تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۰
۰
کد مطلب : ۱۳۱۳۲

در نقل قول از مقاتل به فضاسازی و بسترسازی آن مقتل توجه شود

در نقل قول از مقاتل به فضاسازی و بسترسازی آن مقتل توجه شود
در حاشيه نشست دوم چهل منزل تا اربعين فرصتی دست داد تا پای صحبت پيرمرد متواضعی بنشينيم كه ته لهجه شيرين تركی‌اش بر صفايش می‌افزود.

خيلی صميمی ما را به حضور پذيرفت و با حوصله به سؤالاتمان پاسخ گفت. نوشتار حاضر، حاصل گفتگویی با استاد عبدالرحيم عقيقی بخشايشی نویسنده و محقق و صاحب کتاب «سه مقتل گویا در حماسه عاشورا» است که در فرصت كوتاه قبل از شروع سخنرانی انجام پذيرفت.

خيمه: عاملی كه موجب شد شما را به سمت نوشتن كتابی درباره ياران امام حسين(ع) بكشاند؟

بخشايشی: علت اصلی و انگیزه اولیه بررسی اجمالی بود که نسبت به وي‍ژگی‌های یاران اباعبدالله الحسین(ع) که واقعا یاران نمونه و شاخصی بودند انجام داده بودم. خود حضرت نیز فرمودند: «یارانی بهتر و فداکارتر از اصحاب خودم سراغ ندارم.» آنان دارای بصیرت خاصی بودند و مشتاقانه به سمت شهادت حركت می‌کردند. علیرغم این موضوع که امام حسین(ع) بارها بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت مسلم(ع) اعلام فرمود که: این قوم هدف‌شان منم و نوك نيزه‌هايشان به سمت من نشانه رفته است و هرکس می‌خواهد برود و به خانه و زندگی خود برسد يعنی دنيای خود را از دست ندهد راه باز است و از جانب من منعی نيست، ولی آنها وفاداری نشان دادند و حسين را رها نكردند.

من اعتقاد دارم درباره ياران با وفای ابا عبدالله الحسين(ع) در ميان ما شيعيان و دوستداران اهل بيت‌(ع) نوعی کم‌لطفی و کم‌توجهی صورت گرفته است. من به اين باورم كه بايد اصحاب ابا عبدالله الحسين‌(ع) خيلی فراتر از اين معرفی و شناخته می‌شدند؛ چون آنها افرادی عادی نبوده و نيستند چرا كه بعضی از آنها اصحاب رسول خدا‌(ص) بوده‌اند، برخی جزو صحابی و تابعين سرشناس هستند، برخی از آنها از اندیشمندان عصر خود بوده‌اند، عده‌ای نيز از افراد زبده و برجسته نظامی و بعضی‌هايشان حافظ قرآن بودند؛ به همين خاطر است كه بايد اقرار كنيم كه آگاهی ما از اصحاب حضرت بسيار اندك و محدود است.

در همين جا می‌خواستم به اعضای تحريريه خيمه پيشنهادی کنم و آن اينكه با توجه به اهميت بسيار زياد موضوع و بكر و ناب بودن آن بايد تصميمی اتخاذ شود تا در اطراف شخصيت‌شناسی و تيپ‌شناسی ياران ابا عبدالله الحسين‌(ع) تحقيق در خور شأن آن حضرات صورت پذيرد. لذا باید بگویم، تنها هدف من از نگارش کتاب «سه مقتل گویا در حماسه عاشورا» چيزی جز اين نبوده كه بتوانم ادای دِينی نسبت به اصحاب امام داشته باشم.

خیمه: چگونگی تدوین و نگارش کتاب «سه مقتل گویا در حماسه عاشورا» را کمی توضیح دهید.

بخشايشی: من ابتدا کتاب «اِبصارُ العین فِی انَصار الحُسین» نوشته شیخ محمد سماوی را ترجمه نمودم كه با عنوان «حماسه سازان کربلا» منتشر شد. بعد از آن كتاب «تسمیة من قتل مع الحسین من ولده و اخوته واصحابه» نوشته ابن عمر[زبیر] رَسّانی را ترجمه کردم.

نويسنده كتاب از شاگردان برجسته امام صادق(ع) است كه بعدها به زيد بن علي بن حسين (ع)متمايل شد و جزو زيديه به شمار می‌آيد. وی ياران امام حسين‌(ع) را که گفته می‌شود ۷۲ تن بودند تا ۱۱۳ نفر يکی‌يکی نام برده است؛ البته کارِ او صرفاً ارائه گزارش است؛ اما این اثر چون از قرن دوم هجری به ما رسیده است، به ترجمه آن اقدام کردم.

