سیمای مومن در زمانه ما، سیمای فردی ایدئولوژیک است
همیشه این سوال برای ما مطرح است که چرا سریالهای ایرانی حتی با در اختیار داشتن سوژههایی تقریبا جهانشمول مانند «مریم مقدس»، «ابراهیم نبي»، «یوسف پیامبر» و نظير آن نتواستهاند مخاطبانی عام و جهانی بیابند اما سریالهایی مانند «جواهري در قصر»، «افسانه جومونگ» و «امپراطور دریا» با آنکه از موقعیتی محلی دارند؛ این همه مصرفی جهانی پیدا کردهاند؟
ضعف اساسی ساخت سریالها و فیلمهای ما میتواند در نظر مخاطب باهوش به عوامل متعددی مرتبط شود. که برخی از عوامل هم به یقین به مشکلات فنی و تکنیکی ساخت چنین آثاری برمیگردد. اما در کنار همه عواملی که ممکن است به ذهن مخاطب برسد، سایه ایدئولوژیکی اثر، مهمتر از همه به نظر میرسد.
مسئله به این برمیگردد که در چنین سریالهایی،حقایقی تاریخی را از پیش مفروض میگیریم که بر حقایقی کاملا محلی (و در اینجا مبتنی بر حقایق شیعی) مبتنی است. ما نه ناآگاهانه بلکه عامدانه یوسف و مریمی را ترویج میکنیم که در روایات شیعی ما آمده است و این عمل را با افتخار انجام میدهیم.
تصور میکنیم که یوسف شیعی، مریم شیعی و حتی علی شیعی حقایق مسلم تاریخاند و البته در تصویرسازی شیعی این بزرگان نیز بیشتر به روایت شیعی معاصر، تاکید میکنیم.
بنابراین سیمای یوسف پیامبر همان سیمای فرد مومنی است که ما بعد از انقلاب از آن در ذهن داریم. تا جایی که داستان فیلم آنقدر تصنعی است که همسر یوسف به جای نام بردن نام همسرش، او را پیامبر یا نبی خدا خطاب میکند.
چنین دریافت ضعیف تاریخی از زندگی پیامبران و ائمه در ایران موجب شده است که داستانهای چنین سریالهایی، غیر جذاب و تصنعی به نظر برسد. بهويژه اینکه اگر به زمان پیامبر اسلام نیز برگردیم کافی است نحوه مواجهه و مخاطب قرار دادن مردم زمان پیامبر را با ایشان ببینیم.
دیگر اینکه دریافت پیامبران به عنوان فردی معصوم بیشتر در فرهنگ شیعی تا فرهنگ اهل کتاب ریشه دارد. اهل کتاب (بهويژه یهودیت و مسیحیت) به هیچ وجه پیامبران خود را معصوم ندانستهاند و ساخت چنین سریال بر اساس حقایق شیعی، بازار چنین فیلمهایی را هم محدود به ایران میکند.
این است که گاهی،گفتوگوی کوتاه ابراهیم(ع) و عیسی(ع) در فیلمهای هالیوودی تاثیری بر قلوب جماعت مخاطبان دارد که گفتوگوی طولانی و تصنعی یعقوب(ع)، یوسف(ع) و ابراهیم(ع)با خداوند در فیلمهای ساخت داخل ندارند.
مومنان در سریالهای تاریخی به گونه ای نمایش داده میشوند که با مومنان امروزی که به اعتقاد به اسلام فقاهتی محدود شدهاند، در تعارض قرار نگیرند. این است که سریال یوسف بیش از اندازه برای مردم ایران در زمانه فعلی ساخته شدهاست و صرفا مصرفی داخلی دارد.
سیمای مومن در زمانه ما، در ایران سیمای فردی ایدئولوژیک است که تابع نوعی دینداری فقاهتی است. نمادهای مومن بودن زمانه خود را اینچنین بر مومنان پیش از خود تحمیل می کنیم تا دلایلی به ظاهر محکم برای صحت رفتارهای خود ارائه دهیم.
برگرفته از وبلاگ شخصي دکتر عباس کاظمي
(استاد ارتباطات دانشگاه تهران)
اینکه خیمه به سمت تضارب آراء پیش رود حرکت میمون و پسندیده ای است اما نه به قیمت زیرپاگذاشتن عقاید مسلم دینی.
دقت کنید:
1. مقایسه صریح سریالهای و ژانرهای مذهبی با سریالهای افسانه های و پر از رذایل اخلاقی مثل جواهری در ... و جومونگ و غیره که پر است از صحنه های شرابخواری و معاشقه که ما به خاطر رسانه جمهوری اسلامی از دیدن انها محرومیم.
2. به این عبارت دقت کنید:
ما نه ناآگاهانه بلکه عامدانه یوسف و مریمی را ترویج میکنیم که در روایات شیعی ما آمده است و این عمل را با افتخار انجام میدهیم.
داستانهای مذهبی اسلامی که درباره انبیاءو قبل از جدایی فرقه ای است اختصاصی به یک مذهب خاص ندارد و این داستانها از منابع اسلامی اخذ شده اند که در میان شیعه و سنی مشترکند.
3. عبارت دیگر :
دیگر اینکه دریافت پیامبران به عنوان فردی معصوم بیشتر در فرهنگ شیعی تا فرهنگ اهل کتاب ریشه دارد. اهل کتاب (بهويژه یهودیت و مسیحیت) به هیچ وجه پیامبران خود را معصوم ندانستهاند و ساخت چنین سریال بر اساس حقایق شیعی، بازار چنین فیلمهایی را هم محدود به ایران میکند.
یعنی ما هم بیاییم در فیلممان نشان دهیم که یوسف معصوم نیست و .. یا یهقوب فرشته خدا یا خود خدا را زمین می زند. وواقعا تاسف انگیز است.