کد مطلب : ۱۳۱۲۳
مرگ بر «زنده باد»؛ مرگ بر «مرده باد»
باید و نبایدهای رویکرد سیاسی در هیئتهای مذهبی
تیترهای جدید هم اینگونهاند: «سیاستورزی مــداحـان»، «مــداحـی، از سیـنـهزنـی تـا سیاستگری»،«... فقط نوک کوه یخی است که به سراغمان میآید.»، «احیای دوباره منبرهای حزب»، «قدرت بیش از پیش حزب مداحان»، «سیاست مداحی، مداحی سیاسی»، «آغاز جنبش مداحان»، «مـداحـان سیـاسی و سیـاست مـداحی»، «غلامرضا سازگار: مداحان باید در سیاست نقش داشته باشند؛ اما نقش مثبت»، «با جنبش کژمدار ... چه باید کرد؟» و ...
در شرایطی که بهشدت به همدلی نهادهای فرهنگی، آموزشی، مذهبی و ... نیازمند هستیم، جای تأسف است که درگیریهای لفظی و گاه هتاکیهای ناجوانمردانه نسبت به کسانی را شاهد هستیم که تا همین دیروز و پریروزها به قولی، خودی محسوب میشدند. (چقدر چندشم میشود از این لفظ خودی و غیرخودی! ما بهراستی مسلمانیم؟)
در حوزه علوم راهبردی، دانشمندان میگفتند: «درک «نیازهای امروز» کافی نیست. ما باید «نیازهای آینده» را بشناسیم.» سپس موضوع «مدیریت آینده» مطرح شد و حالا میگویند: «آینده فرارسیده است!»
شگفتا! چه ابنالوقت هستیم ما مسلمانها! آینده بماند، حقیقتاً آنچه را میگوییم، متناسب با فهم درست شرایط کنونیمان است؟
نمیدانم برخی از این نارفیقان کی و کجا و نزد کدام استاد، فقیه، مفسر قرآن، جامعهشناس، روانشناس، ادیب و مداح شدند و با کسب اجازه از کدام مرجع فتوای ارتداد و ... صادر میکنند؟
برای بهبه و چهچه دوستان پیرامونی میگویید یا برای خدا؟ پیامبر خدا (ص) در منبرهایش زبان به دشنام گشود یا امامانش (ع)؟
وظیفه ما گفتن و نوشتن بود که هم گفتیم، هم نوشتیم؛ اما قرار بود، این اشارهای برای شروع میزگردی باشد که با حضور:
- غلامرضا سازگار (شاعر و مداح اهل بیت (ع) )
- حجتالاسلام والمسلمین سید رضا طباطبایی (مدرس دانشگاه)
- رضا معممیمقدم (معاون اداره کل فرهنگی، سازمان تبلیغات اسلامی)
- حجتالاسلام محمدرضا حجازی (کارشناس معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی)
- حجتالاسلام وافی (مدیر مرکز مطالعات راهبردی خیمه)
-پـدرام الـوندی (سردبیر سایـت خیمه: www.armaneheyat.ir)
در دفتر ماهنامه خیمه برگزار شد و قرار بود در آن «باید و نبایدهای رویکرد سیاسی در هیئتهای مذهبی» را بررسی کنیم. پرسشهایی را که در تنظیم میزگرد با لوگوی خیمه بیان شده است، من و سردبیر سایت از استادان پرسیدیم.
طرح پرسشها از لابهلای اظهارنظرهای مخاطبان ماهنامه در طول یک سال گذشته و از میان آنچه بهتازگی در روزنامهها، ماهنامهها، وبلاگها و ... درباره این موضوع خوانده و شنیدهایم، است.
راستش را بخواهید، مردم از اینکه احساسات دیـنـیشـان مـورد سـوءاسـتـفـاده عـدهای خودشیفته و همهکس نادانانگار قرار گیرد، ناراضیاند. باور نمیکنید! به این روزنامهها، ماهنامهها، وبلاگها و ... سری بزنید. مردم خدا را دوست دارند. مردم رسول خدا (ص) را دوست دارند. مردم امامانشان (ع) را دوست دارند. مردم اصحاب رسول و امامانشان را دوست دارند. مردم مصادره به مطلوب را دوست ندارند. باور نمیکنید! اصلاً «برو سر کوچه، برو کنار میدان، برو میان گلایه و انتظار، برو دل همین مردمان خودت را ببوی»۵
به نظر شما درستترین برداشت از مفهوم «سیاست» در جمله معروف «سیاست ما عین دیانت ماست» چیست؟
طباطبایی: ابتدا تعریف سیاست را در دینمان عرض میکنم. سیاست یعنی روش، روش مدیریت، روش اجرا. سیاست ما در دین یعنی سیاست خدا در عالم. این تعریف از جانب خداوند است. ما میدانیم خداوند، عالم را برای شناساندن خود خلق کرده است؛ یعنی خداوند با خلق این جهان نمایشگاهی را برای ظهور و بروز هنر خودش، ترتیب داده است تا ما به هرچه نگاه میکنیم، جلوهای از او ببینیم. انسان بالاترین مخلوق خداوند است؛ چه بر اساس نظریههای دانشمندان تجربی و چه بر اساس آنچه از ادیان، مکاتب و وحی آمده است، انسان بر احسن تقویم خلق شده و پیچیدهترین موجود عالم است؛ بنابراین سیاست اصلی که روش دین ماست و در واقع با هم عینیت دارند، تعریف و شناختهشدن انسان است؛ یعنی ما به این دنیا آمدهایم تا انسان را بشناسیم، به همین دلیل فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه.» پس سیاست شناسایی انسان است و دیانت هم عین همین است.
طبق این فرمایش قرآن کریم که «لَقَد خَلَقْنا الإنْسانَ فی اَحْسَنِ تقویمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلین»، دین بهطور دقیق مسیر برگشت انسان از اسفلالسافلین به احسن تقویم است و سیاستی هم که عین دیانت است، باید بهطور دقیق در همین مسیر باشد. هر سیاستی که در این مسیر باشد، سیاست الهی است؛ البته بهطور معمول هرگاه بحث سیاست مطرح میشود، بحث زعامت و حکومت به نظر میآید؛ درحالیکه سیاست در اصل، روش است.
سیاست به معنای روش مدیریت و روش اجرا و یا هر معنای دیگری که شما به آن معتقد هستید، چگونه در گفتار، کردار و پندار یک مداح متجلی میشود؟
سازگار: ابتدا اجازه دهید، به معنای «سیاست ما عین دیانت ماست» از منظر زیارت جامعه کبیره نگاهی بکنیم. در این زیارت در یکی از سلامهای خود به اهل بیت (ع) عرض میکنیم: «شما سیاستمدارانِ «بندگان خدا» هستید؛ نه سیاستمداران هر کسی و هر چیزی ...» باید روی این جمله که معنای آن از حلقوم مبارک حضرت امام (ره) هم در اوایل انقلاب بیرون آمده است، دقیق شویم. امام (ره) فرمودند که بعضیها، انسانهای بسیار خوبی هستند؛ اما تصور میکنند، سیاست ما از دیانت ما جداست؛ درحالیکه ما باید ابتدا معنای سیاست را بشناسیم.
سیاست هر زمان نوعی دارد و برای هرکسی سیاست حدودی دارد. به نظر من سیاست یعنی کشتی مقصود را از امواج متلاطم بهطور عاقلانه به ساحل مقصود رساندن؛ برای مثال «بلال» که جز برای امیرالمؤمنین (ع) اذان نمیگوید، یک روز بالای مأذنه میرود و اذان میگوید. در حقیقت این سیاست حضرت زهرا (س) است. همه میپرسند، بلال برگشته است؟! [تغییر رویه داده است؟!] و به محض اینکه امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میگویند، اذان را تمام کن. همین که بلال میفهمد، فرمایش حضرت زهرا (س) است، اذان را به پایان میرساند.
چرا؟ میخواهد اعلام کند، اکنون هم اگر اذان میگویم، برای علی (ع) است. این کار، یکجور سیاست است. امام سجاد (ع) در شرایط خفقان که نه میتواند، منبر برود و نه کاری انجام دهد. هر سال ۱۰۰ نفر غلام را میخرند، آموزش میدهند و آزاد میکنند. آنها نیز هر کدام به بلادی میروند و برای اهل بیت (ع) تبلیغ میکنند. در حال حاضر هم سیاست هر مداح باید پشتیبانی از آنچه مورد تأیید ائمه اطهار (ع) و امام حسین (ع) است، متناسب با زمان حال باشد، پیش از انقلاب ما یک نوع سیاست در برپایی هیئتها داشتیم و الآن هم که حکومت، حکومت اسلامی است و به فرمایش امام (ره) نسیمی از اسلام به این مملکت وزیده است، سیاستمان حفظ همین دولت صغیره کریمه است.
آیا این برداشت از سیاست و اینگونه معناکردن آن قابلیت خروج از فضای انتزاعی برخی نظریهپردازیها و ورود به عرصههای اجتماعی (البته با توجه به الزامات عصر جدید و تنوع و تعدد عقاید و باورهای نوظهور یا عقایدی که در بستر زمان دچار انواع و اقسام تغییراتی از نوع تکامل، تناقض و یا حتی دگردیسی و استحاله شدهاند) را دارد؟
وافی: من معتقدم، پیش از اینکه به ترکیب بسیاری از مفاهیم مانند «سیاست ما عین دیانت ماست» بپردازیم، بهتر است، بعضی کلمات را تجزیه کنیم. سیاستی که امروز درباره آن صحبت میکنیم، در حقیقت یکسری روشهای کاربردی است که با استفاده از ظرفیتهای اجتماعی، بتواند تفکر دینی را توسعه دهد و لازمه آن، رسیدن به یکسری از باورها و اعتقادات و پایبندی به یکسری مبانی فکری است که زیربنای سیاست است.
طبیعی است که وقتی صحبت از یکسری مبانی و اصول مطرح میشود، همینجا ممکن است، اولین خطا صورت پذیرد؛ همانطور که در حل یک معادله ریاضی گاهی اگرچه اعداد درست را بهکار میبریم؛ اما به دلیل اشتباه در یک ضرب و تقسیم یا منفی و به علاوه نتیجه نادرست میگیریم. درباره این موضوع هم فهم نادرست از اصول به خطا منجر میشود. نکته بعدی و اشتباه دیگری که ممکن است، با آن روبهرو شویم، خطا در نحوه کاربردیکردن این اصول در صحنههای اجتماعی است؛ یعنی گاهی ما روشها را میشناسیم، راهبرد را داریم؛ ولی به محض اینکه میخواهیم، این راهبردها را اجرایی کنیم و هنگام بروز آنها با نام یک رفتار سیاسی اشتباه دوم اتفاق میافتد.
اشتباه سوم، مربوط به حوزه فعالیتهای گروهی و جمعی است. ممکن است در مواردی رفتارهای سیاسی ما درست باشد؛ اما از مجموع فعالیتها نتیجه درستی حاصل نشود. من با آقای سازگار موافق هستم که در تلاطم فضاها و صحنههای اجتماعی، کشتی باید درست هدایت شود و هرکس باید نقش خودش را خوب ایفا کند. در واقع کشتی یک چیز است، سکاندار چیز دیگر و کسانی که پارو میزنند یک چیز و یا نقش دیگر. در حقیقت رفتارها وقتی همراه با یک راهبرد و چشمانداز دقیق همراه نباشند، رسیدن به مقصد درست را تضمین نمیکنند.
بسیارخب، اگر بپذیریم که «سیاست ما عین دیانت ماست» یا باید باشد، با توجه به حساسیتهای بسیار بالایی که در حوزه معارف دینی وجود دارد، راهبرد و چشمانداز ما چه باشد تا این ترکیب یا عینیت چیز ناهمگون و نامتجانسی نباشد؟
معممی مقدم: اولین نکتهای که درباره این موضوع باید به آن توجه کنیم، توجه به فرمایشهای مقام معظم رهبری است. در اصل اگر قرار باشد که ما به این وادی وارد شویم، قطبنما باید حضرت آقا باشند. هیچکس به اندازه ایشان به موضوع مداحی و هیئتها حساس نبوده و نیست. ایشان در بحبوحه جنگ در سالهای ۶۳ تا ۶۸ بهدقت به این موضوع توجه میکردند و حساسیت ایشان تاکنون نیز ادامه داشته است. در اصل فلسفه تأسیس و تشکیل مؤسساتی چون بنیاد دعبل و دفتر هنر و ادبیات هلال هم به دنبال اظهارنظرهای آقا بوده است، ایشان زمانی درباره اشعاری که در مراثی و مداحیها خوانده میشود، رهنمودهای فراوانی دادهاند که در کتاب « ستایشگران و ستودگان» و همچنین کتاب «در وادی محبت» آمده است.
به نظر یکی از بزرگان«۸۰ درصد اشعار موهن و منفر، ۱۵ درصد خنثی و فقط ۵ درصد آنها برای استفاده مناسباند.» و به دنبال اظهار نظر معظمله بسیاری از شاعران و مداحان به صرافت انجام کارهای خوب افتادند و الحمدالله نتیجه کار هم امروز مشخص است. در حقیقت این مسئلهای که درباره سیاست و رویکرد سیاسی هیئتهای مذهبی میگویید، پیش از این به گونهای دیگر درباره هیئتها مطرح بوده و حالا به این شکل و همه اینها مورد توجه ولی امر مسلمین بوده است.
من ۱۰۰ جمله از آقا جمع کردهام که میفرماید: «مداح باید ... هیئتها باید ... مداحان نباید ... و هیئتها نباید ...». یعنی حضرت آقا بایدها و نبایدها را تبیین کردهاند؛ برای نمونه، نباید کاری کنیم که جامعه اسلامی و جامعه محب اهل بیت (ع) که مفتخر به نام حضرت ولی عصر (عج) است و به نام حسین بن علی (ع) و امیرالمؤمنین (ع) در نظر مسلمانها شناخته شده است، گروهی انسانهای خرافی و بیمنطق معرفی شوند. مداحان باید به تقویت و پیراستن شعر و استحکامبخشیدن به آن به پیوند عاطفی مردم با ائمه معصومین (ع) اقدام کنند و ... .
اینها نکاتی است که ما باید به آنها توجه کنیم و البته بررسی مسیر تطور سیاست در هیئتهای مذهبی یعنی آنچه از صدر اسلام تا هماکنون اتفاقافتاده در یک جلسه ممکن نیست و باید بیش از این درباره این موضوع صحبت شود.
همینطور است؛ اما درباره نوع نگاه شما درباره این موضوع این مشکل وجود دارد که حتی در بین کسانی که التزام به تبعیت از آرای مقام معظم رهبری دارند، هنگام رویارویی با موضوعات جناحی، علقههای دیگر آنها سبب موضعگیریهایی شده و میشود که چندان متناسب با عینیت سیاست و دیانت نیست؟
معممی مقدم: مداحان عزیز در خط مقدم جبهه انقلاب و جزو نیروهای ارزشمند نظام هستند و من مباحث مربوط به مسائل جناحی را در الویت آسیبهای هیئتهای مذهبی نمیبینم. هرچند این موضوع هم جزو آسیبها هست. بهطور کلی هیئتهای مذهبی یک سری آسیبهای شکلی و یکسری آسیبهای محتوایی دارد؛ آسیبهای شکلی نظیر قمهزنی، غل و زنجیر، برخی اشعار سطحی و ... که باید آنها را کاهش داد و از بین برد و البته تا همین حالا هم اقدامات خوبی در ستاد ساماندهی شئون فرهنگی در مناسبتهای مذهبی درباره این موضوعات انجام شده است.
در بحث مسائل سیاسی، من معتقدم اختلافات جناحی مداحان تأثیری در مخاطبان نخواهد داشت؛ البته به شرطی که مخاطبان را به اندازه کافی تغذیه فکری و معرفتی کرده باشیم. من صدای فلان مداح را دوست دارم و به فلان مسجد هم میروم؛ اما وقتی ایشان به آقای ایکس دشنام میدهد، با خودم میگویم، خدایا چقدر مداح خوبی است؛ ولی چرا اخلاق مداحی ندارد! او دارد خودش را خراب میکند. به نظر من ما باید مخاطبان خود را تغذیه فکری کنیم و برگردیم به دغدغههای آقا؛ یعنی، آموزش خواص. معظمله رسالت مداحان را هدایت جامعه میدانند؛ آیا مداحان به رسالت خود عمل میکنند؟
اما گاهی برخی مداحان با استناد به جمله «سیاست ما عین دیانت ماست» موضعگیریهایی کردهاند که موجب شده است، جامعه دچار التهاب شود و من معتقدم، ادامه این روند به صلاح جامعه نیست و ما باید منتظر عوارض ناشی از این اقدامات در آینده باشیم و مهمتر آنکه سرانجام، آیا نباید فکری درباره این موضوع کنیم؟
حجازی: ما دینی داریم که در کتاب آن آمده است، دین را قول و عمل معصوم تفسیر میکند و ما در سیره معصومان (ع) همواره سیاست و دیانت را عین همدیگر دیدهایم. امروز در هیئتهای مذهبی دینداران، دینی را ترویج میکنند که از ابتدا همراه سیاست بوده است؛ منتهی مشکل در تعیین مصادیق است، من فکر نمیکنم که حضرت امام (ره) هم که احیاگر این تفکر بودند و بعد از مرحوم مدرس در مبارزات انقلابیشان جامعه را به سمتوسوی چنین تفکری سوق دادند، بخواهند ما در همین جمله محصور شویم و تعبیر و تفسیر نادرست داشته باشیم. همانطور که در قرآن کریم آمده است «کُلّ حِزْبٍ بِما لَدَیهِ فَرَحُونْ»؛ «هر گروهی به آنچه دارند، خوشحال و مسرور هستند.» ما نیز گاهی خود را حق میپنداریم و فکر میکنیم، هر آنچه ما انجام میدهیم و هر آنچه ما میگوییم، درست است. من فکر میکنم، مشکل اصلی ما درباره این مسئله این است.
بسیارخب، حالا برای حل این مشکل چه باید کرد؟
سازگار: چند وقت قبل یکی از شبکههای وهابیان، سخنانی از مداحان را گذاشته بود و اشاره میکرد که علت اینکه ما میگوییم، شیعیان مشرک هستند، این است و چنین و چنان. آنها سخنان مراجع را پخش نمیکنند، به سخنان من مداح و فلان صوفی مسلک استناد میکنند و آقایان مداحان، بهویژه آنهایی که به اصطلاح ستاره شدهاند، باید بدانند که چه امر خطیری دارند. وظیفه آنها از واعظان هم بالاتر است. روی سخن من با مداحان است. حالا که خداوند به شما لطف کرده و مجلس میروید، باید بدانید که امروز دیگر مجالس به یک چاردیواری ختم نمیشود. در گذشته ضبط صوت، موبایل و سیدی نبود و هرچه میگفتیم، در همان جلسه تمام میشد؛ اما حالا وقتی در یک زیرزمین حرفی میزنیم، گویا با تمام عالم حرف میزنیم و باید مواظب جزئیات کلاممان هم باشیم.
تکلیف ما با کسانی که مواظب جزئیات کلامشان نیستند، چیست؟ با توجه به اینکه این آقایان گاه با اظهارنظرهای خود سوگیریهایی را موجب میشوند که در طولانیمدت چه از حیث مسائل دینی و معنوی و چه از حیث مسائل سیاسی به صلاح جامعه نیست و گاهی حتی آثار سوء اینگونه رفتارها را در روحیات نوجوانان و جوانان میبینیم؟
سازگار: ابتدا باید علتهایی را که باعث میشود، هیئتها به چنین آسیبهایی دچار شوند، پیدا کنیم. یکی از این دلایل افراط و تفریط در خواستن و نخواستن است. گاهی افراط در طرفداریها در هیئتها باعث میشود، از حب کسی رقیبش را شمر بنامیم. در صورتی که در این مواقع، هیچکدام از طرف دعوی حقیقت را نمیگویند. یادم هست کسی که شهید مطهری را شهید کرد، گفت: «کاش ما جوانها ۲ درصد شک میکردیم. اگر ۲ درصد شک میکردیم، مطهری را نمیکشتیم.» یک دلیل هم زودباوری مردم بهویژه نسل جوان جامعه است. باید به مردم آگاهیهای لازم را بدهیم تا با زودباوری زمینهساز چنین مشکلاتی نشوند. باید جوانمان را قبل از اینکه دچار شبهات شود، بهاصطلاح واکسینه کنیم؛ چون وقتی شبهه ایجاد شود. نقطه سیاه و شک و تردیدی که در او ایجاد شده، کار را برای هدایتش سختتر میکند؛ البته بعضی از مداحان و مردم خود را به خواب زدهاند؛ خواب نیستند. مداح و گویندهای که خواب است، با یک اشاره بیدار میشود؛ اما کسی که خودش را بهخواب زده نمیتوان بیدار کرد. چه خوب است عزیزان ما وقتی دیدند، کسی حرف حسابی میزند، حتی اگر جوان و کمسن و سال هم بود، حرف حق را از او قبول کنند.
من میخواهم به همین فرمایش شما استناد کنم و بگویم حالا که عدهای با به خوابزدن خود و استناد به جمله «سیاست ما عین دیانت ماست» استفاده ابزاری و سلیقهای از این مفهوم میکنند. لازم است در تفسیر این موضوع تأملی جدید و جدیتری داشته باشیم؟
طباطبایی: آنچه باعث شده برخی مداحان و نخبگان در مواردی بلغزند، جنگ نرمی است که مقام معظم رهبری ۲۰ سال پیش درباره آن هشدار داده بود. ایشان ۲۰ سال پیش درباره شبیخون فرهنگی هشدار دادند، الآن هم در چهار سخنرانی پیاپی جنگ نرم را تذکر میدهند. این جنگ نرم در مسیر سه استحاله است: استحاله روانی، استحاله سیاسی و نخبگان و جنگ شبهات. امروز فقط مداحان و هیئتهای مذهبی درگیر این قضیه نیستند، بلکه نخبگان سیاسی، جوانان در دانشگاهها و حتی برخی فرماندگان جنگی نیز مبتلابه هستند. بسیاری از کسانی که از آنها یاد شد، در حقیقت مصدومان جنگ روانی هستند و ما باید ضمن حفظ حرمت آنها تلاش کنیم، شبهاتشان را برطرف کنیم.
لازم است به این موضوع هم اشاره کنم که در زمان غیبت، ولی فقیه عهدهدار زعامت و حکومت است؛ بنابراین، هر سیاستی که تقویت جایگاه ولی فقیه را موجب شود، سیاستی مقبول است؛ وگرنه مطلوب نیست و ممکن است، آثار شومی را که در جامعه به جا میگذارد، نتوانیم بهراحتی رفو کنیم.
امروز در همه حوزههای مربوط به علوم انسانی و مسائل اجتماعی به موضوع تخصصمحوری تأکید میشود؛ حتی اگر فرض کنیم که فلان مداح از تعهد لازم برخوردار است و برخی موضعگیریهای نادرست او هم ناشی از دلسوزی اماعجله در قضاوت و تصمیمگیریاست، با چه منطق و برهانی بپذیریم که از یک مداح تفسیر قرآن، مسئله فقهی، مدح و مرثیه و ... بشنویم، در عین حال شاهد اظهارنظرهای سیاسی و قضاوت درباره دیگران و اعمالشان باشیم؟ ضمن اینکه معیار تبعیت از مقام معظم رهبری با وجود سوءبرداشتهایی که بسیار هم محتمل است، ممکن است به نوعی، منجر به یکدستشدن فضای سیاسی هیئتها شود و این با نفس انجام فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در تناقض است.
وافی: ما معتقد نیستیم که همه موضعگیریهای سیاسی یکگونه باشد، چون بخشی از موضعگیریهای سیاسی به نوعی وابسته به سلایق، روحیات و نوع نگرشهای متفاوت است و البته نباید هم آنها را عوض کرد؛ البته نوعی هماهنگی و همپوشانی برای رسیدن به یک چشمانداز و یک هدف با بهکارگیری یک راهبرد دقیق لازم است.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ظهور و بروز فعالیتهای سیاسی را در هیئتهای مذهبی شاهد هستیم که بسیار هم تأثیرگذارند. ما باید به این نکته توجه کنیم که متأسفانه ظرف درست ظهور و بروز این رفتارهای سیاسی را برای کسانی که به طور ذاتی به این مقولهها توجه میکنند، فراهم نکردهایم. یک اشتباه دیگر ما هم این است که بیشتر به کسانی توجه میکنیم که به جایی رسیدهاند که یا گوش نمیدهند و یا اگر هم گوش دهند، عکسالعملشان فضاهای پیشبینیناپذیر دیگر را بهوجود میآورد.
من گاهی به خودم تذکر میدهم که گاهی اوقات بهتر است، آدم سکوت کند. گاهی حرف نزدن و آرام بودن و تلاش برای فهم درست علائمی که پیش از این عرض کردم، آن ضرب و تقسیمها و آن اصول و زمان درستِ بهکار بردن آنها بسیار زودتر و بهتر انسان را به نتیجه میرساند. گاهی موضعگیریهایی به حسب ظاهر درست هم انجام میگیرد؛ اما توجهنکردن به سایر الزامات باعث میشود، نتیجه نامطلوب بهدست آید.
نکته دیگر اینکه جمله «سیاست ما عین دیانت ماست» یک شأن نزول دارد. این جمله را مرحوم مدرس زمانی گفت که میخواستند، به دینداران تحمیل کنند که حالا که تو دیندار هستی، به سیاست وارد نشو و ایشان با اشاره به این جمله میخواهد بگوید، اگر من دینی باشم در حقیقت سیاسی هم هستم. من هم معتقدم، اگر ما کار دینی را درست انجام دهیم، در حقیقت به بهترین نحو کار سیاسی کردهایم. این بههیچوجه این معنا را ندارد که من حرف سیاسی بزنم و کسانی که اینجور تعبیر میکنند و اینگونه در حوزه تأثیرگذاریشان عمل میکنند، به لایههای عمیقتری از این جملات پی بردهاند. اگر ما کار دینی و فرهنگی خود را درست انجام دهیم، سیاسیترین کار را انجام دادهایم. این جمله را جناب آقای خزعلی گفتند که با همه احترامی که برای آقای مدرس قائلم، باید بگویم، «سیاست، قوام دیانت ماست.» من هم با همه احترامی که برای آقای خزعلی قائلم، میگویم: «به طور دقیق، سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست.» این رابطه، یک رابطه دو طرفه است؛ هم سیاست ما عین دیانت ماست و هم دیانت ما عین سیاست ماست.»
آنچه شما میفرمایید، به زمانی مربوط میشود که اصول و قواعد از جانب ارکان هیئتهای مذهبی، یعنی مدیر هیئت، مداح و ... رعایت شود و من از شما بزرگواران این سؤال را دارم که در شرایطی که در برخی موارد حتی دیانت ما عین دیانت ما نیست، چطور سیاست ما میتواند عین دیانت ما باشد؟
حجازی: همانطور که پیش از این اشاره کردم، معیار ما باید معصومان (ع) باشند. معیار ما حکومت پیامبر (ص) است که یک حکومت دینی و سیاسی بود و به جز این هم نمیشود. وقتی شما میخواهید، جامعه را اداره کنید، مفهوم کلی سیاست پیش میآید. این موضوع جدیدی نیست و قبل از احیای آن توسط امام (ره) و بعد از صدر اسلام، شیخ فضلالله نوری و مرحوم مدرس هم با تمسک به سیره اهل بیت (ع) به این مفاهیم رسیدهاند.
نمیشود از هیئتهای مذهبی خواست که به سیاست وارد نشوند. این خواسته نابهجایی است؛ منتهی باید شرایط التزام به اصول و قواعد را فراهم کنیم. تنها به دلیل اینکه عدهای اصول و قواعد را رعایت نمیکنند، نمیتوان یک مفهوم اصیل و درست را نادرست انگاشت. ضمن اینکه ما تجربه خوب فعالیت سیاسی هیئتهای مذهبی را پیش و در هنگام انقلاب نباید فراموش کنیم و یا نادیده بگیریم.
البته پیش از انقلاب، مداحان و بهطور کلی همه ارکان هیئتها در فعالیتهای خود پیرو امام (ره) و روحانیان بودند و این با شرایط فعلی که در آن مداحان اجتهاد میکنند، فرق میکند؟
معممی مقدم: فقه ما فقه جعفری است و در فقه جعفری شئون مسائل مبتلابه انسانها بهطور کامل تفکیک شده است. برای اینکه ابهام این موضوع کنار رود، باید تأکید کنم، کار جناحی با کار سیاسی فرق میکند. هرگاه از یک جریان خاص دفاع میکنیم، مبتنی بر فرمایشها و رهنمودهای مقام معظم رهبری است و نباید اینطور شود که یکی بخواهد، دایهدار فلان جریان و دیگری بهمان جریان شود که در این صورت همانطور که میفرماید:
کنگره ویران کنید از منجنیق
تا رود فرق از میان این فریق
چون که بیرنگی اسیر رنگ شد
موسوی با عیسوی در جنگ شد
در واقع هیچ دوگانگیای نباید وجود داشته باشد. همه مداحان و مبلغان طراز اول هم باید آموزش ببینند و توجیه شوند که جریانهای مورد اشاره را در جامعه عادی نکنند. ممکن است، مداحی دیدگاهی داشته باشد و حرف درستی هم بزند؛ اما حق ندارد آن را عامیانه کند. به طور طبیعی انسان وقتی چیزی را زیاد دوست داشته باشد، کور و کر میشود و دوستداشتن و تعلق خاطر به یک جریان سبب میشود، انسان صدای جریانهای دیگر را نشنود. نظر کارشناسی حقیر درباره هیئتهای مذهبی این است که هیئتهای مذهبی ما باید به طور جدی از مردهباد و زندهباد مردم بپرهیزند. اگر ما معتقد به ولی فقیه هستیم، درحالیکه قانون اساسی و قوه قضائیه داریم. قوه قضائیه است که تشخیص میدهد، کسی مجرم است، برانداز است، اختلاس کرده و یا هر چیز دیگر.
ما حق نداریم، بر اساس شنیدههای خود بگوییم، فلانی زندهباد و فلانی مردهباد؛ البته در بعضی از هیئتها هم گفته میشود، ما کار سیاسی نمیکنیم. مرگ بر آمریکا نمیگوییم و توصیه میشود، به هیچکس دعا نکنید که این هم نوعی تفریط است؛ مگر قرآن نمیگوید: «تَبَّتْ یدَا اَبی لَهَبٍ و تَبْ»، میگوید مرگ بر. وقتی خدا به استکبار وقت، یزید وقت و به آمریکای وقت، مرگ بر میگوید، ما هم که برای امام حسین (ع) کار میکنیم، باید بگوییم.
اگر نگوییم، آن هیئت دیگر هیئت نیست. هیئتی که امام حسین (ع) و یزید زمانش را نشناسد، اشکال دارد. به تعبیر رئیس محترم سازمان تبلیغات اسلامی، ما هیئت خنثی نداریم. در اصل، هیئت نمیتواند نسبت به جریانهای روز بیتفاوت باشد.
متأسفانه گاهی در هیئتهای مذهبی دعوای دیندار با دیندار را شاهد هستیم و برای نمونه میشنویم، فلان مداح در موضعگیری در ایام انتخابات، بین دو کاندیدا که اتفاقاً هر دو به پشتیبانی از ولایت فقیه معتقد هستند، به طرفداری از یکی به دیگری حمله میکند؛ درحالیکه آنها از نظر متصلبودن به نظام اسلامی برحسب ظاهر، برتری خاصی نسبت به هم ندارند. وقتی مداح به سیاست وارد میشود، بسیار راحت طرف یکی را میگیرد و دیگری را بیدین خطاب میکند و متأسفانه بسیاری از اوقات در نظر مخاطب آن کس نیست که زمین میخورد؛ او اعتمادش را به کل نظام از دست میدهد.
طباطبایی: امام صادق (ع) فرمودند که زمانی خواهد آمد که مردم حق را نمیشناسند تا به زیر علمش بروند و ... . یک نفر آنجا بود. گریهاش گرفت و گفت، آقا اگر اولاد ما و شیعیان شما آن زمان را درک کردند، چه کنند؟ حضرت فرمودند: «فلانی امر ما در آن روز از این خورشید (گویا آنجا مسقف بوده و سقفش روزنههایی داشته است.) روشنتر است.» پرسید: «در آن زمان، چه کنیم؟» حضرت فرمودند: «این را بخوانید:
اللهم عرفنی نفسک فانک انلم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک. اللهم عرفنی رسولک فانک انلم تعرفنی رسولک لماعرف حجتک. اللهم اعرفنی حجتک فانک انلم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی...»
تا آنجا که فرمود: «اللهم لاتمننی میته جاهلیـه»
و البته بخوانید اهل بیت (ع)؛ یعنی عمل کنید و اینگونه باشید.
ما معتقدیم، «اعرف الحق تعرفوا اهلها»؛ «حق را بشناس، اهلش را خواهی شناخت.»
ما مداح خوب کم نداریم و این هم درست است که متأسفانه عدهای از مداحان، متعصب و منفعل هستند. در اصل مداحانی که از جوهای نامناسب متأثر هستند، عمیق نیستند و ما باید در چارچوب همین جلسهها و انجام کارهای فکری برای پاسخگویی به شبهات و ایجاد بسترهای مناسب برای فعالیت هیئتهای مذهبی تلاش کنیم که البته این کار، یک کار بلندمدت است و برای انجام یک کار کوتاهمدت، میشود با مداحانی که رویکرد نامناسبی دارند، ارتباط برقرار کرد و با انجام مباحث عقیدتی-فکری و با تضارب آرا برای جذب آنها به سمتوسوی مناسب تلاش کرد. مداحان باید آنچه را مقام معظم رهبری میگویند، بگویند بهطوریکه به دیگران که در مجلس هستند اهانتی نشود.
پینوشت
۱، ۲، ۳، ۴: تعابیری از مقام معظم رهبری
۵: سیدعلی صالحی