تاریخ انتشار
سه شنبه ۶ فروردين ۱۳۸۷ ساعت ۰۸:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۶۵۶
گفت و گو با پیشکسوت تعزیه خوانی و نویسنده کتاب «مجالس تعزیه»

تعزیه، رسانه زنده

تعزیه، رسانه زنده
از چه زمانی کار تعزیه را آغاز کردید و چه شد که به این هنر علاقه‌مند شدید؟
صالحی راد:
من در روستای دربندسر از توابع شمیرانات، در خانواده‌ای مذهبی متولد شده‌ام. پدرم مؤذن محل و اجداد من اغلب تعزیه‌خوان بوده‌اند. تعزیه خوانی در دربندسر سابقه‌ای دیرینه دارد و مردم این روستا علاقه‌مند و مشوق این هنر مذهبی هستند و در ماه‌های محرم و صفر زن و مرد و کوچک و بزرگ در مراسم عزاداری فرزند حضرت زهرا(س) شرکت می‌کنند.
 
هشت ساله بودم که به سفارش و پایمردی«میرزا مسیح‌الله ساوجی نیا» به «ملا ولی کیا دربندسری» سرپرست گروه تعزیه‌خوانان دربندسر معرفی شدم و با توجه به سابقه تعزیه‌خوانی اجداد زود پذیرفته شدم تا بتوانم این سنت را در خانواده خود حفظ کنم. اولین نقشی که به من سپرده شد نقش پسر «هانی بن عروه» بود که به تصدیق بزرگترها خوب از عهده بر آمدم. در محضر سید حسن که از مهاجران ساکن دربندسر بود، قرآن و نماز و تعلیقات دینی و الفبا آموختم و پس از دایر شدن دبستان در آن روستا به تحصیلات جدید پرداختم. 

در ایام محرم با شنیدن صدای طبل و شیپور همه بچه‌های محله با شوق و علاقه فراوان به محل برگزاری مراسم تعزیه می‌رفتیم.
 
محل اجرای نمایش تعزیه، حسینیه واقع در محله لاراب دربندسر بود که دارای ساختمانی چهار ضلعی با ستون‌های چوبی بلند و تقریبا وسیع بود. داخل حسینیه سکویی مربع از کف اصلی حسینیه یک متر بالاتر قرار داشت. حد فاصل جای تماشاچیان تا محل اجرای نمایش فضای شش متری داشت که در واقع میدان نبرد و محل عبور و مرور تعزیه خوانان بود. هیچ چیز برای ما نشاط بخش‌تر و هیجان‌انگیز‌تر از مراسم تعزیه نبود. اگر وضعی پیش می‌آمد که تعزیه اجرا نمی‌شد، سخت ناراحت و کسل می‌شدیم. از حوادث ناگواری که بر خاندان حضرت حسین بن علی(ع) و یارانش رفته است بی‌نهایت افسرده و غمگین می‌شدیم و چون اشقیا فرار می‌کردند ـ در حالی که نفرت از آنها سراپایمان را فرا می‌گرفت ـ شادی مبهمی در درونمان جوانه می‌زد و همه وجودمان را می‌گرفت. 


قدیمی‌ترین نسخه‌های تعزیه در دست شما به چه تاریخی باز می‌گردد و این فرهنگ توسط چه کسانی به شما رسیده است. یعنی شما از پیشکسوتان این فرهنگ چه کسانی را در منطقه دربندسر شمیرانات می‌شناسید؟
صالحی راد:
نسخه‌هایی از تعزیه از 60 سال پیش نزد غلامعلی صالحی نوه‌زاده ملا محمد رضا موجود است که 20 سال قبل توسط یکی از فرزندان ملاولی فتحعلی کیا دربندسری بازنویسی شد. بانی و بنیانگذار تعزیه در دربندسر حاجی ملا علی مدد فرزند محمدحسین لارابی دربندسری است که مکتبدار و مدرس قرآن و نماز و شرعیات بود. او با همکاری برادرزادگان و فرزندانش تعزیه خوانی دربندسر را بنا کرد. قدیمی‌ترین نسخه‌های تعزیه نیز مربوط به سال 1133 هـ ق است که البته اکثر آن نسخه‌ها از بین رفته است. بازنویسی‌های بعدی توسط فرزندش «حاجی علی» با کمک برادرزاده‌اش «محمدصالح» و عموزاده‌اش «ملارحمان قلی» در سال 1156 هـ ق انجام گرفته است. 

بعد از فوت «حاجی علی» و «ملا آقاجان» در سال 1211 هـ ق ملا نظر علی و نوه حاجی ملا علی مدد ضمن تصدی تدریس مکتبخانه با بقیه تعزیه خوانان مراسم شبیه‌خوانی را ادامه دادند. 
ملا نظرعلی در سال 1243 هـ ق دنیا را وداع گفت و مکتبخانه را ملامحمدآقا کیا دربندسری که یکی از اشقیا خوان‌های معروف بود، اداره می‌کرد. قبل از «ملا محمدآقا»، پسر عموی او نجف علی کیا دربندسری اشقیا خوان مشهور بود. می‌گویند وقتی در نقش شمر ظاهر می‌شد، تماشاچی فکر می‌کرد خود شمر است که زنده شده است. پس از مرگ ملانظر علی، عموزاده‌اش «ملا محمدرضا» در تعزیه جانشین او شد. «ملا محمدرضا» که نبیره حاجی ملاعلی مدد بود در تمام شمیرانات صاحب آوازه شد، به طوری که در فشم در زمان ناصرالدین شاه تعزیه مسلم بن عقیل را به اجرا درآورد که مفتخر به لقب معین البکاء شد و جوایز نقدی دریافت کرد. 

ملامحمدرضا در سال 1268 هـ ق روز عاشورا در پایان تعزیه در حال اجرای نقش با همان لباس تعزیه دنیا را وداع کرد که مرگش زبانزد مردم دربندسر شد و پس از مرگش فرزند او شفیع محمد صالحی در تعزیه خوانی جای او را گرفت. شفیع که در نقش امام مانند پدرش بود، با عموزاده‌اش ملاوهب تعزیه را ادامه دادند تا اینکه پس از فوت آنها در سال 1318 هـ ق، ملا رحمان قلی نوه زاده ملا علی مدد و کدخدا شفیع کیا دربندسری مسئولیت تعزیه را بر عهده گرفتند. ملا ولی و مشهدی مرتضی کیا دربندسری، خواهرزادگان ملا محمدرضا در تعزیه مشهور شدند. ملا ولی مکتبخانه دربندسر را رونق داد و در بازنویسی نسخه ها با کمک فرزندش حاجی محمدعلی زحمات زیادی متحمل شد و تعزیه خوانان زیادی تربیت کرد که مشهور شدند. مشهدی حسین رجب بلوکات، علی اکبر محمدصالحی و حاجی نعمت کیا دربندسری از تعزیه خوان‌های مشهور بودند. پس از مرگ کدخدا شفیع و ملارحمان قلی، در سال 1375 هـ ق، ملا ولی کیادربندسری مسئولیت تعزیه و مکتبخانه را بر عهده گرفت و تعزیه خوانی ادامه یافت. در این زمان مشهدی مهدی کیا دربندسری، فرزند نجف علی شمرخوان معروف، با ملا ولی همکاری داشت. در سال 1386هـ ق. ملاولی کیا دربندسری درگذشت که با مرگ وی در حقیقت مکتبخانه دربندسر برای همیشه تعطیل شد. 

فرزندان و نوادگان بزرگانی که نام بردم هم اکنون با خلوص نیت این سنت مذهبی را در محله‌های مختلف زنده نگه داشته‌اند و به اجرای مراسم تعزیه خوانی ادامه می‌دهند. در دهه‌های گذشته در قریه شمشک هم تعزیه‌خوان‌های به نامی چون حاج ابوالقاسم شمرخوان و حاج محمد شفیع امام خوان و کربلایی رحیم، کربلایی عباس شهادت خوان، حاج ذبیح الله زینب خوان، حاج زین العابدین و حاج علیرضا و حاج مطلب و جان الله کیاشمشکی حضور داشتند که همگی آنها دارفانی را وداع گفتند و اکنون بازماندگانشان مراسم تعزیه را با صداقت و پاکدلی در ماه محرم و صفر به اجرا در می‌آوردند.
 

به نظر شما تعزیه در فرهنگ ما چه تعریف و جایگاهی دارد و دارای چه نمودها و مشخصه‌های درونی است؟
صالحی راد:
تعزیه در حقیقت اسطوره‌ای تاریخی و مذهبی است که طی سالیان دراز و در شرایطی مناسب کم‌کم رشد کرده تا آن قابلیت را یافته است که به صورت نمودی شگرف آشکار شود.

 دنیای پر افسون تعزیه روح را هر قدر عاصی باشد رام می‌کند و جان را هر قدر از تب و تاب بی‌نیاز باشد به شور و شوق می‌اندازد. تعزیه دنیایی است که از توانایی‌های ذوقی و اجتماعی یک ملک که از سرچشمه تاریخ و فرهنگش سیراب شده مایه می‌گیرد. تعزیه یک عامل و یک نمود مجرد نیست بلکه مجموعه‌ای است دلپذیر، شیرین، زیبا و غنی از پیوند طبیعی چند نمود ذوقی و اجتماعی. در عین حال که جنبه نمایشی غنی و حیرت انگیزی دارد. سخت دلپسند و زیبا و پرشکوه است و جنبه خاص خود را که تعزیت‌داری بر مرگ بزرگان دین است کاملا حفظ می‌کند. دوستداران خاندان حضرت ختمی مرتبت(ص)، هنگام تماشای تعزیه چه اشک‌ها که نمی‌ریزند و بر سر و سینه‌ها نمی‌زنند. علت این همه شور و شیون آن است که حوادثی که بر بزرگان شیعه رفته به تمامی از برابر دیدگانشان می‌گذرد و خود را در برابر اصل فجایع خونبار می بینند. خاطر هیچ ایرانی شیفته‌ای نیست که با حوادثی نظیر حادثه کربلا پیوند نداشته باشد. عشق با همه مفاهیم گسترده خویش در قالب اشعار و حوادث تعزیه‌ها متجلی است. عشق همسر به همسر، مادر به فرزند، خواهر به برادر، مؤمن به دین و حسین و خاندان پیامبر و عشق به فداکاری از همین روست که در بطن آنها صدای جوشش زندگی و فریاد مبارزه برای حیات و تداوم پیروزی فضیلت و تقوا شنیده می‌شود. 

شهادت حر، شهادت فرزندان زینب(س)، شهادت مسلم، شهادت ابوالفضل العباس و... همگی گوهر واقعیتی را دربردارند و از حقیقتی سخن می‌گویند که یک چیز بیش نیست. اما از هر زبان که شنیده می‌شود نامکرر است. در تعزیه حر، صدای حقیقت از هر صدایی برتر است و عشق به قرب حق است که حر پاکباز را از اوج کفر به مسلخی مقدس می‌کشاند. بی‌پناهی و درماندگی و آمادگی برای ایثار و فداکاری در تعزیه مسلم به اوج می‌رسد.
 
عشق در تعزیه‌ها خدعه‌آمیز نیست، نه نیرنگی در بردارد نه زنگاری، عشق در تعزیه‌ها با مفاهیمی ساده و عامیانه در قالب عباراتی چون «فدای تو گردم» نهفته است و این شاهکار تعزیه‌هاست و گاه معنای عمیق و مفهوم حقیقی خود را که فداکاری و ایثار است در برابر چشم‌ها و دل‌ها و اندیشه‌ها نمایان می‌کند. آنچنان که روح را تکان می‌دهد، و گاه این فداکاری چنان با معصومیت رخ می‌دهد که آدمی از آن همه هنر در قدرت پرداخت و خلاقیت سازندگان آن درمی‌ماند. 


تأثیرات تعزیه در جامعه و فرهنگ مردم خصوصا از نگاه رسانه‌ای و ارتباطی چگونه بوده و هست؟
صالحی راد:
بستر رشد و تکامل تعزیه، بطن جامعه است. گویا عشق صادقانه‌ای که به نیکوترین وجه و بر مبنای اعتقادی عمیق قلبی به خاندان حضرت علی بن ابی طالب ابراز می‌کنند، مرکز دایره همه مضامین در تعزیه‌ها می‌شود. تعزیه تنها یک پدیده ساده نمایش مذهبی آیینی نیست بلکه چنان کیفیتی ارتباطی را داراست که همه خصایص یک ارتباط و یک رسانه زنده، فعال و جوشان ذوقی، مذهبی، ملی و هنری را با همه ویژگی‌های فردی و اجتماعی آن آشکار می‌کند، صدایی که از بطن آن شنیده می‌شود صدای یک یا دو نفر نیست بلکه نجوایی است عمیق که از درون یک جامعه و در طی قرون و اعصار برخاسته و در هم پیچیده و اوج گرفته است. این پدیده شور انگیز گاه تا آنجا دامن می‌کشد که می‌تواند همه جان‌ها و روان‌ها را صرفنظر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی و تاریخی زیر تأثیر شگرف خود بگیرد. این جانب به چشم خود دیدم یکی از خانم‌های خبرنگار خارجی را که تعزیه تماشا می‌کرد و می‌گریست بی‌آنکه فارسی بداند و یا با تاریخ مذهب تشیع و ریشه و راز و رمز آهنگ‌های موسیقی ایرانی آشنایی داشته باشد. به هر حال، حوادث تعزیه از حوادث تاریخی مایه می‌گیرد و با توجه به ذات غیر قابل انکار آن که همانا مبارزه علیه ستم و بیداد است اوج می‌گیرد. اسطوره می‌شود، تا اعماق روح و جان هر مسلمان شیعه رسوخ می‌کند و در بستر زمان رها می‌شود تا مگر پیامی برای آیندگان و نیز جویندگان راه حق در بر داشته باشد. از همه مهم تر ذات ظلم ستیزی در همه تعزیه‌ها، خواه به صورت مثبت و خواه به صورت منفی پدیدار است که از خصیصه‌های مهم مردم ما بوده و هست و در واقع همه ویژگی‌های یک پدیده هنری آیین ایرانی را با خود دارد. 


جدی‌ترین آسیب‌هایی که این هنر را تهدید می‌کند چیست؟
صالحی راد:
اولین تهدید برای تعزیه، نگاه مالی و اقتصادی به این هنر است. تعزیه خوان هرگز نباید برای کسب درآمد و پول این کار را انجام بدهد. برگزاری این هنر باید فقط به خاطر زنده‌نگه داشتن حوادث عاشورا و رضای خدا باشد. دومین آسیب عدم خلوص است. تعزیه فقط نمایش یا تئاتر نیست تعزیه خوان باید خالصانه کار کند. اگر خلوص نباشد هنر بودن این هنر زیر سؤال خواهد رفت. و مهمترین تهدید دیگری که احساس می‌کنم این است که بعضی با وارد کردن بعضی حرکت ها و یا آلات موسیقی به اسم امروزی کردن تعزیه می‌خواهد این هنر را تأثیر گذارتر کنند. تعزیه یک هنر آیینی و ملی است. نباید ساختار و محتوای آن را به هر اسمی تغییر داد. تعزیه باید به همان شکل سنتی خود تعزیه بماند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما