تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۷
۰
کد مطلب : ۲۱۰۴۰
گفت‌وگو با حامد زمانی خواننده ای که گاهی مداحی هم می کند

با زبان خودم مداحی می‌کنم

بخش اول
با زبان خودم مداحی می‌کنم
«یه باری از امروز رو دوشته...» آنقدر رسانه ملی این ترانه را پخش کرده که امروز خیلی‌ها کل ترانه را حفظند. اثر دلنشینی که یک خواننده جوان را به مردم معرفی کرد؛ حامد زمانی.
اما این خواننده با همکارانش در موسیقی پاپ فرق دارد. او به‌جای آنکه مدام از خیانت و جدایی و گرفتن دست فلانی بخواند، اعتقاداتش را با زبان موسیقی فریاد می‌زند.
گفت وگو با او را بخوانید:

*حامد زمانی امروز یک خواننده دینی و انقلابی است. اساسا خاستگاه مذهبی شما به خانواده برمی‌گردد یا فقط در موسیقی این مسیر را دنبال می‌کنید؟

من در شهرستان میمه بزرگ شدم و از اول قرار نبود خواننده شوم بلکه پدر و مادرم مرا یک قاری قرآن تربیت کرده بودند و از هفت سالگی‌ قرآن می‌خواندم. تقریبا از هشت سالگی به‌طور حرفه‌ای قرائت قرآن را ادامه دادم. البته ما چون در میمه زندگی می‌کردیم و امکانات کمتری نسبت به اصفهان داشتیم مجبور بودم برای شرکت در کلاس‌های قرآن و یادگیری قرائت به اصفهان بروم. در این مدت آواز موسیقی سنتی را هم شروع کردم. بعد چند ساز‌ سنتی را به‌طور ابتدایی آموزش دیدم. با اینکه در‌‌‌ همان سن و سال قرائت و آواز را همزمان دنبال می‌کردم، با حرفه‌ای‌تر شدن قرائت قرآن، آواز و موسیقی کمرنگ‌تر می‌شد و رنگ می‌باخت. البته باید این نکته را هم بگویم که از ۱۰ سالگی شعر می‌گفتم و بیشتر اشعار‌م در قالب غزل بود اما در ‌‌‌نهایت قرآن نقش ویژه‌ای در زندگی من ایفا کرد تا اینکه چند مقام کشوری در رده سنی زیر ۱۶ سال در قرائت و اذان‌گویی کسب کردم.

*یعنی شما از کودکی اعتقادات دینی سفت و سختی داشتید؟

همین‌طور است. اتفاقا مداحی هم می‌کردم. ۱۰ ساله بودم که با چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم هیاتی برای خودمان تاسیس کنیم. شروع کار مداحی‌ام با‌‌‌ همان هیات بود. یادم هست با دوستان قرار می‌گذاشتیم هر شب دوشنبه خودمان را به هیات برسانیم و دور هم جمع شویم و زیارت عاشورا بخوانیم و بعد سینه‌زنی کنیم. این هیات تا حدی برای ما جدی بود که اگر هیچکس هم به آن نمی‌آمد طبق عهدی که بسته بودم موظف بودم با یک شمع هم که شده زیارت عاشورا را بخوانم تا این جلسه از هم نپاشد و حفظ شود. البته شکر خدا هنوز این هیات دایر است.

*حتما مداحی‌تان هم به شیوه مداحان معروف بود و اشعار و سبک آنها را تقلید می‌کردید. درست است؟

اتفاقا‌‌‌ همان موقع اشعار خودم را می‌خواندم و سبک می‌ساختم و اصرار داشتم از دیگران تقلید نکنم. در صورتی که این کار به هیچ‌وجه رواج نداشت و مداحان هیات‌های کوچک معمولا اشعار دیگران را می‌خواندند. تقلید نکردن من موجب شد موفقیت‌هایی در مداحی به‌دست بیاورم و به شهر‌های دیگر دعوت شوم اما همه اینها مربوط به قبل از ۱۷ سالگی‌ من است.

*چطور شد که از یک خانواده مذهبی، شما وارد عرصه موسیقی شدید؟

ما یک خانواده کوچک چهارنفره هستیم. پدرم بازنشسته فرهنگی است و معلم دوره ابتدایی بوده، مادرم خانه‌دار است. یک برادر کوچک‌تر هم دارم (مهدی). فضای خانوادگی ما مانند بافت سنتی و مذهبی شهر میمه مذهبی است. میمه شهری است که هنوز کشاورزی و دامداری در آن رواج دارد و بافت سنتی محکمی بر فضای آن حاکم است. از طرفی این سنت با مذهب و اعتقادات افراد آن تنیده شده؛ تا جایی که در این شهر یک خانم بد‌حجاب نمی‌توانید پیدا کنید. به‌عبارتی می‌توان گفت قدرت مذهب و اعتقادات در میمه بر هر قدرت دیگری می‌چربد. از این رو موسیقی در خانواده ما جایگاهی نداشت؛ مخصوصا موسیقی مبتذلی که در قالب پاپ در اجتماع پخش می‌شد. در‌واقع خانواده من هم دل‌ ‌خوشی از موسیقی نداشتند اما چون موسیقی سنتی به انحراف کشیده نشده و صورت موجهی داشت، خانواده‌ام چندان مخالفتی با من نکردند.