همچنین متوجه شدم محدث قمی ره کتابی دارند به نام «نفثة المصدور» که ظاهرا علاقه‌مند بوده به عنوان تتمه کتاب «نفس المهموم» قرار گيرد كه اين مهم محقق نشده است.

در اين کتاب هم تعدادی از ياران ابا عبدالله الحسين‌(ع) به خوبی معرفی شده‌اند. من اين سه کتاب را با يكديگر ضمیمه کردم و به صورت مجموعه‌ای با عنوان «سه مقتل گویا در حماسه عاشورا» ارائه نمودم.

ولی باز اين مجموعه‌ای که فراهم آمد عطش من را نسبت به معرفی یاران جبران نكرد. اخيراً کتابی را از مرحوم حاج میرزا خلیل کمره‌ای ديدم به نام «عنصر شجاعت يا هفتاد و دو تن و يک تن» که به طور مفصل به ياران امام حسين(ع) پرداخته و شامل شش جلد است و برای جمع‌آوری آن بسيار زحمت کشيده‌اند. من اين کتاب را برای حروف‌چينی فرستادم و بايد ويرايش شود تا کاملاً تنظيم شود چون اين کتاب با قلم در حدود ۵۰، ۶۰ سال پيش، نوشته شده است.

برای اين کار، گروهی لازم است که مقداری مطالب اضافی را حذف و مطالب مورد نياز را اضافه کنند تا يک دايره‌المعارف ارزشمند ايجاد شود. اگر چنين کاری در مورد ياران امام حسين(ع) صورت گيرد بسيار ارزشمند و زيبا است؛ البته ما برای انجام اين کار در انتظار کمک‌های دوستان فرهیخته هستيم.

اینجانب کار ديگری نيز در مورد طبقات مفسران شيعه انجام داده‌ام. در «طبقات مفسران شيعه» از آغاز اسلام تا حال، افراد معرفی شده‌اند. اين کتاب برای محققان بسيار مفيد است. به راحتی می‌توان دريافت که در قرن هفتم يا هشتم کدام مفسرين بوده‌اند و یکی از مشخصات این کتاب وجود عکس و دست‌خط مفسران است.

البته اين کتاب عاری از نواقص نيست؛ اما براي آن زحمت بسيار کشيده شده و تلاش بسياری شده است. اين کتاب در سال ۱۳۷۸ کتاب سال شناخته شد؛ و اگر چنين کتابي درباره اصحاب امام حسين (ع) به ترتيب حروف الفبايي توليد کنيم کار بسيار خوبی خواهد شد.

همچنين اگر چنين کاری درباره مقاتل هم صورت گيرد، يعنی از زمان وقوع حادثه کربلا مقاتلی را که نوشته شده‌اند معرفی کنيم؛ بدین صورت که بگوییم از سال ۶۱ هجری چه مقتلی بوده يا قرن دوم چه مقتلی بوده و قرن سوم چه بوده ... تا زمان حاضر، اين کار کمک بسياری به محققان و کسانی که بعد از ما خواهند آمد می‌کند.

اولاً از انقراض و کهنه شدن این کتاب‌ها جلوگيری خواهد شد و دوماً با ترکيب اين کتاب‌ها با يکديگر خيلی از مطالب مثل حوادث روز عاشورا روشن می‌شود؛ مثلاً مرحوم شیخ مفید درباره جنگ روز عاشورا مطالبی دارد يا ابن نما برداشتی ديگر و همچنین اشخاص مختلف برداشت‌های متفاوتی دارند ما اگر اينها را در کنار هم قرار دهيم، ضعف و قوت آنها به وضوح مشخص می‌شود و می‌توانيم آنها را سنجيده و مقايسه نموده و حادثه عاشورا را صحیح و عقلانی ترسيم کنيم.

