تاریخ انتشار
شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۴
۰
کد مطلب : ۲۷۱۴۰
با کاروان حسینی تا اربعین

نهیب مسیح در یک خواب/ چرا فرزند محمد(ص) را یاری نمی‏‌کنید؟

نهیب مسیح در یک خواب/ چرا فرزند محمد(ص) را یاری نمی‏‌کنید؟
مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین ادامه دارد قرار است روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت کند و امروز نوزدهم ذیحجه سیزدهمین یادداشت وی را می خوانید:

نوزدهم ذیحجه

«نهیبی زد به اسب خویش و کران تا کران صحرا را بتاخت.

سرگشته و واله به جستجوی راهی بود تا از این هزار راهه راهی بیابد بسوی او.

بر بلندای هر تپه رسید، چشم چرخاند، آنچه بود، بیابان بود و شن، شن بود و صحرا بود.

ناامیدی را نالید و سر اسب گرداند.

هانیه در انتظار، چشم به بیابان دوخته بود و ام وهب، رنجور و ناتوان پلک فرو بسته بود.

از راه رسید و بی محابا لب گشود.

گفت: نبود مادر!

ام وهب گفت: پیدایشان کن وهب.

گفت: همه جا را گشتم. دیگر چه اصرای است؟

ام وهب گفت: دَمی به خواب رفتم مسیح را دیدم. زخم خورده و رنجور نهیبم زد؛ چرا فرزند محمد را یاری نمی‏ کنید؟

وهب در خود شکست، اشک در چشمانش خانه کرد و روی از مادر گرفت.

ام وهب گفت: پیدایشان کن وهب، پیدایشان کن.»
مرجع : مهر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما