کد مطلب : ۳۷۶۴
مداحی به مثابه کارشناسی عاشورا
سنگری: وقتی میگوییم عاشوراپژوه، دو عنوان را در کنار هم قرار میدهیم؛ عاشورا مفهوم یک روز و یک اتفاق و حادثه نیست، بلکه یک نهضت عظیم و یک فرهنگ جاری است که در سال 61 هجری اتفاق افتاده و همچنان ادامه دارد و پیوستارهایی هم با خودش دارد.
طبیعتاً حوزه مباحث اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و همه چیز را نیز همراه خودش دارد؛ واژه دیگر پژوهش است. پژوهش به معنای تحقیق و مطالعه علمی، فرآیندی و عمیق درباره یک مسئله است.
پس عاشوراپژوه کسی است که با این شناخت از عاشورا به پژوهش و تحقیق و تتبع در حوزه مسایل اعتقادی، فرهنگی، سیاسی، روانشناختی و جامعهشناختی عاشورا میپردازد.
خیمه: نتایج حاصل از مطالعات شما دربارة رشتة عاشورا پژوهی چیست؟
سنگری: عاشورا حادثهای است در متن دین؛ بنابراین هر که قصد پژوهش در مورد عاشورا را دارد باید پیشتر در حوزة دینپژوهی کار کرده باشد و به روشهای استخراج مسایل از دین و روشهای تحلیل، مطالعه و تحقیق در حوزة دین آشنا باشد.
اگر این آشنایی پیشتر اتفاق نیفتد در حوزة عاشورا نمیتوان به پژوهش پرداخت؛ به طور طبیعی همة منظرهایی که به یک مسئله باز میشود، به سمت مسئلة عاشورا هم باز میشود؛ یعنی میتوانیم از منظر اجتماعی، جامعهشناختی، روانشناختی انسانشناختی، مردمشناختی، فقه، تاریخ، سیاست و همة مقولههای دیگر سراغ این موضوع بیاییم.
کسی که میخواهد وارد این حوزه شود، باید به یک سری تخصصهایی دسترسی داشته باشد؛ به طور طبیعی باید نسبت به اسلام یک شناخت مناسب داشته باشد.
در حوزة قرآن مطالعات دقیق داشته باشد؛ در زمینة تاریخپژوهی و مطالعات تاریخی باید شناخت داشته باشد و به طور ویژه روی آن بخش از تاریخ که به بعثت پیامبر (ص) و دین اسلام (ماجرای پس از بعثت تا کربلا) مربوط است به خوبی کار کرده باشد؛ والا توان بررسی در حوزه عاشورا را نخواهد داشت. البته باید به شکل تخصصی هم با روشهای پژوهش آشنا باشد.
خیمه: آیا تا به حال دورهای ویژة تربیت عاشوراپژوه برگزار شده یا خیر؟ آیا این کار ضرورت دارد ؟
سنگری: در باب ضرورت این موضوع هیچ تردیدی نداریم؛ برای این که یک بخشی از فرهنگ ما، دین ما و بهتر است بگوییم اصلا هویت انقلاب ماست.
ما این نکتة مشهور از حضرت امام را به خاطر داریم که فرمودند ما هرچه داریم از محرم و صفر داریم؛ و اتفاقاً قرار است آخرین حادثة بزرگ تاریخ بر مبنای تفکر و باور شیعی ما متصل به عاشورا باشد. یعنی الگوی عصر ظهور و قیام حضرت مهدی(عج)، الگوی عاشوراست و حتی ادامة آن که دورة رجعت است به حضرت اباعبدالله(ع) برمیگردد.
بنابراین یک عنصر مهم جامعهساز و حرکتآفرین و زاینده را پیش روی خودمان داریم که مثل رودخانهای است که جریان دارد و نسلها میآیند و از آن بهره میگیرند؛ طبیعی است چنین حادثه و فرهنگ زنده و زاینده ای، نیازمند مطالعه و بررسی است؛ چون آبشخور نسلها و حرکتها در آینده خواهد بود، همچنان که در گذشته بوده است.
یعنی هرگز کربلا در کربلا نماند و عاشورا در یک روز متمرکز نشد که به عکس، زمانها و مکانها را درنوردید و به امروز رسید؛ امروز هم داریم با آن زندگی میکنیم و چون کلاس فشردة تاریخی است که مسایل خودمان را میتوانیم از آن برداشت کنیم، باید در این حوزه مطالعه کرد؛ به ویژه این که آفتها هم به درون این حوزه راه یافته است.
بنابراین برای آسیبزدایی از این عرصه باز نیازمند کار مطالعاتی و پژوهشی هستیم. پس هم به اعتبار نیاز اجتماعی و تاریخی و هم به اعتبار تحریفزدایی و آسیبزدایی از این حادثه باید کار کنیم.
اما خود ما چه کردیم؟ برپایی دورة مطالعاتی دربارة کربلا را از گذشته با همه وجود حس میکردم؛ میدیدم مردم مشتاقانه میآمدند و پای این مباحث مینشستند؛ بسیاری چیزها مطرح میشود که بنیان تاریخی ندارند؛ بعضی حتی با مسلمات اعتقادی و دینی ما در تعارض و تناقض هستند.
هرکس هم به راحتی به خود اجازه میدهد وارد این عرصه شود؛ بدون این که مانعی باشد و جایی باشد که بر مسئله منبر و وعظ و خطابه نظارت کند.
به نظرم رسید ابتدا خودم در این مسئله به خوبی مطالعه کنم. سالها مطالعه کردم و پیوستارهای لازم این موضوع را شناختم؛ قرآن، تاریخ اسلام، تاریخ انبیاء و بعد هم باید به طور روشن و مشخص حوادث بعد از بعثت پیامبر تا وقوع کربلا را به خوبی تحلیل میکردم، چون کربلا از میان آن سر بر میآورد.
عاشورا نتیجة حرکتهای انحرافی است که بعد از عصر پیامبر(ص) اتفاق میافتد؛ البته بعد از بعثت پیامبر(ص) هم میتوان آن را رصد کرد. روی این مسئله مطالعه و کار کردم؛ و بعد احساس کردم که برای آموزش و سمت دادن به مخاطبان و خواهندگان این عرصه نیازمند یک سازماندهی هستیم؛ یعنی باید از یک نظام و تشکیلات تبعیت کنیم.
همین اندیشه مرا واداشت که مرکزی را به کمک دوستان دایر کنم (که البته کار را واقعاً دوستان انجام دادند) و پس از آن بود که " مرکز پژوهش و نشر فرهنگ عاشورا" تأسیس شد؛ در آنجا مباحث کاملاً تحلیلی و تحقیقی، بازشناخت منابع و مآخذ، یک دورة بحث مداحی و ذاکری را کار کردیم.
بعد از آن با کسانی که میخواستند در این زمینه کار کنند، همکاری کردیم. این موضوع از 6 ـ 7 سال پیش از خود دفتر مقام رهبری شروع شد و آقای "رفیعا" در پی این بودند که با برگزاری جلساتی به تحریفزدایی و آسیبشناسی مسئله عاشورا بپردازند.
چند جلسه برگزار شد و بعد دوستان در"هیأت رزمندگان" شروع به کار کردند و با من صحبت کردند که اگر بشود، واحدهای درسی برای آن تعریف کنیم؛ من هفت ماه کامل وقت گذاشتم برای تنظیم واحدهای دورة کارشناسی فرهنگ و ادبیات آیینی که الان آماده است و آرزوی من این است که روزی یک دانشکده ویژة این موضوع در کشور تأسیس شود.
برای بسیاری از مسایل درجه چندم رشته و دانشکده داریم در حالی که میدانیم این موضوع، موضوعی است که این همه گسترده است و در تمام سال ذاکران و مداحان فعال هستند، اما جایی که مدیریت بکند و آموزش مداحان و ذاکران را جهت دهد و در آنجا کارهای مطالعاتی شود، نداریم.
کسانی هم که مانند شما در "خیمه" کار میکنند؛ خیمه یک اتفاق مبارک و خجسته در عاشوراپژوهی است؛ مجله "هیأت" یک اتفاق مبارک است؛ اینها را باید غنیمت بدانیم.
مباحثی که خود شما در قم برگزار کردید، بسیار ارزنده است و اینها آفاق را روشن میکند و نخبگان را به تأمل وامیدارد و مجالی برای اندیشیدن در این حوزهها فراهم میکند که البته قطعاً این به یک سازمان و مجموعه فعال، قدرتمند و مستمراندیش نیاز دارد، نه این که مقطعی و بریده یک کاری کند و رها کند.
آنچه در دوران گذشته اتفاق افتاده همانطور که در عصر رضا خان داریم، در حقیقت برای کنترل موضوع بوده است که مبادا آفت و آسیبی متوجه حکومت کند.
رضا خان در آغاز جزو کسانی بود که در محافل ظاهراً شرکت میکرد و خود را سوگوار نشان میداد؛ شاه هم همینطور بود و در مجلسی که در مدرسه سپهسالار آن موقع برگزار میشد، شرکت میکرد.
آنها میدانستند که این حادثه توانی دارد که میتواند حکومت شان را متزلزل کند و روح عاشورا همساز با بیداد و بیعدالتی نیست؛ اصلاً اباعبدالله پرچم مبارزه با ظلم را برافراشته است. لذا سعی کردهاند اگر بتواننداین جنبه از واقعه را تهی کنند.
اول مقابلش ایستادند و وقتی دیدند نمیشود کاری کرد، گفتند جریانی را بسازیم و آدمهایی را تربیت کنیم که آنچه ما میخواهیم بگویند و به تریبون و رسانه ما تبدیل شوند؛ البته توفیقی به دست نیاورند و در استمرار و ادامه دیدیم که اصلاً کربلا ذاتش به گونهای است که هر کاری کنید و به هر شکل که بخواهید هدایتش کنید، باز هم رویش، جوشش، گرما و حرکتبخشی را در متن خود دارد.
خیمه: نظرتان دربارةدورههایی شبیه به سفیران هدایت و تربیت راهنما در حوزة علمیة قم و همایشهای مبلغان چیست؛ آیا آنطور که باید باشد هست؟
سنگری: چند دسته برنامه داریم؛ یک دسته کاملاً فصلی هستند، مثل دیدار وعاظ و مبلغان در اوایل ماه محرم در گذشته با حضرت امام و اکنون با مقام معظم رهبری؛ دیداری هست و بعد اینها حرکت میکنند به گوشه و کنار کشور برای کارهای تبلیغی.
گاهی هم دورههایی گذاشته میشود؛ هیچکدام از اینها جواب نمیدهد. باید به طور روشن و مشخص مبلغ تربیت کنیم. باید شیوههای ارتباط با مخاطب را بدانند. حتماً باید در دوران مطالعاتی خود با مباحث روانشناختی آشنا شوند و مردمشناسی واقعاً لازم است.
تکنیکهای خطابه جزو آموزشها باید باشد؛ تاریخشناسی جزو کار این مبلغان باید باشد؛ مقتلخوانی و مقتلشناسی فنی است که باید آموزش داده شود؛ این که باید جایی مسئولیت این کار را به عهده بگیرد و برای این یک کار خاص تلاش کند، خلاءاش را حس میکنم.
هرچند ممکن است سازمان تبلیغات در این زمینه قدمهایی برداشته باشد یا جسته و گریخته در مجموعههای دیگر کارهایی دیده میشود؛ اما به عنوان مثال یک طلبه (در شماره اخیر خیمه هم به این مسئله اشاره شده بود) هنوز یکی دو سال ازحضورش درحوزه نگذشته و با توجه به این که مباحثی که دریافت میکند ممکن است ربطی به منبر و خطابه نداشته باشد، به راحتی به خود اجازه میدهد بر منبر بنشیند و حرف بزند.
این منبر رسولالله و تریبون رسمی دین است؛ کسانی باید در آنجا بنشینند که به موضوع اشراف داشته باشند و به سؤالات احتمالی بتواند جواب دهند؛ نیاز نسل امروز که نسل بالنده و فرهیختهای است و به حداقلها بسنده نمیکند.
نسل امروز پرسشگر است و بیپروا سؤالش را میپرسد و اگر ببیند چیزی به دستش نمیرسد به راحتی رها میکند و میرود.
یک نکتة بسیار خوبی را در این زمینه مقام معظم رهبری مطرح کردند که نگذارید یک وقت مخاطبان شما وقتی وارد مجلس میشوند (البته خطاب عام بود) وقتی بیرون میروند نه تنها گره ذهنیشان باز نشده باشد بلکه حتی در دین دچار تردید شده باشند.
وقتی ما یک بخش را بد مطرح میکنیم، ممکن است به کل تسری پیدا شود و در کلیت دین دچار تزلزل شوند؛ باید حتماً مراقب باشیم؛ بنابراین حتماً دورههای آموزشی لازم است.
اعتقادم این است که باید دانشکدهای برای این کار باشد. یا پژوهشکدهای که بخشی از کارش پژوهش و آموزشهای کاملاً تخصصی باشد حتی باید مشخص باشد که یک مداح دورة آموزشی گذرانده است یا خیر.
بعضی از اینها حتی در خواندن یک روایت ساده یا آیة قرآن دچار مشکل هستند و خیلی راحت میآیند و چند هزار نفر مخاطب آنها میشوند و حتی در تلویزیون چند میلیون نفر مخاطبشان هستند، در حالی که صحبتهایش نه استنادی دارد، نه استحکامی و نه انسجامی.
خیمه: در حال حاضر به طور مصداقی چه آسیبهایی متوجه شیوههای تبلیغی عاشوراست و چرا به رغم موضع گیریهای استادان و علما در برابر ناهنجاریهای موجود نتیجه ی آرامش بخشی حاصل نمیشود؟ چرا هنوز در میان مداحیها شاهد مباحثی هستیم که مناسب و مطلوب نیست؟
سنگری: بعد از آن سخنرانی مقام معظم رهبری که البته یک بار نه، چندین بار هشدار دادند، گاه در سخنرانی و نشستهایی که با مداحان و ذاکران داشتند و گاه با وعاظ و مبلغان و گاه در خطبههای نماز جمعه مطرح کردند، دردمندان دلسوز دین مثل مراجع تقلید بارها به این مسایل تاکید کردند و این تحریفها را گوشزد کردند که مراقب باشید.
این فضا کم کم زمینههایی را در جامعه ایجاد کرد که جامعه حساس شود و البته نتایح بسیار خوبی داشت؛ اگر محرم پارسال را ببینید، برخی از آسیبها زدوده شد مثل تمثالها و تصویرهایی که خیابانها را پر کرده بود و کربلا را تبدیل میکرد به همین مسایل صوری و ظاهری که اینها برچیده شد؛ این اتفاق خیلی خوبی بود.
در محرم سال گذشته نوحهها عمق پیدا کرد. دیگر از آن نوحههای سطحی و آزار دهندهای که سالهای قبل بعضی مداحان میخواندند و ترانههای لسآنجلسی را تداعی میکرد و بار معنایی نداشت و حتی وهن به ساحت اهل بیت(ع) و بزرگان کربلا بود، خبری نبود؛ اینها اتفاق های خیلی خوب و لازمی است؛ اما کافی نیست.
متاسفانه عمدة این مسایل عیب بزرگشان انفجاری بودن است؛ آقای خاتمی طرح کرد و قرار بود مجلس خبرگان هم این موضوع را دنبال کند؛ فکر میکنم کاری نشد. چون اگر میشد بالاخره ما باید اطلاع پیدا میکردیم.
ما حساس به این موضوع هستیم که مجلس خبرگان آثاری تدوین کند و دورهای آموزشی بگذارد و جایی را برای این موضوع اختصاص دهد؛ ما که چنین چیزی ندیدیم. آقایان خیلی مشغله دارند. بالاخره گرفتاریهای کار، تدریس، موقعیتهای مختلف و سخنرانی مجال را از ما میگیرد که تمرکزی داشته باشیم.
موضوع آنقدر مهم و جدی و اساسی است که حتی نمایندگانی از مسئولان بزرگ باید با هم یک نشست داشته باشند و چارهاندیشی کنند؛ اعتقادم این است که مثلاً نماینده مجلس خبرگان، نمایندهای از دفتر رهبری، یک نماینده از سازمان تبلیغات، ارشاد، شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزة علمیه و سایر ارگان هایی که درگیر این مسئله هستند، باید با هم بنشینند و با یک سازماندهی به این موضوع کلیدی و اساسی بپردازند.
از شما میپرسم ماه محرم و صفر چقدر مخاطب پای تریبون نشسته؟ میدانیم که تریبونهای مختلفی مثل مساجد، حسینیهها، هیات ها، زینبیهها کار میکنند.
جالب است که در طول سال هم وجود دارد؛ چون قصه اباعبدالله(ع) را در هر زمان بگویید، تازه است و باورمان این است که همه محافلمان نمکش ذکر اباعبدالله(ع) است؛ این رسم بوده و هست و رسم مطلوبی است.
"شهید مطهری" حتی در آن روزگار در محافل روشنفکری یک الزام برای خود قائل بود که در پایان منبرش یک گریز به کربلا بزند. به نظر میرسد باید جمعی خردمندانه فرایندی، همهسونگرانه و با بهرهگیری از همه امکانات برای چنین موضوعی بنشینند و چارهاندیشی کنند.
خود شما میتوانید خیلی نقش اساسی داشته باشید؛ جای این موضوع را باز کنید و هر بار به این مسئله بپردازید؛ حتی سراغ برخی چهرههای شاخص بروید.
برای مصاحبه نزد آقای خاتمی بروید و دربارة پیگیری موضوع بپرسید؛ بپرسید شما روزی این را طرح کردید و الان چه شد؟ آقای امامی کاشانی شما در خطبه به این موضوع اشاره کردید، آقای جنتی و... چه شد؟
چه کسی باید این کار را پیگیری کند؟ رئیس سازمان تبلیغات؟ مدیر حوزه علمیه؟ یا.... به گمان من میشود این بحث را زنده نگه داشت و طرح کرد و مطمئنم که میتوان برای این کار زمینه ی مناسب را فراهم کرد.
خیمه: آیا دربارة گرایشهایی که رشتة عاشورا پژوهی میتواند داشته باشد و همچنین دربارة نحوة گزینش دانشجویان این رشته فکری کرده اید؟
سنگری: آنچه تدوین کردهام دورة کارشناسی ادبیات و هنر آیینی است با تعداد واحدهای مشخص و سرفصلهایی که منطبق با شیوههای تدوین یک رشته درسی دانشگاهی است. 136
واحد را تدارک دیدهام و حتی آمادهام دورة کارشناسی ارشد و دکتریاش را هم آماده کنم و تا به حال کمی هم پیش رفته ام. اما چون دیدم کسی نیست در این زمینه کمک کند، کار متوقف شد.
البته آقای "آهنگران" و مداحی در هیأت رزمندگان کمک کردند؛ حتی صحبتهایی با آقای "خاتمی" و"پناهیان" داشتهایم و نظرشان را دادهاند و در پی آن اصلاحاتش را انجام دادهام؛ قصد من از این کار تدوین رشته درسی آموزش مداحان و ذاکران است.
به طور طبیعی برای ورود باید یک شرایطی را قائل باشیم. این است که شرایط خاص و عامی در اینجا وجود دارد؛ عام مثل داشتن دیپلم و موفقیت در آزمون. اما شرایط خاص ،مثل استعداد ،صدا داشتن چون مداحی سر و کارش با صداست و باید تست صدا بدهد و موفق شود. اگر این را نداشته باشد ولو ابعاد دیگر را داشته باشد نمیشود.
تخلق به اخلاق اسلامی و برخی ویژگیهای مناسب دیگر؛ حتی صورت ظاهری فرد هم مهم است؛ چون مردم با این چهره ارتباط برقرار میکنند. واحدهای درسی عمومی مثل عربی و قرآن و آشنایی با حدیث و منابع حدیثی. مباحث خاص هم مثل: شناخت دعا و زیارت (چون قرار است این افراد دعا و زیارت بخوانند)، شناخت جغرافیای اسلامی (کربلا و نجف کجاست و حوادثی که در این جغرافیا اتفاق افتاده را باید بشناسد تا بحث را غلط طرح نکند)، تاریخ اسلام و به خصوص مقتل هم جزء این مباحث هستند.
همچنین شناخت موسیقی و مقامات موسیقی و نیز شعر و ادبیات آیینی (مثل تعزیه) جزء برنامههای آموزشی است که مجموعاً 136 واحد است.
با همه تلاشی که دوستان ما در هیأت رزمندگان اسلام داشتند کار پیش نرفت؛ بحثهایی شد که این کار باید در کجا اتفاق بیفتد.
آیا کاری از جنس حوزه است؟ برخی میگفتند چون مداحان سنخ کارشان تبلیغی است بنابراین باید حوزه این کار را مدیریت کند؛ عدهای میگفتند که چون کار دانشگاهی و تعریف شده است و بخشی از کارش (مثل موسیقی) از کار حوزه جداست، بهتر است که در جایی دیگر باشد.
ولی نظر من تلفیقی است؛ یعنی این را مجموعههای حوزوی و دانشگاهی باید با هم مدیریت کنند؛ نه این که صرفاً حوزوی و یا صرفاً آکادمیک باشد؛ باید هر دو سو را دید.
بخشی از واحدهای درسی منابعشان به گونهای موجود است که از همین منابع با اندکی تسامح میتوان استفاده کرد. ولی برای برخی از واحدها در حال حاضرکتابی وجود ندارد و باید بعداً تولید شود.
خیمه: نظرشما دربارة کلاسهای مداحیای که به شیوة معمولی برگزار میشود، چیست؟
سنگری: بعضی از کلاسها که استادان آنها شخصیتهای شناخته شده و متخصص هستند، نتیجة خوبی داشتهاند ولی برخی دکان است که باز شده. جایی زده بود که "آموزش مداحی در سه جلسه"!
خوب این معلوم است که دکان باز کرده. در سه جلسه چه میشود آموزش داد؟ خواستگاران جامعه کم نیستند؛ در مزارها خیلی از عنصر ذاکر استفاده میشود.
مجالس ترحیم. دعای ندبه، دعای کمیل و توسل که برگزار میشود و خیلی طرفدار هم دارد. ممر معاش و درآمدی هم برای بعضی هست و بعضی هم استقبال میکنند؛ ولی آنچه در این دورهها باید اتفاق بیفتد، غیر از اینهاست.
یکی از آفتهای موجود همینکلاسهاست که هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد؛ نه از سوی ارشاد و سازمان تبلیغات و نه هیچ مرکز دیگری؛ من سخت دل به کاری که شما انجام میدهید بستهام.
چون یک هوشمندی، دقت، تعهد و اخلاص در پشت کار شما هست و من منتظرم إن شاءالله با گسترش شعاع کار، خیمه بتواند در سطحی گستردهتر مخاطبان خود را پیدا کند.
اما متاسفانه شمارگان "خیمه" کم است؛ چراکه "خیمه" باید به همه جا برسد و همه استفاده کنند. با توجه به مباحثی که به طور سازمانیافته مطرح میکنید به نظر میرسد یکی از منابع ارزشمند آینده، نشریه خیمه خواهد شد.
تقاضا دارم یک برنامهریزی برای آینده بکنید مثلاً بگویید در 5 سال آینده با شناختی که از آسیبهای این حوزه داریم ما به این مباحث خواهیم پرداخت؛ بگذارید خروجیهای شما تعداد زیادی کتاب شود.
مثلاً شما وقتی در مورد شعائر بحث میکنید، مجموعة اینها در آینده تبدیل به یک کتاب شود؛ شما خیلی جدی ،محکم و سنجیده بحث زیارت عاشورا را از منظرهای گوناگون مطرح کردهاید و حتی رفتهاید سراغ کسی که در بحث "خارجش" موضوع زیارت عاشورا را مطرح کردهاست.
این کار خیلی ارزشمندی است. مجموعة این مباحث تبدیل به یک کتاب علمی ارزنده میشود که به نیاز پژوهشگران در این حوزه پاسخ خواهد داد.