خیمه: شما در طبقات مفسران شیعه به بیان زندگی مفسران شیعه با مراجعه به کتاب‌های رجالی یا تراجم نموده اید. معيار و ملاک و روش شما در استخراج زندگی‌نامه‌ها چگونه بوده و منابع پيشنهادی کدام می‌تواند باشد؟

بخشايشی: درباره مقاتل خوشبختانه راه بسيار شسته‌تر و راحت‌تر از تفاسير است. تفاسير خيلی پيچ و خم داشته است ما تعدادی کتاب رجالی داریم که هر پنج، شش تای آنها هم معتبر است و هم زحمت بسيار برای آنها کشيده شده است؛ مثل معجم الرجال حديث نوشته آيت‌الله خویی، قاموس‌الرجال نوشته مرحوم شوشتری، تنقیح المقال نوشته آيت‌الله مامقانی، الذریعه آقابزرگ تهرانی و ... فقط پنج، شش کتاب است بيش از اين پنج تا هم بحث‌ها خسته کننده می‌شود. لذا تنها لازم است پنج محقق مسئولیت این کار را برعهده بگیرند و هر کدام مسئول استخراج يک کتاب بشود. مثلاً بررسی کنند که در رجال حديث درباره به حبيب بن مظاهر چه آمده است؟ درباره مختار يا مسلم و .... چه نوشته است؟
برای شناخت اصحاب اين پنج کتاب مفید است.

خیمه: قطعا شیوه کار شما در مورد مقاتل متفاوت خواهد بود کمی توضیح دهید.

بخشايشی: راجع به مقاتل کتاب‌های زيادی داريم مثل تاريخ طبری، انساب الاشراف بلاذری و کتاب‌های ديگر درباره مقاتل وجود دارد که می‌توانيم اينها را در کنار هم قرار داده و آنها را بسنجيم و مقايسه کنيم و با عقل، قرآن و روايات معتبر تطبيق دهيم و آنهایی را که تطبيق نمی‌کنند طبق فرمايش امام صادق(ع) کنار بگذاريم.

مرحوم صاحب ارشاد می‌گويد: معروف است بين ما که حضرت ابوالفضل(ع) به ميدان رفت و آخر کار، برادرش را صدا زد و برادرش آمد بالای سر او، این جملات را گفت: «الآنَ انکَسَرَ ظَهری وَقَلَّت حیلَتی» شیخ مفید می‌گويد اينها اصل و اساس ندارد بلکه این دو با هم به جنگ رفته‌ و با هم می‌جنگيدند و دوشادوش هم می‌جنگيدند لشگر دشمن ديدند که اگر اينها با هم به اين صورت پيش بروند، نمی‌توانند حريف آنها شوند و سپاهيان ابن زياد تارومار می‌شوند. سعی کردند بين آندو بزرگوار فاصله بيندازند، به حدی که حضرت ابوالفضل(ع) در طرف آب بود و در جانب نهر علقمه بود و اباعبدالله الحسين(ع) هم که نگران خانواده و بچه‌هايش بود به طرف خيمه‌ها تمایل داشت و هر دو در يک لحظه شهيد شدند و اينکه امام حسين(ع) بالای سر حضرت ابوالفضل(ع) بيايد و اين مسائل که مشهور است را بیان کند در قالب زبان حال معنا پیدا می‌کند و واقعیت ندارد بلکه مال روضه‌خوان‌هاست.

من فکر می‌کنم که شخصی همچون شيخ مفيد با توجه به سابقه تالیفات زیاد که ۲۰۰ اثر مکتوب از او گزارش شده و تلاش‌های علمی فراوان و با توجه به اينکه زمانش به عصر ائمه اطهار (ع) نزديک بوده با سخن ابن نما که در قرن هفتم زندگی می‌کند و مثیر الاحزان نوشته، نمی‌توانيم آندو را کنار هم بگذاريم یقینا سخن شیخ مفید را می‌توانیم ترجیح دهیم. البته مواردش زياد پيش می‌آيد.

همين کاری که در مورد اهل سنت انجام داده‌اند در موسوعه امام الحسین(ع) که سخنان اهل سنت درباره امام حسين‌(ع) را گرد آورده‌اند اگر بياييم خلاصه اين مقاتل را در کتاب و مجموعه‌ای بياوريم و در آخر هم استنتاج کنيم و لب کلام را بياوريم به محققان خيلی کمک می‌کند.

