کد مطلب : ۱۳۱۳۱
الگوبرداری از یاران ائمه؛ میتوان سلمان و مالک شد
گفتوگو با محمد اسفندیاری
محمد اسفندیاری، پژوهشگر علوم دینی، کتابشناس و عاشوراپژوهی فعال در این حوزه است. وی در گفتوگو با خیمه ضمن اشاره به برخی کتب نوشته شده درباره امام حسین و عاشورا، بر لزوم نگارش کتبی درباره یاران ائمه(ع) تاکید کرد و رفتار و زندگی آنان را الگویی مناسب برای انسانهای عادی برشمرد.
در زیر، گفتوگوی خیمه با محمد اسفندیاری را بخوانید:
خیمه: تحلیل شما از کتابهایی که تاکنون در مورد امام حسین(ع) نگاشته شده است چیست؟
اسفندیاری: برخی از آثاری که در مورد امام حسین میبینیم، جداً ضعیفاند و در خور شأن آن حضرت نیستند. باید تلاش شود تا آثاری که در ذیل نام امام حسین(ع) انجام میشود در خور شأن آن حضرت باشند. البته ما نمیتوانیم هیچگاه آنطور که بایسته است کتابی در خور آن حضرت فراهم کنیم و شرمنده آن حضرت نشویم.
خیمه: در مورد آثار خود که در حوزه عاشورا و امام حسین(ع) به نگارش درآوردهاید توضیح دهید؟
اسفندیاری: سالها پیش کتابی تحت عنوان «کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)» منتشر شد. به رغم این که این کتاب مورد استقبال فراوان قرار گرفت و حتی کتاب سال حوزه هم شد، اما من دیگر به خودم جرأت ندادم این کتاب را تجدید چاپ کنم. الان مدتی است دورخیز کردهام مواد و ملات و مطالب فراوانی جمعآوری کردهام که یک ویرایش جدیدی از این کتاب عرضه کنم. اکنون کتاب را در دست ویرایش دارم تا برای سالهای آینده ویرایش جدیدی از آن هم کتاب را پربرگتر و هم بربارتر کنم. افزون بر این کتابی از من چند سال پیش چاپ شد تحت عنوان «از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه» که سه بار تجدید چاپ شد. با این که ناشر اصرار دارد کتاب را به چاپ چهارم و پنچم هم برساند، اما بنده اجازه ندادهام و حتی از سود مادی خودم اعراض و قطع نظرکردهام و باز میخواهم آن کتاب را ویرایش کنم و منقحتر و مفصلتر، چیزی که در خور آن حضرت باشد عرضه کنم. کار سوم کتاب «عاشوراشناسی» است که دو بار چاپ شده و باز برای چاپ سوم آن را میخواهم ویرایش جدیدی از آن ارائه کنم. با این که فکر میکردم این کتاب سرو صدا برانگیزد و عدهای از سر مخالفت با آن بربیایند، اما بحمدالله دیدم جامعه علمی ما به چنان بلوغ عقلی و فکری و علمی رسیده است که دیگر فریاد نمیکند و سعی میکند اندیشه را با اندیشه جواب دهد. این کتاب هم چاپ سومش ویرایشی میشود و روانه بازار خواهد شد.
خیمه: آخرین نگاره عاشورایی شما کتاب «عاشورانامه» است. درمورد چگونگی گردآوری مقالات و معیار انتخاب خود توضیح دهید؟
اسفندیاری: کتاب عاشورانامه هم به اهتمام مرکز مطالعات راهبردی خیمه منتشر شد و من هم گوشهای از آن را به عهده داشتهام. علاوه برآن کتابی به نام «موسوعه مقتل الامام الحسین (ع)» هم کار شده است. عاشورانامه شامل گزیدهای از بهترین مقالات در باب امام حسین(ع) است. من در مقام تدوین این کتاب سعی کردهام مقالاتی را که ارزنده و آموزنده باشد و به قول بیهقی به یک بار خواندن بیارزد در اینجا بیاورم. این اثر پنج جلد است که هر جلد به یک موضوع اختصاص دارد. جلد اول به عزاداری و بایدها و نبایدهای آن اختصاص دارد. یک جلد در مورد اهداف امام حسین و یک جلد حیات امام حسین و موضوعات دیگر پرداخته شده است. فکر میکنم اگر هر عاشوراپژوهی این کتاب را روی میز تحقیقش داشته باشد از دهها مقاله و کتاب و مجله بینیاز میشود. سعی شده در اینجا بهترین مقالات گزیده شود و در یک مجموعه بیاید. حدیثی را که منسوب به امیرالمؤمنین است صادق میدانم که میفرماید:«رُبَّ اِختیارٍ خَیرٌ مِن اِبتکارٍ؛ گاه یک گزینش و گردآوری بهتر از نوآوری است.» حدس میزنم کتاب عاشورانامه یک گزینش خوبی باشد و سعی شده یک بهگزیده باشد. البته حجتالاسلام وافی مدیر مرکز مطالعات راهبردی خیمه در نظر دارد ویرایش دیگری از این کتاب به دست دهد که در ده جلد باشد.
خیمه: ضرورت پرداختن به زندگانی ائمه اطهار بر هیچ اهل نظر پوشیده نیست اما در مورد معرفی یاران آن حضرات شایسته و بایسته عمل نشده است. به نظر شما علت چه می تواند باشد وچه باید کرد؟
اسفندیاری: من قبل از این که به این سئوال جواب دهم مناسب میدانم خاطرهای را از مرحوم شریعتی نقل کنم که میگفتند کتابها نباید فقط در باب ائمه(ع) باشد بلکه کتابهایی در باره اصحاب ائمه نیز نوشته شود. چون اگرکتابی در باب ائمه نوشته شود و به دست نسل جوان و خانواده دهیم و بگوییم این را الگو قرار دهید، عدهای استنکاف میکنند و همان «این التراب و رب الارباب»؛ چه نسبت خاک را با عالم پاک خواهد بود. خواهند گفت آنها بزرگانی بودند سراپا نور و ما امکان اقتدا به آنها را نداریم. و کجا ما میتوانیم امیرالمؤمنین و امام حسین علیهما السلام باشیم. اما اگر از ائمه اعراض کنید و به اصحابشان اقتصار بورزید یا به اصحاب آن حضرت تاکید داشته باشید، دیگر راه این عذر بسته میشود و همه میتوانند بگویند ما سلمان و مالک اشتر میشویم. لذا در باب اصحاب ائمه ،طبیعی است که کملطفی شده است. اینها همه ستارههایی هستند که تحت الشعاع آن خورشیدها قرار گرفتهاند. ما آن خورشید و ماه را میبینیم و از اینها غافل شدهایم. درصورتی که اگر امام حسین(ع) نبود، میتوانستیم بهتر آنها را ببینیم، و لذا باید در مورد آنها کتابها نوشته شود و این کتابها میتواند الگوی همه باشد و کسی نمیتواند عذر بیاورد که اینها احیاناً امام هستند و ما نیستیم.
در زیر، گفتوگوی خیمه با محمد اسفندیاری را بخوانید:
خیمه: تحلیل شما از کتابهایی که تاکنون در مورد امام حسین(ع) نگاشته شده است چیست؟
اسفندیاری: برخی از آثاری که در مورد امام حسین میبینیم، جداً ضعیفاند و در خور شأن آن حضرت نیستند. باید تلاش شود تا آثاری که در ذیل نام امام حسین(ع) انجام میشود در خور شأن آن حضرت باشند. البته ما نمیتوانیم هیچگاه آنطور که بایسته است کتابی در خور آن حضرت فراهم کنیم و شرمنده آن حضرت نشویم.
خیمه: در مورد آثار خود که در حوزه عاشورا و امام حسین(ع) به نگارش درآوردهاید توضیح دهید؟
اسفندیاری: سالها پیش کتابی تحت عنوان «کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)» منتشر شد. به رغم این که این کتاب مورد استقبال فراوان قرار گرفت و حتی کتاب سال حوزه هم شد، اما من دیگر به خودم جرأت ندادم این کتاب را تجدید چاپ کنم. الان مدتی است دورخیز کردهام مواد و ملات و مطالب فراوانی جمعآوری کردهام که یک ویرایش جدیدی از این کتاب عرضه کنم. اکنون کتاب را در دست ویرایش دارم تا برای سالهای آینده ویرایش جدیدی از آن هم کتاب را پربرگتر و هم بربارتر کنم. افزون بر این کتابی از من چند سال پیش چاپ شد تحت عنوان «از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه» که سه بار تجدید چاپ شد. با این که ناشر اصرار دارد کتاب را به چاپ چهارم و پنچم هم برساند، اما بنده اجازه ندادهام و حتی از سود مادی خودم اعراض و قطع نظرکردهام و باز میخواهم آن کتاب را ویرایش کنم و منقحتر و مفصلتر، چیزی که در خور آن حضرت باشد عرضه کنم. کار سوم کتاب «عاشوراشناسی» است که دو بار چاپ شده و باز برای چاپ سوم آن را میخواهم ویرایش جدیدی از آن ارائه کنم. با این که فکر میکردم این کتاب سرو صدا برانگیزد و عدهای از سر مخالفت با آن بربیایند، اما بحمدالله دیدم جامعه علمی ما به چنان بلوغ عقلی و فکری و علمی رسیده است که دیگر فریاد نمیکند و سعی میکند اندیشه را با اندیشه جواب دهد. این کتاب هم چاپ سومش ویرایشی میشود و روانه بازار خواهد شد.
خیمه: آخرین نگاره عاشورایی شما کتاب «عاشورانامه» است. درمورد چگونگی گردآوری مقالات و معیار انتخاب خود توضیح دهید؟
اسفندیاری: کتاب عاشورانامه هم به اهتمام مرکز مطالعات راهبردی خیمه منتشر شد و من هم گوشهای از آن را به عهده داشتهام. علاوه برآن کتابی به نام «موسوعه مقتل الامام الحسین (ع)» هم کار شده است. عاشورانامه شامل گزیدهای از بهترین مقالات در باب امام حسین(ع) است. من در مقام تدوین این کتاب سعی کردهام مقالاتی را که ارزنده و آموزنده باشد و به قول بیهقی به یک بار خواندن بیارزد در اینجا بیاورم. این اثر پنج جلد است که هر جلد به یک موضوع اختصاص دارد. جلد اول به عزاداری و بایدها و نبایدهای آن اختصاص دارد. یک جلد در مورد اهداف امام حسین و یک جلد حیات امام حسین و موضوعات دیگر پرداخته شده است. فکر میکنم اگر هر عاشوراپژوهی این کتاب را روی میز تحقیقش داشته باشد از دهها مقاله و کتاب و مجله بینیاز میشود. سعی شده در اینجا بهترین مقالات گزیده شود و در یک مجموعه بیاید. حدیثی را که منسوب به امیرالمؤمنین است صادق میدانم که میفرماید:«رُبَّ اِختیارٍ خَیرٌ مِن اِبتکارٍ؛ گاه یک گزینش و گردآوری بهتر از نوآوری است.» حدس میزنم کتاب عاشورانامه یک گزینش خوبی باشد و سعی شده یک بهگزیده باشد. البته حجتالاسلام وافی مدیر مرکز مطالعات راهبردی خیمه در نظر دارد ویرایش دیگری از این کتاب به دست دهد که در ده جلد باشد.
خیمه: ضرورت پرداختن به زندگانی ائمه اطهار بر هیچ اهل نظر پوشیده نیست اما در مورد معرفی یاران آن حضرات شایسته و بایسته عمل نشده است. به نظر شما علت چه می تواند باشد وچه باید کرد؟
اسفندیاری: من قبل از این که به این سئوال جواب دهم مناسب میدانم خاطرهای را از مرحوم شریعتی نقل کنم که میگفتند کتابها نباید فقط در باب ائمه(ع) باشد بلکه کتابهایی در باره اصحاب ائمه نیز نوشته شود. چون اگرکتابی در باب ائمه نوشته شود و به دست نسل جوان و خانواده دهیم و بگوییم این را الگو قرار دهید، عدهای استنکاف میکنند و همان «این التراب و رب الارباب»؛ چه نسبت خاک را با عالم پاک خواهد بود. خواهند گفت آنها بزرگانی بودند سراپا نور و ما امکان اقتدا به آنها را نداریم. و کجا ما میتوانیم امیرالمؤمنین و امام حسین علیهما السلام باشیم. اما اگر از ائمه اعراض کنید و به اصحابشان اقتصار بورزید یا به اصحاب آن حضرت تاکید داشته باشید، دیگر راه این عذر بسته میشود و همه میتوانند بگویند ما سلمان و مالک اشتر میشویم. لذا در باب اصحاب ائمه ،طبیعی است که کملطفی شده است. اینها همه ستارههایی هستند که تحت الشعاع آن خورشیدها قرار گرفتهاند. ما آن خورشید و ماه را میبینیم و از اینها غافل شدهایم. درصورتی که اگر امام حسین(ع) نبود، میتوانستیم بهتر آنها را ببینیم، و لذا باید در مورد آنها کتابها نوشته شود و این کتابها میتواند الگوی همه باشد و کسی نمیتواند عذر بیاورد که اینها احیاناً امام هستند و ما نیستیم.