کد مطلب : ۲۳۴۴۲
ادبیات دینی دلسوز و متولی ندارد
سال ۹۳ شاهد خلق و انتشار آثار بسیاری در حوزههای مختلف بودیم، ولی رمانهایی که شاید بتوان گفت با رویکرد مناسب دینی در این عرصه به حوزه نشر ارائه شده باشند، فارغ از اینکه با چه مشکلاتی پس از انتشار مواجه شدند بسیار اندک هستند که آنان نیز در نتیجه تلاش چندین ساله نویسندگان خلق شدند.
از جمله این آثار میتوان به رمان «برج ۱۱۰» اثر فیروز زنوزی جلالی که هنوز به چاپ نرسیده است یا رمان «دوازدهم» که پس از انتشار با انتقادهای بسیاری مواجه شد و همچنین ترجمه رمان «محمد(ص)» که به قلم ابراهیم حسنبیگی به رشته تحریر درآمد و در توزیع در خارج از کشور مشکلاتی گریبانگیر آن شد یاد کرد.
اگر چه هر کدام از آثار داستانی دینی که در این عرصه پدید آمدند با مشکلاتی مواجه بودند که مشکل در توزیع رمان محمد یا انتقاد به رمان دوازدهم را میشود از این دست برشمرد، ولی در هر صورت میتوان آنها را در زمره آثار ادبیات داستانی دینی برشمرد.
در همین راستا به سراغ ابراهیم حسنبیگی، نویسنده رمان «محمد(ص)» رفته است تا با وی درباره انگشتشمار بودن آثار این حوزه و دلایل آن به گفتوگو بنشیند. متن این گفتوگو را از نظرتان میگذرانیم؛
ـ آثاری که در حوزه ادبیات داستانی دینی منتشر شدهاند بسیار اندک هستند و شاید در سال جاری بتوان به سه مورد برج ۱۱۰، دوازدهم و ترجمه رمان محمد(ص) اشاره کرد. علت این موضوع را در چه میدانید؟
درباره دلیل اینکه چرا تعداد داستانهای دینی بسیار اندک هستند نمیتوانم با قاطعیت صحبت کنم، ولی موضوع در این باره همان است که «از کوزه همان تراود که در اوست».
وقتی موضوعی دغدغه نویسنده باشد، خواه ناخواه به آن سو میرود و به نگارش اثر در آن موضوع میپردازد. باید به این موضوع بپردازیم که چه باید بکنیم که مفاهیم دینی مورد نظر دغدغه نویسنده شوند.
در چند مصاحبه گفتهام که در پی اهانتهایی که به پیامبر اکرم(ص) طی سال ۸۴ در فرانسه و دانمارک شد، و در ادامه آن تظاهراتهای اعتراضآمیزی صورت گرفت، این موضوع برای من دغدغه شد که رمان محمد(ص) را بنویسم.
همچنین درباره رمان «قدیس» که درباره حضرت علی(ع) است نیز اوضاع به همین شکل و رویه پیش رفت. از این رو باید گفت که این چنین دغدغههایی باید وجود داشته باشند و درونی شوند و نتیجه میشود «از کوزه همان تراود که در اوست». نویسندگان ما باید با توجه به اتفاقاتی که میافتد و اراداتی که به خاندان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دارند به نگارش داستان در این باره بپردازند که متاسفانه چنین دغدغههایی وجود ندارند.
ـ با توجه به اینکه این حوزه تا حدود زیادی تخصصی و ورود به آن برای نوقلمان سخت است، لازم است که نوقلمان و دیگر نویسندگان در این باره آموزش ببینند و به نگارش چنین آثاری دست بزنند. آیا به نظر شما لازم است که پیشکسوتان این حوزه کارگاههایی را برپا کنند و نهضتی را برای ارائه اثر در حوزه ادبیات داستانی دینی تشکیل دهند که فقر این حوزه برطرف شود؟
این اقدام شدنی است، اما باید مراقب باشیم که به یک نوع کار کلیشهای، تکراری و سفارشی دچار نشویم. چون اگر در حوزه ادبیات دینی بخواهیم خیلی وارد کار سفارشی شویم و نویسندهها را ترغیب و وادار کنیم که کاری انجام دهند، قطعاً آن کار خوب در نمیآید.
ـ شما در این باره چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
باید کارهایی انجام دهیم که دغدغه خلق این آثار در نویسندگان دینی ایجاد شود. برای مثال به یاد دارم که طی دورانی، نویسندهها را در حوزه هنری جمع میکردیم و به سفرهای مناطق عملیاتی دفاع مقدس میبردیم.
افرادی که به مناطق میآمدند خیلی تحت تاثیر قرار میگرفتند و معمولاً وقتی بر میگشتیم این دغدغهها جواب میداد و شاید لازم باشد که سفرها، الگوها و نشستهای تخصصی در حوزه دین برگزار کنیم تا دغدغهسازی انجام دهیم.
به عقیده من بردن یک کاروان از نویسندگان به عتبات عالیات، مکه مکرمه یا مدینه منوره به مدت دو هفته بسیار اثرگذار است و باعث ایجاد دغدغه در نویسندگان میشود.
در چنین سفرهایی روحانیونی نیز حضور دارند که علاوه بر انتقال تجربیات معنوی خود میتوانند به سؤالات نویسندگان پاسخ دهند. این سفر معنوی میتواند مورد نیاز باشد، اما متاسفانه چنین اقداماتی متولی ندارند و در واقع باید گفت که کسی در این باره از نویسندگان، هنرمندان و حتی مسئولان مطالبه نمیکند که چرا این خلأ وجود دارد تا بخواهند برای رفع آن کاری انجام دهند.
از جمله این آثار میتوان به رمان «برج ۱۱۰» اثر فیروز زنوزی جلالی که هنوز به چاپ نرسیده است یا رمان «دوازدهم» که پس از انتشار با انتقادهای بسیاری مواجه شد و همچنین ترجمه رمان «محمد(ص)» که به قلم ابراهیم حسنبیگی به رشته تحریر درآمد و در توزیع در خارج از کشور مشکلاتی گریبانگیر آن شد یاد کرد.
اگر چه هر کدام از آثار داستانی دینی که در این عرصه پدید آمدند با مشکلاتی مواجه بودند که مشکل در توزیع رمان محمد یا انتقاد به رمان دوازدهم را میشود از این دست برشمرد، ولی در هر صورت میتوان آنها را در زمره آثار ادبیات داستانی دینی برشمرد.
در همین راستا به سراغ ابراهیم حسنبیگی، نویسنده رمان «محمد(ص)» رفته است تا با وی درباره انگشتشمار بودن آثار این حوزه و دلایل آن به گفتوگو بنشیند. متن این گفتوگو را از نظرتان میگذرانیم؛
ـ آثاری که در حوزه ادبیات داستانی دینی منتشر شدهاند بسیار اندک هستند و شاید در سال جاری بتوان به سه مورد برج ۱۱۰، دوازدهم و ترجمه رمان محمد(ص) اشاره کرد. علت این موضوع را در چه میدانید؟
درباره دلیل اینکه چرا تعداد داستانهای دینی بسیار اندک هستند نمیتوانم با قاطعیت صحبت کنم، ولی موضوع در این باره همان است که «از کوزه همان تراود که در اوست».
وقتی موضوعی دغدغه نویسنده باشد، خواه ناخواه به آن سو میرود و به نگارش اثر در آن موضوع میپردازد. باید به این موضوع بپردازیم که چه باید بکنیم که مفاهیم دینی مورد نظر دغدغه نویسنده شوند.
در چند مصاحبه گفتهام که در پی اهانتهایی که به پیامبر اکرم(ص) طی سال ۸۴ در فرانسه و دانمارک شد، و در ادامه آن تظاهراتهای اعتراضآمیزی صورت گرفت، این موضوع برای من دغدغه شد که رمان محمد(ص) را بنویسم.
همچنین درباره رمان «قدیس» که درباره حضرت علی(ع) است نیز اوضاع به همین شکل و رویه پیش رفت. از این رو باید گفت که این چنین دغدغههایی باید وجود داشته باشند و درونی شوند و نتیجه میشود «از کوزه همان تراود که در اوست». نویسندگان ما باید با توجه به اتفاقاتی که میافتد و اراداتی که به خاندان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دارند به نگارش داستان در این باره بپردازند که متاسفانه چنین دغدغههایی وجود ندارند.
ـ با توجه به اینکه این حوزه تا حدود زیادی تخصصی و ورود به آن برای نوقلمان سخت است، لازم است که نوقلمان و دیگر نویسندگان در این باره آموزش ببینند و به نگارش چنین آثاری دست بزنند. آیا به نظر شما لازم است که پیشکسوتان این حوزه کارگاههایی را برپا کنند و نهضتی را برای ارائه اثر در حوزه ادبیات داستانی دینی تشکیل دهند که فقر این حوزه برطرف شود؟
این اقدام شدنی است، اما باید مراقب باشیم که به یک نوع کار کلیشهای، تکراری و سفارشی دچار نشویم. چون اگر در حوزه ادبیات دینی بخواهیم خیلی وارد کار سفارشی شویم و نویسندهها را ترغیب و وادار کنیم که کاری انجام دهند، قطعاً آن کار خوب در نمیآید.
ـ شما در این باره چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
باید کارهایی انجام دهیم که دغدغه خلق این آثار در نویسندگان دینی ایجاد شود. برای مثال به یاد دارم که طی دورانی، نویسندهها را در حوزه هنری جمع میکردیم و به سفرهای مناطق عملیاتی دفاع مقدس میبردیم.
افرادی که به مناطق میآمدند خیلی تحت تاثیر قرار میگرفتند و معمولاً وقتی بر میگشتیم این دغدغهها جواب میداد و شاید لازم باشد که سفرها، الگوها و نشستهای تخصصی در حوزه دین برگزار کنیم تا دغدغهسازی انجام دهیم.
به عقیده من بردن یک کاروان از نویسندگان به عتبات عالیات، مکه مکرمه یا مدینه منوره به مدت دو هفته بسیار اثرگذار است و باعث ایجاد دغدغه در نویسندگان میشود.
در چنین سفرهایی روحانیونی نیز حضور دارند که علاوه بر انتقال تجربیات معنوی خود میتوانند به سؤالات نویسندگان پاسخ دهند. این سفر معنوی میتواند مورد نیاز باشد، اما متاسفانه چنین اقداماتی متولی ندارند و در واقع باید گفت که کسی در این باره از نویسندگان، هنرمندان و حتی مسئولان مطالبه نمیکند که چرا این خلأ وجود دارد تا بخواهند برای رفع آن کاری انجام دهند.
مرجع : ایکنا