کد مطلب : ۳۷۶۷
برای مقابله با شیوع خرافات در هیات های زنانه؛
باید حوزههای علمیه خواهران را بیشتر تقویت کرد
میگفت که هیأتهاي مذهبي چه زنانه و چه مردانه، مکانی برای فرهنگسازی و رشد هستند، ولی عدم استفاده مناسب از چنین ظرفیتهایی باعث شده امروز به جای این که بیشتر از ثمرات ارزشمند برگزاری این مجالس استفاده کنیم، به فکر مقابله با چالشهای ناشی از عدم فرهنگسازی برای برگزاری هر چه شايستهتر اين مجالس و مبارزه با بیان و ترويج انواع خرافات باشیم.
هر چند بسیاری معتقدند که هیأتها به خاطر اهداف والا و كاركردهايي كه دارند، كمتر دچار آسيبهاي معنوی ميشوند، اما «سهیلا قربانی» معتقد است که اينگونه تشكلهاي مردمي هم مانند هر ساختار فرهنگي ديگر، اگر بدون نظارت رها شوند، ميتوانند در مدت كوتاهي راه انحراف را در پيش گرفته و در نهایت سبب گسترش خرافه و تضعيف ارزشهای مذهبی شوند.
او که در کارنامه فعالیتهای دینی خود، تدریس در دانشگاه و حوزههای علمیه خواهران، مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی، تالیف کتب مذهبی با محوریت آموزههای قرآنی، همکاریهای متنوع با سازمان رسیدگی به امور مساجد و... را به ثبت رسانده است، در اظهارات خود همواره تاکید میکند که اگر درست فرهنگسازی کنیم دیگر کسی نمیتواند در مجالس ائمه اطهار هر چه خواست بیان کند یا انجام دهد.
خیمه: به باور كارشناسانِ مسايل مذهبي از آنجایی که در هیأتهای زنانه به سبب نوع عملکرد و نحوه برگزاری آنها، امکان نظارت کمتری وجود دارد، آسیبپذیری این تشکلها در مقابل آفتهایی که امروزه هیأتهای مذهبی با آنها مواجه هستند، بیشتر است؛ به نظر شما نحوه آسیبشناسی هیأتهای زنانه چگونه باید باشد؟
قربانی: بدون شك امروزه مهمترين اقدام براي حفظ اساس و پايههاي دين در جامعه اسلامي ايران، حفظ حيات معنوي و سالم نگاه داشتن فضاي روحاني و معنوي هيأتهاست.
با توجه به اين كه جمعيت بانوان در كشور ما بيشتر است، به طور طبيعي گرايش زنان به عرصههاي مختلف بهويژه مسايل مذهبي نیز بيشتر است و به همین علت، همیشه ظرفیتهای بسیاری نیز در این هیأتها برای بهرهبرداری وجود داشته و دارد.
برای مثال، نگاهی به نحوه عملکرد هیأتهای زنانه در زمان انقلاب، بهويژه در دوران دفاع مقدس، نشان میدهد که هیأتهای زنانه از مهمترين عوامل پيشبرد انقلاب و ترغیب نيروهاي مردمي و تداركات پشت جبهه و همچنین اعزام رزمندگان به جبهههاي دفاع مقدس بودهاند.
پس کاملا روشن است که اين مجالس زنانه (بدون هيچ هزينه و زحمتي كه بخواهد بر دوش ارگانهاي دولتي باشد) فینفسه ميتوانند اهداف متعالي را تعقيب كرده و به ثمر برساند، ولی برای تحقق چنین آرمانی باید ظرفیت چنین تشکلهایی را به درستی شناخت و در جهت اهداف متعالي از آن بهره برد.
در غیر این صورت، اگر به اين ظرفیتها توجه نشود، نه تنها ممکن است اين تشكلهاي مذهبي منحرف شده و به سمتی خلاف آنچه شایسته آنهاست حرکت کنند، بلکه ممکن است با از دست دادن جذابيت و كارآيي لازم، امکان جذب نسلهای جوانتر به این هیأتها را نيز از دست بدهیم.
اهميت اين موضوع در اين است كه اگر ما آسیبشناسی درستی روی آفتهایی که تشکلهای مذهبی بانوان را تهدید میکنند، انجام ندهیم هرگز نمیتوانیم آسیبزدایی درستی داشته باشیم. در صورتي كه آسیبزدایی درست نباشد، امکان جذب نسلهای جوانتر از اقشار مختلف جامعه را در این هیأتها نخواهیم داشت.
در حال حاضر هر چند زنان و دختران جوان نیز در این هیأتها شرکت میکنند، ولی واقعیت این است که بيشتر شرکتکنندگان در این جلسات خانمهاي میانسال و مسن هستند؛ اگر ما بتوانیم جوانان را جذب هیأتها کنیم، از آنجایی که آنها مستعدتر و منشا اثر بيشتري هستند، به طور طبیعي میزان بهرهوری این هیأتها نیز افزایش خواهد یافت.
خیمه: به نظر شما آیا آسیبزدایی از هیأتها نقشی در جذب جوانان به هیأتها دارد؟
قربانی: بله؛ امروز ما در جامعه با جوانانی سر و کار داریم که روحیات و گرایشهای جدیدی دارند؛ یکی از دلایلی که باعث شده است دختران و زنان جوان ما آن چنان که باید و شاید در هیأتها حضور نداشته باشند، این است که توقعات آنها از این محافل خیلی بیشتر است، ولی این هیأتها در شرایط فعلی جوابگوی تمامی نیازهای آنها نیستند.
خیمه: مثلا چه نیازهایی؟
قربانی: دختران و زنان تحصیلکرده ما دوست دارند وقتی در این جلسات شرکت میکنند، در کنار بهرهبرداری معنوی بتوانند از مسايل جهان اسلام یا مسايل جهاني نیز مطلع شده و یا حتی بتوانند مشکلات خودشان را با ديگران بهويژه افراد داراي اطلاعات حوزوي و آگاه به امور ديني در میان بگذارند.
ولی متأسفانه حضور خانمهایی (منظورم حاجخانم جلسهایهاست) که تحصیلات دینی نداشته، به فنون تبلیغ مجهز نشده، و در عین حال هم نمیتوانند به خوبی با نسلهای جوان ارتباط برقرار کنند، نه تنها باعث بیمحتوا شدن و طرد قشر جوان و فرهیخته از اين مجالس ميشود، بلکه میتواند زمینهساز بروز بسياري از مشکلات ديگر نیز باشد.
خیمه: منظورتان چه مشکلاتی است؟
قربانی: باید واقعا خدا را شاکر بود که زنان جامعه ما اینقدر مشتاق قرآن و اهل بیت(عليهمالسلام) هستند؛ همین عشق و اشتیاق، همیشه آنها را به سوی مجالس مذهبی میکشاند، ولی از آنجایی که عموم مردم تسلط قابلقبولي به مسايل ديني و فقهی ندارند، لذا قدرت تشخيص اهل فن و علم را از غيره ندارند.
متأسفانه در بسياري از موارد ما شاهد هستيم که در جلسات مذهبی یک حاجخانم جلسهای صِرف داشتن يك بلندگو و خواندن ادعیه پربرکاتی مانند زیارت عاشورا (آن هم با کلی غلط) خیلی زود در بین مردم محبوب میشوند و پس از اينكه این امر به خود اين خانمها نیز مشتبه شد، خیلی زود خودشان را ذيصلاح تصور کرده و وارد مقولههاي بسيار حساسی مثل احكام، تفسير قرآن، تعبير خواب و بیان ادعیه و اذکاری که در بسياري از موارد هيچ سندي هم ندارند، ميشوند.
ورود به چنین موضوعات و مسايلی نیازمند داشتن علم کافی است، ولی عدم اطلاع بيشتر مردم از درست و نادرست بودن موضوعهاي بیان شده در این جلسات، عاملی برای دامن زدن به خرافاتی شده که امروزه ما در جامعه شاهد آن هستیم؛ خرافاتی مانند اینکه اگر مثلا 100 عدد تسبیح خریده، آن را نذر کرده و بین مردم تقسیم کنید، گره از مشکلات زندگیتان باز میشود!
من همیشه گفتهام که اگر «آب باشد، مردم تیمم نمیکنند» و مطمئنم اگر زنان ما از غلط بودن مسايلی که برای آنها گفته میشود، آگاهی داشته باشند، حتما با آن مقابله میکنند.
خیمه: با توجه به مسایلی که به آنها اشاره کردید، آیا بهتر نیست خانمهايي كه در هيأتهاي زنانه به عنوان سخنران يا روضهخوان فعاليت ميكنند، داراي مدركي از سازمانهاي مذهبي و فرهنگي باشند؟
قربانی: ما هر چند شاهد فعالیت زنانی هستیم که مرتکب اشتباهاتی میشوند ولی در همین حال، بانوان مداح بسیار خوبی نیز داریم که حدود خودشان را رعایت کرده و بدون اینکه در حوزه درس خوانده باشند، با تمام وجود برای رضای اهل بیت(ع) فعالیت میکنند.
بنده چنين افرادي را رد نميكنم؛ يعني اگر يك مداح تحصيلات حوزوي نداشته باشد، مانعي براي مداحي نيست، ولي آنها هم بايد حداقل مطالعاتي در زمينه قرآن و اهل بيت(عليهمالسلام) داشته باشند و توجيه باشند كه در حد بضاعت خودشان فعالیت کنند و وارد عرصههایی که نیازمند تحصیلات عالی است، نشوند.
در همین حال يكي از دلايل اصلي آسيبهاي محافل بانوان، عدم تفاوت ظاهری بين مبلغان اهل علم و تجهيز شده به علوم لازم با بانواني است كه بدون صلاحیت لازم، گردانندگي اين مجالس را برعهده گرفتهاند.
من معتقدم که اگر عالمی (چه زن و چه مرد) در مجلسی حضور داشته باشد، خودش مطالب بیان شده را تصفيه ميكند و مانع از بيان خرافات ميشود. علما به تعبير ائمه اطهار(عليهمالسلام) مرزبانان دين هستند كه مراقبند اغيار وارد نشوند، خرافات و زوايدي به دين اضافه نشده و از واجبات هم كم گذاشته نشود.
البته باید گفت که در مجالس و هیأتهای مردانه چنین مشکلی وجود ندارد و روحانيون به سبب تفاوت پوشش و لباس بهراحتی برای مردم قابل تشخیص هستند؛ ولی در مورد خواهران روحانی چون نوع پوشش یکسان است، این امکان وجود ندارد.
لذا برای حل این مشکل میتوان پس از تایید، تجهیز و تغذیهۀ علمی مستمر با صدور کارتی برای آنان، پرچم خاصی که بر سر در منازل نصب شود یا حتی گُلسینهای و... باتوجه به تخصص و صلاحیت، هر کدام از آنها را از ديگران متمايز كرد.
در این صورت مردم نیز با خیال راحت در مجالس مذکور شرکت کرده، از آب زلال و طهور قرآن و اهلبیت(ع) استفاده خواهند کرد و خیالشان مطمئن خواهد بود که اظهاراتی که این خانمجلسهای بیان میکند، از فیلتر تشخیص مطالب درست از نادرست عبور کرده است.
خیمه: با وجود چنین اظهاراتی،آیا شما احساس نمیکنید که هیأتهای زنانه از کمبود مبلغان آگاه و باتجربه زن رنج میبرند؟
قربانی: در طول سالهای گذشته چنین کمبودی بیشتر وجود داشت ولی بعد از انقلاب و با تأسیس مدارس علوم دینی و حوزههای علمیه خواهران در سراسر کشور این کمبود کمتر شده است.
در واقع میخواهم بگویم که بنده دو عامل را در پررنگ شدن فعالیت حاجخانم جلسهایها، مؤثرتر از سایر موارد میدانم:
اول این که حوزههاي علميه خواهران و پیشنهاد استفاده از کارشناسان آنها ـ آنچنان که باید و شاید ـ بهوسيلۀ متصديان امور فرهنگي و تريبونهاي ائمه جماعات به مردم و بهويژه زنان شناسانده نشده است.
گلایه دوم من از خود روحانيون زن است كه احتياط بيش از حد ميكنند و وارد عرصه تبليغ نميشوند، يعني حضورشان را در جامعه براي اداره كردن محافل اعلام نميكنند و تصور ميكنند كه كنارهگيري عمل مثبتي است؛ البته این تصور ناشی از بعضي احتياطهايي است كه براي خودشان لازم ميدانند که این احتیاطها را به امر تبليغ نيز تعميم ميدهند.
عامل دیگری که در این خصوص میتوان به آن اشاره کرد، شاید عدم ترغيب، تشويق و پشتيباني اين نيروها توسط متصدیان امور فرهنگی كشور و مديران حوزهها باشد.
خیمه: تا زمانی که کارت یا شناسنامهای برای اینگونه افراد صادر شود، آیا شما با برگزاري کارگاههاي آموزشي براي آسيبشناسي هيأتهای مذهبي بانوان و شرکت این دسته از افراد در آن موافق هستید؟
قربانی: اين کار ميتواند هم نتايج مثبت و هم منفي در پي داشته باشد؛ اگر مدعوين اين كارگاهها حداقل تحصيلات لازم را دارا باشند، يقينا برگزاري چنين كارگاههايي لازم، مفيد و مؤثر است، كما اينكه ما طی سالهاي گذشته اردوهاي آموزشي براي گروهی از بانوان طلبهمان داشتهایم كه طي اين اردوها به مسایل تبليغ و آسيبهاي تبليغ اشاره میشد.
تعداد این جلسات هر چند کم بود ولی اثراتش برای ما بسیار زیاد بوده است؛ با این حال، نکتۀ قابل توجه در انجام چنین کارهایی این است که چنین ارتباطات و فعالیتهايی بین مراکز فرهنگی، مذهبی و اعضای این واحدها همیشگی باشد تا اطلاعات آنها نیز با توجه به اقتضائات روز جامعه باشد.
با وجود این، جنبۀ منفي برگزاری چنین كارگاههایی وجود افرادي خواهد بود كه حداقل معلومات و سواد لازم را ندارند و با نيت سودجويي وارد اين عرصه شدهاند.
اين افراد با چند جلسه شرکت در چنین کارگاههایی مدعی خواهند شد كه ما دوره آموزشي ديدهايم و مخاطبان هم باور ميكنند كه اين افراد هر چه بگویند، درست است.
خیمه: البته در زمینه آسیبزدایی از هیأتهای زنانه پیشنهاد دیگری نیز وجود دارد و آن ضابطهمند کردن فعالیتها و برنامههای هیأتهاست. برای مثال در مدل ارایه شده توسط اداره كل تشكلهاي ديني و مراكز فرهنگي، هر هيأت بايد در برنامههاي خود، زمان معيني را به اقامه نماز جماعت، قرائت قرآن، بيان احكام، وعظ و خطابه، مداحي و اقامه مراسم مولودي يا عزاداري اختصاص دهد.
عقیده بر این است که با چنین برنامهای، تمام مدت زمان يك مراسم صرف مداحي نميشود و فرصتی نیز برای وعظ و خطابه باقی میماند. نظر شما در این مورد چیست؟
قربانی: به نظر من در ارايه چنین مدلهایی باید با انعطاف شرایط خاص مجالس زنانه و همچنین مناسبتها را در نظر گرفت؛ چون نمیشود بدون توجه به عوامل مختلف برای یک هیأت زنانه به صورت خيلي دقيق زمانبندي كرد.
مثلا شاید بعضي از ايام لازم باشد كه از موارد ذكر شده در پرسش شما، به لحاظ زماني قسمتي كم شود و به ديگري اضافه شود، يا اصلا یکی را حذف كرد. مثلا در شب ولادت امامان معصوم كه مردم مشتاقانه براي شادي حاضر ميشوند، شاید دیگر طبق برنامه لازم نباشد که ذکر مصیبت خوانده شود و بايد برای اجرای مراسم شاد بیشتر وقت گذاشت.
در مجموع آنچه من میخواهم بگویم این است که مقوله مسایل فرهنگی و مذهبی آنقدر پراهمیت است که در این حوزهها به هیچ وجه نباید تصمیمات آنی و سطحی گرفته شود.