*یادگیری موسیقی شما در بین دوستان و اطرافیانتان چه بازتابی داشت؟

در موقع یادگیری آواز سنتی تقریبا هشت ساله بودم. از طرفی با دوستان هیات‌ چون از نظر فکری بسیار نزدیک بودیم مشکل چندانی پیش نیامد اما در کل شهر چرا.‌‌‌ همان موقع هیات با ما دچار مشکلاتی شده بود. چون می‌خواستیم به‌صورت شور که تازه رواج کرده بود و «سید ذاکر» هم تازه به این شیوه مداحی می‌کرد سینه‌زنی کنیم. در آنجا نوع سینه‌زنی رسم و رسومات خاصی داشت. همه اینها دست به دست هم دادند تا با ما مخالفت‌ شود. تا اینکه بعد از دردسرهایی که داشتیم این سبک در رسانه‌ها هم آمد و اهالی میمه هم دیگر به این کار ما رضایت دادند.

*خب اصلا چرا مداح نماندید؟ چه دلیلی داشت که خواننده شوید؟

تقریبا ۱۷ ساله بودم که این تصمیم را گرفتم. به‌طور قطع به‌خاطر نحوه زندگی‌ام قرآن در زندگی من نقش مهمی ایفا می‌کرد اما چون با موسیقی سنتی آشنا بودم و در عین حال شعر هم می‌گفتم، برای همین تصمیم گرفتم برای انتقال اعتقادات و کارهای مذهبی کار تازه‌ای انجام دهم و وارد عرصه موسیقی شوم ولی موسیقی سنتی با حرف‌هایی که می‌خواستم در مورد اعتقاداتم بزنم متناسب نبود. طبیعتا موسیقی سنتی محدودیت‌های خاص خودش را دارد که اجازه نمی‌دهد هر حرف و شعری را در آن قالب گفت. بیشتر قالب سنتی برای اشعار کلاسیک تناسب دارد. بنابراین به‌سمت موسیقی پاپ رفتم. حس می‌کردم این قالب موسیقی با اشعار‌ من سازگاری بیشتری دارد.

*وقتی سراغ موسیقی پاپ رفتید عکس‌العمل خانواده‌تان چه بود؟

خانواده‌ام با موسیقی سنتی مشکل نداشتند اما با موسیقی پاپ چرا. مخالفت خانواده برای من طبیعی بود چون این قالب بیشترین قابلیت ارائه و انتقال مفاهیم مبتذل را داشت. از طرفی جو سنگینی بر موسیقی پاپ حاکم بوده و هست. در همه میهمانی‌ها، عروسی‌ها و مجالس نا‌مناسب این نوع موسیقی رواج دارد و خانواده من هم موسیقی پاپ را از این منظر می‌دیدند. به همین دلیل از زمانی که تصمیم گرفتم موسیقی پاپ کار کنم تا زمان انتشار آهنگ «زینت آسمان» مخالفت فراوانی از سوی خانواده با من صورت ‌گرفت اما بعد از انتشار این آهنگ پدر و مادرم با من همراه شدند. چون متوجه شدند که می‌شود با این قالب هم سراغ مفاهیم ارزشی رفت. خدا را شکر «زینت آسمان» تاثیر خوبی روی مخاطبان داشت و در نتیجه کار من بیشتر مورد قبول خانواده‌ قرار گرفت.

*«زینت آسمان» آهنگ اول شما بود که در مورد امام حسین(ع) خوانده شده؟

بله، از‌‌‌ همان موقع مداحی ساختار‌شکنی می‌کردم و دوست داشتم کارهای تازه‌ای را تجربه کنم. بدین ترتیب بود که تصمیم گرفتم آهنگ «زینت آسمان» را بخوانم. این نوع سبک‌سازی‌ها در آن شرایط خیلی به‌نفعم شد. الان اکثر کارهای من طبق‌‌‌ همان سبک‌ها ساخته می‌شوند. کار «زینت آسمان» و تمرین‌هایم برای مداحی در هیات خودمان شکل اصلی‌اش را پیدا کرد اما همه اینها تا قبل از ۱۷ سالگی من بود. با اینکه از فضای مداحی جدا شده‌ام اما خودم را یک بچه‌هیاتی می‌دانم می‌خواهم با موسیقی پاپ در راستای اعتقاداتم بخوانم و همه آن حرف‌ها را به شکل دیگری بزنم.

