کد مطلب : ۷۹۳۵
اماکن اسلامی
مرکز اسماعیلیه برنابی کانادا
فکر اولیه
این مرکز از نظر کاربری و برنامه شبیه مرکز اسماعیلیه لندن است. این ساختمان درحومه ونکوور قرارگرفه است، جایی که اولین جماعت اسماعیلی گردهم آمدند.
آن مرکز وظیفه آذوقهرسانی به مسلمانان را داشت که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی و در تعداد بیشتر در دهه ۱۹۷۰ میلادی به خاطر تحولات مرکز و شرق آفریقا به کانادا مهاجرت کرده بودند.
مرکز موجود در برنابی با همتای لندنی خود بسیار متفاوت است: سایت این مسجد زمینی هموار به مساحت حدود پانزده هزار مترمربع، یعنی حدود هشت برابر وسیعتر از همتای لندنی خود است.
تصمیم ساخت این مرکز در سال ۱۹۷۹ میلادی گرفتهشد و معمار کانادایی برجسته، برنو فرچی ( معمار ارشد مسوول برگزاری نمایشگاه Expo86که در کانادا برگزارشد) مسوول طراحی این پروژه شد.
ساخت مرکز در سال ۱۹۸۲ میلادی آغاز شد و در اکتبر سال ۱۹۸۲ میلادی پایان یافت.
این ساختمان به طور رسمی در آگوست سال ۱۹۸۵ میلادی آغاز بهکارکرد.
ساختار
سایت این پروژه آزادی عمل بسیار بیشتری نسبت به مشابه لندن خود به معمار میدهد. بنابراین با وجود اینکه سادهتر طراحی شده و پیچیدگی کمتری در جزئیات دارد، از نظر کیفیت ساخت با مرکز ساختهشده در لندن قابل مقایسه است. این ساختمان که در دو طبقه به اضافه یک طبقه همکف ساختهشده در هر طبقه ۳۸۷۰ مترمربع مساحت دارد. پارکینگ موجود در سایت، فضای پارک برای فقط ۱۳۴ خودرو را فراهم کردهاست.
بنابراین اجاره زمین آن طرف خیابان برای اختصاص به پارکینگ ضروری مینمود. فرچی طرح خود را این گونه توضیح میدهد:«توجه به هندسه، محصوریت، تقارن، صلبیت و استفاده از تزئینات سمبولیک طرح معماری این مرکز را شکل داد... این اصول معماری به همراه توجه به استفاده از مصالح این ساختمان را به وجدآوردهاست».
برعکس مرکز لندن دسترسی اصلی به این مرکز دسترسی سواره در نظررگرفتهشدهاست. ساختمان بر محور عمودی بر خیابان گسترشیافته در حالی که پیادهروهایی در اطراف آن سازماندهی شدهاند که از میزان تأثیر بصریاش میکاهند.
نمای ساختمان
نمای ساختمان با ماسه سنگ پررنگ پوشاندهشدهاست. از سوی دیگر نمای خارجی کلیسا گونه این مرکز با کک دروازه ورودی بلند و پنجرههای طاقچه مانند سهبعدی که شیشههای براق دارند تأکید شدهاست.
بیرون سرسرای ورودی نمازخانه قرار گرفته که فضایی دوطبقه و مفروش است و المانهای معمارانهاش با دقت و بهگونهای طراحی شدهاند تا محیط گرم و دلنشین را در ذهن مجسم کنند دیوار قبله با پانلهای مرمری سفید و قرمز رنگ مستطیلی سندبلاست شدهای در ترکیب با کاشیهای مرمریت ایتالیایی و پانلهای مزین شده به نامهای الله، محمد و علی نوشتهشده با برنز پوشاندهشدهاست.
نور طبیعی از طریق پنجرهها و نورگیرهای سقفی سیزده گنبد هشتضلعی وارد فضای داخلی میشود. اگرچه که طراحی نمازخانه این مرکز از همتای لندنیاش موفقتر بودهاست، فضای چندمنظوره طبقه بالا به خوبی سازماندهی نشدهاست، چرا که مراجعه کنندگان به این قسمت مجبورند با گذر از ورودی و سرسرای اصلی به این بخش وارد شوند و بنابراین با کسانی که برای خواندن نماز به مسجد آمدهاند تلاقی پیدا میکنند.
سطح پایینی که آن نیز از نور طبیعی بهرهمند است شامل دفاتر اداری و کلاسهای آموزشی است. دریکی از جشنهای سرمایهگذاری در جولای سال۱۹۸۲ که در این مرکز برگزار شد سخنان آقاخان رویکرد اصلی در طراحی تمامی مراکز اسلامی مغرب زمین ر آشکار میکند.
او در سخنانش میگوید:«این مرکز محلی است برای اجتماع، نظم، صلح، نمازخواندن، امید بشردوستی و برادری... آرزوی من این است که این مرکز سمبولی برای درک روزافزون غرب از معانی عمیق و واقعی اسلام باشد. برای حفظ اصالت معماریمان میتوانیم از همبستگیمان در برابر آلودگیهای اخلاقی و عقلانی که قبلاً درموردشان صحبت کردیم محافظت کنیم».
معماری مراکشی
در تضاد با این مسجد، مسجد حسن دوم در مراکش است. شاه حسن از تداوم سنتهای ساختمانسازی بومی پشتیبانی کرد و تحقیق دوجلدی معتبر آندرهپاکارد را دراین زمینه منتشر ساخت. معماری سنتی مراکش ساختمانهای مستطیل شکل بودند که نمای آن از سنگهایی به رنگ بژ پوشانده میشدف سقفها کاشیهای سبز رنگ و گچکاریهای پیچیدهای داشتند و از کاشیها با الگوهای هندسی دیواری و کف آبی، سبز و سفید استفاده میشد. این ساختمانها سقف و تیرهای چوبی به رنگ روشن داشتند و با کتببههای مختف تزئین میشدند.
فضاهای داخلی با فرشهای گرانبها که بافت هر دو فرهنگ شهری و قبیلهای مراکش بودند آراسته میشدند. اگرچه بعضی از بزرگترین ساختمانها به سبک معماری مراکشی (معماری آندولسی) ساخته شدهاند، اما به هرحال متعلق به گذشته هستند اما در هر حال این استفاده مدرن در سبک آندولسی (مراکشی) در مغرب متداول شدهاست و بسیاری از ساختمانهای مهم دولتی و ساختمانهای مؤسسات مختلف سعی درتقلید از این سبک دارند سبکی که هماکنون با عنوان «سبک حسنی» شناخته میشود.
این مرکز از نظر کاربری و برنامه شبیه مرکز اسماعیلیه لندن است. این ساختمان درحومه ونکوور قرارگرفه است، جایی که اولین جماعت اسماعیلی گردهم آمدند.
آن مرکز وظیفه آذوقهرسانی به مسلمانان را داشت که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی و در تعداد بیشتر در دهه ۱۹۷۰ میلادی به خاطر تحولات مرکز و شرق آفریقا به کانادا مهاجرت کرده بودند.
مرکز موجود در برنابی با همتای لندنی خود بسیار متفاوت است: سایت این مسجد زمینی هموار به مساحت حدود پانزده هزار مترمربع، یعنی حدود هشت برابر وسیعتر از همتای لندنی خود است.
تصمیم ساخت این مرکز در سال ۱۹۷۹ میلادی گرفتهشد و معمار کانادایی برجسته، برنو فرچی ( معمار ارشد مسوول برگزاری نمایشگاه Expo86که در کانادا برگزارشد) مسوول طراحی این پروژه شد.
ساخت مرکز در سال ۱۹۸۲ میلادی آغاز شد و در اکتبر سال ۱۹۸۲ میلادی پایان یافت.
این ساختمان به طور رسمی در آگوست سال ۱۹۸۵ میلادی آغاز بهکارکرد.
ساختار
سایت این پروژه آزادی عمل بسیار بیشتری نسبت به مشابه لندن خود به معمار میدهد. بنابراین با وجود اینکه سادهتر طراحی شده و پیچیدگی کمتری در جزئیات دارد، از نظر کیفیت ساخت با مرکز ساختهشده در لندن قابل مقایسه است. این ساختمان که در دو طبقه به اضافه یک طبقه همکف ساختهشده در هر طبقه ۳۸۷۰ مترمربع مساحت دارد. پارکینگ موجود در سایت، فضای پارک برای فقط ۱۳۴ خودرو را فراهم کردهاست.
بنابراین اجاره زمین آن طرف خیابان برای اختصاص به پارکینگ ضروری مینمود. فرچی طرح خود را این گونه توضیح میدهد:«توجه به هندسه، محصوریت، تقارن، صلبیت و استفاده از تزئینات سمبولیک طرح معماری این مرکز را شکل داد... این اصول معماری به همراه توجه به استفاده از مصالح این ساختمان را به وجدآوردهاست».
برعکس مرکز لندن دسترسی اصلی به این مرکز دسترسی سواره در نظررگرفتهشدهاست. ساختمان بر محور عمودی بر خیابان گسترشیافته در حالی که پیادهروهایی در اطراف آن سازماندهی شدهاند که از میزان تأثیر بصریاش میکاهند.
نمای ساختمان
نمای ساختمان با ماسه سنگ پررنگ پوشاندهشدهاست. از سوی دیگر نمای خارجی کلیسا گونه این مرکز با کک دروازه ورودی بلند و پنجرههای طاقچه مانند سهبعدی که شیشههای براق دارند تأکید شدهاست.
بیرون سرسرای ورودی نمازخانه قرار گرفته که فضایی دوطبقه و مفروش است و المانهای معمارانهاش با دقت و بهگونهای طراحی شدهاند تا محیط گرم و دلنشین را در ذهن مجسم کنند دیوار قبله با پانلهای مرمری سفید و قرمز رنگ مستطیلی سندبلاست شدهای در ترکیب با کاشیهای مرمریت ایتالیایی و پانلهای مزین شده به نامهای الله، محمد و علی نوشتهشده با برنز پوشاندهشدهاست.
نور طبیعی از طریق پنجرهها و نورگیرهای سقفی سیزده گنبد هشتضلعی وارد فضای داخلی میشود. اگرچه که طراحی نمازخانه این مرکز از همتای لندنیاش موفقتر بودهاست، فضای چندمنظوره طبقه بالا به خوبی سازماندهی نشدهاست، چرا که مراجعه کنندگان به این قسمت مجبورند با گذر از ورودی و سرسرای اصلی به این بخش وارد شوند و بنابراین با کسانی که برای خواندن نماز به مسجد آمدهاند تلاقی پیدا میکنند.
سطح پایینی که آن نیز از نور طبیعی بهرهمند است شامل دفاتر اداری و کلاسهای آموزشی است. دریکی از جشنهای سرمایهگذاری در جولای سال۱۹۸۲ که در این مرکز برگزار شد سخنان آقاخان رویکرد اصلی در طراحی تمامی مراکز اسلامی مغرب زمین ر آشکار میکند.
او در سخنانش میگوید:«این مرکز محلی است برای اجتماع، نظم، صلح، نمازخواندن، امید بشردوستی و برادری... آرزوی من این است که این مرکز سمبولی برای درک روزافزون غرب از معانی عمیق و واقعی اسلام باشد. برای حفظ اصالت معماریمان میتوانیم از همبستگیمان در برابر آلودگیهای اخلاقی و عقلانی که قبلاً درموردشان صحبت کردیم محافظت کنیم».
معماری مراکشی
در تضاد با این مسجد، مسجد حسن دوم در مراکش است. شاه حسن از تداوم سنتهای ساختمانسازی بومی پشتیبانی کرد و تحقیق دوجلدی معتبر آندرهپاکارد را دراین زمینه منتشر ساخت. معماری سنتی مراکش ساختمانهای مستطیل شکل بودند که نمای آن از سنگهایی به رنگ بژ پوشانده میشدف سقفها کاشیهای سبز رنگ و گچکاریهای پیچیدهای داشتند و از کاشیها با الگوهای هندسی دیواری و کف آبی، سبز و سفید استفاده میشد. این ساختمانها سقف و تیرهای چوبی به رنگ روشن داشتند و با کتببههای مختف تزئین میشدند.
فضاهای داخلی با فرشهای گرانبها که بافت هر دو فرهنگ شهری و قبیلهای مراکش بودند آراسته میشدند. اگرچه بعضی از بزرگترین ساختمانها به سبک معماری مراکشی (معماری آندولسی) ساخته شدهاند، اما به هرحال متعلق به گذشته هستند اما در هر حال این استفاده مدرن در سبک آندولسی (مراکشی) در مغرب متداول شدهاست و بسیاری از ساختمانهای مهم دولتی و ساختمانهای مؤسسات مختلف سعی درتقلید از این سبک دارند سبکی که هماکنون با عنوان «سبک حسنی» شناخته میشود.