خیمه: شما چه پیشنهادی میدهید؟
قربانی: اگر به طور جزئي بخواهم بگويم، پيشنهادم اين است كه مراجع عظام تقليد، بزرگان دين و ائمه جماعات بهطور مكرر اعلام كنند كه بعد از انقلاب ـ بحمدالله ـ حوزههاي علميهاي داريم كه روحانيون زن از آن فارغالتحصيل شده و وارد جامعه ميشوند.
در همین حال باید با تبلیغات رسانهای بهويژه در صدا و سیما و حمایت مادی از حوزههای علمیه بانوان، برای رفع مشکلات آنها کوشید تا حوزههای علمیۀ خواهران بتوانند با تربيت مبلغان آگاه و توانمند به مقابله با شیوع خرافات در هیاتهای زنانه و مقابله با افرادی که چنین اقداماتی میکنند، بپردازند.
به نظر من در صورتی که از حوزههای علمیه خواهران حمایت شود، این حوزهها میتوانند با پرورش نيروهاي انساني و مجهز كردن اين نيروها يا هماهنگ كردن علما و واحدهايي كه مداح تربيت ميكنند و همچنین حضور علنی در جامعه، فعاليتهای خوبی را آغاز کرده و جای خودشان را در محافل مذهبی باز کنند و يقينا تودة مردم هم آماده استقبال از چنین مبلغانی هستند.
در مجموع باید بگویم که مساله فرهنگسازي در زمينه دين امر مهمي است كه بدون حمايتهاي اساسي دولت و ارگانهايي نظير سازمان تبليغات اسلامي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دانشگاهها و از همه مهمتر صدا و سيما امكانپذير نميشود.
به نظر من، چنین اتحادی بین مراکز فرهنگی، مذهبی و رسانهای بهويژه در اين برهه كه فشارهاي مختلفی از بيرون و درون، مردم ما را مورد آماج حمله قرار داده، از اهميت بسيار زيادي برخوردار است.
ایجاد چنین تعاملی بین نهادها و سازمانهای مختلف، هر چند در ابتدا ممکن است دشوار باشد، اما به تدریج اثرگذار خواهد بود.
اعتقادم بر این است که تصمیماتی که تا به امروز برای این مسایل گرفته شده است، از جامعیت برخوردار نبوده و تنها با مشارکت تمام نهادها و سازمانهای مرتبط با اين موضوع است که میتوان با توجه به شرایط امروز جامعه، تصمیمی توأم با تدبیر برای حل چنین موضوعات حساسی گرفت.
خیمه: موضوع دیگری مانده که بخواهید خودتان به آن اشاره کنید؟
قربانی: حرف آخرم اين است كه همه ما خواهران و براداران باید به خاطر خدا، براي خدا و در راه خدا با یکدیگر متحد شده و با تجهیز خودمان به علم، اخلاق و شیوههای جدید تبلیغ از تمام ظرفیتهای موجود در کشورمان برای پیشبرد اهدافمان در حوزه دین و فرهنگ استفاده کنیم.
به نظر من قبل از اینکه ما بتوانیم از ظرفیتهای بزرگمان استفاده کنیم، باید شروع به استفاده از ظرفیتهای کوچک ولی بسیار مهمی که در دسترسمان است، کنیم.
برای مثال، یکی از همین ظرفیتهای خوب، ظرفیت موجود در مدارس است؛ در مدارس میتوان دانشآموزان را بدون هیچ هزینهای در کنار هم جمع کرد و تنها با يك ساعت سخنراني مناسب ،آنها را به قرآن و اهل بيت(ع) متصل كرد.
چیزی که به صورت درس به دانشآموزان آموخته میشود، بعد از امتحان از یاد آنها میرود ولی آموزشی که با عشق، علاقه قلبی و اتصال معنوی و روحاني به اهل بيت(عليهمالسلام) و قرآن توأم باشد، همیشه در دل آنها میماند.
از سوی دیگر، اگر ما امروز که شيوع خرافه بین هیأتهای بانوان هنوز آنچنان جدی نشده، برای مقابله با آن اقدامات درستی انجام دهیم، میتوانیم این جریان را بهتدریج محدود کرده و مانع از سرایت آن به سایر بخشهای فرهنگی و اجتماعی کشورمان شویم.