کد مطلب : ۱۳۰۸۵
مؤسسه وعظ و خطابه 5/ وعظ و خطابه در تقابل یا در راستای حوزه علمیه
گفتوگو با بابالله ثقهالاسلامی بخش دوم
فرهنگ-خیمه: در ادامه سلسله بحثهای خیمه و پرونده ویژه آن درباره «موسسه وعظ و خطابه» گفتوگویی در این باره، از بابالله ثقهالاسلامی که دانشجو و طلبه این موسسه در سالهای نخستین تاسیس آن بوده است، را میخوانید:
موسوی: آیا اعتراضاتی هم بود؟
ثقـهالاسلامی: بله، هم از حوزه علمیه قم اعتراض شد، چون مرکزش هم مدرسه علمیه بود. مدرسه ایلچی کبیر از مدارس قدیمی علوم دینی تهران است. در آن زمان که مواد درسی مدرسه ایلچی تفسیر، وعظ و خطابه، شرح قانون مدنی، فن نویسندگی، شرح نهجالبلاغه و متون اخلاقبود که از مؤسسه وعظ و تبلیغ اقتباس کرده بودند و بسیاری از اساتید معروف را آورده بودند که آنجا تدریس میکردند.
حمیدزاده: مدرسه ایلچی وابسته به ساواک بود؟
ثقـهالاسلامی: مدرسه ایلچی مستقیماً زیر نظر سازمان اوقاف بود. سازمان اوقاف برای بعضی از کسانی که آنجا بودند کارت شناسایی صادر کرده بود و شرطش هم این بود که طلبه و روحانی باشند و غیرروحانیان را نمیپذیرفت و این جریان به سالهای ۴۲ مربوط میشود و از بعد آن بیخبر هستم. چون من در سال ۴۸ از ایران رفتم و نمیدانم آن مؤسسه وعظ و خطابهای که وابسته به سازمان اوقاف است؛ البته همیشه مینوشت وابسته به سازمان اوقاف. اگر هم وزارت اطلاعات نفوذ و دخالتی آنجا داشت به صورت علنی نبود و در کنار سازمان اوقاف این کار را انجام میداد.
حمیدزاده: مدرک هم میداد؟
ثقـهالاسلامی: به عنوان مبلغ مدرک میداد و قصدش این بود که مبلغ رسمی تربیت کنند. این یک چیزی است شبیه به کشورهای عربی، مثلاً در سوریه، مصر، ترکیه و حتی در خود عربستان کسانی که منبر میروند، فارغالتحصیل چنین مؤسساتی زیرنظر اوقاف آن کشورها هستند و اینها هم همین کار را میکردند.
حمیدزاده: وعظ و خطابه؟
ثقـهالاسلامی: اسمش «وعظ و خطابه» است و گاهی با «مؤسسه وعظ و تبلیغ» اشتباه شده است.
حمیدزاده: واقعاً این مسئله وجود داشت و مؤسسه وعظ و تبلیغ با مؤسسه وعظ و خطابه و جایگاه این دو با هم مشتبه میشد. حال بفرمایید آن مؤسسه وعظ و تبلیغ چرا و چه وقت تعطیل شد؟
ثقـهالاسلامی: یادم نیست چون یقین دارم که تا سال ۴۴ ادامه داشت.
موسوی: بعدها احتمالاً با دانشکده الهیات ادغام شدهاند.
ثقـهالاسلامی: ممکن است ادغام شده باشند. چون من دیگر تقریباً کمتر در تهران حضور داشتم، بعد از آن هم حدود هفت سال خارج از کشور بودم و خیلی در فکرش نبودم که چه سالهایی تعطیل شد یا اصلاً ادغام شد و تعطیل شد یا اصلاً تعطیل شد.
حمیدزاده: اگر حضرتعالی مطلب خاصی به نظرتان میرسد بفرمایید.
ثقـهالاسلامی: به نظر من در ایران با قضیه وعظ و تبلیغ طلبهها، هر دو قدرت بزرگ یعنی قدرت روحانیت و دولت در جدال بودند که به نحوی برای خودشان یک سهمی داشته باشند. روحانیت که خودش را صاحب سهم اصلی میدانسته و دولت هم برای خودش یک سهمی میخواسته و شاید همین تعارضات منجر به بعضی برخوردهای شدید دولتی شده و گویا هنوز هم سر و سامانی در امر وعظ و تبلیغ حاصل نشده است، چون نمیدانند متولی وعظ و تبلیغ در مملکت کیست و چیست.
وعظ و تبلیغ هنوز در مملکت متولی جدی خاصی ندارد؛ مثلاً در ترکیه وزیر دیانت وجود دارد با کابینه میآید و با کابینه میرود. وزیر دیانت در حدود چهل مستشار دارد و مستشارانش تماماً ملاهای درجه یک استانها هستند و اکثراً در مصر تحصیلکرده هستند و هرکدام هم رئیس اداره دیانت هر استان هستند. آن وقت در اداره دیانت هر استان که اداره بسیار بزرگی است، همه ائمه جماعت، مبلغین، وعاظ کوچک، مؤذنین مساجد و قرّاء مساجد عضو این اداره دیانت استان هستند و از آن حقوق میگیرند، شرح وظایف دارند و مدت معینی را امام جماعتی میکنند، مدت معینی منبر میروند، مدت معینی اذان میگویند، مدت معینی قاری قرآن مساجد و محافلند و بازنشسته میشوند. تشکیلات بسیار عظیمی است و همیشه هم پشتیبان دولت است. اینها همه زیرنظر وزیرند و وزیر را حکومت انتخاب میکند و از میان آن چهل نفری که مستشاران اداره دیانت هستند انتخاب میشود.
زمانی که از ترکیه آمدم ایران یکی از اینها را دعوت کردم ، شافعی مذهب بود، عربی و فارسی را خوب میدانست. من دعوتش کردم آمد ایران و اینجا مهمان ما شد. تقریباً یک چند روزی از علما و از قم دیدن کرد و زمانی که میرفت گفت پذیرایی خیلی خوبی بود، ولی من فقط یک سؤال از شما دارم. من هر جا رفتم؛ در مشهد، قم، اصفهان و مساجد بزرگ، در یک مسجد چند تا امام جماعت هست، آیا نمیشود اینها یکی باشند؟ من جواب منطقی و مناسبی نداشتم به او بدهم.
البته آن فرد با من رفیق و آدم باسوادی بود و از تشکیلات مذهبی ایران خیلی تعریف کرد و در روزنامه اداره دیانت از حوزه علمیه در آن سال خیلی تجلیل کردند.
علاقهمندان میتوانند برای آشنایی با «موسسه وعظ و خطابه» به «پرونده ویژه خیمه» در این زمینه مراجعه کنند.
پینوشتها
۱- این مصاحبه در تاریخ ۸۵/۱/۲۳ توسط حجتالاسلام و المسلمین حمیدزاده و با حضور آقای سیدعلیاصغر موسوی در منزل حجتالاسلام و المسلمین بابالله ثقـهالاسلامی در تهران تهیه شده است. فصلنامه یاد
۲- تاریخ دقیق تأسیس آن سال ۱۳۱۵ بوده است که تا سال ۱۳۱۷ پابرجا بود. فصلنامه یاد
موسوی: آیا اعتراضاتی هم بود؟
ثقـهالاسلامی: بله، هم از حوزه علمیه قم اعتراض شد، چون مرکزش هم مدرسه علمیه بود. مدرسه ایلچی کبیر از مدارس قدیمی علوم دینی تهران است. در آن زمان که مواد درسی مدرسه ایلچی تفسیر، وعظ و خطابه، شرح قانون مدنی، فن نویسندگی، شرح نهجالبلاغه و متون اخلاقبود که از مؤسسه وعظ و تبلیغ اقتباس کرده بودند و بسیاری از اساتید معروف را آورده بودند که آنجا تدریس میکردند.
حمیدزاده: مدرسه ایلچی وابسته به ساواک بود؟
ثقـهالاسلامی: مدرسه ایلچی مستقیماً زیر نظر سازمان اوقاف بود. سازمان اوقاف برای بعضی از کسانی که آنجا بودند کارت شناسایی صادر کرده بود و شرطش هم این بود که طلبه و روحانی باشند و غیرروحانیان را نمیپذیرفت و این جریان به سالهای ۴۲ مربوط میشود و از بعد آن بیخبر هستم. چون من در سال ۴۸ از ایران رفتم و نمیدانم آن مؤسسه وعظ و خطابهای که وابسته به سازمان اوقاف است؛ البته همیشه مینوشت وابسته به سازمان اوقاف. اگر هم وزارت اطلاعات نفوذ و دخالتی آنجا داشت به صورت علنی نبود و در کنار سازمان اوقاف این کار را انجام میداد.
حمیدزاده: مدرک هم میداد؟
ثقـهالاسلامی: به عنوان مبلغ مدرک میداد و قصدش این بود که مبلغ رسمی تربیت کنند. این یک چیزی است شبیه به کشورهای عربی، مثلاً در سوریه، مصر، ترکیه و حتی در خود عربستان کسانی که منبر میروند، فارغالتحصیل چنین مؤسساتی زیرنظر اوقاف آن کشورها هستند و اینها هم همین کار را میکردند.
حمیدزاده: وعظ و خطابه؟
ثقـهالاسلامی: اسمش «وعظ و خطابه» است و گاهی با «مؤسسه وعظ و تبلیغ» اشتباه شده است.
حمیدزاده: واقعاً این مسئله وجود داشت و مؤسسه وعظ و تبلیغ با مؤسسه وعظ و خطابه و جایگاه این دو با هم مشتبه میشد. حال بفرمایید آن مؤسسه وعظ و تبلیغ چرا و چه وقت تعطیل شد؟
ثقـهالاسلامی: یادم نیست چون یقین دارم که تا سال ۴۴ ادامه داشت.
موسوی: بعدها احتمالاً با دانشکده الهیات ادغام شدهاند.
ثقـهالاسلامی: ممکن است ادغام شده باشند. چون من دیگر تقریباً کمتر در تهران حضور داشتم، بعد از آن هم حدود هفت سال خارج از کشور بودم و خیلی در فکرش نبودم که چه سالهایی تعطیل شد یا اصلاً ادغام شد و تعطیل شد یا اصلاً تعطیل شد.
حمیدزاده: اگر حضرتعالی مطلب خاصی به نظرتان میرسد بفرمایید.
ثقـهالاسلامی: به نظر من در ایران با قضیه وعظ و تبلیغ طلبهها، هر دو قدرت بزرگ یعنی قدرت روحانیت و دولت در جدال بودند که به نحوی برای خودشان یک سهمی داشته باشند. روحانیت که خودش را صاحب سهم اصلی میدانسته و دولت هم برای خودش یک سهمی میخواسته و شاید همین تعارضات منجر به بعضی برخوردهای شدید دولتی شده و گویا هنوز هم سر و سامانی در امر وعظ و تبلیغ حاصل نشده است، چون نمیدانند متولی وعظ و تبلیغ در مملکت کیست و چیست.
وعظ و تبلیغ هنوز در مملکت متولی جدی خاصی ندارد؛ مثلاً در ترکیه وزیر دیانت وجود دارد با کابینه میآید و با کابینه میرود. وزیر دیانت در حدود چهل مستشار دارد و مستشارانش تماماً ملاهای درجه یک استانها هستند و اکثراً در مصر تحصیلکرده هستند و هرکدام هم رئیس اداره دیانت هر استان هستند. آن وقت در اداره دیانت هر استان که اداره بسیار بزرگی است، همه ائمه جماعت، مبلغین، وعاظ کوچک، مؤذنین مساجد و قرّاء مساجد عضو این اداره دیانت استان هستند و از آن حقوق میگیرند، شرح وظایف دارند و مدت معینی را امام جماعتی میکنند، مدت معینی منبر میروند، مدت معینی اذان میگویند، مدت معینی قاری قرآن مساجد و محافلند و بازنشسته میشوند. تشکیلات بسیار عظیمی است و همیشه هم پشتیبان دولت است. اینها همه زیرنظر وزیرند و وزیر را حکومت انتخاب میکند و از میان آن چهل نفری که مستشاران اداره دیانت هستند انتخاب میشود.
زمانی که از ترکیه آمدم ایران یکی از اینها را دعوت کردم ، شافعی مذهب بود، عربی و فارسی را خوب میدانست. من دعوتش کردم آمد ایران و اینجا مهمان ما شد. تقریباً یک چند روزی از علما و از قم دیدن کرد و زمانی که میرفت گفت پذیرایی خیلی خوبی بود، ولی من فقط یک سؤال از شما دارم. من هر جا رفتم؛ در مشهد، قم، اصفهان و مساجد بزرگ، در یک مسجد چند تا امام جماعت هست، آیا نمیشود اینها یکی باشند؟ من جواب منطقی و مناسبی نداشتم به او بدهم.
البته آن فرد با من رفیق و آدم باسوادی بود و از تشکیلات مذهبی ایران خیلی تعریف کرد و در روزنامه اداره دیانت از حوزه علمیه در آن سال خیلی تجلیل کردند.
علاقهمندان میتوانند برای آشنایی با «موسسه وعظ و خطابه» به «پرونده ویژه خیمه» در این زمینه مراجعه کنند.
پینوشتها
۱- این مصاحبه در تاریخ ۸۵/۱/۲۳ توسط حجتالاسلام و المسلمین حمیدزاده و با حضور آقای سیدعلیاصغر موسوی در منزل حجتالاسلام و المسلمین بابالله ثقـهالاسلامی در تهران تهیه شده است. فصلنامه یاد
۲- تاریخ دقیق تأسیس آن سال ۱۳۱۵ بوده است که تا سال ۱۳۱۷ پابرجا بود. فصلنامه یاد