*بیشتر خوانندگانی که از خانواده سنتی بر‌آمده‌اند وقتی سراغ موسیقی پاپ می‌روند علیه سنت‌ها عمل می‌کنند تا ساختار‌شکنی کرده باشند. به همین دلیل کارهایی که کرده‌اند از فضاهای مذهبی و دینی فاصله داشته ولی شما ساختار‌شکنی را نه در مورد سنت خانواده و جامعه بلکه علیه جو غالب بر موسیقی مورد علاقه‌تان انجام داده‌اید. چرا شما به شیوه دیگران عمل نکردید؟

با اینکه موسیقی پاپ کار می‌کردم اما خودم را مداح می‌دانم. به اعتقاداتم علاقه داشتم و نمی‌خواستم علیه آنها کار کنم. معتقدم تنها چیزی که اجازه نداد زندگی حرفه‌ای من منحرف نشود هیات بود. من هرچه داشتم و دارم از امام حسین‌(ع) است. با این تفکر نمی‌توانستم راهی را که دیگران رفته‌اند بروم. حتی چنان به عقاید خودم مقیدم که نمی‌توانم هر طوری که دلم می‌خواهد عمل کنم. باید رضایت ائمه(علیهم‌السلام) را در نظر می‌گرفتم. آیا رضایت سید‌الشهدا(ع) در موسیقی پاپ معمولی است؟ به اعتقاد من ایشان به موسیقی پاپ ارزشی رضایت دارند؛ موسیقی‌ای که چارچوبش را اسلام مشخص می‌کند. در این میان دیگر فرقی نمی‌کند که خواننده شعر انقلابی بخواند یا عاشقانه. در هر حال باید هر آنچه انجام می‌دهد بارقه‌ای از نور اسلام را در خودش داشته باشد. از طرفی من قاری قرآن بودم و خانواده‌ام ‌چنین انتظاراتی از من داشتند. خانواده من با آهنگ «زینت آسمان» متوجه شدند که می‌شود با موسیقی پاپ هم حرف اعتقادی زد. با آن آهنگ نه‌تنها برای خانواده من بلکه برای خیلی‌های دیگر ثابت شد که می‌شود با موسیقی پاپ هم از امام حسین(ع) حرف زد و مداحی کرد. بعد از آن اتفاقا از من خواستند اگر قرار است کاری برای دین و مذهب انجام دهم از این راه باشد. من به پدر و مادرم قول داده‌ام کاری که با قرائت قرآن می‌خواستم انجام دهم با موسیقی پاپ به ثمر برسانم. بعد از قولی که به خانواده‌ام دادم مصمم‌تر و جدی‌تر وارد حیطه پاپ شدم و این‌طور بود که راه دیگران را طی نکردم.

*شما حرف‌های متفاوتی در موسیقی‌تان می‌زنید که در دنیای موسیقی پاپ تجربه نشده. با این وجود چطور در میان بزرگان موسیقی پاپ توانستید خودتان را حفظ کنید؟

آهنگ «زینت آسمان» و چند آهنگ دیگر را که آماده کرده بودم آهنگ‌های خوبی شده بودند. در نتیجه شرکت‌های معتبر تهیه‌کنندگی آلبوم اول مرا قبول کردند. من برای اولین آلبوم خود با یکی از معتبر‌ترین شرکت‌های موسیقی به توافق رسیدم؛ شرکتی که می‌توانست مرا مشهور کند و به اهداف مادی زندگی‌ام برساند اما در هنگام کار با ماجرای انتشار موسیقی علیه امام نقی‌(ع) برخورد کردیم که من در آن زمینه موضع گرفتم و این شرکت با موضع من مخالفت کرد.

*چرا؟ دلیل مخالفت آن شرکت با موضع اعتقادی شما چه بود؟

وقتی در برابر آهنگ موهن به امام نقی(ع) یادداشتی نوشتم، شرکت مورد بحث استدلالش این بود که من با این کار طرفداران و کسانی که قرار است آلبومم را بخرند فراری می‌دهم. قصد نداشتم برای کسانی که مخالف مذهب و دین اسلام هستند بخوانم. مخاطب من برای خودم معلوم و مشخص بود و نیاز نبود کارهایی بکنم که به‌خاطر آنها طرفدار پیدا کنم. این اتفاقات منجر شد قرار‌دادم را با آن شرکت یک‌طرفه فسخ کنم تا بیشتر روی هدفم متمرکز شوم. تا اینکه آهنگ «دیروز، امروز، فردا» توانست توفیق قابل توجهی برایم به‌دست بیاورد.

ادامه دارد
مرجع : عقیق
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما