگرداندن پیامبر(ص) به مکه و نزد مادرش نیز مخفی و دور از انظار و به خاطر دورنگهداشتن از تعقیب یهودیان نبوده است که منتهی به این شود عبدالمطلب برای مخفی داشتن بازگشت پیامبر(ص) وعده دیدار او(ص) با مادرش را در کنار غار حراء بگذارد.
۸- در هیچ کجای تاریخ نیامده که پیامبر اکرم(ص) در کودکی خود کنیزی را از ابولهب خریده و آزاد کرده و به این خاطر به عمویش بدهکار شده است و ابوطالب هنگام بردن پیامبر(ص) به مدینه قرض او را پرداخته است.
۹- در هیچ تاریخی نیامده است که حلیمه بیمار شده و پیامبر(ص) که بسیار خردسال بوده بر بالین او حاضر گشته، بتها و حرزها و طلسمها را دور کرده و با گرفتن دست او در دست خود او را شفا بخشیده است. از برکات وجود پیامبر(ص) بر حلیمه و خانواده و قبیلهاش مطالب زیبا و درستی آمده است و اشکالی ندارد که کارگردان یا نویسنده فیلمنامه چنین صحنهای را نیز تصور کرده باشد. اشکال آنجا پدیدار میشود که پیامبر(ص) عین همین شفابخشی را در مورد مادر خود هنگامی که بیمار میشود، انجام نمیدهد. برای تماشاگران این سئوال باقی میماند که چگونه چراغی به مسجد روا میشود ولی به خانه حرام؟ آیا نمیتوانسته او را نیز شفا ببخشد؟ آیا نخواسته؟ یا حکمت دیگری درکار بوده است؟ فیلمساز هیچ توجیهی ارائه نمیدهد.
۱۰- هرگز در تاریخ ذکری از این نشده است که پیامبر اکرم(ص) در کودکی خود مانع از زنده بهگورکردن دختری شده است.
۱۱- معجزه نجات مادر و فرزندان قوم بتپرستی که در حاشیه دریا زندگی میکنند و قرار است به دریا هدیه شوند، و در آخر تقدیم ماهیان دریا به این قوم، هیچ مستند تاریخی در تاریخهای معتبر ندارد. مضافا بر اینکه تقلیدی از معجزه حضرت عیسی(ع) مبنی بر توزیع ماهی میان مردمی که در ساحل گرد آمده بودند، به شمار میرود.
با این اشکالات به نظر میرسد انتظار بیجایی باشد که این فیلم بتواند هدف خود را در ایجاد وفاق میان مذاهب مختلف اسلامی به انجام برساند.
چند اشکال در ساخت فیلم
۱- فیلم بسیار طولانی است. روند داستان به کندی پیش میرود. به نظر میرسد به راحتی میتوان حداقل بین ۳۰ تا ۴۵ دقیقه از فیلم را به نفع فیلم حذف کرد و آن را جذابتر نمود. برای مثال قسمت ملاقات ابولهب با فرد یهودی در صحرا، یا صحنههایی را که بین بیهوش شدن عبدالمطلب تا مرگ وی وجود دارد. یا...
۲- موسیقی فیلم بسیار کوبنده و حماسی است. گویی برای نبرد واترلو ساخته شده است. از این رو از لطافت فیلم و تاثیرگذاری آن بر روی تماشاگر به عنوان بیننده یک فیلم معنوی با نگاهی به ماوراءالطبیعه کاسته است و کمتر احساسات تماشاگر را برمیانگیزد. در صورتی که آدمی احساس میکند در چنین فیلمهایی تماشاگر از ابتدا تا انتها یکسره باید درگیری عاطفی داشته باشد. متاسفانه تلاش ارزنده بازیگران و کارگردان را در به تصویر کشیدن صحنههای زیبا و القاء روح آسمانی و ماورائی و فیضان رحمت الهی، موسیقی حماسی این فیلم ناکام میگذارد و نمیتواند کمک چندانی در این خصوص بنماید. در نظر بیاوریم ساخته مصطفی عقاد را که موسیقی موریس ژار با اینکه در آن فیلم به جنگهای پیامبر(ص) نیز پرداخته شده است، چگونه عواطف تماشاگران را با محتوای فیلم و رویدادهای آن درگیر میکند. متاسفانه موسیقی این فیلم در این راستا چندان کمکی نمیکند. تنها جایی که موسیقی توفیق اندکی در هماهنگی با صحنهها و بازیها و رویدادها را دارد، صحنه حمله ابرهه است، افکتهای این صحنه، نظیر کوبش پای فیلها بر زمین و صداهای زمینهای دیگر همراه با موسیقی حماسی جلوه باشکوهی به این رویداد بخشیده است. در عین حال در همینجا نیز حس ماوراء الطبیعهای رویداد را نمیتواند القاء نماید و احساسات تماشاگران را در این راستا برنمیانگیزد. فراموش نکنیم شاهد اعجاز خداوندی هستیم، نه درگیر نبردی خونین.
۳- بیان افرادی که نقش پیامبر(ص) را در کودکی و نوجوانی بازی میکنند، ضعیف است و از تاثیرگذاری لازم برخوردار نیست. جنس صدای آنها دلنشین نیست و بسیار رایج و معمولی هستند. شاید بهتر بود که برای پیامبر(ص) هیچ دیالوگی در نظر گرفته نمیشد. و یا اگر قرار بود دیالوگی برای ایشان(ص) نگاشته شود، مفصلتر از این چند جمله میبود.
۴- نقش علی(ع) نیز لزومی نداشت در چنین جلوه کوتاه و کمرنگی( در سایه و آنهم یک کلمه در اول و یک جمله در آخر فیلم) به نمایش درآید. به نظر میرسد اگر قرار است از بزرگی یادی بکنیم، هرچند کوتاه، بهتر است در یک فراز شایسته از او یاد کنیم تا عظمت وی را بتوانیم در اذهان زنده نماییم.
۵- سکانس مربوط به ورود حمزه در ابتدای فیلم و سپس گفتگوی وی با ابوسفیان ضمن آنکه یادآور سکانس ورود حمزه در فیلم مصطفی عقاد و سپس گفتگوی او در آن فیلم با ابوجهل است، در کلیت فیلم غیر منطقی و ناچسب به نظر میرسد، زیرا به یکباره از فیلم حذف میشود و دیگر نامی از او به میان نمیآید و تماشاگر را در انتظار فرومیبرد.
ذیلا چند نکته انتقادی را که به نظر اینجانب به عنوان یک پژوهشگر در حوزه تاریخ صدر اسلام و زندگی پیامبر اکرم(ص)، و نیز یک نویسنده و کارگردان کوچک در تئاتر رسیده است، خدمتتان عرضه میدارم:
الف- چند اشکال محتوایی:
نخست یادآور میشوم که نشستن در پای اینگونه فیلمها برای اکثر مردم مانند نشستن در کلاس درس است و آنچه را که در آنها مشاهده میکنند، از آنجا که متاسفانه اکثرا مطالعه تاریخی ندارند، واقعه مسلم تاریخی میپندارند. پس لازم است از خیالپردازی در آنها تا جایی که امکان دارد اجتناب ورزید. آنقدر مسلمات و مشهورات تاریخی درباره دوران کودکی حضرت رسول(ص) هست که نیازی نباشد خیالپردازی کنیم، و یا به خیالپردازیهای برخی از راویان که گفتارشان از سندیت و اعتبار لازم برخوردار نیست، اعتماد نماییم. حتی باید گفت در مواردی که اراده روایتی از تاریخ را داریم، بهویژه آنجا که بر آنیم بزرگترین رویداد معنوی بشریت را به تصویر بکشیم، حق نداریم در آن از چارچوبهای منطقی پا را فراتر بگذاریم و هرچه خواستیم در آن خیالپردازی کنیم و با گذاشتن یک یادداشت کوچک در ابتدای فیلم کار خود را توجیه نماییم. متاسفانه در این فیلم دستهای از حوادث و رویدادها روایت میشود که در هیچیک از تاریخهای معتبر نیامده است و سازنده فیلم یا آنها را از پیش خود ساخته و یا از منابع نامعتبر گرفته است. این کار اصالت تاریخی اثر را به شدت زیر سوال میبرد؛ به روایات نامعتبر اعتباری را میبخشد که هیچگاه دارا نبودهاند و همواره از سوی مورخان برجسته مورد انکار قرار گرفتهاند و جعلی شمرده شدهاند؛ همچنین از ارزش و اعتبار روایات مسلم و درست نیز میکاهد. مضافا بر اینکه در بنیادهای تحقیقی اثر خدشه وارد میکند و نویسنگان داستان را سهلانگار و غیرمسئول و فاقد تخصص لازم معرفی مینماید. ذیلا به تعدادی از این روایات اشاره میشود:
۱- دنبال کردن پیامبر اکرم (ص) در کودکی توسط یهودیان تا آنجا که قصد جان حضرت را میکنند، با اینکه بخش اعظمی از قصه فیلم را شامل شده است، هیچ مستند تاریخی ندارد و صرفا ساخته ذهن نویسنده و کارگردان است. شخصیت سموئیل کاملا ذهنی است و مابِاِزای خارجی در تاریخ صدر اسلام ندارد. درست است که در برخی تواریخ توصیه بحیرا سرجیوس راهب دیر مسیحی به ابوطالب مبنی بر دور نگهداشتن پیامبر(ص) از یهودیان آمده است، اما اولا وجود تاریخی این شخصیت(بحیرا) اساسا مورد انکار گروهی از محققان قرار دارد و داستان ملاقات پیامبر(ص) با او را ساختگی میدانند و ثانیا ظاهرِ سخن وی درباره یهودیان شام است. فارغ از واقعیت این ملاقات محمل دیگری در دست نیست که بر اساس آن بتوان قصه سموئیل را اینچنین پررنگ و به مثابه رویدادی مسلم و فصلی از تاریخ زندگانی پیامبر اکرم(ص) پیش از بعثت پر و بال بخشید و به نمایش درآورد.
۲- در اکثر روایات تاریخی درباره رویدادهای هنگام تولد پیامبر اکرم(ص) به فروریختن چهارده کنگره کاخ کسری و خاموش شدن آتش آتشکده پارس تصریح شده است. در این فیلم با اینکه چند نمونه را ذکر میکند که در مقایسه با این رویدادها ارزش بالایی ندارند، از هیچیک از این رویدادها یادی نمیشود. اگر برخی از کجاندیشان بهویژه در دنیای عرب سازندگان این فیلم را متهم به داشتن تمایلات پانایرانیسمی نمایند - که منجر به خودداری از ذکر این رویدادها شده است - چه خواهید گفت؟
۳- خصومتهای ابولهب با پیامبر(ص) پیش از بعثت، همچنین انگیزه وی از این خصومتها(بچهدارنشدن همسرش و حسادت او به آمنه و عشق شکستخورده این زن به عبدالله، پدر پیامبر(ص))، و ملاقات ابولهب در راستای این دشمنی با سموئیل یهودی که در پی پیامبر(ص) است نیز هیچگونه مستند تاریخی ندارد. ضمن آنکه تصویر ابولهب به عنوان مردی که تحت تاثیر همسر خود قرار دارد و به اصطلاح امروز زنذلیل است، بسیار تخیلی است و با هنجارها و ارزشهای جامعه جاهلی عرب ـ که منزلت زنان اساسا بسیار پایینتر از مردان به شمار میآمد ـ هیچگونه سنخیتی ندارد.
۴- حرکت شتر حلیمه به سوی خانه آمنه و نشستن در آنجا، ضمن آنکه تقلیدی از حرکت شتر پیامبر(ص) در فیلم مصطفی عقاد برای تعیین محل بنای مسجد پیامبر(ص) است، هیچ مستند تاریخی ندارد. حلیمه نه به راهنمایی شتر خود به در خانه آمنه رسید، بلکه اساسا واقعه به گونه دیگری نقل شده است. حلیمه و شوهرش به دنبال مادری میگشتند که شوهرش ثروتمند بوده و در قید حیات باشد تا بتوانند از پاداشها و حمایتهای او بهرهمند شوند. ولی از آنجا که به دلیل اندک بودن شیر حلیمه چنین فردی را نیافتند به ناچار و با تردید به سوی آمنه آمدند.
۵- در هیچ تاریخی ذکری از این نرفته است که ابولهب کنیز خود را از شیردادن به پیامبر(ص) بازداشت، یا پیامبر(ص) پستان هیچ زن دیگری را تا پیش از حلیمه به دهان نگرفت (این واقعه را قرآن درباره کودکی حضرت موسی(ع) بیان و میدارد و علت آن را وعده خداوند به مادر موسی(ع) میشمارد که فرموده بود او را به او بازخواهد گرداند). بلکه به تصریح تواریخ معتبر چندین زن تا پیش از حلیمه به پیامبر(ص) شیر دادهاند و اسم و رسم کامل آنها در تاریخ ثبت شده است.
۶- در هیچ یک از تاریخهای معتبر صدر اسلام ثبت نشده که علت بازگرداندن پیامبر(ص) توسط حلیمه به مادرش این بوده است که گروهی از یهودیان برای ربودن پیامبر(ص) به قبیله سعد حمله کردهاند و حلیمه از این واقعه بر جان محمد(ص) بیمناک شده و پیامبر(ص) را به مادرش بازگردانده است. بلکه واقعه شق صدر(شکافتن سینه پیامبر(ص) توسط فرشتگان و بیرون آوردن قلب و جداکردن لکه سیاهی از آن و....) را ذکر کردهاند و گفتهاند حلیمه این واقعه را از فرزندانش شنید و بر جان محمد(ص) بیمناک شد و او را نزد مادرش بازگرداند. هرچند گروهی این واقعه را قبول ندارند. ولی دلیل نمیشود که داستانی را از پیش خود بسازیم و جایگزین آن نماییم.
۷- بازگرداندن پیامبر(ص) به مکه و نزد مادرش نیز مخفی و دور از انظار و به خاطر دورنگهداشتن از تعقیب یهودیان نبوده است که منتهی به این شود عبدالمطلب برای مخفی داشتن بازگشت پیامبر(ص) وعده دیدار او(ص) با مادرش را در کنار غار حراء بگذارد.
۸- در هیچ کجای تاریخ نیامده که پیامبر اکرم(ص) در کودکی خود کنیزی را از ابولهب خریده و آزاد کرده و به این خاطر به عمویش بدهکار شده است و ابوطالب هنگام بردن پیامبر(ص) به مدینه قرض او را پرداخته است.
۹- در هیچ تاریخی نیامده است که حلیمه بیمار شده و پیامبر(ص) که بسیار خردسال بوده بر بالین او حاضر گشته، بتها و حرزها و طلسمها را دور کرده و با گرفتن دست او در دست خود او را شفا بخشیده است. از برکات وجود پیامبر(ص) بر حلیمه و خانواده و قبیلهاش مطالب زیبا و درستی آمده است و اشکالی ندارد که کارگردان یا نویسنده فیلمنامه چنین صحنهای را نیز تصور کرده باشد. اشکال آنجا پدیدار میشود که پیامبر(ص) عین همین شفابخشی را در مورد مادر خود هنگامی که بیمار میشود، انجام نمیدهد. برای تماشاگران این سئوال باقی میماند که چگونه چراغی به مسجد روا میشود ولی به خانه حرام؟ آیا نمیتوانسته او را نیز شفا ببخشد؟ آیا نخواسته؟ یا حکمت دیگری درکار بوده است؟ فیلمساز هیچ توجیهی ارائه نمیدهد.
۱۰- هرگز در تاریخ ذکری از این نشده است که پیامبر اکرم(ص) در کودکی خود مانع از زنده بهگورکردن دختری شده است.
۱۱- معجزه نجات مادر و فرزندان قوم بتپرستی که در حاشیه دریا زندگی میکنند و قرار است به دریا هدیه شوند، و در آخر تقدیم ماهیان دریا به این قوم، هیچ مستند تاریخی در تاریخهای معتبر ندارد. مضافا بر اینکه تقلیدی از معجزه حضرت عیسی(ع) مبنی بر توزیع ماهی میان مردمی که در ساحل گرد آمده بودند، به شمار میرود.
با این اشکالات به نظر میرسد انتظار بیجایی باشد که این فیلم بتواند هدف خود را در ایجاد وفاق میان مذاهب مختلف اسلامی به انجام برساند.
چند اشکال در ساخت فیلم
۱- فیلم بسیار طولانی است. روند داستان به کندی پیش میرود. به نظر میرسد به راحتی میتوان حداقل بین ۳۰ تا ۴۵ دقیقه از فیلم را به نفع فیلم حذف کرد و آن را جذابتر نمود. برای مثال قسمت ملاقات ابولهب با فرد یهودی در صحرا، یا صحنههایی را که بین بیهوش شدن عبدالمطلب تا مرگ وی وجود دارد. یا...
۲- موسیقی فیلم بسیار کوبنده و حماسی است. گویی برای نبرد واترلو ساخته شده است. از این رو از لطافت فیلم و تاثیرگذاری آن بر روی تماشاگر به عنوان بیننده یک فیلم معنوی با نگاهی به ماوراءالطبیعه کاسته است و کمتر احساسات تماشاگر را برمیانگیزد. در صورتی که آدمی احساس میکند در چنین فیلمهایی تماشاگر از ابتدا تا انتها یکسره باید درگیری عاطفی داشته باشد. متاسفانه تلاش ارزنده بازیگران و کارگردان را در به تصویر کشیدن صحنههای زیبا و القاء روح آسمانی و ماورائی و فیضان رحمت الهی، موسیقی حماسی این فیلم ناکام میگذارد و نمیتواند کمک چندانی در این خصوص بنماید. در نظر بیاوریم ساخته مصطفی عقاد را که موسیقی موریس ژار با اینکه در آن فیلم به جنگهای پیامبر(ص) نیز پرداخته شده است، چگونه عواطف تماشاگران را با محتوای فیلم و رویدادهای آن درگیر میکند. متاسفانه موسیقی این فیلم در این راستا چندان کمکی نمیکند. تنها جایی که موسیقی توفیق اندکی در هماهنگی با صحنهها و بازیها و رویدادها را دارد، صحنه حمله ابرهه است، افکتهای این صحنه، نظیر کوبش پای فیلها بر زمین و صداهای زمینهای دیگر همراه با موسیقی حماسی جلوه باشکوهی به این رویداد بخشیده است. در عین حال در همینجا نیز حس ماوراء الطبیعهای رویداد را نمیتواند القاء نماید و احساسات تماشاگران را در این راستا برنمیانگیزد. فراموش نکنیم شاهد اعجاز خداوندی هستیم، نه درگیر نبردی خونین.
۳- بیان افرادی که نقش پیامبر(ص) را در کودکی و نوجوانی بازی میکنند، ضعیف است و از تاثیرگذاری لازم برخوردار نیست. جنس صدای آنها دلنشین نیست و بسیار رایج و معمولی هستند. شاید بهتر بود که برای پیامبر(ص) هیچ دیالوگی در نظر گرفته نمیشد. و یا اگر قرار بود دیالوگی برای ایشان(ص) نگاشته شود، مفصلتر از این چند جمله میبود.
۴- نقش علی(ع) نیز لزومی نداشت در چنین جلوه کوتاه و کمرنگی( در سایه و آنهم یک کلمه در اول و یک جمله در آخر فیلم) به نمایش درآید. به نظر میرسد اگر قرار است از بزرگی یادی بکنیم، هرچند کوتاه، بهتر است در یک فراز شایسته از او یاد کنیم تا عظمت وی را بتوانیم در اذهان زنده نماییم.
۵- سکانس مربوط به ورود حمزه در ابتدای فیلم و سپس گفتگوی وی با ابوسفیان ضمن آنکه یادآور سکانس ورود حمزه در فیلم مصطفی عقاد و سپس گفتگوی او در آن فیلم با ابوجهل است، در کلیت فیلم غیر منطقی و ناچسب به نظر میرسد، زیرا به یکباره از فیلم حذف میشود و دیگر نامی از او به میان نمیآید و تماشاگر را در انتظار فرومیبرد.
مرجع : ایکنا