خیمه: در روايات فقهی به لحاظ ثمره عملی داشتن آنها بحث سندی و فقه الحديثی فراوانی صورت می‌گیرد؛ اما درباره تاريخ این دقت‌های علمی نيست آيا شما اين مطلب را قبول داريد که اغماض‌ها بر سر سند روایت یا متن روایت موجب می‌شود که ناخودآگاه تحريفاتی وارد حوزه تاریخ شود؟ آيا شما در اين کتاب به این موضوع نیز توجه داشته‌اید؟

بخشايشی: در فقه شیعه يکی از ميزان‌ها، عقل معرفی شده است چرا که گفته‌اند بالاترین میزان عقل است.
یعنی اولاً درباره مسائل مقتل آندسته که با عقل هم سازگار باشد و خارج از عقل نباشد  و دوما از خود روايات معتبری که از ائمه اطهار(ع) مثل؛ امام صادق(ع) يا امام باقر(ع) يا امام سجاد(ع) در رابطه با حادثه عاشورا و شرح واقعه آن روز به دست ما رسیده است استفاده کنیم و آنچه را معتبر و مستند بود، معيار قرار دهیم.

ما چه کار داريم که شيخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه چه گفته‌اند ايشان در لحظه بیان روضه حالی داشته و زبان حال بوده است مثلاً نقل است که در مجلس روضه‌ای با توجه اینکه ايشان سخنور قهاری بوده يک روز می‌رود بالای منبر و می‌گويد که من الآن دارم می‌بينم که خيمه‌ها دارد می‌سوزد و خيمه‌های اباعبدالله الحسين دودش بلند شده است. مردم ضجّه می‌زنند و گريه می‌کنند و مجلس تمام می‌شود. طلبه ناشی که در آن مجلس حاضر بوده است و ياد می‌گيرد و می‌رود بالای منبر و بدون اينکه بسترسازی کند يک مرتبه می‌گويد که آه الآن می‌بينم که دود از خيمه‌ها بلند شده است. مش حسن مسئول حسینیه می‌آيد و به آن طلبه می‌گويد که آقا کجا آتش گرفته و کجا سوخته است؟! دیگری بلند می‌شود که ببیند سماور آتش نگرفته باشد. همه بلند می‌شوند و مجلس به هم می‌خورد.

تفاوت در همین نکته است. فضاسازی و بسترسازی خيلی عنصر مهمی است و در مراجعه به مقاتل این نکته را باید در نظر بگیریم چون اغلب مقاتل با یک فضاسازی و بسترسازی قبلی، مطلبی را صراحتا یا بدون تصریح به زبان حال بودن در لابه لای مقتل خود آورده‌اند.

پانوشتها:
.دربحث كتاب شناسي تذكر اين نكته ضروي است كه چند كتاب با همين عنوان يا قريب به همين عنوان با موضوعات بسيار غريب از هم وجود داردن كه به جهت اطلاع خوانندگان محترم به برخي اشارتي مي‌رود.
 كتاب «ذيل‌ نفثة‌المصدور» نوشته نجم‌ الدين‌ ابوالرجاء قمي‌ (اواخر قرن‌ ششم‌ هجري‌) در شرح‌ وقايع‌ وزراي‌ سلجوقيان‌
 كتاب ديگر «نفثة المصدور» شهاب الدين محمد خرزندى زيدرى نسوى یکی از شاهکارهای بدیع نثر فنی و از نمونه‏های عالی نثر مصنوع و مزین ومنشیانه نیمه اول قرن هفتم است.
. کتابی در نسب شناسی و تاریخ قوم عرب و تاریخ قرن اول اسلام به زبان عربی! این کتاب را شاید بتوان بزرگترین اثر تاریخی برجای مانده از قرن سوم هجری قمری دانست زیرا نویسنده تاریخ دوران اسلامی را در قالب «تبارشناسی» آورده و در عین حال، در خلال سرگذشت هر خلیفه تاریخ پیوسته ای از زمان او را نقل و یک دوره تاریخ قرن اول هجری بر مبنای «انساب» عرب را ذکر کرده است. از این رو، باید آن را از جهتی نسب شناسی و از دیدگاه دیگر، اثر تاریخی به شمار آورد. هرگز چنین روشی در تاریخ نگاری مسلمانان در قرن سوم هـ ق تکرار نشد.
. بلاذری ،(وفات حدود سال ۲۷۹ هـ ق)
. در کتاب کافی بابی است به نام ( باب الاخذ بالسنة وشواهد الكتاب ) از امام صادق(ع) روایت است؛ قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إن على كل حق حقيقة ، وعلى كل صواب نورا ، فما وافق كتاب الله فخذوه وما خالف كتاب الله فدعوه.( الكافي، الشيخ الكليني، ج ۱ ، ص ۶۹)
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما